استادم میگه دارم ازدواج میکنم، میخوام بمیرم

[مصباح الهدی]

عزیزم با خدا هر جور دوست داری صحبت کن! ولی اینو بدون که خدا واقعیه! الان که من دارم برات نامه مینوسم می تونی انکار کنی که مصباح الهدی وجود داره!خوب نه!چون داری حرفهای منو می بینی!خدا هم حرفاشو برات نوشته.ولی توی قرآن.فقط یک بار امتحانی هم که شده بخونش!فارسیشو می گم ها! این جوری انگار خدا باهات حرف می زنه!
تو این تالار تاپیکی به عنوان (گلچيني از آيات قراني )و( یک آیه از قرآن بنویسید) هست.برای شروع این هم خوبه!

- - - Updated - - -

عزیزم فقط یک نکته این که ما باید مسئولیت اشتباهی که کردیم را بپذیریم و اون را تقصیر خدا نیندازیم!

چون خدا هرطور که می شده از طریق واسطه هاش به ما راهنمایی هاشو کرده.این ما بودیم که با اختیاری که داشتیم یا به حرفاش گوش کردیم یا نکردیم.

[sara.s]

عزیزم با خدا هر جور دوست داری صحبت کن! ولی اینو بدون که خدا واقعیه! الان که من دارم برات نامه مینوسم می تونی انکار کنی که مصباح الهدی وجود داره!خوب نه!چون داری حرفهای منو می بینی!خدا هم حرفاشو برات نوشته.ولی توی قرآن.فقط یک بار امتحانی هم که شده بخونش!فارسیشو می گم ها! این جوری انگار خدا باهات حرف می زنه!
تو این تالار تاپیکی به عنوان (گلچيني از آيات قراني )و( یک آیه از قرآن بنویسید) هست.برای شروع این هم خوبه!


.

مصباح الهدی جان. با من به زبون خودم حرف بزن، من تا حالا هیچ کتاب آسمونی رو نخوندم. همیشه نمره های درس دینی و قرآنم ده دوازده بوده. بعد یه دفعه شما میگی برو کل قرآنو به فارسی بخون. خوندم، نوشته بود برای زناکاران عذابی سخت و دردناک هست و از موهای سرشون آویزونشون می‌کنیم و آتیش میریزیم تو حلقشون!
خب الان من با خدای توی قرآن چه دیالوگی میتونم برقرار کنم؟
اون خدایی که توی قرآن هست اگه مریم مقدسم بدن دستش بالاخره اینقدر سرشو میکنه تو زندگیش تا یه گندی گیر بیاره و بفرستدش جهنم.
من یه خدای مهربون میخوام که بگه بخورید و بیاشامید و باهرکسی هم خواستید رابطه داشته باشید ولی حواستون به پیرمردها و پیرزنها و بچه های کوچولو و گربه ها باشه. هرجا هم که به مشکل خوردید فقط کافیه لب تر کنید من سه سوت اونجام. نیازی نیست جلوی در امامزاده آجیل مشکل گشا پخش کنید. خدایی که نگه سگها نجسن و ساز حرامه و باید روسری سرتون کنید

- - - Updated - - -

من یه خدایی میخوام که حامی رو بده تا آخر عمرم مال خودم باشه ... آخه خدا چرا باید بخیل باشه و نذاره من تو این چار صباح زندگی حالشو ببرم؟

- - - Updated - - -

این لینکی که از خانوم سرافراز دادید چقدر عالی بود... ممنون... الان از جمع بندی آخرش پرینت گرفتم که همیشه داشته باشمش

[venus123]

سارا جون خدا تو وجود خودته. تو قلبته... کافیه یه نگاهی به قلبت بندازی...
خدا همون طور که تو قران گفته عذاب میدم گفته میبخشم میگه در توبه همیشه باز...
خدا چیز زیادی از ما نمیخواد فقط و فقط میگه انجام واجبات دوری محرمات
با خدا به زبونه خودت صحبت...
خدا خیلی مهربونه اینو از اعماق وجودم میگم...
خدا تنها کسیه که هیچ وقت نگران از دست دادنش نیستیم...
فقط کافیه صداش کنی...

[sara.s]

سارا جون خدا تو وجود خودته. تو قلبته... کافیه یه نگاهی به قلبت بندازی...
خدا همون طور که تو قران گفته عذاب میدم گفته میبخشم میگه در توبه همیشه باز...
خدا چیز زیادی از ما نمیخواد فقط و فقط میگه انجام واجبات دوری محرمات
با خدا به زبونه خودت صحبت...
خدا خیلی مهربونه اینو از اعماق وجودم میگم...
خدا تنها کسیه که هیچ وقت نگران از دست دادنش نیستیم...
فقط کافیه صداش کنی...

آره میدونم... ولی نمیدونم چرا هرچی صداش میکنیم اصلا جوابی نمیده. فکر کنم با خواسته‌های من مشکل داره. تا حالا هرچی ازش خواستم نداده، برده داده به یکی دیگه... بعد یه چیزی که من دیگه نمیخوامو به زور چپونده تو زندگیم. یه زمانی التماسش میکردم با علیرضا ازدواج کنم. (دوست پسر قبلیم). بعد علیرضا تا مرز مهاجرت هم رفت. من شیش ماه از این چله به اون چله نذر امام حسین میکردم. بعد حامی وارد زندگیم شد گفتم خدایا دستت درد نکنه فهمیدی چی به صلاحمه. دمت گرم... حالا حامی میخواد زن بگیره، علیرضا بعد از 120 سال عین دایناسورهای منقرض شده برگشته میگه عاشقتم! :confused:
نمیدونم چرا خدا داره اینجوری با خواسته های من تفریح میکنه؟

[مصباح الهدی]

سارا جان شما امتحان نکردین که!!!(خودت گفتی هیچ کتاب آسمونی نخوندی).اول یه چند آیه بخون(از همین تاپیک ها که گفتم شروع کن)

در ضمت توی همین قرآن اومده که راه توبه همیشه باز است.آیه 53 سوره زمر:بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد از رحمت‏خدا
نوميد مشويد در حقيقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است

کسی که از گناهی توبه واقعی کند مانند کسی است که آن گناه را نکرده!!!

عزیزم خدا که کارمند ما نیست که هر چی ما دوست داشتیم بگوید چشم و برای ما انجام دهد.او خدای قادر است و ما بنده اوییم.(نه برعکس!!!)

من می گم ضرر نداره به جای اینکه این همه حرف های اون آقا را باور کردی ؛این همه وقتتو صرفش کردی؛یک بار هم حرف خدا را باور کن!باهاش حرف بزن و درد دل کن.باهاش دوست شو.شاید دوست خوبی برات بشه!(البته اگر بخوای حتما)
خیلی ها از تو بدتر بودن و با یک توبه واقعی با خدا یه دوست خوب شدن.تو اینترنت در مورد توبه و خدا یه سرچ کوچیک کن.باور کن وقتی نمی بره(در برابر وقتی که گاهی می ذاریم برای سایت های به درد نخور)

نذار بعدا پشیمون شی که ای کاش من که این همه راه را امتحان کرده بودم .راه اصلی جلوم بود و من اونو ندیدم...

[sara.s]

میدونم خدا کارمند ما نیست، ولی منم که مجبورش نکردم بنده‌ش باشم. بعد هم (مگه تو قرآن نگفته: بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا؟) من این همه صداش میکنم پس چرا کلا نه حرفی، نه حرکتی، نه معجزه‌ای؟
خودش گفته هر حاجتی داشتید به کسی رو نندازید خودم براتون برآورده میکنم!
مگه نگفته من آرامش دلهای شما هستم؟ دست شمارو تو سختی میگیرم؟
من چند بار باید له و لورده شم تا اونی که میخوامو داشته باشم؟ خودش فردای قیامت نمیگه این دخترو اینقدر با زندگیش بازی کردم هی از بغل این در اومد رفت تو بغل اون، فردای قیامت چه جوری روش میشه تو چشم من نگاه کنه؟
من همونجا میخوام بهش بگم خدا تقصیر من نبود. من با هرکی بودم بهش افتخار کردم، به توام گفتم اینو بده مال خودم باشه. تو هی لجبازی کردی. الانم اگه میخوای منو جزغاله کنی حرفی نیست. ولی من نه هوسباز بودم نه زناکار... من فقط یه آدم واقعی میخواسنم که گرمای بغلش تنهاییمو پرکنه. خوذت منو با این قضا و قدرت انداختی تو این مسیر

[venus123]

سارا جون خدا هر چیزی رو بده رحمت و هر چیزی رو از ما سلب کنه حکمته ک دیر یا زود واسه خودمون مشخص میشه.
باید از ته دلت خدا رو صدا کنی،همون طور که بقیه چیزایی رو میخوای واسشون همین کارو میکنه.
زندگی همینه به دست اوردن و از دست دادن. همه چی که تو زندگی خوشایند نیست. اگه همه چی بر وفق مرادت باشه دیگه خوشی معنی نداره...اون موقع ارزش داشته هامونو درک نمیکنیم...
همه مشکل دارن تو زندگی فقط جنسشون فرق داره...
مشکل ما ادما اینه وقتی چیزی رو داریم هیچ وقت فکر نمیکنیم ممکنه یه روزی از دستش بدیم.
به همه چی زود دلبسته میشیم.
اینو دارم خواهرانه بهت میگم باید صبور باشی و خدارو تو زندگیت در نظر بگیر....
موفق باشی

[sara.s]

مشکل ما ادما اینه وقتی چیزی رو داریم هیچ وقت فکر نمیکنیم ممکنه یه روزی از دستش بدیم.

عاشقتم ونوس جان... دقیقا همینه که میگی، هیچی هیچ وقت پایدار نیست. مامانم مثال خوبی میزد. میگفت اگه بخوایم همه چی رو همونجور که هست نگهداریم میگنده... مثل آب راکد بو میگیره. تبدیل میشه به مرداب. باید گذاشت و رفت. باید جاری بود.
ما آدمها (اینو دارم به خودم میگم) از تغییر بدمون میاد. به این برکت نونی که دستم نیست قسم، اگه من فقط یه ذره این ترس از تغییرو نداشتم الان حالم عالی بود

[مصباح الهدی]

عزیزم به نظرت تقصیر خدا بوده که با نامحرم ارتباط برقرار کردی یا خودت؟(اون که گفته این کار حرامه عواقبش هم تو این دنیا اینه...)
سارا جان شما قدرت انتخاب و اختیار داشتی.خودت مسیر اشتباه را انتخاب کردی.ما باید شجاعت پذیرفتن اشتباهاتمان را داشته باشیم و دیگران (چه برسد به خدای بزرگ) مقصر ندانیم.
خیلی از ما دختران جوان زیبا هستیم. در شرایط گناه هم قرار گرفتیم اما این ما بودیم که انتخاب کردیم کدام مسیر را انتخاب کنیم.منطق و حرف خدا یا حرف دل
اگر خدا هست شیطان هم هست .به نظرت حرف خدا را گوش دادی یا شیطون را؟به نظرت شیطون اعمالت را در نظرت زیبا جلوه نداده؟(تو قرآن به ما از این جهت هشدار داده)

عزیزم من نمیگم یک شبه طرز فکرت را تغییر بده.فقط یه کم فکر کن.مطمئنا زمان زیادی می بره جواب های سولاتت را پیدا کنی!

با این حال از ته قلبم برات دعا می کنم!

راستی میدونی سارا یعنی چی؟یعنی بی ریا و خالص!


امیدوارم پاکی خالص گه شایستگی تو هست نصیبت بشه! و راه درست را با مشورت صحیح پیدا کنی نه با عجله ! عزیزم باید صبر کردن را یاد بگیری.همه چیز یه شبه درست نمیشه

[شیدا.]

سارای عزیز،

شما خیلی جوونی و خیلی زوده (به قول خودت) واسه این همه از این بغل به اون بغل شدن.
در جواب من گفتی که ارتباطات قبلیت برات اصلا و ابدا وابستگی نداشت و فقط همین مورد حامی است که داره اذیت می شی.
اما اونطور که از بقیه نوشته هات برمی آد در بقیه روابطت هم همین مشکل بوده. وابستگی شما و بی تفاوتی طرف مقابل و رفتنش!

مادر شما علیرغم دانش و تجربه اش، در مورد دختر خودش اشتباه بزرگی کرده. هم در تربیت شما و هم در شناختن شما.
چطور ممکن هست این همه بلا سر روح و روان یک دختر بیاد و پدرش و مادر روانشناسش متوجه نشوند؟

اگر نمی تونی از مادرت کمک بگیری، که فکر می کنم از نظر حرفه ای هم درست نباشه که مادر وارد عمل بشه، بهتر هست که یک روانشناس خوب پیدا کنی و به فکر ریشه کن کردن این وابستگی باشی.
آقای حامی را که اتفاقا اصلا هم "حامی" نیستند کلا فراموش کن. مشکل شما حامی نیست. هادی هم بود همین برنامه را داشتی. کلا هرکس بیاد تو زندگیت به خاطر شخصیت مهرطلبت بسیار وابسته می شی، خیلی مطیع هستی و بعد از مدتی هم که طرف استفاده اش را می کنه و می خواد بره تا مرز جنون می ری.

اونجایی که می گی من در رابطه آرام و بدون خشونت هم به همون لذتی می رسم که در روابط جنسی وحشیانه، در واقع بخاطر این هست که شما رابطه وحشیانه را دوست نداری، بلکه برای جلب توجه حامی و امثالهم هر کاری حاضری بکنی. هر کاری تا توجه بگیری.


می دونی چرا تمام روابطت ختم به این مرحله می شه؟ چون رابطه با شخصیت مهرطلب و وابسته خیلی آزاردهنده است. گرچه تو هیچ وقت اعتراضی نداری و از دل و جوون سرویس می دی، اما طرف زده میشه، خسته می شه از این همه مطیع بودن و توسری خور بودن تو. دلش یک رابطه سالم می خواد و نمی دونه که مشکل چی هست، می دونه تو خوبی و مطیع، اما نمی دونه چرا نمی تونه بمونه. باور کن بعضی از افراد طرف مقابلت حتی نمی دونستند چه جوری برند یا چه جوری بهت بگن. نمی دونستند چرا دارن می رن. چون تو خیلی خوبی و مهربون و مطیع.

سارای عزیز، امیدوارم که حرفهام را بدبرداشت نکنی. منظورم این است که با رفتن حامی یا فراموش کردنش مشکل شما حل نمی شه.
یک مدت به خودت و روح و روانت استراحت بده.
بعد برو دکتر و سعی کن مشکلت را ریشه ای حل کنی.
بعد از اون با کسی آشنا می شی که رابطه تون علاقه دو طرفه است، محبت دو طرفه است، توجه دو طرفه است. نه این که شما سرویس بدی تا دیگری یک نیم نگاهی بکند.
سارا خیلی برای این همه درد جوونی. به خودت کمک کن تا بتونی شاد زندگی کنی و سهمت را از عشق و شادی از دنیا بگیری.
امیدوارم یکسال دیگه یک تاپیک کاملا متفاوت توی این تالار بزنی.