سلام.
دوستان عزیز من اینجا رو از طریق جستجو پیدا کردم.
حامد هستم و 30 سالمه. سه ساله که از همسر سابقم جدا شدم و یه دختر دارم که الان 5 سالشه. دخترم بی نهایت آروم و مهربونه و هیچی تو زندگیش کم نداشته تا حالا و به هیچ وجه جای خالی مادر رو احساس نکرده. مادرش از اولش هم که به دنیا اومد علاقه ای به بچه نداشت و خودم دخترم رو بزرگ کردم. بعد از جدایی هم خونه پدرم زندگی میکنم و دخترم مشکلی نداره
با خانومی آشنا شدم که اون هم مثل من یه ازدواج ناموفق داشته، اما بچه نداره.
با همدیگه خیلی تفاهم داریم و همدیگه رو با چشم باز انتخاب کردیم. اما خوب حالا به خاطر حرف دیگران ایشون به شک افتاده که نکنه نتونه از پس محبت کافی به دختر من بربیاد
پیشنهاد کرد که پیش یه مشاور بریم اما چون میدونم مشاورها دید سلیقه ای به این قضیه دارن، برای همین تصمیم گرفتم از جانب هردومون قضیه رو اینجا مطرح کنم
ما جدا از تفاهم عاشق همدیگه هم هستیم و همه جوره بهم میخوریم از لحاظ فرهنگ و سن و خانواده و....
تنها چیزی که الان باعث شک ایشون شده این هست که نکنه در آینده دخترم به عنوان مادر قبولش نکنه. چون میدونم دخترم رو از ته دل دوست داره چندین بار بهش گفتم که بچه تشنه محبته و هرکسی که بیشتر بهش محبت کنه رو به عنوان مادر قبول میکنه و مادر صرفا کسی نیست که بچه رو به دنیا میاره. اما هنوز دلش آروم نشده...
از شما میخوام منطقی و به دور از افکار سنتی و با توجه به شرایط ما رو راهنمایی کنید و همسر آینده منو که فوق العاده مهربونه رو از تردید دربیارید
با تشکر از شما
علاقه مندی ها (Bookmarks)