اون دفعه براتون نوشتم که از دوست پسرم جدا شدم می خوام بگم کارم شده گریه گریه صبح تا ساعت5 تا 8 بیدارم خدا به هم کمک کنه نمی دونی چه قدر حالم بده از خدا می خوام خونوادش هیچ وقت خوشبخت نشن هیچ وقت که این قدر منو اذیت کردند که پا رو دلم گذاشتند پدر و مادری که نماز خونن و دستشون به دهن گدا و فقیر می رسه حاضر نبودند ما رو به هم پیوند بدند نمی دونید از بی عرضه گی خودشم چقدر حالم گرفته باور نمی کنید شدم یه مشت استخون که بابام و مامانم همش می گن ماله اینه که روزه گرفتی ماله اینه ضعیف شدی هیچکی نمی دونه تو دلم چه غوغایی پر پاست باور کنید دیگه باور نمی شه عشق وجود داره پسر یکه دست و پامو بوسید رفت و به خاطر خونوادش به عشقمون پا زد خدا از خونوادش نگذره نگذره تا قیامت دعاشون می کنم امیدوارم خیز و خوشی از زندگی نبینن دیگه اگه پسری بیاد خودشو بکشه باورم نمی شه چون عشق دروغه و اصلا وجود نداره وجود نداره عمرا عشق وجود نداره
علاقه مندی ها (Bookmarks)