سلام به همه دوستان خیلی سریع میرم سراغ اصل مطلب زیاد هم توضیح نمیدم که کسی حوصله نکنه برای خوندنش سریعتر هم بشه به جواب رسید.
ببینید من قبلا هم تاپیک زدم در مورد فوبیای اجتماعی و زیاد به نتیجه درستی نرسیدم چون مشکل فقط اون نیست و خیلی چیزهای دیگه درش دخالت داره.
اول از همه فوبیای اجتماعی دارم من یعنی بطور ساده بگم حتی نمیتونم تا یه سوپرمارکت برم و یه چیزی واسه خودم بگیرم استرس میگیرم با دوستای اینترنتیم بعضی موقع ها تو چت کردن راحتم بضی موقع ها یه جمله که میخوام بنویسم دو ساعت فکر میکنم چی بگم که طرف میگه بابا بزن رو Enter دیگه البته بگم قبلا اینطوری نبودم به هیچ وجه کم کم این وضعیت پیش اومد. از بچگی از تلفن هم وحشت دارم جواب بدم وقتی هم جواب میدم همه چی یادم میره بجاش بعضی موقع ها چرت و پرت از دهنم در میاد و ... تا الان جواب هیچ کس غریبه ای رو ندادم تو تلفن و به هیچ شخص ناشناسی هم زنگ نزدمو این میدونم که باید برم پیش یه روانشناس و اگه با رفتار درمانی این مشکل حل نشد ارجاعم بده به روانپزشک ولی به دلایل بعدی نمیتونم برم.
با خونواده مشکل دارم اونا از بچگی منو محدود کردن نمیزارن مثلا رانندگی کنم یا با بعضی دوستام برم بیرون یا مسافرت تنهایی برم البته بگم خودمم سخته واسم بخاطر همون استرسه ولی میگم اینم باز یه سدی جلوم هستند مادرم هم خودش یه سری فوبیاهای دیگه داره مثلا ترس از مسافرت و اینا و خیلی چیزای دیگه. ضمنا باهاشون صحبت کردم که منو پیش یه روانشناس ببرن تا بتونم از شر فوبیا و مشکلات دیگه خلاص بشم اما گوش میدن چون اصلا انکار میکنن من مشکلی دارم کلی بحثم شده سر این قضیه مسخره هم شدم به همین خاطر. حالا توضیحات و حرفا زیاده تو حوصله این بحث نیست.
سوم افسردگی و عدم اعتماد به نفسه بخاطر افسردگی 8 ماهه از خونه بیرون نرفتم نه اینکه نرم ولی خیلی کم بوده انگیزه هیچ کاری رو ندارم هیچ دوستی تو شهرمون نیست بعد از دانشگاه همه رفتن دنبال کارشون و شهرای دیگه اونم نه دوستای صمیمی یه آشنا هم داریم دو سال از من کوچیکتره ولی اونم سرش تو کار خودشه اینه که هیچ دوستی ندارم. اعتماد به نفسمم ضعیفه نمیتونم تو روی کسی وایسم مثلا حقم رو بگیرم همیشه خودمو کمتر از دیگران می بینم تا جایی که تو صحبت کردن بعضی موقع ها اینقدر فکر میکنم چی بگم که طرف ناراحت نشه اصلا من ارزش اینو دارم که با بقیه حرف بزنم !!
صحبت کردنم دچار مشکله نمیتونم اون چیزایی که تو ذهنمه به طرف مقابل خوب منتقل کنم ذهنم قفل میشه همیشه نسبت به قضاوت دیگران از خودم نگرانم که نکنه کسی از دستم ناراحت بشه حس خیلی بدی بهم دست میده اینم شاید بخاطر همون فوبیا هست. با افراد بزرگتر از خودم که معذب هستم وقتی یه حرفی اونا به من میزنن فکر میکنم الان مثلا فیلسوفی چیزی اون حرف رو گفته و حتما درست و من نباید تو جوابش چیزی در تضادشو مطرح کنم. نمیدونم کسی فهمید مشکلم چیه یا نه امیدوارم در جریان قرار گرفته باشید. تو جمعها همیشه ساکتم عین یه فرد لال...
در آخر هم گوشه گیرم بدجور با اینکه میخوام یه فرد تماما اجتماعی باشم ولی اراده و قدرت تغییرشو ندارم چون میدونم مسبب همه این مشکلات خونه نشینی عدم دفاع از حق و ضعف اعتماد به نفسه و فوبیاست.
فعلا همینا رو گفتم حالا شما اگه سوالی دارید بپرسید و راهنمایی کنید که من چکار کنم تو این وضعیت تا همه این مشکلات حل بشه.
خیلی ممنون از همتون...
علاقه مندی ها (Bookmarks)