برادري دارم كه 35 سالشه موقعيت شغلي و كاريش مناسبه با اينكه 35 سالشه ولي قيافه و رفتارش كمتر نشون ميده
هفت سال پيش با يه دختري آشنا شده بود ،مامانمو فرستاد واسه خواستگاري با توجه به موقعيت اون زمانش و اينكه مادرم از دختره خوشش نيومده بود ابراز مخالفت كرد وگفت راضي به ازدواجشون نيست. راستيتش برادرم اون موقع چندان مقاومتي نكرد وگفت من فقط ازش خوشم اومده بود.
تااينكه اون دختره ازدواج كرد و قضيه ش تموم شد.بعدا مادرم و خانوادم هرچي بهش مي گفتيم چرا ازدواج نميكني حتي خيلي هارو بهش پيشنهاد داديم و چندتا از همكاراش هم دختراي مناسبي رو پيشنهاد دادن ولي از هركدوم يه ايرادي ميگرفت ميگه من فقط اون دختره رو دوست داشتم كه شما نذاشتين ...
مدتي كه اصرار داره با يكي از دختراي فاميل ازدواج كنه امامشكلش اينه كه دختره دبيرستانيه و با شناختي كه ما از خانوادش داريم موقعيت خانوادشون اصلا با موقعيت خونواده ما يكي نيست و داداشم فقط يكي دوبار دختره رو ديده از طرفي مادرم ميگه اگه مخالفت كنم بازم مثل دفعه پيش ميشه.
قراره اين هفته برن خواستگاري و ميدونم كه "نه" نميگن .
تو رو خدا كمكم كنين چه طوري قانعش كنم كه اين كارش درست نيست....
علاقه مندی ها (Bookmarks)