نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من تازه واردم....
اما مشکل
من یک سال و نیم پیش با یه خواستگاری سنتی و با شناخت خیلی کم از همسرم ازدواج کردم
شوهرم مرد خوبیه ولی....
خوب اختلاف همیشه هست... من خیلی تو زندگیم مشکل دارم ولی بزرگترینش اینه که احساس می کنم دیگه شوهرمو دوست ندارم و فکر می کنم اگه قبل از عقد اینقدر که الان می شتاسمش می شناختمش هرگز بله نمی گفتم.....
احساس پوچی و اقسردگی و شکست می کنم
به همدردی و راهنمایی شما نیاز دارم با این احساس چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:325:
دوست خوبم این اواخر بحثی یا حرف و حدیثی بین شما و همسرتون پیش اومده؟ یا شما با مساله ی تازه ای که شما رو به یاد دورانی از زندگی تون بیندازه مواجهه نشدید؟ یا اینکه مثلا کسی از اعضای خانواده یا فامیل یا دوست و آشنا بخوان تازه ازدواج کنن یا عقد کرده باشن؟
و مهم تر اینکه آیا معیار جدیدی برای ازدواج در شما به وجود آمده که فکر می کنید اگر همسرتون اون رو داشت الان خوشبخت تر می بودید؟
لطفا یه کم بیشتر توضیح بدید تا دوستان خوبمون بتونن راهنمایی تون کنن.
ممنونم
سلام اگه می گید مرد خوبیه پس مشکل از شماس که بی دلی ازش متنفر شدید مگر اینکه اون کار خاصی می کنه که به قول دوست بالایی بهتره بیشتر توضیح بدید
عاطفه عزیزنقل قول:
نوشته اصلی توسط atefeh_b
برخی مشکلات ریز و کوچیک رو روهم تلنبار می کنن وازش یه کوه می سازن که نمیشه تکونش داد. اما افراد موفق برعکس عمل می کنن .
خودت رو تو دسته دوم قرار بده. لطفا یکی یکی مشکلاتت رو بگو وسعی کن مشکلات بزرگ رو تجزیه کنی تا بتونی حلشون کنی.
اینو هم متوجه نمیشم که احساس میکنم شوهرم رو دوس ندارم!!! شواهد و قرائن بیار برا بوجود اومدن این احساس.
واقعیات زندگیت رو بپذیر و تلاشت رو برا بهبود وضعیت متمرکز کن.:72:
سلام دوست عزیز
میشه توضیح بدی چه طوری به این نتیجه رسیدی؟