به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آبان 89 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1389-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,268
    سطح
    28
    Points: 2,268, Level: 28
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما

    من تازه به جمع شما ملحق شدم ، حقیقتا مشکلاتی واسم پیش اومده که نمیدونم چه کنم .
    خواهش میکنم این پست را تا آخر بخونید و من رو راهنمایی کنید ، من واقعا محتاجم ...
    من " پشیمان " هستم ، پسری از تهران 21 ساله و دانشجوی کامپیوتر .
    یه روز وقتی خیلی کوچولو بودم ، خواستم از شوهر خالم یه نوار کاست ضبط خوشگل رو بپیچونم .
    هرچی بهش گفتم نداد ( 8 یا 9 ساله بودم ) ، خودم دست به کار شدم و پیچوندم ، اون بنده خدا هم
    متوجه شد ، اومد بهم گفت "پشیمان جان " صداقت بهترین راه برای گریز هستش.
    یه مقدار فکر کردم ، تصمیم گرفتم هیچوقت دروغ نگم ، کاری نکنم که مجبور به دروغ گفتن بشم و اگه گناهی مرتکب شدم مثل یک انسان با شهامت به گناهم اعتراف کنم .
    من محیط زندگیم ، اصلا خوب نبود ، شما فکر کنید وقتی از بچگی تا چشم باز میکنید ، جنگ خونوادگی ، حتی یه روز تو خونه شادی نباشه ، احساس نباشه ، صفا نباشه ، همش بین مادر ، پدر ، عمه، دایی ، پدربزرگ و مادر بزرگ جنگ باشه .فکر کنید در حسرت یه روز خوش و بدون مشغله ی فکری 21 سال سر کنید . ظرفیت ها و نگاه ها فرق میکنه ، من شاید یه چنین چیزی باعث شد ،البته حماقت ، هیجان کاذب ، نفهمی ، بی فکری ، خامی ،جوونی ، بچگی همه ی این ها کمک کرد تا در سن 17 یا 18 سالگی بیرون از خونه برم دنبال به اصطلاح محبت و خوشی ...
    البته این رو هم بگم که الآن هیچ توجیهی واسه اون رفتار های زشت ندارم و بعد از مورد دوم کاملا نسبت به رفتار های گذشتم پشیمانم .( مورد دوم رو در ادامه میخونید )
    بله ، من تو سن 18 سالگی ، با یه خانم آشنا شدم ، ایشون 22 یا 24 ساله بود ، فکر کنم 24 ، دقیق نمیدونم . ما با هم رابطه جنسی داشتیم . اون تموم شد و من پارسال مجددا با یه خانم تقریبا هم سن خودم رابطه جنسی داشتم .( در هر دو مورد من هیچ آسیبی بهشون نزدم ، خودشون مایل بودن و قصد دوستی بود و دختر بودنشون آسیبی ندید ) من بعد از مورد دوم واقعا از خودم بدم اومد ، احساس کردم که دارم به لجن کشیده میشم . و پیش خودم گفتم ، تو حرکت فوق العاده زشتی انجام دادی ، زمان ازدواج چطور میخوای تو چشم خانومت نیگاه کنی؟؟؟؟ همونجا بود که تصمیم گرفتم به اونی که قراره باهاش ازدواج کنم ، همون اول بگم که چه کاری انجام دادم تا زیر بار این فشار له نشم ... ، تا اون منو بهتر بشناسه و بدونه که چه جور آدمی بودم و راحت تر تصمیم بگیره . این اعتقاد قلبی من بود که این حق همسرم هست که من رو بشناسه .
    تا اینکه با یه خانمی در دانشگاه آشنا شدم ( از من یه سال بزرگ تره )، با هم همدانشگاهی بودیم و هستیم و تقریبا دوست شدیم .من هیچوقت کوچک ترین نگاه بدی نسبت به این خانم نداشتم ، نهایت احترام رو به ایشون میذاشتم، و به عنوان یه فرد مقدس ایشون رو میشناختم . من بیشتر رو رفتارهای ایشون فکر کردم و با توجه به نیمچه شناخت 4 الی 5 ماهه ایی که نسبت به ایشون پیدا کردم ، دیدم خیلی فرد کامل و فهمیده ایی هستن ، ما همینطور دوست بودیم ، تا اینکه ایشون گفتن کسی تو دانشگاه هست که شرایط فرد مورد نظر شما برای ازدواج رو داشته باشه؟ من نخواستم دروغ بگم ، گفتم اجازه بدید جواب این سوال و به شما نگم ، خوب ایشون هم متوجه شدن که بله کسی هست ، بعد از اون کلی اصرار کرد و من نمیخواستم به ایشون بگم که شما هستی ، آنقدر سوال کرد که خودش به خودش رسید و فهمید که خودشه . من از نظر شرایط ازدواج صفر هستم . نه توان مالی دارم ، نه پایان خدمت دارم ، نه مدرک دارم ، نه درآمد دارم ،واسه همین نمیخواستم بدونه ، اما اصرار های ایشون باعث شد این اتفاق بیافته . وقتی متوجه شد ،تصمیم گرفتم به قولم عمل کنم و بهش بگم چه اشتباهاتی انجام دادم، روز بعدش بهش گفتم بیا تو یاهو تا حرف مهمی بهت بزنم . میخوام اشتباهاتی که انجام دادم بدونی و راحت تر تصمیم بگیری . اون روز نشد و همینطور تا امروز طول کشید ، بالاخره بهش گفتم که من قبلا رابطه جنسی داشتم .با اینکه میدونستم اگه بگم ترکم میکنه و از من متنفر میشه ، اما گفتم ، چون واسم ارزشمند بود ، اگه نمیگفتم شاید هیچوقت اتفاقی نمی افتاد و نمیفهمید ، اما گفتم چون باید میگفتم ، اگه نمیگفتم زیر بار نگاهش خورد میشدم و عذاب وجدان پنهون کردن حقیقت من رو به آتیش میکشید .دوستان سرتون رو درد آوردم ، به ایشون گفتم ( با پیامک )، حس کردم حالش بد شد و وضعیت خراب شده.دقیقا هم همینطورشد ، کلی از من سوال پرسید که چرا اینکارو کردی ، با کی اینکار و کردی ، چند ساله ، چیکاره و .......................
    اما همه ی اینا یه طرف ، یه حرفی زد که قلبمو به آتیش کشید ::: گفت من واسه تو گزینه سوم بودم نه؟ و اینکه تو نسبت به من هم چنین احساسی داشتی؟
    وقتی اینو گفت دوست نداشتم زنده باشم ، من صادقانه اشتباهاتمو گفتم.و به این اعتراف کردم که گناه و اشتباهی بزرگ مرتکب شدم ، انتظار ندارم من رو ببخشه ، یا بپذیره ، اما این حرفش که من هم گزینه سوم بودم ، من رو شکست . من اون اوایل ایشون رو آبجی صدا میکردم ، که خودش گفت لطفا منو آبجی صدا نکن ، من هم اطاعت کردم.بگذریم ...، ایشون گفت چه تضمینی میدی که دیگه تکرار نکنی ؟؟؟یه تضمین خوب بده تا قبول کنم که دیگه اینکار رو نمیکنی . به نظر شما من چه ضمانتی بدم ؟؟؟من نمیدونم چه ضمانتی باید داد . لطفا کمکم کنید . بدجور از نظر روحی به هم ریختیم .
    سوال دیگه اینکه ، آیا کار درستی کردم که صادقانه اشتباهاتم رو بهش گفتم ؟؟؟؟ آیا این درست بود که ازش مخفی میکردم ؟؟؟ در اون صورت اون رو من حساب دیگه ای وا میکرد ، اما الان شاید به من به عنوان یه مرد کثیف و بدکار نیگاه میکنه .
    آیا ازدواج ما میتونه درست باشه ؟؟؟ توی زندگی به مشکل بر نمیخوریم ؟؟ یا ایشون اعتماد میکنه به من ؟ بعد از ازدواج به من به چه چشمی نگاه میکنه .یه مرد مطمئن یا یه آدمی که هر لحظه امکان داره بهش خیانت کنه ؟؟
    لطفا کمک کنید به من ، هیچوقت آشفته تر از الآن نبودم ......
    از طرفی من اصلا شرایط ازدواج ندارم ، دوست دارم زود ازدواج کنم تا هم پیشرفت کنم و هم به همسرم نشون بدم که من آدم بدکاره ایی نیستم و میتونه به من اعتماد کنه و من رو به عنوان همسری وفادار قبول داشته باشه .اما شرایط مالی و کلا همه ی شرایطم افتضاحه ... ، اصلا ایشون قبول کنه ، آیا وقتی من هیچ کدوم از شرایطم آماده نیست درسته ؟؟ به ایشون ضربه ی روحی و روانی نمیخوره؟؟؟
    ممنون میشم جواب سوال هام و بدید ....
    با تشکر
    " پشیمان "

  2. 4 کاربر از پست مفید pashiman تشکرکرده اند .

    pashiman (یکشنبه 08 فروردین 89)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    سلام pashimanعزیز. سال نو شما مبارک. به تالار همدردی خوش آمدی

    ماجرا را مطالعه کردم و سوالاتی داشتم:

    1>فاصله بین روابطی که برقرار کرده بودید چقدر است؟ بخصوص رابطه آخری؟ چند مدت بعد از رابطه قبل وارد رابطه آخری شدید؟

    2> آیا به نظر خودت گفتن حقیقت به دیگران بخصوص همسرآینده ات نوعی شهامت و صداقت است یا موردی که مجبوری بخاطر عذاب وجدان انجام دهی؟


    ممنون

  4. 6 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    حسین پور (پنجشنبه 05 فروردین 89)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    [align=justify]سلام دوست عزیز، به تالار همدردی خوش آمدید.


    پشیمان جان، مهمترین و اولین نکته ای که در مورد رابطه شما به نظر من می رسه اینه که نباید اجازه بدید تمرکزتون از اصل موضوع برداشته بشه.

    اصل موضوع اینه که شما اصلا موقعیت ازدواج رو ندارید، چه از نظر شغلی و مالی، و چه از نظر فکری و روانی. مورد دوم رو از این جهت عرض می کنم که برای ازدواج لازمه که شخص خودش مشتاق باشه و شرایط رو فراهم ببینه و به انسجام فکری رسیده باشه تا بعدا ایمان داشته باشه که هیچ چیز و هیچ کس جز اراده و تمایل خودش در ازدواجش دخیل نبوده.

    پس همونطور خودتون اشاره کردید، شما شرایط ازدواج رو ندارید، و در حال حاضر نه با این خانم می تونید ازدواج کنید و نه با شخص دیگری. بنابراین من ادامه این رابطه رو صلاح نمی بینم، چرا که فراهم نبودن شرایط ازدواج (و تمایل به ازدواج) ممکنه باعث بشه که رابطه به انحراف کشیده بشه. و یا حداقل به نظر می رسه که توام با جنگ اعصاب خواهد بود که کمترین تاثیرش عقب موندن از درس و کاره.

    جنگ اعصاب از این جهت که: ظاهرا شما در دو فاز متفاوت هستید، شما برای ازدواج مشکوکید، و این خانم به ازدواج مطمئن هستند و مشکلشون فقط عدم تکرار اشتباهات سابقه.


    و در این مورد که ایشون گفتن برای شما نفر سوم بودند، و اشاره کردند که شما برنامه ای براشون داشتید، خدمتتون عرض کنم که این حرف بسیار بسیار سبکی بوده که ایشون زدن!!


    گذشته از این، مهم اینه که شما در قلب خودتون به این ایمان و اطمینان رسیدید که قصد تکرار روابط سطحی گذشته رو ندارید، حالا اگر این خانم دچار سوء تفاهم شدند، این به نوع استدلال خودشون مربوطه و دلیلی نداره شما بخواید خودتون رو براشون توجیه کنید. چرا که اساسا هیچ تضمین محکمه پسندی نمی شه برای آینده داد. مگر اینکه ایشون منتظر باشن پسری که اصلا خودش برای خواستگاری داوطلب نشده و شرایط ازدواج رو هم دارا نیست، بیاد قسم بخوره که من خیانت نخواهم کرد! که اون قسم هم مسلما در آینده بارها مورد شک قرار خواهد گرفت و می شه همون جنگ اعصابی که گفتم!


    البته نه اینکه فکر کنید همه به شما شک خواهند کرد و هیچکس عمیقا بهتون اعتماد نمی کنه. اینطور نیست، بلکه فقط اونهایی که نوع استدلالشون به این شکل هست که گذشته رو به آینده تعمیم مستقیم می دن، معمولا به اطمینان قلبی نمی رسن.

    وگرنه انسان های منطقی از راه های دیگری سعی می کنند در مورد شخصیت شما و قابل اعتماد بودنتون و جدیت در تصمیمی که برای عدم بازگشت به اشتباهات سابق (که در سنین نوجوانی هم رخ داده اند) گرفتید، اطمینان حاصل کنند. نه فقط با استناد به اینکه چون در گذشته کاری رو انجام دادی پس تضمینی هم برای آینده نیست. (منظورم از راههای دیگه برای سنجش همین روشیه که نقاب در پیش گرفته.)



    و یک نکته دیگه اینکه:

    دوست عزیز، شما که خودتون می دونید شرایط و قصد ازدواج رو ندارید، نباید به این شکل متاثر از خواست دیگران بشید و کاری رو انجام بدید یا حرفی رو بزنید که قبلا براش برنامه ای نداشتید!

    منظورم اینه که شما قصد نداشتید به ایشون بگید چه کسی در دانشگاه معیارهای شما رو داراست، اما بخاطر اصرار این خانم گفتید!

    و بعد در حالیکه شما قصد داشتید روابط سابق رو فقط به همسرتون بگید، باز به دختری گفتید که مطمئن نبودید اصلا بخواید باهاش ازدواج کنید.

    بنابراین توجهتون رو به این نکته جلب می کنم که سعی کنید روی این بعد از شخصیتتون کار کنید و در برخورد با دیگران قاطع باشید.


    درستش اینه که هیچوقت کاری که کاملا نسنجیدیم، و براش برنامه ریزی نکردیم رو بنا به میل شخص دیگری انجام ندیم، اینطور نیست دوست عزیز؟


    موفق باشید. [/align]

  6. 8 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    hamdan (شنبه 08 شهریور 93), THEN (جمعه 06 فروردین 89)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آبان 89 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1389-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,268
    سطح
    28
    Points: 2,268, Level: 28
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    نقاب جان سلام و خسته نباشید . ممنون از پاسخ شما
    سال نو شما هم مبارک ...
    >فاصله بین روابطی که برقرار کرده بودید چقدر است؟ بخصوص رابطه آخری؟ چند مدت بعد از رابطه قبل وارد رابطه آخری شدید؟
    یه رابطه تو سن 18 سالگی و دیگری 20 سالگی .

    2> آیا به نظر خودت گفتن حقیقت به دیگران بخصوص همسرآینده ات نوعی شهامت و صداقت است یا موردی که مجبوری بخاطر عذاب وجدان انجام دهی؟
    من هم این رو شهامت میدونستم و هم صداقت و هم برای اینکه وقتی به همسرم نگاه میکنم عذاب وجدان نداشته باشم .

    ممنون

    philosara عزیز سلام . ممنون از شما به خاطر پاسخی که به من دادین .

    اصل موضوع اینه که شما اصلا موقعیت ازدواج رو ندارید، چه از نظر شغلی و مالی، و چه از نظر فکری و روانی.
    بله با اینکه من موقعیت ازدواج رو ندارم کاملا موافقم

    مورد دوم رو از این جهت عرض می کنم که برای ازدواج لازمه که شخص خودش مشتاق باشه و شرایط رو فراهم ببینه و به انسجام فکری رسیده باشه تا بعدا ایمان داشته باشه که هیچ چیز و هیچ کس جز اراده و تمایل خودش در ازدواجش دخیل نبوده.
    اما مورد دوم ، من مشتاق هستم دوست من ، البته شرایط فراهم نیست ، از نظر فکری هم مشکلی ندارم ، این رو مطمئنم ، در گذشته دارای افکار پوچ بودم ، اما واقعا تغییر کردم .

    جنگ اعصاب از این جهت که: ظاهرا شما در دو فاز متفاوت هستید، شما برای ازدواج مشکوکید، و این خانم به ازدواج مطمئن هستند و مشکلشون فقط عدم تکرار اشتباهات سابقه.
    نه ، من مشکوک نیستم ، من احتیاط میکنم ، چون اصلا دوست ندارم به اون خانم کوچکترین ضربه ی روحی و روانی بخوره ( البته تا الآن هم کلی ضربه خورده بنده خدا ). ایشون هم مطمئن نیستن ،(( یکی از مشکلات )) عدم تکرار اشتباهات هست . ایشون هم مشکلات زیادی بر سر راه خودمون میبینن .

    و در این مورد که ایشون گفتن برای شما نفر سوم بودند، و اشاره کردند که شما برنامه ای براشون داشتید، خدمتتون عرض کنم که این حرف بسیار بسیار سبکی بوده که ایشون زدن!!
    منظور شما رو متوجه نشدم ، سبک یعنی چی؟ از نظر من خیلی سنگین بود ، چون هیچوقت اینطور نبوده و من هیچگاه چنین فکر زشتی نکردم . به قول معروف آش نخورده و دهن سوخته ...

    گذشته از این، مهم اینه که شما در قلب خودتون به این ایمان و اطمینان رسیدید که قصد تکرار روابط سطحی گذشته رو ندارید
    بله دقیقا به این نکته رسیدم ، حتی بعد از آخرین باری که رابطه داشتم ، چندین بار شرایط فراهم شد برای تکرار اشتباهات ، اما اینکار رو انجام ندادم ، چون واقعا پشیمانم .

    حالا اگر این خانم دچار سوء تفاهم شدند، این به نوع استدلال خودشون مربوطه و دلیلی نداره شما بخواید خودتون رو براشون توجیه کنید.
    من اصلا نمیخوام توجیه کنم ، فقط واسم مهمه که چه فکری میکنه ، اگه من به کارهای اشتباهم ادامه میدادم برام فرقی نمیکرد ، اما حالا که پشیمانم و واقعا ناراحت هستم از روابطم ، انصاف نیست به همون چشمی دیده بشم که یه آدم هرزه دیده میشه ...

    چرا که اساسا هیچ تضمین محکمه پسندی نمی شه برای آینده داد.
    کاملا موافقم . تنها اعتماد میشه کرد .

    البته نه اینکه فکر کنید همه به شما شک خواهند کرد و هیچکس عمیقا بهتون اعتماد نمی کنه. اینطور نیست، بلکه فقط اونهایی که نوع استدلالشون به این شکل هست که گذشته رو به آینده تعمیم مستقیم می دن، معمولا به اطمینان قلبی نمی رسن.
    امیدوارم همینطور که شما میفرمایید باشه و اطرافیان بتونن به من اعتماد کنن.

    وگرنه انسان های منطقی از راه های دیگری سعی می کنند در مورد شخصیت شما و قابل اعتماد بودنتون و جدیت در تصمیمی که برای عدم بازگشت به اشتباهات سابق (که در سنین نوجوانی هم رخ داده اند) گرفتید، اطمینان حاصل کنند.
    میشه لطف کنید و چند راه را به من معرفی کنید ؟ دوست دارم بدونم از چه راه هایی میشه میزان قابل اعتماد بودن رو بررسی کرد .

    منظورم اینه که شما قصد نداشتید به ایشون بگید چه کسی در دانشگاه معیارهای شما رو داراست، اما بخاطر اصرار این خانم گفتید!
    بله ، چون شرایط اصلا مساعد نبود و عملا نمیتونستم اقدامی برای ازدواج کنم ، بهتر دیدم ایشون مطلع نشن و به دوستی ما ضربه ایی نخوره .
    ایشون سوال میکرد که اگه من بدونم اون خانم کیه چی میشه ؟؟ و من گفتم چون نمیدونم چی میشه به شما نمیگم ( واقعا هم دلیلش همینه ) و گفتم خانم لطفا اصرار نکنید ، اگه امکانش بود اولین نفر به شما میگفتم ، که ایشون هم متوجه شدن که چه کسی مد نظر من هستن ... و باقیه داستان رو هم که خودتون میدونید .

    و بعد در حالیکه شما قصد داشتید روابط سابق رو فقط به همسرتون بگید، باز به دختری گفتید که مطمئن نبودید اصلا بخواید باهاش ازدواج کنید.
    نه نه نه ، لطفا اشتباه نکنید ، من مطمئن بودم که میخوام باهاش ازدواج کنم ، خواستن داریم و توانستن .
    من میخواستم ، حالا اگه شرایطش فراهم نیست و نمیتوانم ، بحث دیگریست .
    ایشون وقتی قضیه رو فهمیدن که من ایشون رو مد نظر دارم ، مطمئنا به شرایط فکر میکردن ، و همه ی جوانب رو مورد بررسی قرار میدادن ، واسه همین من از اشتباهاتم گفتم تا ایشون رو کمک کنم تو تصمیم گیری و بررسی جوانب . به هر حال از نظر من باید ایشون این مساله رو میدونست تا شناختش نسبت به من کامل شه . من چه میخواستم و چه نمیخواستم ایشون شرایط رو بررسی میکرد .

    شما قصد داشتید روابط سابق رو فقط به همسرتون بگید، باز به دختری گفتید که...
    دوست عزیز ، خوب همسر آدم که از همون اول همسر نیست ، یه زمان دختر و دوست بوده ...

    بنابراین توجهتون رو به این نکته جلب می کنم که سعی کنید روی این بعد از شخصیتتون کار کنید و در برخورد با دیگران قاطع باشید.
    اون خانم واسه من دیگران نبود و نیست ..... درسته که شرایطش نیست و امکان ازدواج نیست ، اما اون با دیگران فرق میکنه ، تو دانشگاه نمونست ... اما چشم ، حتما رو شخصیت خودم کار میکنم و ممنون از توصیه ی شما ، از حسن نیت شما ممنونم دوست عزیز .
    ================================================== ==============
    با توجه به همه ی این توضیحات ، میشه لطفا بفرمایید من چه باید بکنم ؟؟
    دوست ندارم به چشم ایشون یک نامرد ، بدکاره و یا هر لقب و خصلتی تو این رده باشم .
    و اینکه به این سوال من جواب ندادید .
    سوال دیگه اینکه ، آیا کار درستی کردم که صادقانه اشتباهاتم رو بهش گفتم ؟؟؟؟ آیا این درست بود که ازش مخفی میکردم ؟؟؟ در اون صورت اون رو من حساب دیگه ای وا میکرد ، اما الان شاید به من به عنوان یه مرد کثیف و بدکار نیگاه میکنه .
    مجددا از شما تشکر میکنم به خاطر پاسخ هایی که به سوالاتم دادین ، ممنون از وقتی که در اختیارم قرار دادین ...

    دوباره میام و بیشتر در این مورد صحبت میکنیم .
    خدانگهدار همه ی شما عزیزان باشه ...

  8. 3 کاربر از پست مفید pashiman تشکرکرده اند .

    pashiman (جمعه 06 فروردین 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    ممنون از شما pashimanعزیز.

    البته فیلوسارا گرامی به نکات بسیار مهمی اشاره کردند که حتما باید به آنان توجه کنی در واقع راهنمایی خوبی ارائه دادند.

    pashiman عزیز می دانم شرایط سختی را پیش رو داری از یک طرف در جست وجوی هویت خویش هستی از یک طرف به فکر استقلال فکری و مالی و از طرف دیگر دچار تردید و شک در انتخاب و عدم تایید شدن هستی.

    به این حالت می گویند حالت متناقض... حالت گرایش_اجتناب>> از سوی دوست داری رابطه جدیدی را برقرار ساخته و خود واقعی را نشان دهی که این یک نوع گرایش مثبت است و از سوی موقعیت و شرایط تو را محدود ساخته و دچار تردید می سازد این یک اجتناب منفی است.

    آیا می توان در حالت متناقض تصمیم متعادل گرفت؟؟
    هرگز.


    pashiman گرامی فرض کن همینک تمام امکانات مالی برایت فراهم است و دیگر هیچ محدودیتی نداری ..به نظرت همنیک نیز می توانی ازدواج کنی؟ اگر ازدواج کنی دیگر هیچ مشکلی نداری؟

    ولی من می گویم مشکل شما تنها محدودیت مالی برای ازدواج نیست بلکه خودت هنوز آمادگی آن را نداری.

    خوب نوشته هایت را مرور کن اشاره کرده ای به اینکه در خانواده ای نابسامان و درگیر اختلافات به دنیا آمده ای و هر روز شاهد درگیرهایی بوده ای؟

    من تنها یک سوال از شما دارم آیا در این خانواده فعلی توان تحمل شرایط و برعهده گرفتن مسئولیت را داری؟

    نه..... زیرا خودت در نوشته هایت اشاره می کنی که دیگر از این وضع خسته شده ای.

    pashimanجان بگذار به عنوان برادر کوچکترت بگویم که شما هنوز به بلوغ فکری نرسیده ای. (که طبیعی است با توجه به سنتان)
    نشانه هایش را برایت بازگو خواهم کرد:

    یکم: سعی در جلب نظر دیگران برای تایید و یافتن استقلال لازم

    دوم:داشتن صداقت اما مطرح کردن تمام جزئیات امور خصوصی و خانوادگی با دیگران و دوستان
    ( منظورم در تالار همدردی نیست ها)

    اما در مورد رابطه فعلی::

    ما انسان ها تجربه هایی را کسب می کنیم و بر حسب همین تجربیات دست به انتخاب می زنیم. بنابراین خطا در انتخاب همواره هست و خواهد بود.

    شما قبلا انتخاب هایی داشته ای و برحسب همان انتخاب ها برای آینده خود برنامه ریزی می کنی.


    می خواهم بگویم اشتباه شما همین جاست.. .. یعنی محدود کردن برنامه ها و اختیارات بر حسب انتخاب ها. در صورتی که ما باید قبلا برای زندگی خود برنامه ای داشته باشیم و برحسب همین برنامه دست به انتخاب زنیم.

    مثلا می گوییم: برنامه ی من این است که با اتمام تحصیل.. شغلی را بیابم و با درآمد متوسط زندگی ای را تشکیل دهم.

    خب برحسب همین برنامه تنها ملاک من باید اخذ مدرک تحصیلی برای رسیدن به هدفم باشد.
    ...........................

    حال برنامه شما برای زندگی چیست؟
    باز هم می خواهی همان پشیمان قبلی را تکرار کنی؟ می خوای با شکست در این رابطه جدید برچسب های بیشتری بر خود زنی؟
    .........................

    pashiman عزیز ازدواج همیشه کلید رهایی از مشکلات و اثبات خویشتن نیست. ازدواج مرحله ای از زندگیست که قبل از ورد بدان باید اکثر مشکلات زندگیت حل شده باشد.
    ازدواج کردن با کسی تنها به بهانه اینکه بخواهیم اعتماد او را جلب کنیم کاری بس بیهوده و نشانه ضعف ماست.

    21 سالگی بهترین سن برای مشخص کردن اهداف است اما انتخاب در مراحل بعد که همانا رسیدن به اهداف است محقق می شود.

    بدان 21 سالگی ....دوره گذر و تغییر است...و همچنین دوره لذت از آنچه داری و آنچه می خواهی بدان برسی.

    می دانم تغییر می کنی. و امیدوار ی.

    در صادق بودن شما و اینکه با چه امیدی قصد داری خود را تغییر دهی شکی ندارم. این را می شود از لحن سخنانت فهمید. ولی گاهی برای تغییر امید کافی نیست بنابراین قدری جدی باش و با استواری به پیش برو... قطعا می دانم با اتمام تحصیلاتت می توانی بر آن چیزی که می خواستی ...برسی.

    بازهم اگر سوالی داری بگویید تا پاسخگو باشیم.

  10. 5 کاربر از پست مفید حسین پور تشکرکرده اند .

    hamdan (شنبه 08 شهریور 93), حسین پور (جمعه 06 فروردین 89)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    [align=justify]پشیمان عزیز انگار مفهومی که از "خواستن" مد نظر من و شماست با هم متفاوته.

    منظور من از "خواستن" اینه که شما همه جوانب امر رو بسنجید و در نهایت تصمیم قاطع بگیرید که کاری رو انجام بدید.

    پس من وقتی از کلمه "خواستن" استفاده می کنم که همه جوانب رو بسنجم و کاملا بررسی کنم و نهایتا به این نتیجه برسم که می تونم و می خوام که در مورد مسئله ای اقدام جدی کنم.

    بنابراین کاری که شرایط انجامش نیست، از مرحله ی سنجش نمی گذره که بخواد به تصمیم گیری برسه.

    اما منظور شما از "خواستن" تمایل داشتنه. و توانستن رو تقریبا به این معنی ای که من گفتم استفاده می کنید.

    بنابراین اگر الان برگردید و پست من رو دوباره با اعمال این تغییر در برداشتتون از کلمه "خواستن" بخونید، می بینید که با هم تفاهم داریم.
    [/align]

  12. کاربر روبرو از پست مفید THEN تشکرکرده است .

    THEN (جمعه 06 فروردین 89)

  13. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,065
    امتیاز
    147,976
    سطح
    100
    Points: 147,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,688

    تشکرشده 36,029 در 7,413 پست

    Rep Power
    1095
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    پشیمان گرامی

    ورودت در آغازین روزهای سال نو به کلبه همدردی را خوش آمد می گویم .

    اول از هر چیز باید شما را به خاطر توجه به وجدان اخلاقیتان تحسین کنم .
    و بعد توصیه کنم این عزت نفسی که روزی آسیبی به او زده ای را حفظ کنی و در قوی تر کردنش بکوشی .

    نکته مهم اینه که :
    به نظر من برای شما در این سن سال و با توجه به روحیاتی که از لابلای نوشتارت دریافتم ، بهتر اینه که روی ثبات شخصیت و اعتماد به نفست کار کنی .

    شما اگر خودت خود را باور داشته باشی و با خودت صادق باشی و مواظب وابستگی به نگاه و نظر دیگران باشی ( که گرفتار این وابستگی ها نشی ) و به عبارتی استقلال فکر و عقیده و روحیه و شخصیت را تقویت کنی . در آن صورت برات این مهم خواهد بود که در مقابل خودت هیچ گاه شرمنده نباشی ، و مورد تأیید خودت باشی و خودت خود را رد نکنی و در صورتی که با اصول اخلاقی درستی که از آن پیروی می کنی از خود و زندگیت با همه تلاطم ها و پستی بلندیهایش راضی باشی ، دیگران هم ترا باور خواهند کرد ، اگر چه وابسته به باور دیگران نخواهی بود .

    پشیمان عزیز

    اگر با این دید و با این هدف پیش بروی که شخصیتی ، قوی ، مستقل ، متعادل ، معتمد به نفس ، با برنامه و هدفمند .... داشته باشی ، آنوقت است که مشکلاتی که در زندگی با آن مواجه بوده ای هیچ گاه عامل رکود و یا حتی خستگیت نخواهد شد ، ملال آور خواهد بود اما مطمئن باش در عین حال رشد دهنده خواهد بود . شاید بپرسی چطور ؟
    وقتی به عمق روابط بین فامیل و جنجالهای بین آنان فکر کنی و تجزیه و تحلیل کنی و علل آن را ریشه یابی کنی ، آگاهی و درک و حتی سازگاریت بالا خواهد رفت و در می یابی که در چه شرایطی چه باید کرد .

    برای نمونه گوشه ای از این درک را که در تو یافتم را می گویم .

    این که با وجود این مشکلات رو به رابطه ای نامناسب آورده ای اما با شهامت قبول کرده ای که این شرایط نمی تواند برایت توجیه کننده آن اشتباهات باشد . در جایی که هستند کسانی که از کوچکترین کاه مشکلات کوهی تصویر می کنند برای توجیه اشتباهاتشان ، شما چنین توجیهی نداری و این یعنی آن که پتانسیل درک و فهم شرایط و بهترین عملکرد در بدترین شرایط را داری . و توصیه من همینه که این پتانسیل را بیشتر به کار بگیری .
    مطمئناً اگر در این سن و تا دو سه سالی تمرکزت روی ساختن و پرداخت خودت باشد و در کنار آن رفته رفته فراهم کردن شرایط زندگی برای ورود به مرحله ازدواج و بعد با رشدی که کرده ای اقدام به برنامه ریزی برای انتخاب و ازدواج کنی ، کیفیت زندگیت خیلی بهتر خواهد بود و حتی نگاه و دیدت در انتخاب و ازدواج پخته تر خواهد بود .


    لذا به نظر بنده فعلاً روی موضوعت با این خانم متمرکز نشو و به ایشان هم بگو همان تضمینی که شما می خواهی ،به من فهماند که باید بیشتر خودم را بشناسم و تقویت کنم و تا شرایطم آماده میشه و خودم را بهتر بشناسم و بسازم از تمرکز بر ازدواج خارج شوم ، و بهتره که تو رابطه ای هم که این تمرکز را به هم میزنه قرار نگیرم و اگر این خانم به عنوان یک دوست هم دانشگاهی در چهارچوب اخلاقیات ، حاضر شد شما را یاری کند در آنالیز بهتر شخصیتت و طی مسیر خودیابی و خودسازی که بهره بگیر اما اگر حاضر نشد بهتره نه ایشان اذیت شوند نه شما فرصت ها را با تمرکز بر آنچه فعلاً زمان آن نیست از دست بدهی .

    امیدوارم تونسته باشم آن چه به درد شما می خورد را بیان دارم

  14. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    hamdan (شنبه 08 شهریور 93), فرشته مهربان (جمعه 06 فروردین 89)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 دی 90 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1386-12-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    4,324
    سطح
    41
    Points: 4,324, Level: 41
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    65

    تشکرشده 67 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    سلام دوست عزیز
    مشاورهای تالار بخصوص فرشته خانم نظزات جامع و کاملی به شما دادن و من با همه شون موافقم
    فقط از نگاه خودم یه توصیه به شما می کنم که مواظب باشید دچار افراط و تفریط نشید ... خالا که از روی عقل و منطق به این نتیجه رسیدید کار قبلی تون اشتباه بوده و پشیمان هستید همین که دیگه به آدم قبلی برنگردید کافیه، هیچ ضزوزتی نداره که با شتابزدگی اول خودتون رو پیش دیگری افشا کنید و بعد مجبور بشید خودتون رو براش ثابت کنید و برای اثبات این امر به خودتون فشار بیش از اندازه ای وارد کنید. می دونید شما مثل گیاه در حال رشدی می مانید که علاوه بر دور کردن گیاه هرز(مثل کاری که یه بار انجامش دادید) نیار به پایه برای تکیه کردن داره تا ریشه های خودش رو عمیق کنه(کاری که الان باید انچام بدید) ، اینه که فکر می کنم تو همچین شرایطی صلاح نیست مسولیتی بیشتر از رشد شخصی تون رو قبول کنید. چه بسا انگیزه تان برای دوستی با آن خانم هم در اصل یافتن تکیه گاهی برای کمک به رشدتان بوده اما در این زمینه به هیچ وجه اشتباه نکنید چون ممکن است از راه رشدتان منحرف شوید. به نظر من اگر برای کمک گرفتن و حمایت به مشاور مراجعه کنید در این مقطع برایتان خیلی بهتر خواهد بود....به امید موفقیت شما
    اگر روح خداوندي دميده در روان آدم و حواست
    پس اي مردم خدا اينجاست ....
    خدا در قلب انسانهاست
    به خود آي

  16. 3 کاربر از پست مفید yasesepid تشکرکرده اند .

    yasesepid (جمعه 06 فروردین 89)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 دی 91 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    338
    امتیاز
    4,957
    سطح
    45
    Points: 4,957, Level: 45
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 286 در 92 پست

    Rep Power
    50
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    سلام دوست گرامی
    فرشته مهربان،نقاب و سارای عزیز وبقیه پیگیر اصل ماجرای شما هستند و من هم ترجیح دادم قسمتی از سوالاتونو که بهش پرداخته نشد پاسخ بدم.
    چون به این سوال بارها و بارها فکر کردم و دنبال جوابهایی براش بودم:

    نقل قول نوشته اصلی توسط pashiman


    سوال دیگه اینکه ، آیا کار درستی کردم که صادقانه اشتباهاتم رو بهش گفتم ؟؟؟؟ آیا این درست بود که ازش مخفی میکردم ؟؟؟ در اون صورت اون رو من حساب دیگه ای وا میکرد ، اما الان شاید به من به عنوان یه مرد کثیف و بدکار نیگاه میکنه .
    آیا ازدواج ما میتونه درست باشه ؟؟؟ توی زندگی به مشکل بر نمیخوریم ؟؟ یا ایشون اعتماد میکنه به من ؟ بعد از ازدواج به من به چه چشمی نگاه میکنه .یه مرد مطمئن یا یه آدمی که هر لحظه امکان داره بهش خیانت کنه ؟؟
    لطفا کمک کنید به من ، هیچوقت آشفته تر از الآن نبودم ......

    از اونجایی که این اواخر جواب بیشتر سوالامو از طریق افراد و کارشناس های برجسته دین گرفتم و قانع شدم باید بگم که در هیچ کجای دین حرفی از درستی ریختن آبرو نشده ،چه آبروی دیگران چه آبروی خودمون
    در هیچ کجا گفته نشده که وقتی من و تو و... در جایی خطایی،اشتباهی، و احیانا گناهی کردیم و بعد توبه کردیم و دیگه تکرار هم نشد و با خلوص نیت به فکر ادامه زندگی بودیم باید در آینده به خاطر اون گناه و اشتباه، آبروی خودمونو ببریم و بگیم مثلا در فلان تاریخ فلان کار رو کردم و...
    تا حالا پیش خودت فکر کردی که با گفتن اشتباه بزرگی که در گذشته کردی چه شکهایی در آینده به وجود میاد؟
    شاید الان خیلی ها بگن که باید گفت،چون حق همسر ضایع میشه و از این حرفا ...و فکرهایی از این دست که باید طرف از همه چیز گذشته من خبر داشته باشه ،که متاسفانه خودم هم یه زمانی همین موضوع رو قبول داشتم!!!
    ولی خیلی چیزها هستند که باید بین خودت و خدای خودت باشن
    مثلا همین مورد شما،خب به همسر اینده بگید،فکر میکنید که طرف که شما رو از همه نظر پسندیده و میخواد بهتون جواب +بده صرفا به خاطر یکی دو اشتباه گذشته شما جواب منفی میده؟
    نه جانم ،دوره این حرفا گذشته .همه دختر پسرهای در شرف ازدواج میدونن که بالاخره یه روابطی هرچند کوچک وناچیزبه احتمال زیاد در گذشته همسرشون بوده،ولی بهتره همون سربسته و به صورت خصوصی باقی بمانند
    با تشریح و حلاجی آن فقط همه چیز در آینده بد پیش میره،همین.

    اگر بخوام بازتر کنم باید بگم که مثلا همین مورد شما ،به فرض که هر دو تصمیم دارید با هم ازدواج کنید، شما بهش میگید که قبلا رابطه جنسی داشتید،خب اون دختر اگر شما رو پسندیده باشه فقط و فقط بخاطراین مشکل کنار نمیکشه(به احتمال 90%)،حالا میخواید بدونید این وسط حرف شما در مورد رابطه گذشته، کجای ازدواجتون خودشو نشون میده؟

    من بهتون میگم، وقتی عقد کردیدو اولین رابطه جنسی رو باهاش برقرار کردی دقیقا تمام حرفهاتون از گذشته و داشتن ... با فلانی و فلانی میاد وسط معرکه وتازه میشه(چیزی که مدتی خیلی زیاد اهمیت نداشته و با صمیمی تر شدن شما به چشم میاد) حالا بیاو درستش کن،به احتمال زیاد شک ها ایجاد میشن،اعتماد ها مخدوش میشن،سوالای زیادی به وجود میاد که مثلا طرف کی بوده ؟چند سالش بوده چی شد که رابطه به ... رسید؟ باهم چه جور رابطه ای داشتید؟و.......
    خب دوستان واقعا این بی فکری که شاید بعضی ها اسمشو بذارند صداقت چه فایده ای داشت؟
    اون طرف حق تصمیم گیری داشت وشما رو هم انتخاب کرد،ولی بعدش این حرفای شما در مورد گذشته چه کمکی به رابطتون کرد؟
    غیر از اینه که آبروی شما خدشه دار شد؟غیر از اینه که دست کم لذت های... تو رابطه کمتر میشه؟غیر از اینه که لحظاتی که میتونستند خیلی شاد سپری بشن پر میشه از سوالهای پر از ابهام و کنجکاوی در گذشته؟
    حالا تصمیم با خودتونه که آیا بخواید با این صحبت ها فقط آیندتون رو به بهونه ی صداقت به ویرانه بکشونید یا نه،به جای بردن آبروی خود تلاش در رفع اشتباهات گذشته خودت بکنی و اینقدر مصمم باشید که آثارش رو با به دست آوردن صفتهای خوب و برجسته محو کنید نه اینکه اون اشتباهات رو با گفتن به عزیزترین فرد زندگیتون ،برای مدت ها زنده نگه بدارید

    دوست گرامی،جز راست نباید گفت،هر راست نشاید گفت

    در آخر باز هم میگم که این صحبت من رو، با گفتن یک سری اصل ها که واقعا دونستنش حق همسر آینده هست ، اشتباه نگیرید
    موفق باشید

  18. 6 کاربر از پست مفید lمریم تشکرکرده اند .

    lمریم (جمعه 06 فروردین 89)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آبان 89 [ 12:13]
    تاریخ عضویت
    1389-1-05
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,268
    سطح
    28
    Points: 2,268, Level: 28
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟

    سلام خدمت شما نقاب عزیز

    من تنها یک سوال از شما دارم آیا در این خانواده فعلی توان تحمل شرایط و برعهده گرفتن مسئولیت را داری؟

    نه..... زیرا خودت در نوشته هایت اشاره می کنی که دیگر از این وضع خسته شده ای.
    من خدمت شما عرض کردم ، زمانی توانایی تحمل نداشتم ، اما زندگی تو همین خانواده یه جورایی آبدیده کرد منو ، من آدم مسولیت پذیری هستم . این طبیعی هستش که وقتی تو شرایط سختی برای مدت زمان نسبتا طولانی باشی از شرایط خسته بشی و به فکر شرایط بهتر باشی . خوب من هم به دنبال شرایط بهتر میگردم ، البته همه ی این ها رو قبول دارم که شرایطش نیست ...
    زندگی تو خانواده ی ما خیلی از مسائل رو به من آموخت ، قضیه ی ادب از که آموختی از بی ادبانه . من هم به واسطه ی زندگی تو چنین خانواده یی خیلی از مسائل زندگی رو درک کردم ، اشتباهاتم بحث دیگری دارن .

    حال برنامه شما برای زندگی چیست؟
    باز هم می خواهی همان پشیمان قبلی را تکرار کنی؟ می خوای با شکست در این رابطه جدید برچسب های بیشتری بر خود زنی؟
    من هم هدفی مشابه دارم ، با اتمام تحصیل و پایان خدمت ، مشغول به شغلی با در آمد متوسط بشم و زندگی تشکیل بدم . اما دوست دارم این مسیر رو با شخص مورد نظرم طی کنم ((( قبول دارم که شرایطش نیست )))
    چون میدونم ( مطمئنم ) در چنین صوری زودتر به مقصد میرسم .

    ازدواج کردن با کسی تنها به بهانه اینکه بخواهیم اعتماد او را جلب کنیم کاری بس بیهوده و نشانه ضعف ماست.
    نه من تنها به این دلیل مایل به ازدواج نیستم .این نمیتونه دلیل خوبی باشه .

    نقاب عزیز ممنون از شما به خاطر وقتی که در اختیارم قرار دادین .

    ================================================== ==============
    ================================================== ==============


    سلام فیلوسارای عزیز

    پشیمان عزیز انگار مفهومی که از "خواستن" مد نظر من و شماست با هم متفاوته.

    منظور من از "خواستن" اینه که شما همه جوانب امر رو بسنجید و در نهایت تصمیم قاطع بگیرید که کاری رو انجام بدید.

    پس من وقتی از کلمه "خواستن" استفاده می کنم که همه جوانب رو بسنجم و کاملا بررسی کنم و نهایتا به این نتیجه برسم که می تونم و می خوام که در مورد مسئله ای اقدام جدی کنم.

    بنابراین کاری که شرایط انجامش نیست، از مرحله ی سنجش نمی گذره که بخواد به تصمیم گیری برسه.

    اما منظور شما از "خواستن" تمایل داشتنه. و توانستن رو تقریبا به این معنی ای که من گفتم استفاده می کنید.

    بنابراین اگر الان برگردید و پست من رو دوباره با اعمال این تغییر در برداشتتون از کلمه "خواستن" بخونید، می بینید که با هم تفاهم داریم.
    بله دقیقا همینطور هست که شما میفرمایید ، ممنون دوست من .

    ================================================== ==============
    ================================================== ==============

    سلام فرشته ی مهربان ، مرسی ، خوشحالم شرایط من رو با این انجمن و اعضای دوست داشتنیش آشنا کرد .

    اول از هر چیز باید شما را به خاطر توجه به وجدان اخلاقیتان تحسین کنم .
    خیلی ممنونم

    و بعد توصیه کنم این عزت نفسی که روزی آسیبی به او زده ای را حفظ کنی و در قوی تر کردنش بکوشی .
    حتما دوست من ، در تصمیم خودم مصمم هستم .

    اگر با این دید و با این هدف پیش بروی که شخصیتی ، قوی ، مستقل ، متعادل ، معتمد به نفس ، با برنامه و هدفمند .... داشته باشی ، آنوقت است که مشکلاتی که در زندگی با آن مواجه بوده ای هیچ گاه عامل رکود و یا حتی خستگیت نخواهد شد ، ملال آور خواهد بود اما مطمئن باش در عین حال رشد دهنده خواهد بود . شاید بپرسی چطور ؟
    وقتی به عمق روابط بین فامیل و جنجالهای بین آنان فکر کنی و تجزیه و تحلیل کنی و علل آن را ریشه یابی کنی ، آگاهی و درک و حتی سازگاریت بالا خواهد رفت و در می یابی که در چه شرایطی چه باید کرد .
    بله با این قسمت از فرمایشات شما کاملا موافقم ، زندگی در چنین خانواده ای من رو خیلی آگاه کرد ((( موضوع اشتباهات من بحث دیگر یست و نقطه ایست تاریک .


    امیدوارم تونسته باشم آن چه به درد شما می خورد را بیان دارم
    حتما همینطوره دوست من ، واقعا استفاده کردم ، واقعا ممنونم از شما دوستان عزیز .

    ================================================== ==============
    ================================================== ==============

    یاس سپید نوشته است :

    سلام دوست عزیز
    مشاورهای تالار بخصوص فرشته خانم نظزات جامع و کاملی به شما دادن و من با همه شون موافقم
    فقط از نگاه خودم یه توصیه به شما می کنم که مواظب باشید دچار افراط و تفریط نشید ... خالا که از روی عقل و منطق به این نتیجه رسیدید کار قبلی تون اشتباه بوده و پشیمان هستید همین که دیگه به آدم قبلی برنگردید کافیه، هیچ ضزوزتی نداره که با شتابزدگی اول خودتون رو پیش دیگری افشا کنید و بعد مجبور بشید خودتون رو براش ثابت کنید و برای اثبات این امر به خودتون فشار بیش از اندازه ای وارد کنید. می دونید شما مثل گیاه در حال رشدی می مانید که علاوه بر دور کردن گیاه هرز(مثل کاری که یه بار انجامش دادید) نیار به پایه برای تکیه کردن داره تا ریشه های خودش رو عمیق کنه(کاری که الان باید انچام بدید) ، اینه که فکر می کنم تو همچین شرایطی صلاح نیست مسولیتی بیشتر از رشد شخصی تون رو قبول کنید. چه بسا انگیزه تان برای دوستی با آن خانم هم در اصل یافتن تکیه گاهی برای کمک به رشدتان بوده اما در این زمینه به هیچ وجه اشتباه نکنید چون ممکن است از راه رشدتان منحرف شوید. به نظر من اگر برای کمک گرفتن و حمایت به مشاور مراجعه کنید در این مقطع برایتان خیلی بهتر خواهد بود....به امید موفقیت شما
    ممنون دوست من ، نکات خوبی رو بیان کردی و حتما روش فکر میکنم .

    ================================================== ==============
    ================================================== ==============

    سلام امریم ، دوست عزیز


    تا حالا پیش خودت فکر کردی که با گفتن اشتباه بزرگی که در گذشته کردی چه شکهایی در آینده به وجود میاد؟
    بله ، خیلی فکر کردم ، میدونم از اعتماد طرفین شدیدن کاسته میشه ، اما نمیدونم چرا نمیتونم قبول کنم ، اینو نمیتونم قبول کنم که همسرم از اشتباهاتم با خبر نباشه ، از روی همسرم خجالت زده میشم و میدونم زود نابود میشم به خاطر عذاب پنهون کردنش . حتی کوچکترین دروغی که بگم من رو آتیش میکشه ، واقعا اینطور خوب نیست ، میدونم ، اما اینجوریم ...

    همه دختر پسرهای در شرف ازدواج میدونن که بالاخره یه روابطی هرچند کوچک وناچیزبه احتمال زیاد در گذشته همسرشون بوده،ولی بهتره همون سربسته و به صورت خصوصی باقی بمانند
    با تشریح و حلاجی آن فقط همه چیز در آینده بد پیش میره،همین.
    بله موافقم با شما دوست من . در آینده شدیدا امکان ایجاد بدبینی وجود داره .
    مثل همین الآن که اون خانم گفتن چه تضمینی میدی دیگه تکرار نکنی ؟؟ یعنی این همه صداقتی که داشتم واسش کافی نبود و نمیتونه و یا سخت اعتماد کنه به من . حرفات کاملا درسته دوست عزیز

    من بهتون میگم، وقتی عقد کردیدو اولین رابطه جنسی رو باهاش برقرار کردی دقیقا تمام حرفهاتون از گذشته و داشتن ... با فلانی و فلانی میاد وسط معرکه وتازه میشه(چیزی که مدتی خیلی زیاد اهمیت نداشته و با صمیمی تر شدن شما به چشم میاد) حالا بیاو درستش کن،به احتمال زیاد شک ها ایجاد میشن،اعتماد ها مخدوش میشن،سوالای زیادی به وجود میاد که مثلا طرف کی بوده ؟چند سالش بوده چی شد که رابطه به ... رسید؟ باهم چه جور رابطه ای داشتید؟و.......
    البته اینم به درک و شخصیت طرف مقابل برمیگرده که چطور با این قضیه کنار بیاد .

    به قول فیلو سارای عزیز ::::
    البته نه اینکه فکر کنید همه به شما شک خواهند کرد و هیچکس عمیقا بهتون اعتماد نمی کنه. اینطور نیست، بلکه فقط اونهایی که نوع استدلالشون به این شکل هست که گذشته رو به آینده تعمیم مستقیم می دن، معمولا به اطمینان قلبی نمی رسن.
    خب دوستان واقعا این بی فکری که شاید بعضی ها اسمشو بذارند صداقت چه فایده ای داشت؟
    دست شما درد نکنه ...، شاید واقعا بی فکریه و من باید رفتارم رو عوض کنم ... سختمه .

    اون طرف حق تصمیم گیری داشت وشما رو هم انتخاب کرد،ولی بعدش این حرفای شما در مورد گذشته چه کمکی به رابطتون کرد؟
    هیچی ، کاملا خراب شد ... دیگه فکر نکنم اعتمادی صورت بگیره ، حتی اگه اعتمادی صورت بگیره هم خیلی توش جای شک و شبه وجود داره .

    حالا تصمیم با خودتونه که آیا بخواید با این صحبت ها فقط آیندتون رو به بهونه ی صداقت به ویرانه بکشونید یا نه،به جای بردن آبروی خود تلاش در رفع اشتباهات گذشته خودت بکنی و اینقدر مصمم باشید که آثارش رو با به دست آوردن صفتهای خوب و برجسته محو کنید نه اینکه اون اشتباهات رو با گفتن به عزیزترین فرد زندگیتون ،برای مدت ها زنده نگه بدارید
    حرف حق جواب نداره ، کاملادرست میگی دوست عزیز .

    ================================================== ==============

    دوستان عزیزم ، اعضای محترم تالار
    ممنون از همه ی شما به خاطر وقت و انرژی که واسه من گذاشتین . واقعا ممنونتونم و همتون واسم عزیز هستید .
    من برم ببینم باید چه کنم .
    موفق و پیروز باشید ...

  20. 3 کاربر از پست مفید pashiman تشکرکرده اند .

    pashiman (جمعه 06 فروردین 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اینم شد زندگی؟؟؟
    توسط sajad-021 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 آذر 93, 01:09
  2. چه تضمینی وجود داره خیانت نکنی؟؟؟
    توسط mahtab_b در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 شهریور 90, 20:04
  3. +تفاهم در زندگی مشترک یعنی؟؟؟
    توسط arash11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آبان 88, 12:50
  4. +...مرد و زن امروزی ایرانی؟؟؟
    توسط نازبس در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 28
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 فروردین 88, 17:23
  5. میخوام برم خواستگاری؟؟؟ اما کمک میخوام
    توسط agitator در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 تیر 87, 20:34

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.