به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 خرداد 04 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    798
    امتیاز
    25,302
    سطح
    95
    Points: 25,302, Level: 95
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First ClassOverdriveSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    2,336

    تشکرشده 1,642 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زندگی مشترک من

    سلام دوستای خوبم

    توی زندگی مشترکمون واقعا لذت دونفره کمی رو تجربه می کنیم، درگیر روزمرگی شدیم و من هم درگیر بچه داری. خیلی از هم فاصله گرفتیم. نهایت روز خوبمون اینه که با هم با کلمات محبت آمیز صحبت کنیم و به هم ابراز علاقه کنیم اما من خیل وقته احساس عمیق دوست داشتنش رو ندارم. بیشتر سرم گرم بچه داری هست و درس خوندن و کارهای خونه.
    این روزها همسرم از کارش به خاطر عدم رضایت از درآمدش استعفا کرده و بیشتر توی خونه هست و روی بورس کار میکنه. وقتی اینجا هست با ما مراوده خاصی نداره جز صحبت روزمره و بیشتر سرش توی کامپیوترهست ولی اگر رفتاری از پسرمون سربزنه مداخله میکنه و باهاش درگیر میشه و کلمات نامناسب در موردش به کار می بره و گاهی اونو میزنه. بچه ام دوسالشه تازه و من تاحالا بهش حتی نگفتم پسر بد! اما همسرم از کلماتی استفاده میکنه که به صلاح نیست. و این حس ناخوبم تشدید شده و ذوق و انرژی ام کم شده، این روزها بیشتر حالم گرفته هست و اصلا خوشحال نیستم. از طرفی نمی تونم جوری رفتار کنم که انگار نیست! چون هست تو خونه و ازطرف دیگه بودنش انرژی ام رو کمتر کرده.
    واقعا نیاز به کمک دارم
    اندکی صبر، سحر نزدیک است.

  2. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 10 مهر 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 18:42]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    805
    امتیاز
    24,593
    سطح
    95
    Points: 24,593, Level: 95
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 757
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,679

    تشکرشده 1,815 در 746 پست

    Rep Power
    177
    Array
    سلام

    زمان هایی که با هم صحبت محبت آمیز دارین، با هم گفت و گو هم می کنید؟


    تا حالا شده دو نفری با هم صحبت عمیقی داشته باشید و در انتها ازش نتیجه بگیرید؟


    تصمیم های زندگی تون رو دو نفری میگیرید یا همسرتون به تنهایی می گیره؟


    در مورد خروجش از کار با هم مشورت کردین؟ شما از این کارش راضی بودین؟

  4. 2 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (پنجشنبه 10 مهر 99), سحر بهاری (پنجشنبه 10 مهر 99)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 خرداد 04 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    798
    امتیاز
    25,302
    سطح
    95
    Points: 25,302, Level: 95
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First ClassOverdriveSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    2,336

    تشکرشده 1,642 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    1
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mvaz نمایش پست ها
    سلام
    سلام خدمت شما

    زمان هایی که با هم صحبت محبت آمیز دارین، با هم گفت و گو هم می کنید؟
    من خیلیی زیاد تمایل به گفتگو دارم اما معمولا یا فرصتش پیش نمیاد یا اون طور که دوست دارم پیش نمیره


    تا حالا شده دو نفری با هم صحبت عمیقی داشته باشید و در انتها ازش نتیجه بگیرید؟
    بله شده


    تصمیم های زندگی تون رو دو نفری میگیرید یا همسرتون به تنهایی می گیره؟
    هر دوحالت پیش اومده برامون


    در مورد خروجش از کار با هم مشورت کردین؟ شما از این کارش راضی بودین؟
    من اصلا خبر نداشتم حتی بعد خروج از کار هم به من نگفت خودم دیدم خونه هست نرفته فهمیدم که اومده بیرون.در این مورد یک ماه پیش با من مشورت کرد و من بهش گفتم که از نظر من دنبال کار مناسب تری باش و بعد که پیدا کردی بیا بیرون از شغلت و عجله نکن ، تا اینکه توی کارش برای تمدید قرارداد ازش سفته سنگین تری خواستن و قبول نکرد و اومد بیرون
    همسرم آدم احساساتی هست و ابراز محبت کلامی هم میکنه اما روشش جوری نیست که من خیلی دوست داشته باشم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (پنجشنبه 10 مهر 99)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    سلام ارم جان

    من هیچ ایده ای ندارم و چیزی به ذهنم نمی رسه. فقط می خوام یادآوری کنم که رابطه چیز جامدی نیست. مثل یه میز که تا سالمه، یک شکل داره و وقتی هم از شکل اولیه خودش خارج شد و شکست، دیگه امیدی بهش نباشه.

    بعضی وقتا رابطه های خیلی خوب می شکنن و داغون می شن، بعد یه دوره ای رو طی می کنن و یه چیزی عالی تر از قبل ازشون در میاد.

    بست ویشز.

  8. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    Eram (جمعه 11 مهر 99), Mvaz (پنجشنبه 10 مهر 99), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 10 مهر 99), شمیم الزهرا (پنجشنبه 10 مهر 99)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,640 در 1,207 پست

    Rep Power
    293
    Array
    سلام بر شما

    دلایل مختلفی مطرح هست که باعث میشه زن و شوهر بجای توجه بهم و مهم شمردن مسائل عاطفی سرگرم کارهای دیگر بشن بصورتی که سردی و روزمرگی بر ارتباط اونها سایه بندازه.

    من مختصر اشاره میکنم و از شما میخوام بررسی داشته باشین؛

    * زن و شوهر باید نسبت به نیازها و انتظارات هم دقت کافی داشته باشین. این نیازها چون پابرجا هستن، اگر حل نشن خلاء در فرد بوجود میارن، تا جایی که کم کم ممکن هست اونها حمایت عاطفی و ... رو در جای دیگری جستجو کنن و بهش برسن و این سردی روز به روز تقویت بشه.
    بهمین دلیل لازم هست مهم تلقی شده و بررسی بشن.

    * سوژه هایی خوب و ارزشمند برای حرف زدن پیدا کنین. گاهی وقت ها ما حرفی برای گفتن نداریم و فکر میکنیم به اندازه ی کافی دنیای یکدیگر رو کشف کردیم. اگر سعی کنین همیشه نظرات همسرتون رو در حوزه های مختلف بپرسین و با هم گفتگو کنین ، نقد کنین... درگیر سکوت نخواهید بود.

    * اهدافی مشترک تعیین کنین و لازمه ی این هدف مشارکت دو نفر شما باشه. باید این نردیک شدن و این تلاش مشترک بوجود بیاد... تا پیوندهای شما قویتر بشه و اعتمادتون به هم محکم تر.

    * استرس و فشار روی همسرتون رو در نظر داشته باشین. ممکن هست همسرتون نیاز به کمک داشته باشن اما راه ارتباط و بیان دغدغه رو بلد نباشن و به زبان آورن مشکلات و نقاط ضعف براشون مشکل باشه بهمین دلیل باید بستر رو فراهم کنین که بتونن ارتباط بگیرن و وصل بشن. ( مطلب بعدی کمکتون میکنه ↓ )

    *من قبلا در تاپیک هایی راه گفتگوی صحیح رو ذکر کردم و راه خوب شنیدن رو. اگر این دو تا بوجود بیاد همسر شما اعتمادش بیش از گذشته جلب خواهد شد و برای شما صحبت خواهد کرد. دغدغه های خودش رو بیان خواهد کرد و در درون خودش جمع نمیکنه تا به اشکالی چون خشم اون رو تخلیه کنه‌. ( اگر راه گفتگوی صحیح و شنیدن رو نخوندین براتون بگذارم )

    * مسئله ی بعدی حل اختلافات شماست. اگر اختلافی، کدورتی و ... ای بین دو نفرتون وجود داره حلش کنین. این ناراحتی ها در کوله ی زندگیتون هست و با شما همه جا خواهد بود حتی لحظاتی که خوشحالین میتونه خنده رو از لب شما بگیره.
    از طرفی در یک میدان نبرد دائمی نباشین، این حالت ها تبدیل به هنجارهایی میشن که مثل دیوار حائل بین زن و مرد کشیده میشن و مانع نزدیک دن اونها بهم میشن.

    * انعطاف پذیری خودتون رو تقویت کنین. خیلی از دلسردی ها به دلیل مسائل کوچکی هست که ما روی اونها مانور میدیدم. مثلا همسر شما عادت داره با بطری مشترک در یخچال آب میخوره و شما از این موضوع ناراحت میشین. بهتر هست راه جدیدی پیدا کنین و این مسئله رو به قدری کوچک کنین که دیگه اهمیت نداشته باشه. مثلا دو تا بطری در رنگهای مختلف تو یخچال بگذارین. ( انعطاف پذیری یعنی تلاش در جهت پذیرش، نه تغییر دادن )

    * زبان عشق همدیگر رو یاد بگیرین، روش ابراز عشق در من و شما و دیگران متفاوت هست.

    * مورد بعد کیفیت روابط جنسی شماست، که مسئله رو باز نمیکنم اما از نظر علمی اهمیت بالایی داره و نباید ازش غافل شد.

    * گاهی وقت ها مشکل از وابستگی به همسر هست. وابستگی میتونه باعث فشار و آزردگی طرف مقابل باشه و حالت تدافعی ایجاد کنه و همسرتون برای وصل شدن به شما پیشقدم نشه. در اینجا باید اجازه بدید همسرتون قدری مستقل باشن، ضما مستقل باشین و چسبنده نباشین، تا بتونین خیلی از کارها رو که به شما مرتبط هست بتنهایی از پسش بر بیاین یا در فراغت خودتون سرگرم کارهای مفید بشین.

    * مسئله ی حریم شخصی چیزی هست که اغلب زن و شوهرها از اون بعد از ازدواج غافل هستن. باید یک حیاط و یک نیمکت و یک باغچه ی کوچکی هر کدام از ما درونمون داشته باشیم که گاهی در تنهایی بهش سر بزنیم و آرامش پیدا کنیم. شاید مسائلی هست که نمیخوایم استرس های اونو وارد زندگی مشترک کنیم . دوست داریم گاهی به گلهای باغچه درونمون نگاه کنیم و آرامش بگریم. این خلوت با خویشتن بما اجازه خواهد داد فشارهای روانی روی ما کمتر بشن و زندگیمون متأثر از تلخی ها نباشن. پس اینمورد رو متوجه باشیم.

    * لازمه ی زندگی شاد تزریق هیجان هست. هیجاناتی که ما رو سر حال میکنن و میتونن برای چند روز بهمون انرژی بدن. مثلا دادن یه هدیه که همسرتون دوست داره، انجام یه کاری که خوشحالش میکنه و ...

    * و‌ مسئله ی آخر دخالت های اطرافیان، ادامه تحصیل، اشتغال، استفاده مکرر از اینترنت، وقت گذاشتن بیش از حد برای دوستان و ... در زندگی مشترک هست که همسر اون رو مساوی با اولویت چندم شدن ... تلقی میکنه و به سردی روابط و کمرنگ شدن ارتباط عاطفی خواهد انجامید.


  10. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    Mvaz (پنجشنبه 10 مهر 99), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 10 مهر 99)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    47
    Array
    شرایط زندگی سخت شده . خونواده ها فشار اقتصادی زیادی را متحمل میشن . کارها غیر مطمئن شده . مردهای خونه بار مالی اصلی روی دوششون هست و شاید باعث بشه بیشتر صدمه بیینند از نظر روحی و شاید اخلاقشون تغییر کنه نسبت به قبل . حالا شاید بگی دلیل نمیشه اخلاقش عوض بشه دیگه یا جور دیگه بشه . ولی واقعیت اینکه تاثیر می ذاره .

  12. کاربر روبرو از پست مفید Niagara تشکرکرده است .

    Eram (شنبه 12 مهر 99)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 خرداد 04 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    798
    امتیاز
    25,302
    سطح
    95
    Points: 25,302, Level: 95
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First ClassOverdriveSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    2,336

    تشکرشده 1,642 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    سلام ارم جان

    من هیچ ایده ای ندارم و چیزی به ذهنم نمی رسه. فقط می خوام یادآوری کنم که رابطه چیز جامدی نیست. مثل یه میز که تا سالمه، یک شکل داره و وقتی هم از شکل اولیه خودش خارج شد و شکست، دیگه امیدی بهش نباشه.

    بعضی وقتا رابطه های خیلی خوب می شکنن و داغون می شن، بعد یه دوره ای رو طی می کنن و یه چیزی عالی تر از قبل ازشون در میاد.

    بست ویشز.
    ممنون میشل عزیزم، توی تاپیک قبلیم که برام پست گذاشتی بسیار راهگشا و عمیق بود ،حتی بعدها که دوباره خوندمش واقعا لذت بردم ، حرفات خیلی درموردم درست بود ، الان هم جمله انرژی دهنده ات به یادم میمونه دوست من
    اندکی صبر، سحر نزدیک است.

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 خرداد 04 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    798
    امتیاز
    25,302
    سطح
    95
    Points: 25,302, Level: 95
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First ClassOverdriveSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    2,336

    تشکرشده 1,642 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سحر بهاری عزیزم ممنون از نظرات ارزشمندت، بله اینها همه هست و این همه نیست... نمی دونم سرنخ کجاست اما چیزی که میبینم خستگی خودمه. از وقتی پسرم به دنیا اومده واقعا زندگیم دگرگون شده، حتی وقتی نوزاد بود جای 18 ساعت 9ساعت میخوابید و همیشه منو می خواست و خیلی گریه می کرد،پیش هیچکس آروم نداشت. تا 8 ماهگی فقط شب ها میخوابید و طول شب بارها و بارها بیدار میشد،طول روزهم مدام میخواست که کنارم باشه. من حتی به ابتدایی ترین نیازهای خودم نمی رسیدم. از دو سال پیش تا به حال در طول 740 شب گذشته فقط 1شب رو تا صبح خوابیدم ، بلا استثنا همه شب ها چندبار بیدارمیشم.از صبح تا به شب در 5روز هفته تنها مراقب پسر خیلی کنجکاو و فعالم منم. الان که دارم مینویسم اشک از چشمام میاد. سختی هام نسبت به قبل کمتر شده اما هنوز درگیر بچه داری هستم و بخش زیاد وقت و انرژی ام رو می گیره.
    نیاگارا عزیز با نظر شما موافقم اما فشار روی من هم خیلی زیاد بوده و خیلی از رفتارها و توقعاتم هم از همین فشارهایی هست که روی هردوی ماست.

  15. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    الهه زیبایی ها (جمعه 11 مهر 99)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 05 اردیبهشت 04 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    844
    امتیاز
    27,214
    سطح
    97
    Points: 27,214, Level: 97
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,633

    تشکرشده 2,335 در 757 پست

    Rep Power
    209
    Array
    سلام خانم ارم عزیز
    حق دارید ....همانطور که خودتونم اشاره کردین هردوتون فشار زیادی رو متحمل شدین..... کم صحبت کردن، فاصله گرفتن و تنهایی توی یک زندگی مشترک بودن خانومها رو اذیت میکنه.
    ..البته مرد ایرانی کمی پیدا میشه که این جور موقع ها بتونه کنترل و مدیریت داشته باشه....فکر کنم سکان بازم دست خودمونه....
    مواردی که تو پست آخرتون گفتین در مورد بچه داری...و اینکه کمکی هم ندارین..حق دارید
    ولی خب اینم هست که عشق یه مادر قدرتی بهش میده که همه این بی خوابی ها و وقت صرف کردن ها رو تاب بیاره...ولی چیزی که یک زن نمیتونه تاب بیاره بی محبتی و بی توجهی ....که مردان ما قرنهاست متوجه اش نمیشن! به نظر من سر نخ همینه
    باز خودتون شروع کنید آتش عشق و محبت رو تو خونه به پا کنید
    تا کم کم با زبون نرم ان شالله همسرتونم باهاتون هم پا بشه.
    برای شیوه گفتگو صحیح مقاله هست حتما میدونید و دیدید.
    تنها مراقب پسر خیلی کنجکاو و فعالم منم.
    راستش این جمله رو که خوندم خیلی ذوق کردم...من عاااااشق بچه های کنجکاو و فعالم...انرژیی بهم میدن که دلم میخواد دنیا هیچ وقت تموم نشه
    هر چی شیطون تر شیرین تر
    هر چی پرحرف تر بهتر
    نگید چون نداشتی نمیدونی خیلی سخته...آخه اینو خیلی بهم میگن:)
    خواهرزاده ای دارم بچگیش به معنای واقعی کلمه از دیوار راست بالا میرفت:)
    و اتفاقا چون خواهرم شاغل بود خونه ما بزرگ شد. انقدرم خونه ما بهش خوش میگذشت که میومدن دنبالش هم نمیرفت خونشون. حتی الانم خونه ما رو بیشتر دوست داره...کنجکاو فعال خستگی ناپذیر شلوغ جسور پر حرف ...اصلا این بشر یه جا بند نمیشد...اعجوبه ای بود ها!!
    میخوام بگم .میدونم سخته ولی حتما شماهم تایید میکنید که
    در عین حال خیلی شیرین و انرژی زا هم هستن.
    می خوام بگم بگردید تو زندگیتون مواردی حتما هست که
    تو شروع مسیر بهتون انگیزه و انرژی بده.
    امیدتون به خدا....روزهای خوب نزدیک اند
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : شنبه 12 مهر 99 در ساعت 00:14

  17. کاربر روبرو از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده است .

    سحر بهاری (سه شنبه 15 مهر 99)

  18. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 خرداد 04 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    798
    امتیاز
    25,302
    سطح
    95
    Points: 25,302, Level: 95
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First ClassOverdriveSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    2,336

    تشکرشده 1,642 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم الهه زیبایی های عزیز
    چقدر اسمت بهم انرژی مثبت میده .
    خداروشکر همسرم مهربون و خوش قلب و با احساس هست اما سردرگم هست ، قبلا که از دستش حرصم می گرفت بهش میگفتم تو ره گم کرده ای. بعضی از کارهایی که توی زندگی میکنه مثل روز برام روشنه که این راهش نیست اما برای همسرم اونقدرها شفاف نیست. در واقع تو بعضی جنبه ها ناپختگی هایی داره و من نظاره گر این ناپختگی ها هستم و در نتیجه از لحاظ احساسی ازش دور میشم. چون عمیقا دوست دارم همسرم پابه پای من باشه و حتی در بعضی جنبه ها تئوری و طرز تفکرش از من قوی تر و متعالی تر باشه. در کل همسرم خیلی اهل مطالعه نیست و حرف های قلمبه و استدلال و قانع کردن من رو خوب بلد نیست. من میدونم که همه چیز همه انسان ها قرار نیست کامل باشه و همسر من هم خوبی هایی داره که برام شاید از سر عادت کمرنگ شده. در چنین وضعیتی آیا باید
    . بیشتر متکی به خودم باشم و به احساسات خوب موجود بینمون بسنده کنم و زندگی روتینم رو ادامه بدم و تمرکزم رو روی رفتار درست خودم بگذارم به امید روزهای بهتر؟

  19. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    Pooh (یکشنبه 13 مهر 99)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.