به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوست دارم نامزدمو دوست داشته باشم تا به آرامش برسم

    سلام دوستان،
    نمیدونم از کجا شروع کنم.دقیقا هر یک سال یک بار وقتی دیگه عاجز و مستاصل میشم میام اینجا. موضوع اینه که من 6 سال هست که با آقایی رابطه دارم. قبل از اینکه با ایشون آشنا بشم به پسر عموم علاقه داشتم. البته اون موقع خیلی بچه بودم و مثلا علاقه ام خیلی شدید بود. بعدش وارد رابطه شدم با دوستم. اقرار میکنم که اون موقع چون خیلی بچه بودم واقعا هدفی از ایجاد رابطه نداشتم و فقط در مقابل پا فشاری های ایشون جواب مثبت دادم. حالا عمر این رابطه شده 6 ساااال !!
    ایشون هم الان رفته سربازی و میخواد دو ماه دیگه بیاد خواستگاری. مشکلی که الان من دارم اینه که احساس میکنم میزان علاقه ام به اندازه ایشون نیست. و دچار یک نوع وسواس فکری شدم. همش حس میکنم به پس عموم علاقه دارم :( حتی به خود دوستم هم این قضیه رو گفتم ولی اون بیچاره چون دوسم داره با این شرایط کنار اومده. حتی میگه اگه اون اومد خواستگاریت من از زندگیت میرم کنار. من کلافه شدم دوست ندارم یکسره پسر عموم توی ذهنم بیاد. دوست ندارم همش نامزدمو با اون مقایسه کنم یا فکر کنم به اون بیشتر حس دارم.
    حالا که همه چیز داره درست میشه،مادرم موافقت کرده و خانواده اون هم موافقت کردن دوست ندارم اینجوری بشه. حس عذاب وجدان داره دیوونم میکنه. هم خودمو عذاب میدم هم اون بیچاره رو.
    در آخر هم یکم از شرایطمون بگم. هر دو 23 سال سن داریم. اون لیسانس عمران داره و من هم دانشجوی فوق لیسانس. وضع مالی هردومون هم خوب هست. واقعا مسوولیت پذیر و با عرضه است و علاقه اش رو به من ثابت کرده تو این چند سال. از پس خودش و زندگی هم به خوبی برمیاد.
    خواهش میکنم کمکم کنید و راهی نشونم بدید تا به آرامش برسم.
    ممنونم

  2. کاربر روبرو از پست مفید نیلوفر21 تشکرکرده است .

    کامران (جمعه 13 دی 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام نیلوفر خانم، نگفتی که چرا با وجود این همه خوبی که ایشون داره پسرعموت رو بیشتر دوست داری؟ چی داره که توی دوستت نمیبینی؟

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام،
    آقا یا خانم توجیه باور کنید اصلا دوست ندارم بگو پسر عموم رو بیشتر دوست دارم. شاید اینطوری هم نباشه واقعا. بعضی اوقات کاملا بیخیالش میشم ولی بعضی اوقات هم مثل الان همش میاد تو فکرم و اینقدر به نامزدم اینو میگم که اونم کلافه میشه. واقعا واسم عجیبه که با این موضوع کنار میاد. من اگه بودم به هیچ وحه کنار نمی اومدم.
    کلا پسر عموم مزیت خاصی نداره. من خیلی نمیشناسمش و نمیتونم بگم چجور آدمی هست ولی چیزایی که من میدونم اینه : خیلی درسخون نیست و کاردانی 4 ترمه رو 9 ترمه تموم کرد !!!! خیلی زیاد اهل دختر بازی و مهمونی های جور وا جور هست. دو سال از من بزرگتره.پسر آرومی هست و از لحاظ اجتماعی خوبه. از لحاظ ظاهری هم قدش از نامزد خودم بلندتره ( که این قد هم معضلی شده واسم و ناراحتم از اینکه قد نامزدم 175 هست)
    میدونم این فکرا خیلی احمقانه ست ولی واقعا خواب و خوراک رو ازم گرفته. شاید حسی که دارم به خاطر حسی باشه که قبل از دوستی با نامزدم به پسرعموم داشتم.
    یک چیز دیگه اینکه من اون موقع ها که بچه بودم به همه دوستام میگفتم من پسرعموم رو دوست دارم و عکساشو به همه نشون میدادم ولی وقتی با نامزدم دوست شدم به هیچکس نگفتم و تازه این اواخر به دوستان نزدیکم گفتم.
    ممنون میشم کمکم کنید

  5. کاربر روبرو از پست مفید نیلوفر21 تشکرکرده است .

    کامران (جمعه 13 دی 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا کسی راهنمایی نمیکنه ؟؟ :((( واقعا مستاصل شده بودم که اینجا تاپیک زدم. خواهش میکنم کمکم کنید

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    نیلوفر جان فقط کافیه به این فکر کنی که این علاقه کاذب باشه.اون وقت یک عشق دو طرفه را به این راحتی از دست نمی دی!!! مگه پسرعموتون چی بیشتر از این آقا داره؟ چون شما به ایشون نرسیدین و کمی براتون دست نیافتنی شدن فکر می کنید که ای کاش ایشون ازت خواستگاری می کرد.

  8. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    toojih (پنجشنبه 12 دی 92), فرهنگ 27 (جمعه 13 دی 92), کامران (جمعه 13 دی 92), نیلوفر21 (جمعه 13 دی 92)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    65
    Array
    خانم نیلوفر، وقتی شما دلیلی برای دوست داشتنت نداری خب نمیشه در موردش صحبت کرد. شما تنها کاری که باید بکنی اینه که بشینی و فکر کنی ببینی چه دلیلی داره که از پسرعموت خوشت می یاد و اونو ترجیح میدی به دوستت.
    - من فکر میکنم یکی از دلایل میتونه همینی باشه که مصباح الهدی گفت. یعنی برات دست نیافتنی هست. شاید دوست داشتی بهت توجه کنه نکرده!
    - یکی دیگه اینکه خوش تیپ تره!
    - یکی دیگه اینکه همه اونو دوست دارند و بهش توجه میکنند و بیشتر دخترا دوستش دارند!
    - یکی دیگه اینکه خودت رو با او که مجسم میکنی و مقایسه میکنی با دوستت و مثلا اونو به عنوان همسرت به بقیه معرفی کنی خیلی برات بهتره!

    دیگه بهرحال باید یک دلیل براش پیدا کنی تا بشه در موردش صحبت کرد.

  10. 4 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 13 دی 92), کامران (جمعه 13 دی 92), نیلوفر21 (جمعه 13 دی 92), مصباح الهدی (جمعه 13 دی 92)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    نیلوفر جان فقط کافیه به این فکر کنی که این علاقه کاذب باشه.اون وقت یک عشق دو طرفه را به این راحتی از دست نمی دی!!! مگه پسرعموتون چی بیشتر از این آقا داره؟ چون شما به ایشون نرسیدین و کمی براتون دست نیافتنی شدن فکر می کنید که ای کاش ایشون ازت خواستگاری می کرد.
    ممنونم از توجهتون.
    نه من اصلا نمیگم ای کاش ازم خواستگاری میکرد. فقط میاد توی ذهنم و همیشه و همیشه نامزدم رو با اون مقایسه میکنم. مثلا میگم الان اگه اون بود اینطوری میشد و این حرفا.


    - - - Updated - - -

    ممنونم آقای توجیه از توجهتون
    - یکی دیگه اینکه همه اونو دوست دارند و بهش توجه میکنند و بیشتر دخترا دوستش دارند!
    اتفاقا دوست خودم رو هم همه دوست دارن و چند تا دختر هم بودن که بهش پیله کردن و یا حتی کسی بوده که به مادر دوستم گفته برای دخترش بیان خواستگاری !! یا به پدرش گفتن اگه بیاد خواستگاری جوابشون مثبت هست. کلا چون پسر با عرضه ای هست روش حساب باز میکنند و دوستش دارند.

    - یکی دیگه اینکه خودت رو با او که مجسم میکنی و مقایسه میکنی با دوستت و مثلا اونو به عنوان همسرت به بقیه معرفی کنی خیلی برات بهتره!

    بله دقیقا این مورد برام خیلی پیش اومده. مثلا با خودم فکر کردم چون ریز نقش هست و قدش بلند نیست همه ایراد میگیرند. یا وقتی کنارش راه میرم احساس میکنم به هم نمیایم و من خیلی ازش بزرگتر دیده میشم. وقتی عکسش رو دوستم دید گفت چقدر بچه است و من خیلی ناراحت شدم :( کلا ریز نقش هست و کمتر از سنش نشون میده و اینجور مواقع هست که میگم اگه پسر عموم بود این حس رو نداشتم و خجالت نمیکشیدم.

    دیگه بهرحال باید یک دلیل براش پیدا کنی تا بشه در موردش صحبت کرد.[/QUOTE]

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,441 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ی توصیه قاطع وجود داره اینطور وقتها به نظر من ی مدت از هردوشون فاصله بگیر هیچ نوع ارتباط حتا مسیج نداشته باش تا ذهنت با خودش کنار بیاد.
    به دوستتون بگیندلیل چیه و ازش بخواهین شما را درک کنه و این مدت مثلا 5-6 ماه اصلا سراغی ازتون نگیره و خودتونم به هیچ وجه با ایشون تماس نگیرین. بعد سعی کنید اصلا به هیچکدومشون فکر نکنید. نه خاطره ای به ذهن بیارید نه خیالپردازی. کم کم ذهنتون خود واقعیشو بهتون نشون میده و میتونی بهترین تصمیمو بگیرین. موفق باشین
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  13. 5 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    reza 12 (پنجشنبه 17 بهمن 92), sara 65 (جمعه 13 دی 92), فرهنگ 27 (جمعه 13 دی 92), نیلوفر21 (جمعه 13 دی 92), روژان20 (جمعه 13 دی 92)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 01 آذر 93 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    884
    سطح
    15
    Points: 884, Level: 15
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم کامروا جان از توجهت،
    این کارو کردم و چند وقتی باهاش ارتباط نداشتم ولی نتونستم ازش جدا بشم و چند وقتی راحت بودم و این فکرا به سراغم نمی اومد ولی باز دوباره بعد از یک مدت این فکرا شروع میشه .

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    140
    سطح
    2
    Points: 140, Level: 2
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 18 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم چرا فکر میکنی زندگی با مردی که اهل مهمونیهای جورواجور و وقت گذرونی با دخترهای مختلف هست آسونه.آیا در خودت میبینی که چنین مردی رو تحمل کنی؟
    من نمیگم و حرفم این نیست که برو با اون آقایی که 6 سال باهاش در ارتباط بودی اما رفتن با پسرعموتم به صلاحت نیست.این همه تاپیک توی این سایت هست که خانمها از مردایی شاکی هستن که رابطه با خانومها دارن .دوست نداری که خدایی نکرده تاپیک های بعدی شما هم اینا باشه.گلم یک خورده منطقی تر تصمیم بگیر.تازشم تو نمیدونی که پسرعموت میاد خواستگاریت یا نه.میخوای همیشه با این خیال ذهنی تموم موقعیت هاتو رد کنی؟

  16. 2 کاربر از پست مفید mehrnegar تشکرکرده اند .

    tamas (جمعه 13 دی 92), نیلوفر21 (جمعه 13 دی 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.