RE: نقد فيلم(به رنگ ارغوان)
من که از فیلمهای سینما کلاً جز چند تا ندیدم البته اونم تو خونه نه سینما! اما به همون چنتا انتقاد دارم و هیچکدام رو خالی از مشکل ندیدم .اکثر فیلمهای سینمایی چند ساله که محتواشون فقط شده عشق و عاشقی و دوست پسر و دوست دختر و به انحراف کشیده شدن یه دختر نوجوان و پارتی هایی که دختر و پسرهای به اصطلاح امروز "اهل حال" گردانندگانش هستند و اعتیاد به مخدرهای روانگردان و ...
البته برای کسی که بخواد درس بگیره و این فیلمها عبرت براش بشه که خیلی خوبه اما متاسفانه متاسفانه اکثر جوانها و نوجوانها به جای اینکه حواسشون رو جمع کنن که تو دام نیوفتند ، برعکس جنبه های منفیش رو میگیرن و به سمت تجربه شون میرن و نتیجه اش همین فراگیر شدن آسیبهای اجتماعی میشه که میبینید.
RE: نقد فيلم(به رنگ ارغوان)
با تشكر از خواهرم :براي همين تاثيره كه اين پيشنهاد را دادم !
ونكته اينكه فيلمهاي حاتمي كيا و امثال او داراي پيامه ولي اكثر فيلمهاي امروزه فقط براي گيشه و سرگرمي ساخته ميشود .و فكر ميكنم وقتي فيلمي قابل ديدن بود اون رو بيان كنيم.
RE: نقد فيلم(به رنگ ارغوان)
والله بنده فیلم " به رنگ ارغوان" را چندی پیش دیدم و باید عرض کنم که بنده بیشتر برای بابای دختره که دیگر یک شیر بی یال و کوپال بود دلم سوخت و نمیدانم دست پاچگی وزارت... برای گرفتن یک همچین مهره سوخته ای آنهم به اون شکل عجیب چی بود و چه پیامی میخواست داشته باشد! البته بنده اسم پیام که میاد خنده ام میگیره و فکر میکنم و اصولا هم همینطوره که در نقد فیلم به شکل درستش نباید دنبال پیام آموزنده باشیم بلکه به ارکان مهمی چون ساخت و پرداخت و قصه خوب باید توجه کرد. حالا علیرغم اینهمه حساسیت، چرا حاتمی کیا رفته دنبال یک همچین سوژه ای؟ الله اعلم. خوب یک همچین سوژه حساسی آنقدر باید چلوندش که آخر سر جز یک تفاله بی خاصیت چیزی نصیب بیننده نمیشود. به هر حال از مسئله عشقی فیلم که بگذریم اصل مطلب حساسیت بی خود و ول معطل بودن وزارت... آنهم با آنهمه تجهیزات پیشرفته که در فیلم بود میباشد. خوب این از قصه!
و اما بقیه ارکان دیگر فیلم را هرکدام باید در جای خودش صحبت کرد که مجالی دیگر میخواهد.
راستی من نفهمیدم در مملکت جمهوری اسلامی چطور یک عده دختر و پسر همکلاسی آنهم در یک ده یا شهرستان کوچک توی یک کافه دور هم جمع میشوند و یک پسری اونطوری برای دختره دف میزنه و اون حال و هوای مطربی و ... عشق و مستی ... نمیدونم خوب من فکر میکنم خیلی واقعگرایانه نبود!
و اما... دختر یک منافق اخرش با حلقه نامزدی در انگشت داره برای وزارت ... گزارش میفرسته: این آن چیزی بود که بنده پیام فیلم دانستم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
RE: نقد فيلم(به رنگ ارغوان)
چيزي كه در سراسر فيلم موج ميزنه عشقه!
عشق يه مامور به معبود (دقت كن آغاز تمام گزارش ها با نام اوست ،نماز و راز و نياز ،بگراند لبتاپ كه قبر هاي خالي است ،و..)و نماد ديگري از همان عشق مامور به سوژه به سادگي او (سيري است از او به او دقت كن در صحبت هاي رضا بابك :هوالكاشف ،هوالقادر و....و اين آخري هوالحبيب مگه اين دختره چي داره ؟!) عشق پدر به فرزند كه حتي با خطر حتمي رها نميشود و عشق به طبيعت و جنگل .
از لحظه شروع فيلم تا آخر بيننده مجذوب قصه ميشود (تصوير حلقه طناب دار گردن ارغوان و...)
استفاده مجاني از زيباترين لوكيشن (جنگل ) با نور و رنگ و ...
ايجاد فضاي ساده و صميمي روستايي و كنارش شيطنتها و شور دانشجويي.
فضاي رازآلود ومبهم كه كشانده شوي تا آخر (نقش هر كدام از هنرپيشه ها چيست كدام مامور ند كدام خائن؟
و دهها نكته ديگر كه اين فيلم را لايق تمجيد ميكند و از همه مهمتر زمان ساخت فيلم و اينكه مخاطب اين فيلم در ميان صدها سايت و ماهواره و...غربي و غير ايراني براي ديدن فيلم به سينما ميروند.
RE: نقد فيلم(به رنگ ارغوان)
من هم تا حدودی بانظر امید عزیز موافقم.. به نظر من فیلم زبان خیلی نرمی داشت، صحنه اضافی نداشت و همین یک امر مثبت مخصوصا میان فیلمهای ایرانی که پر از صحنه های زائد و اضافی هستن محسوب میشه..
همچنین روی شخصیت حمید فرخ نژاد خیلی خوب کار شده بود، البته ایشون بازیگر توانمندی هستند.
فقط به نظر من اینکه بیشتر مهمونها و یا خود ارغوان کنار پنجره می ایستادند زیاد معقول نبود، مخصوصا دو تا مهمونی که خیلی هم مواظب بودن کسی نبینشون اما دقیقا جلوی پنجره بودن و صحبت می کردن..
در مورد کافه ای که دوستان صحبت کردن که در ایران همچین چیزی نیست، چرا هست، معمولا توی شهرهای کوچیکی که دانشگاه وجود داره، یه کافه شناخته شده هست که همه دانشجوها به اونجا میرن، مخصوصا اگه پاتوق دانشجوهای هنر باشه که هر کس یه شیرین کاری می کنه، یکی گیتار میزنه، یکی می خونه و خانمها هم باهاشون همراهی می کنن..
:72: