+درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
با سلام
دوستان من دقیقا یک سال پیش با دختری که هم ترم خودم در دانشگاه بود دوست شدم و نیتم ازدواج بود ( البته در پایان کارشناسی ) ولی هیچ موقع این موضوع رو با ایشون در میون نذاشتم و همیشه تا موقعی که این بحث به میان میومد من به یه کانال دیگه میزدم و کلا میگفتم من همچنین قصدی ندارم تا اینکه بعد از سه ماه دوستی برادر این دختر متوجه رابطه ما شد و دختر هم عنوان کرد که چون آبروم در خانواده به خطر افتاده است دیگه نمیتونم با تو رابطه داشته باشم و من هم برخلاف میل باطنیم و بعد از چند روز از این ماجرا با ایشون قطع رابطه کردم .... اما در شروع ترم بعد این دختر با یک پسر دیگه دوست شد و کماکان هم ادامه داره ..... بعد از رابطه اینها با هم من داشتم دیوونه میشدم و به گونه ایی بود که روز و شب داشتم به این موضوع فکر میکردم اما حالا به نظر شما من بعد از این موضوع چه واکنشی میبایست نشون میدادم ؟ ایا الان برای رو کم کنی هم که شده باید با دختری دیگه در دانشگاه دوست بشم ( چون الان من احساس میکنم که تخلیه عشقی شدم و به هیچ دختر دیگه ایی نمیتونم دل ببندم ) ؟ البه الان بگم که من 20 سالمه و ترم 3 کاردانی الکترونیک درس میخونم ...
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
سلام
اگر آبروش در خانواده به خطر افتاده بود چرا دوباره با یکی دیگه هست؟ به نظر من این دلیلش فقط بهانه ای برای قطع ارتباط بوده.
احساسات شما را درک میکنم.
شما نباید خودتون را به این خاطر اذیت کنید.
فقط آرامش خودت را حفظ کن. شما هیچ چیز را از دست ندادی. و قدر خودت را بیشتر بدون.
در ضمن با دوستان دیگر خودت بیشتر رابطه داشته باش و زیاد تنها نمون.
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
سلام
بیست سالگی سنی نیست که شما بخواهید این هیجاناتو زیادی جدی بگیرید. آقایون در این سن متاسفانه زود جوگیر می شن و البته زود هم فارغ می شن. من معتقدم آدمی که می خواد خونه خودشو رو شالوده یه رابطه بذاره اول باید از استحکام رابطه مطمئن باشه درواقع اون رابطه یه پی محکم برای اون خونه باشه.:305:
شما دلیلی برای ازدواج با اون دختر نیاوردی و البته دیگه هم مهم نیست چون این رابطه دیگه وجود نداره. فکر انتقام گیری و این افکار(خیلی عذرمیخوام:163:) بچه گانه، فقط همه انرژی آدمو میگیره آخرشم هیچی نداره. حالا شما می خواهید مثلا برای انتقام با یه دختر دیگه از همون دانشگاه دوست بشید که چی بشه؟ دختر دومی رو زجر بدید و با احساساتش بازی کنید؟ :(بجای اینکار، اول از همه رابطه قبلی رو کلا فراموش کنید و وقتی حس انتقام در شما از بین رفت دنبال یه مورد بهتر باشید. اگه کسی پابپاتون نیومد معلومه مرد راه نبوده. زیاد غصه نخورید. فرصت زیاد دارید حتما موفق می شید...:rolleyes:
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط محمدصالح
سلام
اگر آبروش در خانواده به خطر افتاده بود چرا دوباره با یکی دیگه هست؟ به نظر من این دلیلش فقط بهانه ای برای قطع ارتباط بوده.
احساسات شما را درک میکنم.
شما نباید خودتون را به این خاطر اذیت کنید.
فقط آرامش خودت را حفظ کن. شما هیچ چیز را از دست ندادی. و قدر خودت را بیشتر بدون.
در ضمن با دوستان دیگر خودت بیشتر رابطه داشته باش و زیاد تنها نمون.
ممنون از راهنمایی شما عزیز
من پس از قطع رابطه به هیچ عنوان نشون ندادم که به نوعی دپرسم درحالی که داشتم زجر میکشیدم دلیلش هم علاقه بهش بود و این درحالی بود که بعد از اتمام رابطه با ایشون روابطم با بقیه دوستان در دانشگاه بهتر شد ! بازم از شما ممنونم بابت راهنماییتون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط امروزهمان فرداست
سلام
بیست سالگی سنی نیست که شما بخواهید این هیجاناتو زیادی جدی بگیرید. آقایون در این سن متاسفانه زود جوگیر می شن و البته زود هم فارغ می شن. من معتقدم آدمی که می خواد خونه خودشو رو شالوده یه رابطه بذاره اول باید از استحکام رابطه مطمئن باشه درواقع اون رابطه یه پی محکم برای اون خونه باشه.:305:
شما دلیلی برای ازدواج با اون دختر نیاوردی و البته دیگه هم مهم نیست چون این رابطه دیگه وجود نداره. فکر انتقام گیری و این افکار(خیلی عذرمیخوام:163:) بچه گانه، فقط همه انرژی آدمو میگیره آخرشم هیچی نداره. حالا شما می خواهید مثلا برای انتقام با یه دختر دیگه از همون دانشگاه دوست بشید که چی بشه؟ دختر دومی رو زجر بدید و با احساساتش بازی کنید؟ :(بجای اینکار، اول از همه رابطه قبلی رو کلا فراموش کنید و وقتی حس انتقام در شما از بین رفت دنبال یه مورد بهتر باشید. اگه کسی پابپاتون نیومد معلومه مرد راه نبوده. زیاد غصه نخورید. فرصت زیاد دارید حتما موفق می شید...:rolleyes:
[/b]سلام
اول از همه هدفم از باز کردن این تاپیک این بود که متوجه بشم اشتباه من کجا بوده در حالی که خودم هنوز که هنوزه متوجه اشتباهم نشدم ! من متعقدم که اینده رو همین حالا باید ساخت و باید الان تجربه کرد تا در آینده با مواجه شدن با چنین مشکلاتی از پس این موضوعات به خوبی بربیام ....راستی در ضمن منظورم از انتقام دوست شدن با دختر دیگه بود حالا کاری ندارم که اون بخواد خوشش بیاد یا نه .... ولی گفتم به نوعی تخلیه عشقی شدم و دیگه الان به تمام دخترها بدبین شده ام متاسفانه .... از شما هم ممنونم[b]
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
اشتباهاتی که به نظر من می رسه از این چند جمله مختصر که نوشتید:
- نیتتون ازدواج بود ولی ازش طفره رفتین. حقیقتو نگفتین. به عبارت ساده تر روراست نبودین.
- انتظار داشتید دختر مقابلتون همونجوری فکر کنه که شما فکر می کنین. این اشتباهه. level احساسی آدما تو رابطه عین هم نیست مگر اینکه مدت طولانی گذشته باشه و به شناخت رسیده باشن.
- رابطه از طرف شما قطع شده. چه انتظاری داشتید؟
- اون دختر پس از مشاهده عدم تمایل شما رابطه جدیدی شروع کرده. خوب به نظر شما باید چکار می کرد.
- برای حل مشکل رابطه اقدام اساسی نکردین.
سه ماه برای نتیجه گیری از چند و چون یک رابطه زمان کافی نیست.
امیدورام کلا این قضیه دیگه ذهن شما رو مشغول نکنه. چون مساله حادی نیست.
موفق باشید
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
سلام سامان عزیز
سامان جان من بیست ویک سالمه ، یک بار هم به شدت عاشق شدم ، و شکست خوردم ، پس میفهمم چه حسی داری
به عنوان یه برادر بهت میگم ، پس خوب به حرفام فکر کن ، چون میگن قبل از اینکه تجربه ی دیگران بشی از تجربشون استفاده کن
1- توی روابطت با دخترا باید یه مقداری مردونه برخورد کنی ، نباید بذاری احساست برات تصمیم بگیره ، در واقع یه مقداری باید بی احساس باشی (منظورم قبل از ازدواجه ها ،دوستی و هم دانشگاهیو از این جور حرفا، وگرنه بعداز ازدواج باید بهترین محبت رو هم به زنت بکنی)
چرا این حرف رو میزنم ؟؟؟؟؟؟؟ گوش کن قشنگ :
جوونای پاک دلی مثل تو و هم سن تو ، زود دل میبازن ، چون فکر میکنن اگه واقعا" طرفشونو دوست داشته باشن ، طرفشون هم این عشق رو قبول میکنه ، ولی این اشتباست
چون که اکثر دخترا اول از همه و مهمتر از همه به این توجه میکنن که طرفشونو میپسندن یا نه بعد بع این توجه میکنن که طرفشون چقدر دوستشون داره ،
یعنی اگه تو اندازه ی یه دنیا هم اونو دوست داشته باشی اگه فقط یه مقداری از ملاکاش رو نداشته باشی ،احتمال اینکه ردت کنه خیلی زیاده
(والبته این اشتباه بزرگ دخترا هستش ، چون کسی بهشون وفادار و متعهد میمونه که واقعا" دوسشون داشته باشه ، نه کسی که تماما" مطابق میلشون باشه)
2- اینکه تو یه مقداری مخالف اون چیزی که خدا دوست داره عمل کردی ، یعنی رابطه ی مخفیانه
تو فکر میکنی چرا توی اسلام بره ازدوا دختر اجازه ی پدر لازمه ، چون دختر احساسیه تصمیم میگیره ، یا ممکنه که زود گول بخوره و..........
بذار یه امار بهت بدم
امار تجربی من :
99 درصد ازدواجایی که مخفیانه شروع شده به مشکل برخورده
امار تحقیقات :
فکر کنم 70 یا 80 درصد شون مشکل برخورده
پس دومین اشتباه بزرگت این بود که اگه واقعا" اونی بود که با معیارات مطابقت داشت ، چرا اقدام نکردی؟
یه جورایی رسمی ترش میکردی که از دستت نره
3- یه چیز دیگه هم بگمو سرت رو درد نیارم
من انقدر طرفمو دوست داشتم که اگه همون موقع میگفت بمیر ، در جا میمردم
ولی الان خدارو صدهزار مرتبهشکر میکنم که نذاشت من بهش برسم
تازه دارم متوجه میشم که خدا چقدر دوستم داشته که نذاشته این وصلت سر بگیره
پس اگه خدا چیزی رو ازت بگیره متمئنن به نفعته ، فقط باید بهش اطمینان کنی،
پس اطمینان کن رفیق
اطمینان
یا علی مدد
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
محسن جان واقعا ازت ممنونم .....
ولی اگه واقعا من پسر مورد علاقه اون دختر نبودم و یا اگه کاستی هایی داشتم دلیل شروع شدن رابطه ما برای چی بود .... یا اینکه بعد از سه ماه یه دختر از پسر توقع داشته باشه که حتما بهش پیشنهاد ازدواج بدی واقعا یه حرف خنده داره ولی من از همه این وقایع به این جمله رسیدم که اگه یه نفر رو تو زندگیت خیلی دوست داشت باشی بهش نمیرسی ... همه این موضوعات رو من به فال نیک میگیرم و از دوستانی که من رو راهنمایی کردن سپاسگزارم ...
RE: درخواست کمک و همیاری از همه عزیزان
نقل قول:
مدیر همدردی:
در دوستی های قبل از عقد و ازدواج، هیچ تعهدی وجود ندارد. یعنی تا وقتی به طور قانونی و شرعی صیغه عقد جاری نمی شود، افراد تعهدی در برابر یكدیگر ندارند. لذا به این معنا هست كه هم حق انتخاب برای جدا شدن دارند و هم ممكن است به خاطر فشار موانعی اصولا امكان ازدواج و عقد فراهم نگردد.