به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 64 از 73 نخستنخست ... 142434445455565758596061626364656667686970717273 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 631 تا 640 , از مجموع 730
  1. #631
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرام دل نمایش پست ها
    حالم خرابه یعنی داغونه:((
    هر شب خواب میبینم یه بچه تو بغلمه صبح هم که از خواب پا میشم گریه میکنم یاد دو تا از بچه هام که سقط شدن می افتم:((
    انگاری اونا رو تو خواب میبینم همیشه تو خواب بهم لبخند میزنند:((
    همسرم حمایتم نمیکنه فقط داره گولم میزنه که دوستم داره
    اگه دوستم داشت پا به پام میومد
    خسته م بریدم حوصله هیچ کیو ندارم!!
    با سپاس از جناب مدیر

    بازم تلاشتو کن بانو یکی از فامیل های خانومم مشکل شما را داشت دفعه سوم بچشون بدنیا اومد الا هم قدش بلند هم قلمبه هستش

    در مورد شوهرت دنیای ما مردها با شما بانوان متفاوته بعضی جمله ها هست شاید کوتاهب اشه ولی وقتی بهش دقت میکنی میبینی چقدر پخته هستش:
    بانوان آستانه تحمل درد بیشتری دارند.

    دقیقا در مورد این حالت شوهر شما و وضعیت شما صدق میکنه براش مهم هست ولی مردها زودتر خسته میشن و کم میارن.شما دست از تلاش برندار هرچی قسمت باشه همان میشه.ماهم دعا میکنیم.

    حالا خودم :رقیب کاری دوتا کوچه از من پایینتر مغازه داره جدیدا بهم بدجور داره انگیزه میده بیشتر کار کنم جنسهای مغازمو بیشتر کنم حسادت مثبت

    یکماهیه حسش نیست کمتر میام همدردی بیشتر بازی میکنم الانم حسش نیست ولی دارم تلاش میکنم حسش بیاد.

    از وقتی این پسره وارد خانواده همسرم شده دیگه کمتر دوست دارم برم اونجا یعنی تقریبا اصلا خوشم نمیاد گرچه توی زندگیم تاثیر نزاشته و مهم نیست.یعنی نزاشتم تاثیر بزاره.

    یکم دارم اذیت میشم یکم بیشتر از قبل دوست دارم توی محیط مغازم باشم دیگه مثل قبل شوغ و ذوق منزل خودمان و خرید کردن و گردش رو ندارم فکر کنم شبیه مردهای متاهل شدم از بزرگ شدن و مرد شدن خوشم نمیاد خیلی دوست دارم توی دنیای خودم باشم با لذت های مخصوص بخودش مسئولیت پذیر هستم ولی زندگی رو ساده میگیرم و احساسی و عاشقانه ....

    یکم خستم دوست دارم زودتر بیام بیرون شاید بعد عید غدیر میرم مشهد روحیم عوض بشه بهتر بشم هرچی خدا بخواد

    چقدر خوبه یکجا مثل همدردی هست شاید نشه همه حرفای دلتو بنویسی ولی حداقلش اینه میشه نوشت حتی اگه جوابی هم نداشته باشه مهم نیست همینکه مینویسی حس خوبی داری

    پ.ن:دیگه خیلی وقته خونه پدرخانومم نگفتم چلوکباب بختیاری خیلی وقته باهم بحث سیاسی یا اقتصادی یا هرچیزی نکردیم کلا سربه سرشون نزاشتم دلم برای اونروزها تنگ شده گرچه دیگه حوصله شنیدن غر و جیغ و داد و دعوا و قهرکردن خانوممو ندارم عطاشو به لقاش بخشیدم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 13 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), del (پنجشنبه 17 مهر 93), fariba s (شنبه 19 مهر 93), maedeh120 (پنجشنبه 17 مهر 93), paiize (پنجشنبه 17 مهر 93), parsa1400 (پنجشنبه 17 مهر 93), terme00 (شنبه 19 مهر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 17 مهر 93), آرام دل (پنجشنبه 17 مهر 93), بی نهایت (پنجشنبه 17 مهر 93), باران بهاری11 (پنجشنبه 01 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93)

  3. #632
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام به همه دوستان گل همدردی
    حال و حوالات همتون امیدوارم خوب باشه ...
    من که امروز خداروشکر حالم خیلی خوبه خدارو شکر
    امروز دارم میرم زیارتگاه دعا کنم حال همه بهتر و بهتر تر بشه ایشااله
    خوش باشید
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  4. 12 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), del (پنجشنبه 17 مهر 93), fariba s (شنبه 19 مهر 93), khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93), paiize (پنجشنبه 17 مهر 93), parsa1400 (پنجشنبه 17 مهر 93), آونگ (شنبه 19 مهر 93), آرام دل (پنجشنبه 17 مهر 93), بی نهایت (پنجشنبه 17 مهر 93), باران بهاری11 (پنجشنبه 01 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93)

  5. #633
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array
    حالم نمی دونم چه جوریه!!
    خوبم یا بد؟ نمی دونم! نمی خوام از این دو تا اصطلاح استفاده کنم، چون بعضی موقع ها فکر میکنم حال دل ادم رو نمیشه فقط توی این دو تا کلمه خلاصه اش کرد.
    به هر حال، من دارم بزرگ میشم، انگار دارم زندگیمو، خودمو و همسرمو از بالا می بینم.
    تمرکزم رفته روی همون کلمه ی 5 حرفی ای که یه جایی توی تاپیک الهام بهش گفتم؛ خوشحالم از این بابت!
    با گلم هم صحبت کردم، فکر کنم درک کرد، اون شب واسه اینکه فقط درک کرد معنی حرفامو، 10 بار نگاه کردم به آسمون و گفتم: الحمد الله، خدایا شکرت!(انگاری خدا، با دلم یکی شده بود، من حضور خدا رو حس کرده بودم)
    دیشب هم یه جورایی حرف دلم رو بهش زدم، انگاری فهمیده بود، از نور چشماش میشد فهمید! گرچه من هیچ قصد و نیتی نداشتم، من فقط میخواستم حرفای دلم رو بهش بگم.
    بهم گفت: حرفای توی دلت رو آروم آروم بهم بگو. فکر کنم دیگه اونم داره می فهمه که دیگه واقعا تصمیم گرفتم، بزرگ شم.
    -------------------
    از هدیه ای که از مدیر همدردیه محترم گرفتم، ممنونم!
    فکر کنم دیگه تابلو شدم، هر وقت اینجام، یعنی هر وقت که نه؛ بیشتر وقتها که اینجام، واسه اینکه شارژ هدیه گرفتم!
    آقای خاله قزی گرامی، نمیدونم منظورتون از این پسره، باجناق جدید هستش یا نه؟
    اما اگر آره، یه خورده، از حرفاتون دلم گرفت.
    شاید بخاطر اینکه من این موضوعات رو توی زندگیم تجربه کردم.
    فقط خواستم بگم، این پسره، شخصیت و جایگاه خودش رو داره، شما هم شخصیت، جایگاه و ارزشمندیه خودتون رو دارید. فکر کنم
    نه، مطمئنم که شما مردا، یه کوچولو، یه کوچولو؛ حسادت (اگر اشتباه میکنم، بهم بگید، آخه! شوهرم این جوریه) رو همیشه نسبت به خیلی چیزها داشتید و دارید.


    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.

    ویرایش توسط del : پنجشنبه 17 مهر 93 در ساعت 11:17

  6. 12 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), baran.68 (پنجشنبه 17 مهر 93), fariba s (شنبه 19 مهر 93), khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93), maedeh120 (پنجشنبه 17 مهر 93), paiize (پنجشنبه 17 مهر 93), parsa1400 (پنجشنبه 17 مهر 93), آرام دل (پنجشنبه 17 مهر 93), بی نهایت (پنجشنبه 17 مهر 93), باران بهاری11 (پنجشنبه 01 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93)

  7. #634
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 فروردین 04 [ 06:05]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,638
    امتیاز
    46,612
    سطح
    100
    Points: 46,612, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    8,102

    تشکرشده 6,568 در 1,505 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array
    سلام
    جناب خاله قزی یعنی دارید به باجناقتون حسودی میکنید!!!!
    شما که دامادبزرگتری!!!پس مطمن باش شمامحترمتری

    چرااوقات خودتون روتلخ میکنید!!چرابه جنبه مثبتش نگاه نمیکنی؟به اینکه یکی دیگه به جمعتون اضافه شده!!!میتونیدکلی باهم شوخی کنیدوخواهرهارودست بندازید!وشادباشید!!

    منم دارم جاری دارمیشم!ازالان حسابی دارن سراین قضیه حرص منودرمیارن وکلی تیکه میندازن..اما من بی خیال شدم وپیش خودم میگم وقتی جاریم اومدکلی باهم خوش میگذرونیم علیه خواهرشوهرها!!آی کیف میده!!

    بی خیال وشادباشید.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  8. 11 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), del (پنجشنبه 17 مهر 93), fariba s (شنبه 19 مهر 93), khaleghezey (پنجشنبه 17 مهر 93), maedeh120 (پنجشنبه 17 مهر 93), parsa1400 (پنجشنبه 17 مهر 93), terme00 (شنبه 19 مهر 93), آرام دل (پنجشنبه 17 مهر 93), بی نهایت (پنجشنبه 17 مهر 93), باران بهاری11 (پنجشنبه 01 آبان 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93)

  9. #635
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بابا چرا جو میدین شما خانوما تا آتیش نسوزونین توی روز خدایی شب خوابتون نمیبره هااا

    کلا یکجورایی اصلا از باجناق خوشم نمیاد بنده خدا همون اول واسه تحقیقاتم بهش گفتم کلا از باجناق خوشم نمیاد این چه ربطی به حسادت داره من موندم!!!! خوب چرا اینجور ینگاه میکنید خوشم نمیاد دیگه دست خودم نیست جزو شروطم برای انتخاب همسر این بود باجناق نداشته باشم

    در مورد حسادت ما مردا وقتی اولویت اول نیستیم حساس میشیم و حسود توی هر موقعیتی که میخواد باشه با هر شخصیتی مرد همیشه باید اولویت باشه حتی در مقایسه با بچه هاش

    گفته باشما تایپیک بزن نیستما در این مورد الکی جو رو متشنج نکنید

    - - - Updated - - -

    راستی نوشتم این پسره برای این بود مثلا سکرت باشه و ضایع نباشه اسمشو بیارم.اونم که خانوم del خدا خیرش بده قشنگ با آب و تاب توضیح کامل دادن
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 9 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), del (پنجشنبه 17 مهر 93), fariba s (شنبه 19 مهر 93), maedeh120 (پنجشنبه 17 مهر 93), paiize (پنجشنبه 17 مهر 93), terme00 (شنبه 19 مهر 93), باران بهاری11 (پنجشنبه 01 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (پنجشنبه 17 مهر 93)

  11. #636
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    حالم خوبه...
    امروز صبح با همسرم رفتیم دکتر( بخاطر من مرخصی گرفت)
    دکترمو عوض کردم خیلی مهربونه کلی بهم امید داد گفت سال 94 یه بچه خشگل تو بغلته!! نگران نباش...


    بیشتر از اینکه از حرف دکترم خوشحال باشم از اینکه پشتوانه محکمی دارم خوشحالم و دلم قرصه...


    همسرم همون روز عید که اشکمو دیده قول داده حمایتم کنه و پا به پام بیاد...(اشکای جادویی بودند!!)


    هر روز بیشتر از قبل عاشقش میشم!!


    امیدم به خداست...


    التماس دعا

  12. 15 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 19 مهر 93), baby (یکشنبه 20 مهر 93), baran.68 (شنبه 19 مهر 93), del (یکشنبه 20 مهر 93), fariba s (شنبه 19 مهر 93), khaleghezey (شنبه 19 مهر 93), paiize (شنبه 19 مهر 93), terme00 (شنبه 19 مهر 93), فرشته مهربان (شنبه 19 مهر 93), مسافر زمان (شنبه 19 مهر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 20 مهر 93), باران بهاری11 (جمعه 02 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (شنبه 19 مهر 93), صبا_2009 (شنبه 19 مهر 93)

  13. #637
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر همگی دوستان

    خیلی خوبم خوشحالم بچه های همدردی روزهای خوبی را دارن سپری میکنن

    چقدر خوبه سایت همدردی هست چقدر خوبه مدیر جان که جان ناقابلم فدای یه تار موی سرش(دادا فدات شم زیاد جدی نگیر اینا تا وقتی شارژ تموم بشه بهت میگم تموم شد شارژم تمدیدش نکنی دیگه میشی مدیر خالی)مشاورین زحمتکش سایت کاربرهای باتجربش کلا خیلی خوبه سایت همدردی هست بعضی وقتها یه سری اتفاق هایی میوفته آدم متوجه میشه چه داشته های باارزشی داشته و قدرشان را یا نمیدانسته یا بخوبی درک نکرده.

    امروز یه مشتری داشتم آقا بعضی وقتها با مشتریهام گرم میگیرم جالب بود حرفاش:
    اینکه هفته قبل عروسیش بوده ولی بخاطر اینکه خانومش به مادرش حرف بدی زده رفته خانومشو جوری زده که کارش به بیمارستان کشیده شدهجالب بود برام پشیمان نبود و یکجورایی عادی حرف میزد انگار حقش بوده کتک خورده)پدر زنشم گفته خودت و مادرت باید بیاین عذرخواهی کنید!یا اینکه با داداشش باجناق شده و هرچی داداشش کم گذاشته این بنده خدا باید جبران کنه.خوشم اومد از خودم باهاش حرف زدم در مورد مستقل بودن داشتن استقلال مالی و فکری و تصمیم گیری.اینکه دونفر وقتی ازدواج میکنن نشان میدهند از نظر مالی و فکری و تصمیم گیری به مرحله ای رسیدن که بتوانند به تنهایی یه زندگی مستق تشکیل بدهند اینکه نباید اجازه دخالت به خانواده خودشو بده یا همسرشم همین باهاش حرف بزنه اجازه دخالت نده هرچی پیش آمد بین خودشان حل بکنند.اینکه ایکاش اجازه میداد دعوا بین همسرش و مادرش را خودشان حل بکنند یا دعوای بین خودش و پدرزنش مردانه هستش و بخودشان مربوطه پس باید خودشان حل بکنند.
    شاگرد جیگرکی بغل دستیمون برگشت این بنده خدا رفت اومد گفت:چقدر روابط عمومیت بالا و خوب حرف میزنی و حرفای قشنگی میزنی بهت میاد دانشگاه رفته باشی منم که خودتون میدونین اصلا به تعریف و تمجید نیاز ندارم
    خدا قوت بده مدیر عزیزتر از جانم ایشالله شما و مشاورین و بچه های باتجربه سایت همیشه سالم و سرحال باشن و سایشون از سر سایت همدردی کم نشه.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  14. 9 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 20 مهر 93), del (یکشنبه 20 مهر 93), paiize (شنبه 19 مهر 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 19 مهر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 20 مهر 93), آرام دل (شنبه 19 مهر 93), باران بهاری11 (جمعه 02 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93)

  15. #638
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 مهر 03 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,571
    امتیاز
    40,154
    سطح
    100
    Points: 40,154, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,267

    تشکرشده 6,894 در 1,489 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    326
    Array
    چقدر بده مادر ادم یه همدلی ساده هم نتونه باهات بکنه

    نه تنها همدلی نکنه بلکه ناخاسته با حرفهاش نیشت هم بزنه جالبه فکر میکنه بهم کمک میکنه
    اخ دلم درد می گیره عصبی میشم همه حال خوبم موقتا بهم میخوره

    خب چه کنم الان تو موضوع خاستگاری حساسم پذیرشم کمه زود واکنش نشون میدم خب خسته شدم منم ادمم نیاز به درک شدن دارم نه غر زدن
    حالمو میگیره اصلا انگار از یه دنیای دیگه است

    چقدر خوبه بودن باکسایی که نیاز به توضیح دادن هیچی براشون نیست با خواهرم اینطوریم مثل مرهم لطیف و خوشبو میمونه
    نمی دونم حرفهاش مثل یه سنگ بزرگ میمونه که میندازه تو دریای به ظاهر اروم و ارامششو بهم میریزه

    دلم خیلی سنگین شده البته به ظاهر اینطورم از ته دل خوبم و شاد .

    ولی بد گرفته ام

    مثلا میام باهاش حرف دلی میزنم چیزایی میگه شاخ در میارم و میرم تو اتاقمو اشکم درمیاد ولی بهش چیزی نمیگم

    اما میدونید قسمت سختش کجاست اینکه همه ادم هارو از دید خودشون میبینم و درک میکنم که از کوزه همان تراود که دروست و چون نمیتونم از کسی گلایه کنم و شاکی باشم خسته

    میشم دوست دارم کسایی تو زندگی ادم باشن که ادم بتونه ازشون انتظار داشته باشه از دستشون ناراحت بشه
    اما مادرم هیچ انتظاری ازش ندارم ازش ناراحت هم نمیشم فقط هارمونیم بهم میخوره

    وای قلبم تنگه.

    ممنون که غرهامو تحمل میکنید

    - - - Updated - - -

    الانم برام میوه اورد چون میدونه چقدر ناراحتم کرد...من که هیچی نمیگم
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : شنبه 19 مهر 93 در ساعت 21:23

  16. 10 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 20 مهر 93), del (یکشنبه 20 مهر 93), fariba s (یکشنبه 20 مهر 93), khaleghezey (یکشنبه 20 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 20 مهر 93), آرام دل (شنبه 19 مهر 93), باران بهاری11 (جمعه 02 آبان 93), دختر بیخیال (شنبه 19 مهر 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93)

  17. #639
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    251
    Array
    الانم برام میوه اورد چون میدونه چقدر ناراحتم کرد...من که هیچی نمیگم
    ااا فرشته جون ، قهرررر بده مامانن دیگه ، دل نازکن ، حواست باشه دلشونو یوقت نشکونی هااا

    پاشو پاشو برو میوه اتو بخور! جای ماهم خالی کن.

    مامانا حساسن ، بالاخره کلی برای بچه هاشون زحمت کشیدن ، نگران آینده بچه هاشونن!
    منم درکت میکنم ، وقتی تعداد رفت و آمدای خواستگارا زیاد میشه ، آدم از نظر روحی حساستر میشه، من خودم همیشه میخوام بین خواستگارا یک فاصله زیاد چند ماهه قرار بگیره! تا کامل تجدید نیرو کنم ، روحیه ام برگرده سرجاش
    .

    درسته که برخی اوقات این خودتی جواب منفی میدی ، اما بازم همین جلسات آشنایی ازت انرژِی که میگیره ، آدم خسته میشه ، احساس میکنه باید دوباره شارژ بشه تا انرژی لازم و کسب کنه برای یک آشنایی دیگه ، اگه این انرژیه به آدم نرسه ، آدم حساس تر میشه ، بی حوصله تر و بی میل تر میشه، اما گاهی خانواده بواسطه نگرانی هاشون بواسطه نوع دیدگاهشون نمیتونن این نیاز و درک کنن.


    البته این وسط خانواده هم حق دارن، نمیتونن بیهوده خواستگار رد کنن.

    کاری که من میکنم اینه که با باهاشون صحبت میکنم قرار هارو آهسته تر پیش ببرن، که گاهی جواب نمیده چون همیشه دست بزرگترای ما نیست گاهی از اون طرف مشکل پیش میاد ؛ ولی اکثرا سعی میکنم روی روحیه خودم بیشتر کار کنم ، زودتر خودمو به منبع انرژی برسونم ، و انرژی دوباره احیا میکنم بیشتر وقتا هم دست به دامن خدا میشم. ازش میخوام آرامش بهم بده ، آرومم کنه، بهم این اطمینانو بده همیشه پشتمه ، من الکی نگران نباشم. الحق که همیشه پشتم بوده و هوامو داشته .


    قبلنا من وقتی اسم خواستگار میامد حس بدی بهم دست میداد ، اعصابم بهم میریخت ؛ بخاطر این بود که ؛ نه که خیلیییییی کنجکاوم، این تاپیک های خیانت که زده میشد میرفتم میخوندمشون ، بدجور تو روحیه ام تاثیر منفی میذاشت ، حتی گاهی اینقد حالم بد میشد که اشکم در میامد ، قشنگ خودمو میذاشتم جای شخصیت خیانت دیده.

    همین امروز یک تاپیک در این مورد خوندم خیلی اعصابم خورد شد ، خوب شد این قانون22 گذاشته شد، جلوی من یکی و حداقل گرفت دیگه نمیتونم این تاپیک هارو بخونم . اعصابم خورد بشه ، تو روحیه ام تاثیر منفی بذاره ، قبلنا مجبور بودم کلی انرژی مصرف کنم تا این داستانا و فراموش کنم با خودم بگم همه آقایون اینطوری نیستن، همه زندگیا اینطوری نیست، وای که چقدر سخت بود، خصوصا اگه خوندن اینجور زندگیا همزمان با اومدن خواستگار میبود! اما الان به لطف این قانون دیگه لازم نیست کلی انرژی صرف کنم تا این داستانارو فراموش کنم تا مبادا تو دیدم نسبت به ازدواج تاثیر منفی بذاره. اوتوماتیک وار مدیر همدردی جلومو گرفته



    حالا بیا من که نمیتونم بخورم تو بجای من از این پاستیلا بخور غصه نخور:

    اصلا تا پاستیل خوشمزه هست چرا غصه میخوری هااااا!!!!





    میگما خوب شده اینجا باید حرفاتو بنویسی ، لازم نیست بگی ، ورگرنه با این تنگی نفس وحشتناکی که من الان گرفتم مگه میشد یک کلمه اشو گفت
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : شنبه 19 مهر 93 در ساعت 22:11

  18. 10 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 20 مهر 93), del (یکشنبه 20 مهر 93), fariba s (یکشنبه 20 مهر 93), khaleghezey (یکشنبه 20 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 19 مهر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 20 مهر 93), آرام دل (یکشنبه 20 مهر 93), باران بهاری11 (جمعه 02 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93)

  19. #640
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    257
    Array
    "گفتم بعد از این مدت یه خبری از خودم بدم ، این چند روزه به خاطر شنیدن یه خبر معرکه ، حالم خیلی خیلی خوبه . در حد بنز ، لالیگا ، تیم ملی ... هیچ چیزی بیشتر از این نمی تونست منو خوشحال کنه. "




    اون خبر معرکه بدنیا اومد .
    دیگه لازم نیست بگم خبرش چی بوده !!!

    یه پسر کاکل زری ، خدایا شکرت ، ممنونم که هر دوشون سالمند. خدایا به همه مجردا یه همراه مناسب ، به همه متاهلا چند تا بچه خوب و سر به راه عطا کن.
    از اون بچه خوبا که به باباش نگه من پول می خوام.

    «خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
    تو ای والاترین مهمان دنیایم،
    بدان آغوش من باز است،
    شروع کن، یک قدم با تو،
    تمام گامهای مانده اش با من…»
    ویرایش توسط baby : یکشنبه 20 مهر 93 در ساعت 11:34

  20. 17 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 20 مهر 93), fariba s (یکشنبه 20 مهر 93), kamran2007 (پنجشنبه 24 مهر 93), khaleghezey (یکشنبه 20 مهر 93), paiize (یکشنبه 20 مهر 93), terme00 (شنبه 26 مهر 93), فرشته مهربان (دوشنبه 21 مهر 93), مدیرهمدردی (یکشنبه 20 مهر 93), مسافر زمان (یکشنبه 20 مهر 93), مصباح الهدی (یکشنبه 20 مهر 93), آرام دل (یکشنبه 20 مهر 93), بی نهایت (سه شنبه 22 مهر 93), باران بهاری11 (جمعه 02 آبان 93), دختر بیخیال (یکشنبه 20 مهر 93), شیدا. (یکشنبه 20 مهر 93), شایسته89 (پنجشنبه 15 آبان 93), صبا_2009 (یکشنبه 20 مهر 93)


 
صفحه 64 از 73 نخستنخست ... 142434445455565758596061626364656667686970717273 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.