به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 81
  1. #71
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    سلام :o
    حالم خیلی خوبه. به لطف شما دوستان و کمک خدای مهربون این بتی که از مسیو (ح) برای خودم درست کرده بودم شکست. دیشب بهش زنگ زدم تشریف برده بود گلستان خرید کنه... گفتم چی داری میخری؟ گفت: شورت یعنی موندما فکر کن عشق اسطوره ای آدم بره مغازه بگه: آقا لطفا چند تا شورت به من بدید. همونجا یه ذره حس کردم چه مسخره و پیش پا افتاده. دیگه آخر شب اومد خونه طبق معمول جواب نمیداد... میگفت میخوام بخوابم..منم یه عالمه زنگ زدم جاتون خالی رفت رو پیغام گیر خونه، شروع کردم حرف زدن... گفتم با دوستام راجع به تو حرف زدم و اونها گفتند تو با این روشهای پیش پا افتاده و مبتذل میخوای منو بیشتر به خودت وابسته کنی. ولی دیگه تموم شد و از این خبرا نیس خودم تورو واسه خودم له میکنم. تلفنو ورداشت گفت سارا آدم باش بذار بخوابم وگرنه پدرتو در میارم... منم گفتم ببین فقط خوابو میفهمی و غذا و سکس... عمرا اگه بویی از عشق برده باشی... من خر بودم که تا الان نمیفهمیدم
    گفت: خب پس برو واسه یکی بمیر که برات تب کنه. قدرتو بدونه... من وقت بچه بازی ندارم تو زندگی. اگه فردا زنگ بزنی التماس کنی بیای در خونم من میدونمو تو... من خودتو دوست ندارم سکستو دوست دارم... ( ما یه ذره وحشتناک رابطه داشتیم؛ خیلی وحشی بازی در میاوردیم. آخرش جفتمون خیس عرق و خونین و مالین و کبود میشدیم؛ میگفت تو زندگیم اینجوری نبودم با کسی... منم عاشق همینش شده بودم)
    بهم گفت: برو یکی رو پیدا کن از من بهتر باشه
    منم گفتم: اگه با بقال سر کوچه بریزم رو هم از تو بهتره... لا اقل اون مثل تو بیشعور و خودخواه نیست. دیگه بمیرمم بر نمیگردم پیشت...تموم;)
    ن حس خوبی دارم... باورتون میشه حس خوبی دارم... احساس میکنم خیلی خر بودم. خدا کنه بتونم سر حرفم وایسم و فراموشش کنم

  2. #72
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array
    سارا جان

    بهت تبریک میگم که چند قدم مثبت برداشتی.

    اما این حس ممکنه ناپایدار باشه پس لینک های تاپیک زیر رو بخون و بهش عمل کن :



    فراموش کردن یک رابطه ناموفق!


    عزیزم تا حالا پیش یک مشاور رفتی؟

    شخصیت وابسته تو و اینکه کسی دائم تحقیرت کنه یا بزنتت یا کسی بهت زور بگه آیا بهت احساس رضایت میده؟

    از این به بعد خواهشا دیگه نه بهش زنگ بزن نه پیام بده یا پیام بذار!

    هر موقع دوباره دلتنگ شدی بنویس برای خودت تا تخلیه شی.

    راز و نیاز با خدا هم سبکت می کنه و اشک ریختن در محضر خدا.

    برای ما هم میتونی بنویسی :)

    ضمنا یکم هم با پرده پوشی بیشتری توی نوشته هات مطالب رو بنویس از ذکر جزئیات اینچنینی پرهیز کن تا مغایر با اصول سایت نباشه گلم.

    لطفا یک دفتر هم بردار و موفقیت و احساس امروزت رو بنویس! ما باید سارای قوی رو بیدار کنیم.

    باشه؟



    روزی تو خواهی آمــــــــد از کوچه های باران

    تا از دلـــــــم بشويي غمهاي روزگـــــاران...





  3. 2 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    سنجاب بازیگوش (چهارشنبه 23 اسفند 91), صبا_2009 (چهارشنبه 23 اسفند 91)

  4. #73
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar.shadi نمایش پست ها
    سارا جان سلام



    سارا جان تو دوست صمیمی داری راستی؟ یک دوست خوب و قابل اعتماد؟

    برای فراموشیش تا حالا چه اقدامی کردی راستی؟

    آیا لینک هایی که بهت داده شده بود رو خوندی؟
    سلام بهار جان... نه من هیچ دوست صمیمی ندارم... کلا به آدمها خوشم نمیاد زیاد نزدیک شم...همه این اخلاقم از بچگی اینجوری بوده... الانم خطم خاموشه... عمرا دیگه برنمیگردم سمتش... با یکی از استادامم حرف زدم که کلاسمو عوض کنم... میدونین چی برگشت گفت: گفت اگه مشکلی تو کلاس با استادت داری به من بگو... مطمئن باش میتونی بهم اعتماد کنی! چیزی بینتون بوده؟
    این حرف یعنی همه میدونن این چه آدم پستیه... ولی نمیتونن ثابت کنن... منم گفتم نه فقط با ساعت کلاس مشکل دارم
    چند تا از لینکهارو خوندم... خیلی کمک کرد... ولی متاسفانه شبها من خیلی حالم بد میشه...نمیدونم باید شبها چیکار کنم که غصه نخورم

  5. #74
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array
    کار خوبی کردی به کسی چیزی نگفتی.

    اما اگر دیدی خواست برات مسئله درست کنه این برگ برنده رو ازش نگه دار.

    تا حالا با خدا تو نیمه شب حرف زدی یا درد و دل کردی؟

    فکر می کنی بتونی به یک زیارتگاه بری مثل حرم امام رضا که آروم شی؟

    روح بی قرار تو الان تشنه اتصال به منبع اصلیشه واسه همین بی قراری می کنه.

    تا حالا با روابط غلط ساکتش کرده بودی اما حالا که اون روابط غلط نیست ، روح پاکت بیدار شده و کلافست.

    سارا جان برای پاسخ به این کلافگی آرامش پیدا نمی کنی جز در محضر خداوند که روحت رو سیراب کنه.

    ضمنا بد نیست این توانایی رو در خودت پرورش بدی که سارای جدید باید دوستانی از میان دخترهای خوب داشته باشه تا نیاز روحیش برای

    داشتن یک هم صحبت مرتفع بشه و بتونه بهشون محبت کنه و محبت ببینه بی اونکه آسیب ببینه!

    خاموشی خط موقتیه! بهتره خطت رو عوض کنی.

    شیطونه دیگه ممکنه باز وسوست کنه عزیزم.

    روزهای اول سخته اما کم کم عادت می کنی.

    برای اینکه افسرده نشی باید ورزش رو به اجابار شروع کنی ولو پیاده روی ساده باشه!

    باید به زور هم که شده غذات رو بخوری و مرتب باشی تا ضعیف نشی.


    روزی تو خواهی آمــــــــد از کوچه های باران

    تا از دلـــــــم بشويي غمهاي روزگـــــاران...





  6. 4 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    sara.s (چهارشنبه 23 اسفند 91), فرشته مهربان (پنجشنبه 24 اسفند 91), سنجاب بازیگوش (چهارشنبه 23 اسفند 91), صبا_2009 (چهارشنبه 23 اسفند 91)

  7. #75
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar.shadi نمایش پست ها


    شخصیت وابسته تو و اینکه کسی دائم تحقیرت کنه یا بزنتت یا کسی بهت زور بگه آیا بهت احساس رضایت میده؟



    خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــلی زیاد
    ولی نه همیشه... به خودشم گفته بودم. میگفت تو مازوخیسم داری... ولی لذت میبرد از این رفتارم... من وقتی خودمو خورد و خاکشیر میکردم و میفتادم به دست و پاش خوشم میومد. حتی بهش گفته بودم اگه به من فحش بدی من بیشتر خوشم میاد.
    با یه روانپزشک صحبت کردم... بهم گفت بای پولار هستی... باید تحت نظر باشی... ولی دیگه نرفتم پیشش چون حالم خوب شد... ولی الان حس میکنم دوباره باید برم... چون بازم اون علایم برگشته

  8. #76
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    28
    Array
    خدا؟
    من اصلا نمیدونم خدا چه شکلیه؟
    اگه خدایی هم باشه فکر نکنم زیاد با روحیات من حال کنه... برای همینم ترجیح میدم خدا به حال خودش باشه که اذیت نشه

  9. #77
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array
    هر چه سریعتر باید درمانت و تحت نظر یک روانپزشک شروع کنی عزیز دلم.

    اصلا نباید درمانت رو ول می کردی چون شما تحت تاثیر دارو درمانی هست که حالت خوبه.

    پس همزمان هم پیش یک روانپزشک برو هم یک مشاور خوب.

    مشاور اگر خواستی بهت معرفی می کنم.

    و اما در مورد خدا!

    میخوای بدونی چه شکلیه؟ به زبان ساده خدا همون کسیه که شما رو به این سایت رسوند.

    همونیکه دلش نمیخواد بنده عزیزش اذیت بشه و تحقیر بشه.

    همونی که سارای شاد و موفق و سرآمد رو آفرید!

    همونی که نگران ساراست و خیلی مهربونه

    میدونی سر آغاز مشکلات ما کجاست سارا جان؟

    از روزی که دستمون رو از دستای پر مهرش جدا می کنیم و دست به دست شیطان می دیم خورد و کوچیک و حقیر میشیم!

    چون دستمون رو از دست قدرتمند و حمایتگر خدا کشیدیم بیرون و ذلیل شیطان شدیم.

    جالبیش میدونی چیه سارا؟

    اینکه شیطان دائم بهمون میگه تو که دیگه آب از سرت گذشته و امثال تو رو خدا نمی خواد!

    در حالیکه این دروغه و خدا همه جوره ما رو میخواد!

    و حالا تو فکر می کنی این خداست که داره اذیت میشه با این احتساب یا تو؟

    مسلما ما اذیت میشیم و البته اون ناراحت ما که بنده خوبش داره خودش رو آزاد میده.

    پس مطمئن باش خدا تو رو همینجوری که هستی دوستت داره.

    منتظره تا دوباره دستات رو بگیره و کاری می کنه که برگردی پیشش چون دوستت داره و نگرانته.

    براش عزیزی و دلش نمیخواد بهت آسیبی بزنه.

    اگر هم گاهی در قالب دستورات بهت میگه چه بکن یا نکن برای اینه که آسیب نبینی!

    چون خودش خلقت کرده و بهتر از هر کس دیگه میدونه چی برای تو خوبه و چی بد!

    چون میدونسته همچین روابطی باعث شکستن و تحقیر و آزار و گاها دردسر واسه تو میشه تو رو ازش منع کرده!

    این خلا که تو الان حسش می کنی و بد حالی بهت قول میدم با هیچی درمان نمیشه مگر اینکه صداش بزنی و باهاش حرف بزنی!

    روح ما فقط با اتصال به منبع اصلیش هست که آروم می گیره.

    شادی و زندگی خوب و سالم حق توئه. پس اونو از خودت نگیر سارا گلم.


    روزی تو خواهی آمــــــــد از کوچه های باران

    تا از دلـــــــم بشويي غمهاي روزگـــــاران...





  10. 7 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    mamosh (چهارشنبه 23 اسفند 91), maryam123 (چهارشنبه 23 اسفند 91), masom (چهارشنبه 23 اسفند 91), sara.s (پنجشنبه 24 اسفند 91), فرشته مهربان (پنجشنبه 24 اسفند 91), سنجاب بازیگوش (چهارشنبه 23 اسفند 91), صبا_2009 (چهارشنبه 23 اسفند 91)

  11. #78
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سارا خانم بخاطر جسارتت بهت تبريك ميگم، دقيقا 2 هفته هست كه عضو اين سايت شدي، مي بيني چقدر تغيير كردي.

    البته همه ي اين تصميات تا حدودي غريزي هست و تو بر اساس فطرتت نمي تونستي اين رابطه رو تحمل كني

    کمک خدای مهربون
    اين عبارت رو تو گفتي، پس يه چيزايي حس ميكني. حس مي كني كه مهربونه!

    سارا به حرفاي بهار خوب گوش كن.
    همين امروز هم برو يه خط جديد بگير و شماره ت رو فقط به كسايي بده كه دوست داري باهاشون در ارتباط باشي و شان و منزلتت رو حفظ ميكنند.

    سارا تو اين سايت بگرد و ببين خيلي ها مثل تو بودن ولي توسنتند از پسش بربيان. تو هم ميتوني.

  12. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 23 اسفند 91), sara.s (پنجشنبه 24 اسفند 91), فرشته مهربان (پنجشنبه 24 اسفند 91), سنجاب بازیگوش (چهارشنبه 23 اسفند 91)

  13. #79
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 مهر 93 [ 10:29]
    تاریخ عضویت
    1391-3-01
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,736
    سطح
    24
    Points: 1,736, Level: 24
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 16 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و درود به شما

    در خصوص خدا، من هیچ نظری نمی دم، به نظرم این موارد شخصی هست.

    من با مازوخیسم یا بای پولار آشنا نیستم ولی این که ویژگی های شخصیتی افراد (شامل مازوخیسم، بای پولار و یا هر مورد دیگری) مایه بازی کردن با اون فرد باشه، اصلا درست و انسانی نیست.

    به نظر من اون قشنگی که در رابطه شما و جناب (ح) برای شما وجود آمده بوده، به خاطر روحیه قشنگ خود شماست و با جدا شدن از ایشون، شادابی و سرزندگی تون از بین نمیره. شاید زمان ببره تا دوباره بهتون برگرده ولی از بین نمیره.
    همش دست خودتون هست.

    آزادی، زیبایی، شادابی؛ این ها مفاهیم مستقلی هستند و وابستگی به شخص خاصی مثل جناب (ح) نداره.

    امیدوارم در تمام مراحل زندگی شاد و پیروز باشید.

  14. 2 کاربر از پست مفید .نیما. تشکرکرده اند .

    sara.s (پنجشنبه 24 اسفند 91), سنجاب بازیگوش (چهارشنبه 23 اسفند 91)

  15. #80
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوشحالم سال نو شما واقعا سال نوی نویی خواهد بود . یه تحول بزرگ و یه قفل گنده به صندوقچه گذشته ها و با لگد پرتش کردن تو گوشه انباری متروک ذهنت . مبارکه

    و خدا ... دوستان همه حرفا رو زدن . منم بهتر از سهراب نتونستم توصیفی برای خدا پیدا کنم

    و خدایی که در این نزدیکی است

    لای این شب بوها، پای آن کاج بلند

    روی آگاهی آب، روی قانون گیاه

    من مسلمانم

    قبله ام یک گل سرخ

    جانمازم چشمه، مهرم نور

    دشت سجاده من

    من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

    صدای پای آب


  16. کاربر روبرو از پست مفید ahuman تشکرکرده است .

    sara.s (پنجشنبه 24 اسفند 91)


 
صفحه 8 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. غلبه بر استرس و انتظار پیش از بارداری
    توسط معجزه عشق در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 اردیبهشت 94, 18:40
  2. خواستار پیشنهاد شما در مورد همسریابی برای ایرانیان خارج از کشور
    توسط شب شکن در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 06 اردیبهشت 92, 20:50
  3. من با شوهرم بخاطر استخدام کارمند خانم مشکل پیدا کردم، کمکککک
    توسط پرستوی مهاجر در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 45
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 مهر 91, 11:32
  4. داستان پیر مرد
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 11 تیر 90, 08:53
  5. نقش پیاده روی در از بین بردن فشار روانی ( استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 اسفند 87, 01:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.