سلام به همه دوستان تالار....
نمی دونم تا چه حد یادتون هست مشکلی که 6 ماه پیش با عنوان " موردم با همه مورادی که خوندم فرق داره..."
بعد از اون قضیه من به توصیه دوستان صبر کردم و اقدامی نکردم و از ایشون هم خبری نشد
بعد از اعلام رتبه های ارشد چون خیلی خوب شده بودم حالم بهتر شد ولی نه شاد و سر حال...
روال زندگیم به طور طبیعی می گذشنت خواستگار هایی هم پیدا می شدن ولی هیچ کدوم تناسب اون جوری با من نداشتن...
از حدودا 1.5 ماه پیش یه خاستگار پیدا شده که خوب تقریبا با هم تناسب داریم ولی چند تا مساله ذهن من و به خودش مشغول کرده:
1. با این که ایشون فوق لیسانسن و اوضاع کاری مناسبی دارن من اوضاع درسیم طوری که با احتمال بالا تو یه دانشگاه خیلی خوب تا دکترا می تونم پیش برم و این که من دوس داشتم واسه phd از ایران برم اگه به این فرد جواب مثبت بدم احتمال زیاد مجبور می شم دکترا ایران بخونم.. من به شخصه اصلا واسم مهم نیست که تحصیلاتم بالاتر به ولی می ترسم خودشون دو روز دیگه احساس کمبود کنن و...
2. با این که چند ماه بعد از اون قضیه به خودم قول داده بودم که اگه نامزد قبلی برگشت من دیگه قبول نکنم الان گاهی به طور مسخره ای یاد او میوفتم نه فقط خوبی ها بلکه بیشتر دعواها و ...
بیشتر از همه یاد روزی که همه چی تموم شد و حال و احوال خودم گریه هام و... روزای سختم و... مثل این که خود آزاری دارم!
من تو دوران نامزدی با فرد قبلی بارها به این قصد رفتم پیش مشاور که به هم بزنم ولی مشاور منصرفم می کرد .. خودم یه جورایی میدونم زندگی خوبی نداشتم
3. از طرفی این فرد جدید خیلی به من علاقه مند شده خیلی...
تحقیقات زیادی هم خودم هم خانوادم در موردشون کردیم پسر سالم و خوبیه که این روزا کم پیدا می شه ...
به نظر شما این طبیعیه که من یاد گذشته ها بیفتم؟
من نمی خوام حتی تو ذهنم به کسی نامردی بشه... من تا 20 روز دیگه بشون گفتم جواب قطعی بهتون میدم...
راستی فرد جدید هم قد من هستن از اینم ناراحتم ( من دختر به انسبت بلندیم..)
کلا من چون دختر با اعتماد به نفسیم پسرایی که خیلی بهم علاقه مند باشن یه جورایی جلوم کم میارن و من این و اصلا دوس ندارم
من سعی می کنم تو حرف زدن و رفتارام رعایت کنم ولی بازم...
شدیدا منتظر نظراتتون هستم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)