به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 71
  1. #51
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 اسفند 86 [ 13:35]
    تاریخ عضویت
    1386-11-09
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    3,884
    سطح
    39
    Points: 3,884, Level: 39
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 34 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    آقا حامد به خاطر خدا اینطور نا امید نباش به پسر گلت فکر کن زندگی با اون خیلی شیرین است به خدا من توی زندگیم انقدر مشکل دارم که اگر همشو بگم زار زار گریه میکنی ولی به خاطر فرزندانم سعی میکنم زندگیمو گرم نگه دارم شما هم به زندگیت عشقت بورز به خودت تلقین نکن . حتما موفق میشی

  2. #52
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 فروردین 87 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    4,786
    سطح
    44
    Points: 4,786, Level: 44
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 164
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 38 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    سلام
    چرا اینجا کسی نگفت حامد ؟ همه میگن حامد پسرت چی؟ حامد زنت چی؟ حامد بسوز و بساز !!!!
    من بریدم بریدم دوستان اگه کوتاه بیام و ادامه بدم شما فکر میکنید اسمش میشه زندگی؟؟؟؟؟

  3. #53
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    سلام حامد
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed
    دوستان اگه کوتاه بیام و ادامه بدم شما فکر میکنید اسمش میشه زندگی؟؟؟؟؟
    نه ابدا، اگر کوتاه بیایی نشان دهنده ضعفت هست. اگر کوتاه بیایی، یعنی اینکه ناتوانی، منفعلی و شکست پذیر....، یعنی ناامیدی، یعنی دست و پا بسته منتظری ببینی چی به سرت می آید.... ، و این اصلا اسمش زندگی نیست. این یعنی مردگی....
    بر عکس من و دوستان می گویئم کوتاه نیا، کوتاه و کوچک نبین خودت را.
    فعال و اکتیو قدم بردار.
    نه از روی احساس محض.
    بلکه از طریق دقت روی منطقت.

    شاید برایت پذیرشش سخت باشه....
    به نظرم شما بسیار احساسی و احساس محور هستی. و هر مسئله منطقی را را شیوه احساس ، استدلال می کنی و رنگ منطقی به آن می دهی.
    و شاید اگر یک مشاوره حضوری داشته باشی...، بسیار به تو کمک کند تا تصمیم دقیق بگیری...
    تو نه می خواهی تصمیم به تغییر زندگیت بگیری و اصلاح کنی، نه می خواهی جدا شوی...
    می خواهی چیکار کنی....
    می خواهی روی این زندگی ویرانه و به موازتش ، زندگی ویران تری را شروع کنی، این اگر احساساتی و افراطی عمل کردن نیست، پس چیست...
    ای کاش می توانستی خانمت را بیاری در این تالار تا چند نکته اساسی را با او در میان می گذاشتیم.
    به نظرم کار او برای تغییر خودش و به تبع آن تغییرتو و زندگی، بسیار راحتتر از آنست که تنهایی بار تغییر زندگی را بکشی.

    پس خواهشا کوتاه نیایید، چون کوتاه آمدن یعنی خودت را رها کردن تا دل و احساسات افراطی و رنجدیده به کجا می بردت. و بدان هر کجا ببرد بدتر از وضعیت فعلی خواهی یافت. مطمئن باش.

  4. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (چهارشنبه 22 اسفند 86)

  5. #54
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اردیبهشت 87 [ 08:24]
    تاریخ عضویت
    1386-11-16
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    4,269
    سطح
    41
    Points: 4,269, Level: 41
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    77

    تشکرشده 83 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    سلام حامد خوبي؟
    اتفاقي افتاده ؟ چرا اينقدر خسته اي ؟ باور كن همه دوستان ميخوان كمك كنن كه تو و خوانوادت خوشبخت و شاد باشين . خودت ميگي چرا همه ميگن حامد پسرت چي؟ حامد زنت چي؟ به اخر اين كلمات دقت كن ! اينا مطعلقات توان و جزئي از زندگي تو مطمئن باش كه هيچوقت حتي با جدايي از همسرت هم نمي توني از زندگيت حذفشون كني .
    پسري كه تا اخرين لحظه عمر تو پدرشي و پدر بزرگ بچه هاش .
    و زني كه مادر اين پسره حتي اگر يك روز زن تو نباشه مطمئن باش كه خاطرات زندگي مشتركتون با همه تلخ و شيرينش هميشه توي ذهنت باقي ميمونه .
    حامد جان دنبال راه حل هايي باش كه به نفع همتونه . خوانوادت رو دوست داريم چون تو رو دوست داريم واونها جزئي از زندگي توهستند.

  6. کاربر روبرو از پست مفید neda-ghazal تشکرکرده است .

    neda-ghazal (چهارشنبه 22 اسفند 86)

  7. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 مهر 88 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1386-12-21
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    3,836
    سطح
    39
    Points: 3,836, Level: 39
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 25 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    حامد جان سلام من تقريباً همين مشكلات شما را داشتم نه كه الان ندارم چرا مشكلات هست اما خيلي كمتر من دو فرزند دارم و سعي كردم خودم را با بچه هام سرگرم كنم خدا را شكر ميكنم كه حتي يك بار هم نشده فكر جدا شدن به ذهنم برسه من ساختم فدا كاري بخاطر بچه هام حامد جان اگر يك كم فكر كني ما زندگيمونو كرديم بايد فكر بچه ها باشيم كسي را نميشه عوض كرد بايد قبل از ازدواج فكرش را ميكرديم خوب حالا به اينجا رسيده. من چهل سال سن دارم و 19 سل كه ازدواج كردم. از 10 سال ازدواج كه گذشت زندگي كم كم آرام شد زياد به خودت سخت نگير زندگي همين دقايقي كه داره ميگذرد با همه سختي ها زيباست موفق باشي

  8. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 فروردین 87 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    4,786
    سطح
    44
    Points: 4,786, Level: 44
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 164
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 38 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    سلام
    نمیدونم چرا اما ایندفعه حرفای آقای سنگتراشان محبت آمیز تر بود. در واقع ایشون این دفعه به من فکر کردن بر عکس ندا و حمیدرحیمی عزیز.
    آقای سنگتراشان تا حالا اینقدر حرفاتون به دلم نشسته بود. همش احساس میکردم یه جورایی با یه خشکی خاصی دنبال صلح و صفا دادن همه هستید به هر قیمتی.... اما حالا فهمیدم که نه طرفها هم براتون مهمه له شدنشدن براتون مهمه.
    دلسوزیتون باعث شد که با خوندن جوابتون چشمام تر بشه......
    حالا که بهتر همدیگرو درک کردیم به این سوالام جواب میدین؟
    1 - کوتاه نیام؟تو چی؟تو تغیر دادن اون؟
    2 - گفته بودی نه میخوای تغیر بدی نه.... نه میخواهی جدا بشی... بر عکس فکر میکنم جدای برام بهترین راهه میدونید چرا؟
    اگه ما از اول عاشق هم بودیم حالا به مشکلی برخورده بودیم خوب منطقی بود که کوتاه بیاییم ایثار کنیم.... اما وقتی طرف را دوست نداری کدوم یک از این کارها میسره؟شما میتونی در آن واحد هم عاشق کسی بشی هم عیب ها و اختلاف دیدگاههاتونو به زندگی به هم نزدیک کنید؟سوال اساسی من اینه: کسانی که بدون عشق بدون دوست داشتن ازدواج کردن و در طی سالها هم این عشق به وجود نیومده واقعا چیکار کنند ؟؟؟؟ آیا فقط برا بچه میشه تحمل کرد؟ببینید اون عوض بشو نیست این مدت که باهاش حرف زدم و خواسته هامو گفتم میگه چی شده ؟ چرا عوض شدی؟ (حتما میگه چرا ادامه نمیدی؟ من که راحتم)
    اصلا نمیخوام در موازات این زندگی زندگی دیگه داشته باشم. شما که فهمیدید من احساسی هستم میخوام یه کم هم زدگی کنم همین.
    میدونم بیخیالی به ناکجا آبادم میبره اما موندم .

  9. #57
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    حامد عزیز
    شما لطف دارید...
    به نظرم دوستان هم نظرات قشنگی دادند. ببین اینجا نه فرزندت و نه خانمت این پستها را نزده ، شما زدید، مگر نه؟
    حالا هر کدام از دوستان از زاویه دید خود ، نظراتشون را می گویند. و می خواهند کمک کنند.

    اما در مورد مسائلی که عنوان کردید، من ابتدا جواب می دهم بعد نظر عملیاتی خودم هم می گویم.
    ببینید این گفته شما هم از نظر تجربی، هم از نظر علمی ناقص و ناصحیح است که :

  10. #58
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    حامد عزیز
    شما لطف دارید...
    به نظرم دوستان هم نظرات قشنگی دادند. ببین اینجا نه فرزندت و نه خانمت این پستها را نزده ، شما زدید، مگر نه؟
    حالا هر کدام از دوستان از زاویه دید خود ، نظراتشون را می گویند. و می خواهند کمک کنند.

    اما در مورد مسائلی که عنوان کردید، من ابتدا جواب می دهم بعد نظر عملیاتی خودم هم می گویم.
    ببینید این گفته شما هم از نظر تجربی، هم از نظر علمی ناقص و ناصحیح است که :

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed
    اگه ما از اول عاشق هم بودیم حالا به مشکلی برخورده بودیم خوب منطقی بود که کوتاه بیاییم ایثار کنیم.... اما وقتی طرف را دوست نداری کدوم یک از این کارها .....

    ....
    سوال اساسی من اینه: کسانی که بدون عشق بدون دوست داشتن ازدواج کردن و در طی سالها هم این عشق به وجود نیومده واقعا چیکار کنند ؟؟؟؟
    عشق هرگز برای درست کردن یک زندگی کافی نیست. ( البته بحثش مفصل است اما شما می توانید کتاب عشق هرگز کافی نیست اثر بک را مطالعه کنید، اتفاقا به کار شما زیاد می آید.)
    در واقع چه شما زندگی را با عشق شروع کرده باشید، یا شروع نکرده باشید، نیاز به بینش و مهارت برای ادامه آن دارید. هیچ زندگی به خاطر دوست نداشتن یکدیگر از هم نمی پاشد، بلکه به خاطر عدم مهارتها ودانشهای کافی و آشنا نبودن به مسائل ارتباطی و ....، زندگی به باد می رود. البته این مسائل ریشه آن چیزی است که زوجین می گویند همدیگر را دوست ندارند یا به هم عشق نمی ورزند.
    شما فرموده اید پس از این سالها عشق به وجود نیومده....،
    من یک سئوالی دارم ، مگر عشق در خلا ایجاد می شود. مگر نه اینست که عشق وابسته به دو نفر است. و هر دو نفر باید بذر عشق را آبیاری کنند، به موقع کود بدهند، غذا بدهند ،علفهای هرز آن را وجین کنند، آفت زدایی کنند و .....، تا از نتیجه این عشق بهره مند شوند.

    اگر به گفته خود شما ، خانمت بدون توجه به خواست شما روش خود را پیش گرفته و می تازد، توقع دارید عشق رشد کند یا حتی به وجود آید؟!!!
    حالا من یک سئوالی از شما دارم:
    اگر خانم تصمیات زیر را می گرفت و به شما هم می گفت کمک کنید تا کم کم آنها را انجام دهم...، و شما هم متوجه می شدید او علیرغم ضعفهایش ، داره تمام سعی خود را می کند که محبتش را به شما نشان بدهد، آیا عاشقش نمی شدی.... مثل بعضی تغییرات زیر .....

    - شب هنگامی که به بستر می رفتید، بر گونه اتان بوسه می زد، و در گوشتان زمزمه می کرد. که حامد جون میدونم خیلی کارهای منو دوست نداری، ولی من دوست دارم.... کمک کن تا بتونم تغییر کنم.
    - برات غیر منتظره یک گل می خرید و روی اون می نوشت، به خاطر هم سهل انگاری هایم شرمنده ام....
    - یک روز که می رفتی سر کار می دیدی توی جیبات پر معز بادام ، معز پسته هست و وقتی تعجب می کردی که درون یک جیبت کلی معز تخمه هست و یک یادداشت که : عزیزم همیشه دوست دارم کامت شیرین و وجودت سرشار از عشق باشه....
    - یادداشتی جلوی آینه می دیدی که چنین نوشته:
    « حامد عزیز، من نسبت به مسائل مذهبی ام کوتاه نمی آیم و این را تو خوب می دانی، اما باید بهت بگویم که در برابر تو خیلی کوتاهی کردم، می خواهم برای تو که بهترین ، بهترین باشم. آیا کمکم می کنی؟!»


    شاید با خواندن اینها با خود بگویی:
    ««« مدیر همدردی دلش خوشه.... اگر اینطور بود که اصلا مشکلی نداشتیم... این خودش یعنی عشق که ما نداریم»»»

    اما من منظورم این بود که اینها همه مهارت است. به علاوه موارد دیگر که اینجا وقت توضیح نیست.
    شما کافیست که جهل همسرتون را به نداشتن این مهارتها به صورت قاطع مطرح کنی. تا برای همیشه از این دو راهی خارج شوی.... ( اینجا من فرض گرفتم که شما در تمام مدت زندگی هیچ خطا ، یا بی مهارتی یا مشکلی نداشته ای و صرفا فقط و فقط همسرت کوتاهی داشته است. که این فرض زیاد منطقی نیست... ولی به هر حال روش همین هست که می گویم)
    البته تصور می کنم یکبار دیگر این قسمت عملیاتی را به شما گفتم ، اما برا تاکید
    بهتر است این کار را بکنید:
    به او بگوئید که تصمیم گرفته اید، که این زندگی را کاملا باز سازی کنید.
    به او بگوئید اگر او در این بازسازی همراه شما می ماند و همه انرژی خود را چون شما به کار می گیرد، پس خوشحال می شوی که او و شما و فرزندتان در کنار هم این زحمت را متقبل می شوید.
    اما اگر او نیازی به تغییر در خود نمی بیند، یا انگیزه به تغییر ندارد، یا با بی تفاوتی می گوید، که هر کار می خواهی بکنی ، بکن. من حوصله این حرفها را ندارم... در این صورت همسر شما از نظر روانی احتیاج به یک شوک شدید دارد تا قلب زندگی در او دوباره تپیدن کند و اگر شوک هم جواب نداد، یعنی اینکه شما دراین مرحله است که شما نیاز است آخرین راه حل یعنی جدایی را در دستور کار خود قرار دهید.
    معنای این بخش اینست که مسائلی مثل همین پست که من در اینجا آورده ام را به همین دقت ( حتی اگر می تونی چاپ بگیر و نشانش بده)، با او باز گو کنی و به او بگویی که این زندگی نیاز به جراحی و تغییر داره و دوست داری به اتفاق هم پیش مشاور خانواده بروی و مهارتها و روشهایی را که او تاکید می کند ، در زندگی هر دو شما به کار گیرید. تو به او بگو من تمام مهارتهایی که مشاور می گوید عملی می کنم و شما هم وظیفه داری در تغییر روشهای اشتباه خود فعالیت کنی. و اگر او قبول نکرد نزد مشاور بیاید، یا قبول کرد، اما نخواست که مهارتها را به کار گیرد. آن وقت نوبت به آخرین راه حل می رسه که به نظر من آن شوک همینه.. نه اینکه حرفش را بزنی، بلکه باید او ببیند که شما در حال اقدام هستید....
    اگر زمینه تغییر را در او دیدید که می توانید.... شروع کنید.... اما اگر بی تفاوت هست... باید زندگی جدیدی را بدون او تجدید کنی.....

  11. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 04 خرداد 93), مدیرهمدردی (شنبه 25 اسفند 86)

  12. #59
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 دی 92 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,805
    سطح
    49
    Points: 5,805, Level: 49
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    181

    تشکرشده 204 در 87 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    من حس می کنم شما هم ویژگیهای شوهر ایده ال همسرتون رو ندارید،رفتارهای اون نشون دهنده یه جور نا امیدی ایشون از زندگی مشترکتونه و به عبارتی عطای زندگی عاشقانه رو به لقایش بخشیده.
    ولی زندگی مثل کتاب نیست که بخوای چیزایی که اشتباه نوشتی پاک کنی .چون برگه هاش محدوده،بجای برگه هایی که پر کردی برگه نمی گیری.عمرت بر نمی گرده.اگه بخوای می تونی برگه هایی که دوست نداری پاره کنی ولی برای زندگی جدیدت بازم وقت لازم داری و باید انرژی بذاری.مجبوری بازم باقی عمر تو برای پایه ریزی یه زندگی بذاری.مطمئن باش فرد جدید هم یه آدمه با ویژگیهای خوب و بد.حالا n سال هم وقت لازمه تا اونو بشناسی.تا دل اونو بدست بیاری.اینا رو گفتم که حیفت بیاد زندگی ای رو که تا اینجا به هر شکلی پیش بردی بهم بزنی.
    خوب می شد اگه خانمت می گفت آرزو داشت شوهرش چه ویژگیهایی داشت؟شاید اونوقت می تونستی به اون ایده ال هاش خودتو نزدیک کنی.اونوقت اون هم تو رو دوست می داشت و اونوقت تو به عشق،توجه و خواسته های دیگه ت می رسیدی.تو می دونی اون تو رویاهاش آرزوی داشتن چه شوهری رو داره؟مطمئنا شوهری با تمایلات جنسی ضعیف یا مردی که به ظاهر و سر و وضع زنش اهمیت نمی ده مرد ایده ال اون نیست،من اینو بهت اطمینان می دم.نگو 5 سال ماهواره نگرفتم بخاطرش،مشکل ماهواره نیست مسائل مذهبی نیست،اگه بود که مشکل تو اون 5 سال حل شده بود.
    به نظرت اون چی می خواد؟می تونی یه وقت که اوضاع بینتون آرام و صمیمی تره اینو خالصانه ازش بپرسی.فکر کنم کلید حل مسئله این باشه.خدا کنه صادقانه بگه حقیقتی رو که تو دلشه. بعد که قلقشو پیدا کردی ،عاشقش کن. راستی،ببینم،اصلا بلدی مخ یه خانم رو بزنی؟ ;)

  13. کاربر روبرو از پست مفید no1 تشکرکرده است .

    no1 (پنجشنبه 23 اسفند 86)

  14. #60
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 فروردین 87 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-11-13
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    4,786
    سطح
    44
    Points: 4,786, Level: 44
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 164
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 38 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه خسته شدم از این زندگی

    سلام
    با تشکر از مدیر محترم سایت . احساس میکنم بهتر منو و مشکلم را شناختید و خیلی منصفانه تر از قبل راهنمایی کردید .
    شاید علت دیگه داشته اما جدیدا حرفاتون بهتر به دل میشینه . فکر کنم بیشتر منو دیدید تو زندگی و کمتر کلیشه ای راهنمایی کردید. با اینکه هنوز یک سوال تو ذهن من هست که .... پس دو نفر بدون کشش خاصی ازدواج کنند بعد سعی کنند که عشق و علاقه را ایجاد و ادامه بدن یعنی مانند قدیما که عروس داماد بعد عقد و عروسی تازه همدیگه را میدیدند که چی انتخواب شده براشون - که این روش منسوخ شده حتما مشکل داشته .....
    به هر جهت از راهنمای شما سپاسگذارم و بزودی نظرم نتیجه آن را بعد از کمی تامل خواهم گفت....


 
صفحه 6 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.