به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    28
    Array

    مشکل باهمسر سر خرید عروسی

    سلام ب دوستای خوبم.برای ی مشکل ازتون کمک میخوام.برای خرید عروسی مشکل دارم.راستش خونواده ی من اصلا اهل دخالت نیستن و عروسامون تنهایی رفتن خرید.یعنی ما بد میدونیم کسی همراه عروس و دوماد بره.اما الان برای من همسرم اصرار داره با مادرش برم وهرچیم خواستم بفهمونم مابد میدونیم و خودمون تنها بریم بهش برخورد و برخورد بدی کرد باهام که مامان تو ذوق نداره که نمیاد مامان من ذوق داره.من حتی روم نمیشه ب پدرومادرم بگم.اگه بگم قطعا میگن نرو خودمون برات میگیریم.از طرفی خودمم اصلا دوس ندارم بخوام جلوی مادرش خرید کنم.ما اصلا ازاین رسما نداریم.بگین چجوری این موردو مدیریت کنم؟ خیلی روی مادرش حساسیت داره

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 آذر 94 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1394-2-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا این مسیله مهمی هستش؟به نظر من خانوادت رو حساس نکن اگر هم پرسیدن بگو شما هم بیاین همفکری کنیم یا اصلا نگو مادر ایشون میاد من ناراحتم بلکه جوری وانمود کن که طفلک داره زحمت هم میکشه وگرنه تو این گرما و آلودگی بیکار نیست که اگر هم دیدی دخالت میکنه لجبازی نکن حرص هم نخور بعضی چیزها رو به دلش راه بیا یا مودبانه سلیقتو عمل کن یا نصف خرید رو بکن باقیش رو تنها برین با هم شما داری ازدواج میکنی این قدم اول برای درک این موضوع که همه چی فقط باب میل شما نیست سر یه موضوع به این بی اهمیتی داستان درست میکنی پس ماجراهای اصلی رو چی کار میکنی! رفتارش توهین نیست قدیم و الان بعضی ها رسم دارن شما بذار به حساب ذوق عروسی موفق باشی

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام دوستم.ممنون از پاسختون.بله دریت میفرمایین.شاید مشکل بزرگی نباشه.اما همین مسایل کوچیک بین منو همسرم یهو میشه یه کوه بزرگ.من اومدم کمک خواستم تا به نوعی از اتفاقای بعدی پیشگیری کنم و جلوی تنش رو بگیرم.مشکلات زیاد دارم.ک به لطف این سایت یه سریشو دارم حل میکنم.داستان درست نکردم فقط دلم میخواد از ایجاد تنش جلوگیری کنم.شاید مشکل اصلیم اینه که همسرم فکر میکنه فقط اونه که درست فک میکنه.تحلیلش اینه که مادرش ذوق داره درصورتی ک فوق العاده فرد بی ذوقیه.بیشتر این ناراحتم میکنه که همیشه باید حرف همسرم ب کرسی بشینه.نمونش منزل ما تا محل کارش خیلی فاصله داره.اونم تهران ب این بزرگی.من گفتم وسط بگیریم ک هردو راحت باشیم.اما رفت دوقدمی محل کارش خونه گرفت.درصورتی ک ماشین زیرپاشه.یعنی میگم تو همه چی باید حرف و منطق اون پیاده شه.اینه ک بیشتر اذیتم میکنه نه صرفا یه خرید عروسی

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    120
    Array
    سلام رها خانم


    در هر اتفاقی منطق حکم میکنه که ببینی داری چی بدست میاری و چی از دست میدی.


    زندگی میدان نبرد نیست که مترصد این باشی که داره حرف شما به کرسی میشینه یا اون. هدف رسیدن به ارامش و خوشبختی هست


    این در دسترس ترین هدف و از طرفی ویران کننده ترین دستاورده. چون تهش می بینی این حرف اون یا شما بود که به کرسی نشست اما به قیمت سرد شدنتون از هم. یوقتایی به جای برنده شدن باید شکست خورد. نقش خودت به عنوان خانم خانه و نقش همسرت بعنوان مدیر خانه رو بپدیر.


    قرار نیست شوهرت کپی شما و خانواده محترم شما فکر کنند


    قرار نیست اساسا مثل هم فکر کنین که اگر فکر میکردین خ کسل کننده می شد.


    اینکه مادرش دوق داره نه اینکه سلیقه داره منظورشون اینکه واسه ازدواج پسرش هیجان داره. همون حسی که قطعا شما هم در ازدواج فرزندت خواهی داشت. البته ممکنه راههای بروزش متفاوت باشه.


    بپذیریم که شما بعنوان یک خانم در اوج هم که باشی دوست داری شوهرت ازت حمایت کنه. فی نفسه شوهری که بخای تو مدیریتش کنی رو معمولا خ دوست نداری ( در برخی زمینه ها که مخصوص نقش مرد هست ) اگر می خواهی شوهرت نقشش رو خوب ایفا کنه شما باید نقش "خانم بودنت" رو خوب ایفا کنی.


    اگر می خواهی در این مسیر موفق باشی

    تفاوتها رو ببین . سعی بر ارزش گداری نکن که مثلا مادرست فکر میکنیم اونها نه. به هر حال انتخاب ایشون توسط شما بوده. به انتخابت و سلیقت احترام بزار.


    سعی کن فقط شیوه تفکر خانوادگیت رو برتر و بهتر ندونی ( بهتره در جریان زندگیت بیشتر نظر مشاور رو جویا باشی تا خانواده. چون از دید خانواده کارهای طرف ممکنه درست نباشه و قضاوت بشه و تصمیمات نادرست و احساسی گرفته شه )



    در هر بحثی سعی کن قدرت و اقتدار همسرت حفظ شه. اگه این رخ بده همسرت خ نیاز نمیبینه برای اثبات قدرتش از نیرو و فشار استفاده کنه. کاری که داره الان میکنه. حسم اینکه هر چند اخر نظر ایشون میشه اما شما بحث و کل کلتو با ایشون داری ( یجورایی سیاست نداری ببخشید اینو میگم. خودم خانمم درکت میکنم)

    و خواهشا و خواهشا دوباره تاکید میکنم از مشاور کمک بگیر نه از اعضای خانواده

    کتاب عشق هرگز کافی نیست رو بخون حتما

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام مهراد عزیز.ممنوووون از پاسخ کامل و جامعتون.خیلی مفید بود برام.کاملا درست تشخیص دادین.من اصلا ییاست ندارم.اولش با روی خوش خواسته ام رو میگم اما وقتی نتیجه نمیده تهش میشه کل کل.من قبول دارم اقتدار مرد رو.اما گاهی هی باخودم کلنجار میرم که اگه منو دوست داشت حاضر بود مثلا خونه رو جای وسط بگیره و یا قبول کنه تنها بریم خرید.بیشتر قیاس میکنم با برادرام و عروسامون و همش نتیجه میگیرم انتخابم غلط بوده و برای من اونقد که باید ارزش قایل نمیشه.خیلی سعی میکنم با سیاست باشم.چون همسزم طبق نظر مشاور ادم احساسیه و نه منطقی و فقط تنها راهی ک درموردش جواب میده احساسه نه منطق.اما من چون تک دختر بودم و همیشه به خواسته هام رسیدم پذیرش اخلاقش برام سخته.بااینکه دوسش دارم اما اذیت میشم .بازم ممنون از راهماییتون

  6. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینده خوبی برات نمیبینم.
    تحلیل شخصیت شما به صورت خلاصه:
    شما یک فرد بی منطق, متوقع, با اخلاقهای خاله زنکی هستید. متاسفانه هنوز به بلوغ فکری نرسیدید و ازدواج برای شما کمی زوده. از محتوای دو کامنت شما مشخصه که در مسیر اشتباهی قرار گرفتید و عامل هر اتفاقی که برای زندگیتون بیوفته فقط خود شما هستی نه همسرت.

    این مسئله کوچیک که به زعم شما تبدیل به یک معضل اساسی شده حاکی عدم بلوغ فکری شما و عدم درک موثر زندگی مشترکه.
    برادرانه پیشنهاد میکنم به یک مشاور حضوری مراجعه کنید و با یادگیری مهارتهای زندگی خودتون را درمان کنید وگرنه این زندگی به 2 سال نکشیده در مسیر جدایی خواهد افتاد.

  7. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 29 اردیبهشت 94)

  8. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    شوهرتون هر روز صبح می خواد بره سرکار و عصر هم دوباره همون مسیر را برگرده، برای چی باید خونه تون را نزدیک خونه مامان شما بگیره؟ یا وسط خط واصل خونه مامان شما و مامان خودش؟ تقسیم غنائم می کنید؟ جنگه؟

    خونه مامان تمام شد. ازدواج کردی که بری سر خونه و زندگی خودت. اگه می خوای بچسبی به مامانت نباید شوهر می کردی.

    رها خانم،
    وقتی محل کار همسرت نزدیکه، به جای این که صبح ساعت 5 پاشی صبحانه حاضر کنی می تونی شش پاشی و عصر هم به جای این که شوهرت خسته از ترافیک و راه و دود و دم ساعت هفت برسه خونه و نای حرف زدن هم نداشته باشه، زودتر و با حال و حوصله بهتری می رسه خونه.

    خونه نزدیک مامان شما بگیره که چی بشه؟ امواج الهی خونه مامانت زودتر بهت برسه ..................
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 12:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-03
    نوشته ها
    149
    امتیاز
    3,765
    سطح
    38
    Points: 3,765, Level: 38
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 64 در 43 پست

    Rep Power
    28
    Array
    دوستان می بینم که هرکسی به نوعی دوستمون رو مورد ماخذه قرار دادید ، با نظر سوشیانت کاملا مخالفم ، اینجا بحث به کرسی نشوندن حرف نیست بحث سر اینکه دو تا جوان که ازدواج میکنن عاقل و بالغ هستن و باید خودشون برای خودشون تصمیم بگیرن ، نظر بزرگترها محترمه اما در هر صورت قراره زنو شوهر ازون وسایل استفاده کنن پس حقو اینو دارن که خودشون انتخاب کنن یعنی چی که باید مامان من بیاد چون ذوق داره ، مثلا ذوق چیو دارن ؟ اینکه برای زندگی پسرشون تصمیم بگیرن ؟ اگه قرار باشه همه چیو اونا تصمیم بگیرن که چرا باید پسرشونو داماد کنن ، وقتی ازدواج صورت میگیره خانواده ها باید بدونن این پسر دیگه باید رو پای خودش وایسته شرایط رو فراهم کنن تا دیگه به سمت یه زندگی مستقل سوقش بدن نه اینکه بهش ثابت کنن تو هنوز وابسته ما هستی .
    من شرایط شما رو درک میکنم من مخالف نظرات خانواده همسرم نیستم اما تا جایی که دخالت به حساب نیاد. شوهر من قدرت تصمیم گیری نداشت در واقع از مامانش و خواهرش میترسید همیشه وقتی میرفتم خونشون میدیدم مامانش وسایل سر خرید رو از پیش خودش رفته خریده و پولشو از شوهرم گرفته همسرمم هیچ مخالفتی نداشت خیلی ناراحت میشدم چون حس میکردم مردم نمیتونه تکیه گاه باشه مونس باشه نمیتونه مستقل باشه زنش نمیتونه برای خودش چیزی بخره چون هرچیزی که از همسرم میخواستم میگفت میخرم برات بعدا میدیدم پول داده مامانش یا خواهرش برام بخرن ، این رفتارها عادت میشه قوه دخالتها رو میبره بالا ولی شوهرم اصلا در جریان نبود نمیدونست داره زندگی شو خراب میکنه نمیدونست داره به بقیه میگه منو زنم نمیتونیم برای خودمون تصمیم بگیریم نمیتونیم مستقل باشیم ...
    شما هم بهتره با شوهرت برخورد نکنی سر این قضیه ، بهش بگو که مامانشو خیلی دوست داری و میدونی خوش سلیقه هستن .سیاست تو اینجا میتونه این باشه که قبول کنی با مامانش برین و خیلی هم ابراز خوشحالی کنی مامانش میاد ( چون شوهرت ظاهرا خیلی روی مامانش حساسه ) وقتی هم رفتید ببین مامانش چه نظراتی داره بسنج ببین قصد دخالت تو رفتارهاش نباشه یا اینکه بخواد به فکر جیب پسرش باشه و سعی کنه چیزهایی رو انتخاب کنی که خیلی ارزون و زشت باشه ( بالاخره خود خانم ها حواسشون هست که تا چه قیمت متناسب با جیب شوهراشون خرید کنن نیازی به این نیست مادرشوهر تذکر بده ) اگه دیدی داری اذیت میشی و باب میلت نیست قاطعانه بگو خوشم نیومد تو رو در وایسی هم نباش شده کل بازارو گشتی از چیزی خوشت نیومد یا مادرش اذیت کرد بیخیال خرید شو و خیلی محترمانه بگو امشب که چیزی پسندم نشد و یه جورایی بپیچون تا فرصت بعدی با خود شوهرت بری ...
    نمیخواد از خانواده شوهرت پیشش گله کنی طبیعتا خودشون متوجه یه سری رفتارها میشن اما برای اینکه در مقابلت خجالت زده نشن به روت نمیارن واگرم بگی حتی اگه قبول داشته باشن به روت نمیارن و کتمان میکنن .
    منو شوهرم سر همین قضیه خرید با مامانش به مشکل خوردیم و تصمیم گرفتیم خودمون دوتایی برای همه چیمون خرید کنیم .

  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام ب دویتای خوبم.ممنون از همه تون ک وقت گذاشتین.فقط کاش بدونیم کسی که اومده اینجا قطعا ایرادای خودشو قبول داره و داره تلاش میکنه برای بهبود زندگیش.بهتره جای تحقیر و سرزنش بهش راهکار بدیم.درهرصورت ممنون.فقط توضیح بدم.من نگفتم همسرم دم خونه مامانم بیاد اما منم دانشگاه مسرم و برام واقعا سخته.همسرم 5 دقیقه تا محل کار راه داره و همینو ماشین میبره اما ماشینو دست من نمیده و من باید حدود دوساعت توراه دانشگاه یا خونه مامانم باشه.اون حتی میتونه پیاده بره که یه ربع میشه.اگرم بحث مهارت باشه من خونه بابام ماشین داشتم و از خودشم رانندگیم بهتره.اما دستم نمیده.میگه بعدا اگه پول داشتم بران ماشین میخرم.این خودخواهیا ناراحتم میکنه.من گفتم وسط راه خونه بگیر.تو که ماشین داری منم نزدیک بشم اما قبول نکرد.درمورد خریدم کاملا حرفم حرف مهساس.که مگه ما بچه ایم که مادرهمسرم پاشه دنبالمون بیاد.خودمون عقل و شعور نداریم مگه؟؟ همسرم 35 سالشه بچه که نیس ک مادرش تصمیم بگیره برامون:-(

  11. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط raha_ashegh نمایش پست ها
    نمونش منزل ما تا محل کارش خیلی فاصله داره.اونم تهران ب این بزرگی.من گفتم وسط بگیریم ک هردو راحت باشیم.اما رفت دوقدمی محل کارش خونه گرفت.درصورتی ک ماشین زیرپاشه.یعنی میگم تو همه چی باید حرف و منطق اون پیاده شه.اینه ک بیشتر اذیتم میکنه نه صرفا یه خرید عروسی
    جوابی که من نوشتم برای این حرف شما بود.

    منزل مامان شما به محل کار شوهرت چه ربطی داره؟
    چی را راحت باشی؟

    شما قراره با هم برید تو اون خونه مشترک زندگی کنید. همسرت قراره از خونه خودش بره سرکار، نه از خونه مامان شما !!!!!!!!!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکات برگزاری مراسم عروسی
    توسط melalceremony در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 آبان 95, 13:43
  2. سه ماهه عروسی کردیم و احساسم به شوهرم سرد شده.فقط تظاهر میکنم حالم خوبه
    توسط nasmas در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 اردیبهشت 95, 20:11
  3. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  4. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.