+حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
سن کنونی من 19 سن کنونی شیوا(زندگیم) 8 ماه بزرگ تر
سلام وقتی وارد این انجمن شدم واقعا زوق زده شدم. چون با خودم گفتم آخ خداااا یه جا پیدا شد که بتونم حرفه دلمو بزنم.
----
دوستان حدود 2 سال پیش بود که من با دختری که فامیله سمت مادرم هست اشنا شدم که از قبل دیوونش بودم.
ما 2 سال کامل باهم بودیم حتی دیگه پدر و مادرامون هم میدونستن.(البته پدر اون نمیدونست)
مادر من واقعا این دختر رو دوست داره . پدر من هم دیدتش. حتی محرم که نذری داشتیمم میومد و کمک میکرد.
خلاصه بعد از 2 سال بهم گفت که مهیار بیا دوستیمون رو معمولی کنیم تا تداوم پیدا کنه و حالا ما هر هفته یک بار بهم زنگ میزنیم و بماند که من چی کشیدم.
بعد از روال 3 ماه به این طرز دوستی هنوز ما همینجوری هستیم ام دیروز زنگ زد و گفت مهیار ساله دیگه بیاین با پدر مادرم حرف بزنید.
یعنی تو سن 20 سالگیم برم خواستگاری.
منم ارزومه . به خدا انقدر دوسش دارم کهامادم از الان نوکرش باشم.(به قرآن جدی میگم)
من دانشجوام ولی پدر تنی خودم فت کرده و فکر کنم از سربازی معافم.
گفت بیاین نشون کنید و . . .
اما خیلی مشکل دارم
اینکه مادر و پدرم منو بچه میدونن.
اما واقعا اینطور نیست
آز خدا میخوام کمک کنه:316::302:
هر طور دوست دارید فکر کنید. ولی گناه نکردم که . . .
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
به تالار خوش امدي :اول از همه با ارامش جواب اين سوالها را بده 1- مشكل شما چيه ؟ كامل بگو 2- چرا پدر دختر از رابطه اطلاع ندارد ؟3-توي تالار جستجو كردي؟مطلب مشابه زياد هست كمي جستجو كن 4- مطالب در مورد عشق ،احساس ،هوس و .... در تالار نگاه كردي (يه نگاه بنداز ) موفق باشي :72:
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
داداش امید ببین اگه اسم اینو میزاری هوس اگه طرز تفکرت واقعا اینه همین الان حذف میکنکم و میرم
پدرش خیلی غیرتیه حتی با پسر خاله اون هم مشکل داره . اما مادرش کامل باهامه
مشکله من اینه که هیچ کدوم پدر مادرم رو میگم اصلا تو مخشون نمیره که من نامزد با برم کسیو نشون کنم
-
:305: به ریش سفید کمک کنه
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
پسر خوب معمولا مادرها به خاطر عواطف مادرانه اي كه دارن با اين مدل روابط زودتر كنار ميان اما اين كه مادرش ميدونه دليل بر موافقتش نيست....
الان شرايط ازدواج با اين شيوا خانم(زندگيت)رو داري؟تو كه اينقدر دوسش داري ميتوني اسباب خوشبختي و رفاهش رو اماده كني؟
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
نه درست میگی اما مادرش بهم گفت 2تا خوانواده از نظر همه چیز بهم میان و شما 2 تا بهم میخورید.
خیلی مهم ها.
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
حتما ميدوني كه نميشه سر سفره به جاي غذا عشق و محبت خورد.....ميدوني كه همه چي زندگي علاقه و عشق نيست؟50 درصد يه زندگي خوب عشق و محبت و دوست داشتن.....اما 50% بقيه چي؟ميتوني يه زندگي راحت...نميگم تجملاتي....ساده اما راحت و بي دغدغه رو براش فراهم كني؟
شنيدي اين جمله رو كه ميگه " گشنگي نكشيدي كه عاشقي يادت بره"اين جمله شايد يه كم مسخره به نظر بياد اما عين حقيقته!!!
باور كن نميخوام نصيحتت كنم يا بگم فراموشش كن...اما ميخوام واقعيت هايي كه الان چشم و گوشت رو به روشون بستي بهت ياداوري كنم.......
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
ببين اصلا" من اعتقاد ندارم كه مشكل شما هوسه چون شناخت و اطلاعات كاملي ندارم!فقط عرض كردم اگر مطالب مرتبط رو مطالعه كني با ذهن روشن تري ميتوني كمك بگيري !اين حالت و احساس شما خيلي پاك و با صفا است !كه مردانه ميخواهي زندگي كني و اين فكرت هم كه از ريش سفيد ها كمك ميخواهي نشان از منطق و درايته كه ميخواهي روش درست رو بري بهتره از مدير تالار و ديگر اعضا هم بخواهي كمكت كنند مطمئن باش نتيجه ميگيري موفق باشي :72:
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
پسر خوب منم ميدونم شباهت خانواده ها از نظر فرهنگي و اعتقادات و .....خيلي مهمه اما باز هم مهمتر از همه امادگي دو طرف براي تشكيل يه زندگي هست.....
اين امادگي شامل امادگي مالي و روحي ميشه.....
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
اره من یه مقدار ارث پدری بهم رسیده که الان با پوله خواهرم یه خونه تو کرج خریدیم که 50 تومانه قیمتش . لازم باشه میکشم بیرون پول رو. پدرمم می تونه من رو تو کار بذاره
RE: حنما بخون شاید بتونی کمک کنی
تا به حال به اين فكر كردي كه چرا پدر و مادرت ميگن هنوز بچه اي ......يا هنوز زوده واست زن بگيري؟دلايلشون رو گوش دادي؟غير منطقي حرف ميزنن؟هيچ كس بهتر از پدر و مادر نميتونه بچه شو خوب بشناسه....
اگه با اين اوصاف هنوز والدينت تاكيد دارن كه برات زوده شايد دليل ديگه اي وجود داره كه تو نميدوني شايدم نميخواي قبول كني.....گفتم كه فقط امادگي مالي مطرح نيست...از نظر روحي و رواني هم بايد اماده پذيرش مسئوليت يه زندگي باشي....ايا اين توانايي رو در خودت ميبيني؟