سلام دوستان یه مشکلی دارم
یه عمه دارم که خیلی ما را دوست داره .منظورم خواهر برادرهامه..
ولی نمیدونم چرا من حس خویبی بهش ندارم..از اون طرف همیشه تو دست و پامونه..هرجا میخوایم بریم میاد..هرکاری میخوایم بکنیم میاد..خسته ام کرده..دیگر اعضای خانواده مشکلی با این موضوع ندارند ولی من نمیتونم تحملش کنم..خیلی هم خوبه ها خیلی هم شوخ و باحاله خیلی هم منا دوست داره ولی من نمیتونم..
هرجا دیگه باشه اشکال نداره اما این که میاد اینقدر خونه بابام اذیتم میکنه.ما همه خواهر برادرا ازدواج کردیم تو هفته یه شب جمعه همه جمع میشیم خونه مامانم. آقا اونم میاد...یعنی چی؟اینقدر تو دست و پا باشه؟دیگه اونجا به من خوش نمیگذره .همش حرص میخورم.آخه چرا بی دعوت میای ولی نمیتونم هم حرف بزنم وگرنه جنگ میشه..جایی هم نداره بره بنده خدا الا خونه داداشش..کسی را ندارند اما من نمیتونم هضم کتم.رابطه اش با یه خواهرام خیلی خوبه...
عذاب میکشم..میدونم مقصرم اما نمیتونم تحملش کنم...
اگه هم حرفی بشنوه در این مورد دلش میشکنه و حسابی اوضاع خراب میشه..
نمیدونم چیکار کنم..کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)