به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 91
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 03 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1399-12-12
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,253
    سطح
    35
    Points: 3,253, Level: 35
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف شدید با همسر و ترک منزل

    سلام دوستان من خیلی اتفاقی اینجا رو پیدا کردم خواستم باشما مشکلم رو مطرح کنم شاید دلم ارووم شه و بتونم بفهمم مشکل از کجاست
    من با همسرم 3 ساله ازدواج کردیم
    از روز اول سر هر چیزی با هم اختلاف داشتیم البته قبل عقد همه چی عااااااااالی بود بعد از عقد اینطوری شد
    به شدت بهانه گیری می کنه و سر هر چیز کوچیک و بی ارزش سه روز دعوا راه می ندازه تا منو مجبور به عذر خواهی کنه
    به خانودش وابستگی داره و روزی دوبار می ره اونجا بدون من و من فک می کنم خیلی از مسایل ما به خاطر همینه
    با خانواده من همش مشکل داره و سر ی تعارف ساددده بش برمی خوره و مدام میگه من اونجا موذبم
    به شدت عصبانی میشه و نمی تونه کنترل کنه و چندین بار زد و خورد داشتیم و جای جای بدن من کبود شده ولی حفظ ابرو کردم و چیزی نگفتم ولی این بار که دعوا شد سر یه چیزز خیلی چرت که همه می تونن به راحتی حل کنن
    و به شدت کتک زد و به پدر مادرم فحش داد منم متسفانه زدم تو گوشش به خاطر اینکه به پدرم فحش داد
    و انداختم رفتم خونه بابام و الان 20 روزه ک اینجام
    و هیچ خبری نیس و من خیللی دو دلم که باید این زندگی رو تموم کنم یا نه
    البته او هیچوقت اشتباهات خودش رو گردن نمی گیره و فقط به من میگه تو پرووو و زبون دارزی
    ایا این که ادم بخواد با شوهرش راحت و بی پرده حرف بزنه و اگر چیزی رو قبول نداره مخالفت کنه یا حتی بگه چرا این رفتارو میکنی زبون درازیه؟؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 06 اردیبهشت 04 [ 12:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    12,640
    سطح
    73
    Points: 12,640, Level: 73
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 210
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    124

    تشکرشده 549 در 281 پست

    Rep Power
    87
    Array
    به نظرم مهارت های همسرداری تون کمه
    من خورم تو بحث و دعواها سعی می کنم سکوت کنم و اجازه بدم اوضاع عادی بشه و بعد صحبت کنیم
    مردها تا 5 سال اول به خانواده شون وابستگی دارن و مرتب میرن سرکشی خونه مادر
    و شما باید یه طوری رفتار کنی که از شما دل نکنه و بره
    شده تا حالا تو بحث ها اسم پدر و مادرشو ن رو بیاری و....؟

  3. 2 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (چهارشنبه 20 اسفند 99), سحر بهاری (پنجشنبه 14 اسفند 99)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 03 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1399-12-12
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,253
    سطح
    35
    Points: 3,253, Level: 35
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط حیاط خلوت نمایش پست ها
    به نظرم مهارت های همسرداری تون کمه
    من خورم تو بحث و دعواها سعی می کنم سکوت کنم و اجازه بدم اوضاع عادی بشه و بعد صحبت کنیم
    مردها تا 5 سال اول به خانواده شون وابستگی دارن و مرتب میرن سرکشی خونه مادر
    و شما باید یه طوری رفتار کنی که از شما دل نکنه و بره
    شده تا حالا تو بحث ها اسم پدر و مادرشو ن رو بیاری و....؟
    والا خیلی وقتها سکوت کردم و حتی چیزی که ناراحتم کرده نگفتم احساس می کنم بدتر و پرتوقع تر شد
    الان دیگه تهدید می کنه میگی حرف بزنی جواب بدی تو دهنت می زنم
    واقعا برام سخت شده شرایط

    - - - Updated - - -

    بیشتر او اسم پدرمادر منو میاره و ایراد میگیره تا من
    مدام با خواهرم می خواد رقابت کنه اصلا ذهنیت بدی داره نسیبت به ادما

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام به شما، لطفا به سوالاتم پاسخ بدین؛

    ۱. خودت و همسرت چند ساله هستین؟
    ۲. شاغلید یا محصل یا خانه دار؟ همسرتون چطور؟
    ۳. ازدواج شما سنتی بود یا از قبل همدیگر رو میشناختین؟ چه مدت؟
    ۴. میتونین نمونه هایی از علل بحث ها و درگیری هاتون رو شرح بدین؟
    ۵. رابطه ی شما با خانواده همسرت چطور هست؟
    ۶. چرا فکر میکنین با خواهر شما در رقابته؟
    ۷. تا بحال به مشاوره خانواده مراجعه کردین؟




  6. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    MimiBahar (شنبه 17 اردیبهشت 01)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 03 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1399-12-12
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,253
    سطح
    35
    Points: 3,253, Level: 35
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام به شما، لطفا به سوالاتم پاسخ بدین؛

    ۱. خودت و همسرت چند ساله هستین؟
    ۲. شاغلید یا محصل یا خانه دار؟ همسرتون چطور؟
    ۳. ازدواج شما سنتی بود یا از قبل همدیگر رو میشناختین؟ چه مدت؟
    ۴. میتونین نمونه هایی از علل بحث ها و درگیری هاتون رو شرح بدین؟
    ۵. رابطه ی شما با خانواده همسرت چطور هست؟
    ۶. چرا فکر میکنین با خواهر شما در رقابته؟
    ۷. تا بحال به مشاوره خانواده مراجعه کردین؟



    سلام وقت بخیر
    خودم 28 همسرم 31
    هر دو شاغلیم
    3 ماه اشنا شدیم بعد اومدن خواستگاری 6 ماه طول کشید عقد کردیم
    اینقد دعوا داشتیم واقعا نمی دونم کدوم رو بگم
    یک بار سر اینکه من گوشی او رو جواب دادم چنان دعوایی راه انداخت که نگو و نپرس
    یه بار سر اینکه خواهرش زنگ زد شام دعوت کرد و ما اون شب جای دیگه دعوت بودیم و بدون اینکه از او بپرسم گفتم ممنون امشب نیستیم و او دعوا ب پا کرد که چرا از من سوال نکردی قبلش در حال که ما از دو هفته قبل، جایی دیگه دعوت شده بودیم اصن نیازی به پرسیدن نبود و بلافاصله به خواهر زنگ زد جلوی من و گفت حالا ببینیم چی میشه شاید یه سر زدیم بتون که فقط تنها هدافش ضایع کردن من بود.
    ی بار سر اینکه صفحه گوشیم افتاد شکست و او یک و خورده ای پول داد که درست شده اینقد زورش اومده بود که ب هشدت عصبی شده بود و دعوا به پا کرد سر کوچیترین چیز گیر داد و منو مجبور کرد که پول گوشی رو براش بریزم.
    رابطه هم باشون خوب بود ولی همیشه اینقددد سعی داشتن به پسرشون بیش از حد محبت کنن و اونو به سمت خودشون بکشن که او محبت منو نمی دید و هرکاری برای من می کردن هزاررر ها بار جلو پسرشون می گفتن که ببین ما این کارارو کردیم براش
    مقصر همسر منه که دهن بینه وگرنه این مسائل ریز رو همه با خانوده همسر دارن و قابل حله
    منم باشون مدارا می کردم ولی اینقد به من سخت می گرفتو بهانه گیر هایی شدید به خصوص که به طور واضح بین خانوده من و خانوده خودش فرث می زاشت و من بارها گفته بودم ک ناراحت میشم ولی خودش و خانوداشو برتر می دونست همیشه
    هیچ وقت ی زنگ به پدرمادر من نمیزد ولی توقعاتش گوش فلک و کر میکرد که چرا به من زنگ نمی زنن اگه زنگ میزدن بر نمیداشت میگفت باید به موبایل من بزنن
    دیگه هر کی باشه طاقتش طاق میشد
    خواهرم رو اصلا نمی تونه مثل خواهر خودش دوست داشته باشه و از ته دل ازش حمایت کنه محبت کنه
    همش میگه خواهرت میخواد شوهرش بالا بکشه
    خواهرت خودخواهه
    نسبت به باجناق دید منفی داشت در حالیمه شوهر خواهرم بهش کای نداره اصلااااا و احترامشو نگه می داره ولی او مدااام درمورد شوهرخواهرم و خانودش صحبت می کنه و میگه از باباش بدم میاد و ناراحتی ایجاد می کنه
    چندین بار به تنهایی مشاوره رفتم ولی بیشتر باعث شد من سکوت کنم من صبوری کنم من گذشت کنم و بدتر شد و او سواستفاده کرد
    خودشم چند جلسه اومد ولی فایده نداشت.

    - - - Updated - - -

    همش دوست داره تلافی کنه هرچیزی رو
    همه رفتاراش شرطی و متقابله که واقعا برام سخته تحملش
    الانم که سراغی از من نگرفته خیلی راحت میگه خونه مادرش و به زندگی عادیش ادامه میده به شدت ازش بدم اومده

    - - - Updated - - -

    به نظر شما مشکل وسواس فکری با مشاور خانوده حل می شه؟
    کسی که یه چیز کوچیک رو سه رو کش میده و نمی تونه رها کنه نمی تونه ببخشه و گذشت کنه

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 02 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1399-7-01
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همه یک‌ طرف، فقط اونجایی که گفتین خواهر شما رو نمیتونه مثل خواهر خودش دوست داشته باشه، واقعا این دیگه توقع خیییییلییییی زیادی هست، مردا بعد از یه مدت دیگه انقد توجهشون میره سمت همسر و مسائل زندگی خودشون، دیگه نمیتونن خواهر خودشون رو مثل سابق دوس داشته باشن، چه برسه به خواهر خانم!


    در زندگی با مردا یکم سیاست لازمه.
    مثلا من مادرم هم زنگ میزنه دعوت میکنه، حتما سعی میکنم قبل از خونه اومدنش یه زنگ بزنم و بهش بگم به مادرم گفتم اول باید از تو بپرسم که میتونی امشب بریم یا نه.
    اینجوری نشون میدم که آدمی نیستم که تنهایی برای کوچکترین مسائل هم حتی تصمیم بگیرم.

    اینکه آدم بتونه با شوهرش انقد صمیمی باشه که مخالف کنه و نظر مخالفش رو‌ ازادنه بیان کنه کامل حق با شماست ولی اینکه با چه لحن و تو چه موقعیتی بگی خیلی مهمه واقعا.

  9. کاربر روبرو از پست مفید نیکی 69 تشکرکرده است .

    سحر بهاری (پنجشنبه 14 اسفند 99)

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    224
    Array
    سلام
    من کاری به علت دعواها و اینکه تقصیر کی بوده ندارم
    اینکه شما سیاست داشتی یا نداشتی و ... رو هم کار ندارم
    ولی به نظر من مردی که دست روی زن بلند کنه باید از زندگی حذف بشه
    قابلیت ادامه زندگی مشترک رو نداره

    ناراحت میشه مشکل داره محترمانه صحبت کنه یا خیلی مشکل داره، اصلا دعوای لفظی کنه چرا کتک کاری ؟ کسی که خشمش رو اینجوری نشون میده از نظر من در جرگه آدم ها نیست که بخوای راجع به ادامه یا عدم ادامه زندگی باهاش فکر کنی

    البته ببخشید تند حرف زدم

    می دونم که این سایت برای جدایی هیچ موقع توصیه ای نداره

    من هم نظر شخصیم رو گفتم. به نظر من جدایی قبل طولانی شدن زندگی مشترک و احیانا به میون اومدن یه بچه بی گناه خیلی بهتر از سازگاری با کسی هست که اصلا اصول انسانیت رو یاد نگرفته

    من باشم از کتک هایی هم که خوردم نمیگذرم و میرم پزشکی قانونی برای اثباتش

    اگر بی کسی اگر بی پناهی اگر فکر می کنی با ترک همسر شرایط بدتری پیش روت هست اون یه بحث دیگه اس. اون موقع خودت می دونی که باید بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنی

    اینکه شما همسرداری شاید بلد نباشی یا مثلا سیاست نداشته باشی و ... رو موکول به زندگی کن که با کسی طرف بودی که اسمش رو بشه آدم گذاشت
    ویرایش توسط فکور : سه شنبه 12 اسفند 99 در ساعت 16:38

  11. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    nana0cute (سه شنبه 26 اسفند 99), نیکی 69 (سه شنبه 12 اسفند 99), اثر راشومون (سه شنبه 12 اسفند 99)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 03 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1399-12-12
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,253
    سطح
    35
    Points: 3,253, Level: 35
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 69 نمایش پست ها
    همه یک‌ طرف، فقط اونجایی که گفتین خواهر شما رو نمیتونه مثل خواهر خودش دوست داشته باشه، واقعا این دیگه توقع خیییییلییییی زیادی هست، مردا بعد از یه مدت دیگه انقد توجهشون میره سمت همسر و مسائل زندگی خودشون، دیگه نمیتونن خواهر خودشون رو مثل سابق دوس داشته باشن، چه برسه به خواهر خانم!


    در زندگی با مردا یکم سیاست لازمه.
    مثلا من مادرم هم زنگ میزنه دعوت میکنه، حتما سعی میکنم قبل از خونه اومدنش یه زنگ بزنم و بهش بگم به مادرم گفتم اول باید از تو بپرسم که میتونی امشب بریم یا نه.
    اینجوری نشون میدم که آدمی نیستم که تنهایی برای کوچکترین مسائل هم حتی تصمیم بگیرم.

    اینکه آدم بتونه با شوهرش انقد صمیمی باشه که مخالف کنه و نظر مخالفش رو‌ ازادنه بیان کنه کامل حق با شماست ولی اینکه با چه لحن و تو چه موقعیتی بگی خیلی مهمه واقعا.
    واقعا این ادم اینقققدر بد قلقه به هیچ طریقی نتونستم باش کنار بیام
    محبت کردم توقعش بالا و بالاتر رفت
    جلوش ایستادم تو دهنی زد
    با خانواده ش مهربون تر شدم پرووو تر شد توقع ش ده برابر بیشتر شد با خودش میگفت خانوادا من خیلییی خوبن که او هم باشون خوب شده

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 03 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1399-12-12
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,253
    سطح
    35
    Points: 3,253, Level: 35
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsOverdriveVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 23 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 69 نمایش پست ها
    همه یک‌ طرف، فقط اونجایی که گفتین خواهر شما رو نمیتونه مثل خواهر خودش دوست داشته باشه، واقعا این دیگه توقع خیییییلییییی زیادی هست، مردا بعد از یه مدت دیگه انقد توجهشون میره سمت همسر و مسائل زندگی خودشون، دیگه نمیتونن خواهر خودشون رو مثل سابق دوس داشته باشن، چه برسه به خواهر خانم!


    در زندگی با مردا یکم سیاست لازمه.
    مثلا من مادرم هم زنگ میزنه دعوت میکنه، حتما سعی میکنم قبل از خونه اومدنش یه زنگ بزنم و بهش بگم به مادرم گفتم اول باید از تو بپرسم که میتونی امشب بریم یا نه.
    اینجوری نشون میدم که آدمی نیستم که تنهایی برای کوچکترین مسائل هم حتی تصمیم بگیرم.

    اینکه آدم بتونه با شوهرش انقد صمیمی باشه که مخالف کنه و نظر مخالفش رو‌ ازادنه بیان کنه کامل حق با شماست ولی اینکه با چه لحن و تو چه موقعیتی بگی خیلی مهمه واقعا.
    این که میگم با خواهرم مشکل داشت مسیله ای نیست که الان من بخوام مطرح کنم
    ولی تمام این مسائل جمع میشه و ی جا بیرون میریزه دیگه
    پشت سر خانواده من هر چی می خواست میگف بعد میرفتیم اونجا کلا تغییر چهره میداد و توقع داشت همه باش خوب باشن و ادم حسابش کنن بدون اینکه او زحمتی بکشه .
    عقده عذرخواهی کردن داره هرچی بشه منم مقصر نباشم میگه باید عدرخواهی کنی اصلا واسم قابل قبول نیست .
    محدودیتایی ک میزاره که دیگه جای خود داره
    ولی بیشتر از همه دو تا مسیله بینهایت ازارم میده که تصمیم دارم ازش جدا شم
    یکی خشم بیش از حدش برای ی مسیله ساده در حد اینکه منو میزنه
    دو ایرادگیری و بهونه کردن های زیاد ک باعث ایجاد دعوا میشه

  14. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    متشکرم، خانم ستاره مشاوره به شما چی گفتن؟ شما چه اقداماتی رو انجام دادین؟

    در مورد نوشته خانم فکور اگر چه یک نظر شخصی هست، اما مطلب مهمی بچشم میخوره که نباید ازش ساده بگذریم.
    خانم ستاره اشاره کرد؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط setare21 نمایش پست ها
    الان 20 روزه ک اینجام
    و هیچ خبری نیس و من خیللی دو دلم که باید این زندگی رو تموم کنم یا نه.
    این نوع جملات... یعنی فردی که میخوایم بهش مشاوره بدیم فعلا آمادگی جدایی رو نداره. میدونه اوضاع بده، میدونه تلاشش رو کرده و شاید نتیجه نگرفته و ... اما ( خیلی دو دله ) و منتظره از همسرش خبری بشه و نمیشه ... حالا آمده و بدنبال مشورت هست.
    اینو باید دقت کنین، چرا که گاهی ممکنه فقط ما باشیم که به یه نفر مشورت میدیم، یا اون شخص در شرایطی باشه که تصمیم های احساس محور بگیره و ... و اینطور بیشتر دچار آسیب بشه. دوستان مستحضر هستن که در همین تالار نمونه هایی رو داشتیم.
    ایشان باید تا جایی که ممکن هست خودش رو مثال یه مجسمه زیبا تراش بده. اون تکه هایی که به زمین میریزه ناآگاهی ، فقدان مهارت ها، عیوب و ... باشه و سپس بتونه در شرایط خوبی، تصمیم عاقلانه رو بگیره.
    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.
    ویرایش توسط سحر بهاری : چهارشنبه 13 اسفند 99 در ساعت 10:50

  15. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 14 اسفند 99), حسین تنها (سه شنبه 19 اسفند 99)


 
صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.