به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 22 نخستنخست 12345678910111213141516171819 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 213
  1. #81
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 91 [ 01:36]
    تاریخ عضویت
    1390-3-15
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    193

    تشکرشده 197 در 47 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    امتحان؟؟؟
    چي جوري بايد امتحان كنم؟

  2. #82
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    اینکه بعد از اینکه مطمئن شدی می خواهی با این اقا ازدواج کنی و به اندازه کاقی صبر کردی تا هیجاناتت فروکش کنه و از ایشون بخواهی که همسر اولشون رو در جریان بذارن. ببینید عکس العملشون چیه. اگر این کار را نکردند یا بهانه و وعده و وعید دادند یعنی دارند پنهان کاری می کنند و شما باید حساب کار را تا اخر بخوانید که در این زندگی جایی ندارید.
    البته خانم بی دل گفتن که به گوش خانم اول برسانید که من نمی تونم اینقدر با جرات این امتحان رو توصیه کنم چون ممکنه شما قبلش پشیمون بشید و الکی دل اون خانم اول هم شکسته بشه و زندگیشون بهم بخوره.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  3. #83
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    سامره
    به تجربیات کسانی که این راه را رفته اند و خیلی ندیدند و نهایتا تنهایی سهمشان بود بها بده، این راه را نرو، تو بزرگتر از آنی که فرد دوم زندگی یک شخص بشی
    منظورم از برگتر یعنی برتر و بهتر از اونی هستی که نفر دوم بشی

  4. 3 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (جمعه 20 خرداد 90)

  5. #84
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 91 [ 01:36]
    تاریخ عضویت
    1390-3-15
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    193

    تشکرشده 197 در 47 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    بزرگتر!!!!

  6. 2 کاربر از پست مفید samereh تشکرکرده اند .

    samereh (جمعه 20 خرداد 90)

  7. #85
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    [size=medium]خواهش میکنم افراد زیر 18 سال، بیماران قلبی، کسانی که فوبیای هوو دارند، و هر کس دیگری که کنترل احساساتش در دستش نیست از حضور در این تاپیک خودداری کنند چون بنده بنا بر رسالتی که احساس میکنم میخواهم واقعیتها را بگویم:

    سامره گرامی! کاری که شما میخواهی انجام بدهی همانطور که حامد گرامی توضیح دادند در دین ما که ادعای مسلمانی داریم حلال است و منعی بر آن نیست. و ما نیز در جایگاهی نیستیم که بخواهیم روی حکم خدا حکمی بزنیم! اما در قرآن برای دو همسری شرطی آمده و همانا آن شرط عدالت است. هر چند که خود خدا میفرماید که هر چقدر هم که سعی کنید عدالت را نمیتوانید بطور دقیق اجرا کنید. پس یعنی حالا اگر این عدالت قدری اینور و اونور شد و وزنه عدالت به یک سمت چرخید نگران نشوید. اما در جای دیگری در تایید این موضوع که دقیقا یادم نیست کدام آیه است(لازم باشد میگردم و پیدا میکنم) میفرماید مرد نباید طوری رفتار کند که یکی از زنها در این میان به حال خود رها شود و تکلیف خود را نداند. اینها را برای چه گفتم؟

    برای اینکه در تایید حرفهای قبلی ام بدانی که زندگی دو همسری که شما با علم به وجود همسر اول قرار است وارد اش بشوی شرط و شروطی دارد وو قوانینی. در بهترین حالت، این زندگی واقعیتهایی دارد که به مذاق هر زنی خوش نمیاید. خدا به داد آن روزی برسد که آسیبها خودشان را نشان بدهند. تصمیم با خود شماست که به این زندگی وارد بشوی یا نه، بنده احساس کردم وظیفه دارم قدری از واقعیتهای کلی را (خیلی فهرست وار) تا بدینجا بگویم. اما این شکل کلی بود چه بسا مشکل شما کمتر یا بیشتر از این باشد. چون به تعداد آدمها در این نوع زندگیها تنوع وجود دارد و خیلی از مسائل را نمیتوان پیش بینی دقیق کرد. حتی ما گاهی فکر میکنیم خودمان را میشناسیم و میتوانیم مسائل آینده را تحمل کنیم در صورتیکه وقتی وارد میشویم ممکن است از خودمان هم رو دست بخوریم!

    و اما!
    همه این داستان به این تیرگی و وحشتناکی نیست. بنده هم عقیده ام با متفکرینی که میگویند سیاه نمایی مطلق، بازدارنده نیست. پس اجازه میخواهم قسمت های خوب این داستان را هم تعریف کنم. ببین عزیزم! سالهاست ازدواج کرده ام به عنوان همسر دوم. به خدا قسم! به این شب عزیز قسم! که این عشق فرا زمینی همسرم بسیار بسیار بیشتر از روزهای قبل یا روزهای ابتدای ازدواجمان است. این نه تنها ادعای من، یا همسرم، بلکه اعتراف دوست و دشمن در اطراف زندگی ماست. یادم هست مجلسی رفته بودم و من در یک سمت و همسرم در سمت دیگری ایستاده بود. شخصی که اصلا ما را نمیشناخت ولی کارش در ارتباط با انرژی درمانی و غیره بود آمد نزدیک و در میان آن جمع به من گقت انرژیهای عشقی که این آقا به شما دارد، مرا سوزااااااااند!
    همین امشب که لیلة الرغائب بود، همسرم پیشم نبود اما تلفن زده بود و با هم قرآن میخواندیم و دعا میکردیم. در آخر دعاها همسرم گفت: "خدا را شاکرم به خاطر اینکه تو را که با ارزش ترین چیزی که در دنیا برایم هستی به من داده و در این شب عزیز از خدا میخواهم که کمکم کند قدر این نعمت بزرگ را بدانم". اینها فقط یک از هزاران است و اگر بخواهم بگویم در حوصله تالار نمیگنجد. حالا فهمیدی چرا میگویم عشق بین تو و آن آقا برایم ملموس است؟ حالا میتوانی بفهمی چرا زندگی دو همسری را به هیچکس توصیه نمیکنم؟

    اگر دغدغه های من هم مثل کسان دیگر بود ، مثل خیلی ها که خیلی زندگی عادی و روزمره ای دارند و ککشان هم نمی گزد، شاید حتی بهتر از آنها منهم به لقمه نانی چه با عشق چه بی عشق راضی بودم و زندگیم را میکردم.

    خیلی سخت است که با عشق وارد زندگی دو همسری بشوی بدون اینکه بدانی قرار است چه اتفاقی بیافتد. وقتی که تنها سرمایه ات برای شروع زندگی عشق باشد و دیگر هیچ. نه مهارتی نه حتی اشراف به این حقیقت که قرار است آن زن هم در زندگی این مرد باشد! به من حقایق طور دیگری گفته شد چرا؟ چون همسرم آنقدر عاشق بود که عشق چشمش را کور کرده بود و من نیز اصلا آمادگی برای ورود به بحرانها را نداشتم و اصلا پیش بینی نکرده بودم. اصلا مهارتی در این رابطه نداشتم و یک دختر امروزی و موفق و فوق العاده ایده آلیست! یکهو چشم باز کردم دیدم ای دل غافل! همسرم با گریه از پیشم میرفت! اشک میریخت، نمیتوانست از من دل بکند و من مات و مبهوت ناباورانه نگاهش میکردم وقتی که در را پشت سرش می بست و میرفت که برود سمت آن یکی زندگی اش.
    آن زندگی را نمیخواست! دروغ نگفته بود. قدرش را ندانسته بودند. برایش آن زندگی تمام شده بود. قصدش زندگی دو همسری نبود. اما در برآوردهایش اشتباه کرده بود. نگذاشتند، به این راحتی که فکر میکرد نمیتوانست زندگی را که برایش تمام شده بود خاتمه دهد. و ما ماندیم و یک زندگی دو همسری و عدالت!

    از این زندگی خیر هم دیده ام! اما بحرانهایی که من و همسرم پشت سر گذاشتیم کمر هر زندگی را میشکست. اما تنها چیزی که تا به این لحظه زندگی ما را نگه داشته عشقی است که به اعتراف همسرم هر لحظه بیشتر میشود که کمتر نمیشود. اعتراف میکنم که بارها از این زندگی متنفر شدم و عزمم را جزم کردم که بهش خاتمه بدهم اما همسرم ایستادگی کرد و تا به این لحظه این زندگی را نگه داشته. خیلی از آزارها را همسرم تقصیری در آن نداشت اما من برای این زندگی آدم کم تحملی بودم. من برای این نوع زندگی ساخته نشده بودم. من خودخواه تر از آن بوده و هستم که عشقم را با کسی تقسیم کنم و همسرم را در منزل دیگری ببنیم. ایمان دارم به گفته همسرم (شواهد هم هست) که تنها زن زندگی همسرم در حقیقت من هستم اما این برای منی که با تصورات دیگری به این زندگی وارد شده بودم کافی نبود.
    شاید رفتارهایی که همسر من دارد و عشقی که در قلب او هست برای هر زنی یک آرزو باشد، اما من توقعاتم چیز دیگری بود. مطمئن باش اگر همین عشقی که از آن صحبت کردم و برای خیلی از خواننده های این پست قابل درک و تصور هم نیست، نبود، بی دل بدون کوچکترین بهانه ای این زندگی را پایان میداد.

    آقای مدیر میدانند، در مشاوره هایی که داشته ایم هیچگاه عشق همسرم را منکر نشده ام، و بگفته خود آقای مدیر هم توان و تحمل من برای مقابله با واقعیتهای این زندگی کم است.

    مخلص کلام: حتی قبل از آن آقا و همسرش، یک ارزیابی از خودت به عمل بیاور و به احساسات فعلی ات خیلی اطمینان نکن. بخدا گاهی اوقات دلم برای همسرم میسوزد از بس که گاهی پرخاشگر میشوم و آزارش میدهم. خودم را اصلا لایق اینهمه عشق نمیدانم. خیلی مواقع هم از زندگی ام راضی هستم و خدا را شکر میکنم. خاطرات شیرینی در این زندگی دارم که بهترین زندگیها، یک بخش کوچکی از آنرا تجربه نکرده اند. اما اما اما! همان رو دستی که خوردم هم از احساسات خودم و هم از واقعیتهای این زندگی، بارها باعث شده کم بیاورم و به همین دلیل به هیچکس توصیه اش نکنم.
    [/size]



  8. 12 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (جمعه 20 خرداد 90)

  9. #86
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 91 [ 01:36]
    تاریخ عضویت
    1390-3-15
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    193

    تشکرشده 197 در 47 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    ساعت 4 و بيست دقيقه صبحه
    ديشب بي خواب شدم
    بلند شدم از بين فيلمها يه فيلم انتخاب كردم و نشستم ديدم
    فيلم به قدري وحشتناك بود كه تا اخر فيلم قلبم اومد تو دهنم
    اونم با اين اواضع روحي حاضر من

    بعد فيلم كه الان باشه اومدم يه راست اينجا
    اخرين مطلب رو خوندم
    قلبم بيشتر اومد تو حلقم.......

    خوب البته خدا رو شكر كه بالاخره يكي يه چيز خوب از اين داستان گفت

    خوب پس مي شه خوبش هم وجود داشته باشه
    خوب منم با اين همه اداعا (البته ادعاي الكي و زميني ، از ان جهت الكي كه غرق چيزهاي دنيوي شدم )‌

    هيچ وقت فكر نمي كردم همچين اتفاقي برام بيفته
    اما واقعا اين حس و انرژي و عشق رو ديدم كه
    مني كه اين همه ادعا داشتم ، حالا با اين مرد حس خوب و ارامش دارم

    چرا نبايد چيزي كه براي شما اتفاق افتاده يه بار ديكه يه جاي ديگه ي دنيا هم اتفاق بيفته

    البته با همه ي اون پستي بلندي هاش ...

  10. #87
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    بی دل! دل مارو آتیش زدی دختر!!!!!
    سامره جان! پیداست از بین این همه نکات منفی که به تو گفته شد توجهت بیشتر به نکات مثبت جلب شده.... اما اینو درنظر بگیر که بی دل اصلا بهت توصیه اش نکرده. شما دختر موفقی هستی و مطمئن باش بعد اردواجت توقعت از همسرت بالا میره. اونایی که تک همسرن میان اینجا تاپیک باز میکنن که شوهرشون بهشون بی توجهه. حالا همسر دوم که از همین حالا مشخصه. من خودم به شخصه در این زمینه آدم حسودیم و نمی تونم شاهد باشم همسر من در کنار زن دیگه ای غیر از من هم باشه....حیفی بخدا! باید صبری باندازه ایوب داشته باشی تا هر روز به سلامت از طوفانی که هرگز تموم نمیشه عبور کنی.... دیگه تصمیم با خودت.....

  11. #88
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    سامره سلام
    قبل از هر چیز می خواستم بهت بگم که اگر ما داریم آینده تو را به تصویر می کشیم که بیشتر بر پایه تجربیات زندگی واقعی است و نه خیالپردازی ها، دلیلش این است که تو را دوست داریم و به زندگیت بها می دهیم، لطفا از دوستان و از من نرنج، من وقتی تو را می بینم با اینهمه توانایی، دوست دارم زندگی داشته باشی که تنها از آن خودت باشد و مجبور نشوی با کسی تقسیمش کنی، باور کن این را از ته دل میگویم
    دوست دارم چند نکته را اینجا عرض کنم، خواهش می کنم در حرفهایم تامل کن:
    1- عزیزم، خواهرم من به احساسات شما احترام می گذارم ولی این را در نظر بگیرید که با وجود امتیازات شما خیلی محتمل است که در آینده باز هم مردی را ملاقات کنید که شرایط دلخواهتان را داشته باشد و در عین حال مجبور نباشید برای یک زندگی عاشقانه تاوان سنگینی بپردازید، یک پسر مجرد هم سن و سال خودتان!
    2- من به مردی که شما دوستش میدارید هم احترام قائلم، ولی از من دلگیر نشو اگر می خواهم توجه تو را به نکته ای جلب کنم، فکر نمی کنی که اگر مردی هم خدا را بخواهد هم خرما را ، هم تو را بخواهد هم همسرش را، قاطعیت لازم را در زندگی ندارد؟ در واقع من شخصیت متفاوتی را پشت این انتخاب دوگانه می بینم، شخصی که نه میتواند از گذشته دل بکند و نه می تواند تمام و کمال به تو دل بدهد! اینجا جای این بحث نیست میدانم ولی کاش تاپیکی بود که شخصیت مردانی را که دو همسر دارند را بیشتر بررسی می کردیم، چرا که افرادی هستند در جامعه که وقتی می بینند زندگی بر وفق مرادشان نیست شجاعت لازم برای ترک آن زندگی را دارند، پس چرا برخی مردان حاضرند زندگی خود را تقسیم کنند؟ اینها را میگویم که به شخصیت فردی که برگزیده ای بیشتر دقت کنی!
    3- در نظرات وبلاگت خواندم که دختری 24 ساله با شوق و ذوق فراوان داشت برایت توضیح می داد که چگونه همسر دوم است و چگونه خوشبخت است، در بررسی اینگونه موارد باید چند نکته را مد نظر داشته باشی، اولا اینکه آیا راست میگوید یا نه، و یا چون اشتباهی مرتکب شده به هر طریق ممکن می خواهد خود را خوشبخت نشان دهد و به نوعی شجاعت لازم برای اعتراف به خطایش را ندارد و پشت این تظاهر به خوشبختی خود را پنهان می کند، آیا این دختر قبل ازدواج شرایطی مثل شما داشت و مستقل و موفق بود و یا احیانا شرایطی داشت که مجبور شده بود از خانواده و درس و کار و ... فرار کند و به این مرد پناه ببرد؟، در ترکی مثلی داریم که می گوید کسی که به جهنم می رود دنبال رفیق برای خودش می گردد، بعضی افراد برای پوشش خطای خود دوست دارند عده بیشتری را به ارتکاب این اشتباه فرا خوانند، آیا عمل ایشان مصداق این ضرب المثل نیست؟
    4- درمورد شخصیت خودت می خواستم بگویم و اینکه آیا طاقت نفر دوم بودن را داری؟ آیا شبهایی که نیاز به آغوش گرم همسرت داری می توانی طاقت بیاوری که ایشان در آغوش شخص دیگری آرمیده باشد؟ طبق گفته دوستان آیا از همسراول این آقا متنفر نخواهی شد؟ آیا در صورت ابراز این تنفر بهت گفته نخواهد شد خودت می دانستی؟ و بدتر از همه تاثیراتی هست که این ازدواج بر شخصیت شما خواهند گذاشت، آیا به نوعی پرخاشگری جابه جا شده نخواهی داشت؟ منظورم این است که چون نخواهی توانست نفرتت را به کسی که مسبب اصلی این نفرت است یعنی همسر اول ابراز کنی، آیا به نوعی این نفرت تعمیم نخواهد یافت و به نوعی بدبینی و کینه توزی به دنیا تبدیل نخواهد شد؟ آیا جهان بینیت عوض نخواهد شد؟
    5- هر زندگی حتی بهترین نوع آن مشکلاتی دارد، و هر زوجی جاهای به بن بست می خورند، تو هم مشکلات زندگی عادی را خواهی داشت هم مشکلات زندگی دوهمسری را ، یعنی در بهترین شرایط مشکلات تو دوبرابر افراد عادی خواهد بود، آیا واقعا تحمل رویارویی با این وضعیت را در خود می بینی؟ آیا حاضری به این راه صعب قدم بگذاری؟

    6- سامره خودت میدانی که من از اولین کسانی بودم که از واکنش تند دوستان ناراحت شدم ولی مشت نمونه خروار است، جامعه ما متاسفانه و یا خوشبختانه مسئله همسر دوم را بر نمی تابد، آیا حاضری این نگاه جامعه را تحمل کنی؟ آیا دوست داری تصوری را که الان از تو در ذهن ها هست به عنوان یک دختر موفق و مستقل، به تصوری اینچنین تبدیل کنی؟ آیا رنج نخواهی برد؟
    7 - آخر سر می خواهم بگویم به خودت و نیازهایت توجه کن، آیا زمانی که از جامعه بریده ای، تنهایی، با مادرت مشکل داری و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر، و دوست داری به آغوش همسر پناه ببری، او را خواهی یافت؟ آیا می توانی با کف انتظارات از یک زندگی مشترک زندگی کنی/ آیا تو لایق حداقل ها هستی؟


  12. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (جمعه 20 خرداد 90)

  13. #89
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط samereh
    هميشه پيدا كردن آدمي كه 95 % اون چيزي كه مي خوام باشه رو غير ممكن مي دونستم

    95 % .... مي فهميد يعني چي
    سلام
    اگه اجازه بدی می خوام خواسته ات رو با یه تمثیل مقایسه کنم. دیگه قضاوت با خودت.
    فقط خواهش می کنم بدون تعصب و عمیق روش فکر کن.


    من از یک مدل اتومبیل به نهایت خوشم میاد. اسم مدلش رو نمی گم می ترسم که شناسایی بشم!
    95% که چه عرض کنم 100% خواسته ها و انتظارات منو از یه اتومبیل برآورده می کنه. شتاب، قدرت موتور، زیبایی بدنه، راحتی فضای درونی، سرعت، مصرف بنزین و ....
    اگه اونو داشته باشم و مال خودم باشه و بتونم برونمش، به غایت آرامش می رسم و در کنارش تا آخر عمرم ایام رو به کام می گذرونم.
    از طرفی اونقدر به این اتومبیل علاقه دارم که می دونم بهترین راننده دنیا براش میشم. بهش رسیدگی می کنم. برنامه ها براش دارم و شاید با هم در مسابقات اتومبیل رانی هم شرکت کردیم و هردو در کنار هم مشهور شدیم.
    به هرحال مطمئنم که اگه زبون داشت، اونم اعتراف می کرد که هیچ مالک و راننده ای بهتر از من تو دنیا براش وجود نداره و کاش من مالک اون بودم.

    اما اون مال من نیست و من توان راضی کردن صاحبش و خریداری اون رو ندارم.
    آیا درسته بگردم و یه مالک بی توجه به این نوع اتومبیل پیدا کنم و ادعا کنم چون من مالک بهتری است و مالک فعلیش به اتومبیل رسیدگی نمی کنه، بدنه اش رو نمی شوره، به فنی ماشین توجهی نداره، رانندگیش ماشین رو مستهلک می کنه و فرصت شهرت تو مسابقات اتومبیل رانی رو هرگز براش فراهم نمی کنه، پس این ماشین باید ازان من باشه؟
    تو کدوم دادگاه و قانون و محکمه ای حرف من منطقیه؟
    آیا بنظرت تمام این دلایل کافیه برای اینکه من مال دیگران را تصاحب کنم؟
    آیا این نهایت خودخواهی من نیست؟
    متعلقات دیگران متعلق به آنهاست و نه ما.

    عزیزم عشق تصاحب کردن نیست، عشق از خودگذشتگی است.

  14. 2 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (جمعه 20 خرداد 90)

  15. #90
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 مرداد 91 [ 01:36]
    تاریخ عضویت
    1390-3-15
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,382
    سطح
    29
    Points: 2,382, Level: 29
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    193

    تشکرشده 197 در 47 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كمكم كنيد ، مي خوام زن دوم بشم

    بعضي موقع ها هر جند گدشته جندان زياد خوب نيست
    اما ادمها انچنان در گيرش مي شن و پارامترهاي ديگه اي پيش مي اد
    يا اط نكاه بيروني و از نظر ادمهاي ديگه همه چي خوبه
    شايد از نظر بقيه ادمها زندگي اين شخص خوب بشاهزن زندگي كار خوب موقعيت ...
    پس نمي تونه دليلي براي بهم زدنش بياره
    در حاليكه چيزهاي رواني و حسي پشت داستانه
    پس نيم شه خرده گرفت كه با قاطعيت نمي تونه اون يكي رو تموم كنه

    واي واي واي چقدر سوال كه جواب دادن به اينا سخته
    جون هنوز واردش نشدم
    نمي دونم

    عزیزم عشق تصاحب کردن نیست، عشق از خودگذشتگی است.


    اينا شعاره....

  16. کاربر روبرو از پست مفید samereh تشکرکرده است .

    samereh (جمعه 20 خرداد 90)


 
صفحه 9 از 22 نخستنخست 12345678910111213141516171819 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.