عشق یک جوان مومن مرددم کرده است

سلام به همه دوستان عزیزم
من تازه با این سایت اشنا شدم و از اینکه دوستان جدیدی چون شما پیدا کردم خیلی خوشحالم .. نقطه نظرات شما رو در مورد مشکلات بازدیدکنندگان عزیز خوندم و تصمیم گرفتم منهم از مشکلم براتون بگم
من دختری 26 ساله هستم که یک سال پیش از طریق اینترنت با جوونی مومن و معتقد در یک سایت مذهبی اشنا شدم . در اغاز روابط ما فقط و فقط در حد دو مدیر سایت بود ، من فارغ التحصیل یکی از رشته های مهندسی در مقطع کارشناسی ارشد هستم و ایشون دیپلم دارند این ارتباط ادامه پیدا کرد تا اینکه در محرم امسال از ابراز علاقه این جوان مومن شوکه شدم . میدونم که باید همونجا ارتباط رو قطع میکردم ولی متاسفانه ادامه پیدا کرد چون ایشون قسم خوردند هر روزی که من بخواهم حاضرند برای همیشه ترکم کنند ولی نمیتونم تصور کنم چه بلایی سرشون میاد . گذشته از اختلاف سطح تحصیلات ، من کارشناس یک ارگان دولتی هستم و ایشون کار ازاد دارند و از لحاظ مالی در حد متوسط شاید هم بشه گفت ضعیف. خیلی ارمانها داشتم و یکی شون این بود که اردیبهشت امسال در ازمون دکترا قبول بشم ولی انگیزه ام رو از دست دادم ... دین و ایمان این فرد من رو شیفته خودش کرده . البته این رو هم بگم که من از نظر قیافه در حد خیلی معمولی هستم و گمون نمیکنم محبت ایشون از سر هوس باشه ... نگرانی های که در مورد ازدواجم وجود داره من رو ترغیب میکنه به ایشون فکر کنم و همین امر هم به اینده علمی ام لطمه میزنه ... خانواده ایشون از حضور من خبر دارند و لی خانواده من نه ... مطمئنم پدرم با شرایط ایشون مخالفت میکنه ... منتظر راهکارهای شما عزیزان هستم :54:

سلام جوانه غم
به تالار همدردی خوش آمدید
سال نو مبارک
اجازه بده من شما را جوانه شادی بنامم.
به نظرم شما باید قبل از هر چیز معیارهای اساسی و غیر قابل تغییرت را در انتخاب همسر برای خودت مشخص کنی.
من به طور کلی در مسائلی که از خودتون بیان کردید، مشکلی نمی بینم.
البته عدم اطلاعات کافی هست. که آن هم پس از اقدام عملی و رسمی خواستگاری می توانید به کامل کردن این اطلاعات بپردازید تا با شناخت بیشتر دست به انتخاب بزنید.

پس:
1 - ابتدا معیارهای اساسی انتخاب همسر را برای خودتان مشخص کنید، تا دقیقا بدانید چه کسانی نمی توانند در دایره انتخاب شما قرار بگیرند. ( برای این بخش می توانید مقالات بخش مشاوره ازدواج را در تالار همدردی و همچنین سایت همدردی مطالعه فرمائید: www.hamdardi.com)
2 - اجازه دهید، این مسئله یه کمی شکل واقعی به خود بگیرد. چون ممکن است آنچه که شما به عنوان مومن بودن از او تصور می کنید با آنچه که مشاهده می کنید وشناخت حاصل می کنید متفاوت باشد ( حالا یا بهتر از تصورات شما یا بدتر).
لذا برای ارزیابی دقیق و همه جانبه او هم باید در خانواده زمینه چینی مناسب و تدریجی انجام دهید و هم از او و خانواده اش بخواهید رسما به خواستگاری شما بیایند تا همه معیارهای بند یک را که مشخص کرده اید با او تطابق دهید و همچنین از معیارهای اساسی او آگاهی یابید.

مدیر محترم سایت با سلام و تشکر از پاسختون - واقعا ممنونم
تخصیلات و شغل مناسب همیشه از معیارهای من بوده و هستند . ایشون از من خواستگاری کردند البته نه رسما ... ایا موقعیتشون و این اختلاف سطح ها باعث ایجاد اختلاف در زندگی نمیشه ... ایا میتونم ایمان و اعتقاد ایشون رو به چندین معیار ارجحیت بدم ؟ ایا ...........

سلام
آیا اگر او تحصیلات بالا و شغل مورد نظر شما را داشت، ولی شخصی بی مسئولیت ، انعطاف ناپذیر و ... بود باز او مناسب شما بود.
می بینی که همه معیارها باید درست تبیین شود. لذا شما باید در این زمینه مطالعه بیشتری داشته باشید.

اما مسئله ایمان و اعتقاد یک مفهوم انتزاعی است.
اگر آنها تعریف شود آن وقت هست که شما می توانید تصمیم بگیرید.
اگر ایمان و اعتقاد یعنی یک وجه مذهبی، حرفهای قشنگ، و ذکر حدیث و.... بدون هیچ پشتوانه عملی باشد، به هیچ وجه این فرد به درد شما نمی خورد.
اما اگر ایمان و اعتقادات در عمل او تعریف شود، بهتر می توانید تصمیم بگیرید.
و همه اینها وقتی ممکن است که بحث به واقعیت کشانده شود و بررسی گردد.

شما باید ایمان و اعتقاد را تعریف عملیاتی کنید، حداقل صدها معیار و مصداق باید از آن بیرون بکشید.
شما که نه با او زندگی کرده اید، و نه به خواستگاری شما آمده است... پس نمی توانید با کلیاتی که از او می دانید نسب به ایمان داشتن یا نداشتن او رای بدهید.

پس باز هم همان دو توصیه نخست را به شما می کنم. ولی این بار لطفا وقت بگذارید و بروید مطالعه کنید.
خواهش می کنم....

سلام دوستان خوبم
ممنون از اینکه راهنماییم کردین . من نظر شما رو قبول دارم ولی به نظر شما من در حال حاضر چه کار کنم . من هر روز و هر شب با ایشون ارتباط چتی دارم و باهم صحبت میکنیم . ایا می تونم به یک باره دوستی یک ساله رو که سراسر پاکی و متانت بوده بهم بزنم... ایشون مدتهاست حرفی از ازدواج نمیزنن ولی مطمئنم علاقه شون بیشتر شده که کم نشده . ایا دوباره این جریان رو پیش بکشم. ایا اگر به همین منوال جلو برم و هر روز با هم در مورد امور معمول صحبت کنیم زمانی که قرار باشه از هم جدا بشیم من مدیونم که مخافتم رو صریحا اعلام نکردم ؟
خیلی سردرگمم ... خواهش میکنم راهنماییم کنید

سلام دوستان خوبم
میدونم حق گله گذاری ندارم . پس سکوت میکنم و همچنان در عطش انتظار راهنمایی های شما خوبان می مونم

سلام
شما باید صریح تر صحبت کنید و به او بگوئید دیگر خواهان یک ارتباط بی سرانجام نیستید و از او بخواهید اگر تمایلی به ازدواج دارد قدم پیش بگذارد تا بیشتر همدیگر را بشناسید و خانواده ها هم با هم آشنا شوند. در غیر این صورت جدایی امروز بهتر از فرداست....