به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 69
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    131
    Array
    سلام .
    دوست خوبم از ابتدای ازدواج زن و شوهر بارها و بارها دچار اختلاف میشن، اگر هر کسی سر هر اختلافی بخواد کار رو به دادگاه و طلاق بکشه یا اجازه بده کار به طلاق بکشه و مانع از فروپاشی زندگیش نشه که الان همه باید مطلقه باشند.

    من از صحبت هاتون میتونم حس کنم که دوستش دارید. همین کافیه تا اراده کنید ببخشید و تلاش کنید برش گردونید.
    نمیگم غرورتونو بشکنید، نمیگم به پاش بیوفتید و التماس کنید، نمیگم چادر بزنید جلو خونشون بخوابید...
    اما شاید ساده تر از چیزی که فکر میکنید، با منطقی بودن بتونید حلش کنید. اینکه با هم صحبت کنید ، دلایلتون رو ارائه بدین...
    باور کنید اگر پول یک سکه مهریه تون رو بذارید واسه مشاوره ی خانواده و هر دو سعی در خودسازی داشته باشید میتونید زندگیتون رو نجات بدین و خوشبخت باشید.
    اگر خیلی محترمانه و مودبانه، به جای قهر و کینه برید با خانواده ی خانمتون توافق کنید، نه سیخ بسوزه، نه کباب، میتونید زندگیتون رو به بهترین شکل اداره کنید. مگر خانواده ها جز احترام چی میخوان؟ والا دو بار دعوتشون کنید و گاهی یه زنگ بزنید بهشون، پشت شما می ایستند.
    فوقش فکر کنند پیروز شدند. اما حقیقتا کی نفع میکنه؟شما یا اونها؟
    اگه طلاق بگیرید چی؟ کی بخه ضررشه؟ شما یا اونا؟
    و ضررتون مهریه نیست، از دست دادن کسیه که به نظر میرسه دوستش دارید، اونم خیلی. فقط دلتون پره.... مگه چند نفر میان تو زندگی آدم، که آدم بهش احساس خوب داشته باشه؟
    شستشو مغزی چیه؟ اگر همسر شما نیت خیر شما رو ببینند، هیچ کس نمیتونه حس خوبش رو به شما تغییر بده.
    به نظر من ساختن زندگیتون هم قدرت شما رو نشون میده، هم جوانمردی شما رو. وگرنه فرار کردن و شانه خالی کردن از هر کسی بر میاد.
    آتیش رو که با بنزین خاموش نمیکنن پسر خوب. با عصبانیت و انتقام جویی شما که چیزی درست نمیشه.

    در ضمن متوجه نمیشم چرا تقاضای تمکین کردین... حتی اگر راه آخر شما جدایی باشه، تا قبل از تمکین و مادامی که همسر شما باکره هست، مهریه ایشون نصف هست. همچنین اگر پزشک قانونی تایید کنند که باکره هستند، اسمتون از شناسنامه ی هم پاک خواهد شد.

    احساساتی عمل نکنید. باور کنید این یه باور اشتباهه که با انتقام جویی دلتون خنک میشه. من که فکر میکنم هیچ چیز به اندازه ی بخشیدن و منصفانه عمل کردن به انسان آرامش نمیده. حتی اگر قرار بر جدایی باشه، چرا به روش نیکو نباشه؟
    امیدوارم صحیح تصمیم بگیرید و یقین داشته باشید این صحیح عمل کردن با صبر و منطقی عمل کردنه.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  2. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    roozbeh220 (چهارشنبه 02 مهر 93), sama_t (پنجشنبه 03 مهر 93), شیدا. (چهارشنبه 02 مهر 93)

  3. #52
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون کلیه حرفای شمارو خریدم اما بدونید من کم مشکل ندیدم نذاشتن خوب باشم شاید زود جبه میگرفتم

    اما دست خودم نیست از کاراشون حرصم در میاد در مورد سن 17 هم درست میگید بنده اشتباه کردم چون تفکراتی داشتم برا خودم ک جور در نیومد

    واقعا چوب اشتباهات خودمو دارم میخورم

    بخاطره رفتن ب دادگاه خیلی ناراحتم دوست عزیز الکی الکی

    مرسی عزیزم

    یارکشی هم نکردم سرگشته جان فقط دیدم یکی داره درکم میکنه
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!
    ویرایش توسط roozbeh220 : چهارشنبه 02 مهر 93 در ساعت 22:35

  4. کاربر روبرو از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده است .

    عشق آفرین (چهارشنبه 02 مهر 93)

  5. #53
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    140
    Array
    روزبه جان سلام

    اولا برگشت حساب و چکتو تبریک میگم . خدارو شکر

    دوما از چند جهت من با تیام و سرگشته دوست و بانو کیما موافقم به خاطر اینکه اون دختر امروز همسر شماست و مدتی رو باهم بودید درسته رابطه نداشتین ولی رابطه حسی به عنوان زن شوهر داشتین و بیشتر عواملی جدا از خود شما باعث بروز این مشکل شده .
    روزبه احساس میکنم در مواردی میتونستی عاقل تر و فهیمده تر رفتار کنی تا امروز کار به دادگاه نرسه خب وقتی دیدی همسرت تحت تاثیر مادرشه باید دل مادرشو بدست می آوردی .

    روزبه زمان عقد زمان حساسیه و بیشتر اختیار داماد و خانواده دادماد دست خانواده عروسه تو این مدت خیلی باید احتیاط کرد
    خیلی احترام ها وخیلی زور هارو باید انجام داد و چیزی نگفت . تا بعد عروسی حتی شب عروسی هم باید رعایت کرد

    حالا گذشته و کار به اینجا رسیده بازم اگه راه داره امکانش هست قبل از اینکه پل های بیشتری خراب بشه برگرد

    سوما که 70 درصد ذهن منو در مورد شما و تمام کسانیکه در وضعیت شما هستن مثل خودم مشغول کرده اینکه چون پاتون به دادگاه باز شده و اطمینان حسی و مالی بین شما از بین رفته قابل برگشت نیست

    اولا شما هرگز به همسرت اطمینان نخواهی کرد و چیزی به نام خودت نخواهی زد نه خونه نه ماشین نه ارث پدری و ....
    دوما شما هرگز برا خونه خرید نخواهی کرد مگه اینکه اول به کارت خانمت پول بزنی و از حساب ایشون برا خونه خرید کنی . بحث نفقه . هرگز به خانمت هدیه یا هبه نخواهی داد .

    و خیلی موارد دیگه که گفتنش درست نیست و بد آموزی داره

    نکته روزبه همسر مرحومم که هیچ من از همسر آینده ام هم میترسم و طبق قانون زندگی خواهم کرد .

    نکته دوم اینکه شاید من ترسیدم ولی اگه تو چشمای همسرت زندگی هست و ته دلت هنوز چیزی هست برگرد شده غرورتو بشکن . من قبول دارم کم نذاشتی قبول دارم در حقت جفا شده قبول دارم از پول بیشتر قلب پاکتو براش گذاشتی ولی بازم به خاطر من فکر کن واسطه ای چیزی نامه ای بفرست و برگرد .

    ایکاش هیچ وقت پام به دادگاه باز نمیشد هرچند امروز برام پردهایی از همسرم کنار رفته که هزار مرتبه خدارو شکر میکنم و لحظه ای ازش قافل نخواهم شد .
    قسمت هایی رو شوخی کردم هرچند واقعیت داره واینکه زنها فرشته اند و من مطمعا هستم آینده خوبی برا خودم خواهم ساخت
    بدرود

  6. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    roozbeh220 (چهارشنبه 02 مهر 93)

  7. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوما که 70 درصد ذهن منو در مورد شما و تمام کسانیکه در وضعیت شما هستن مثل خودم مشغول کرده اینکه چون پاتون به دادگاه باز شده و اطمینان حسی و مالی بین شما از بین رفته قابل برگشت نیست

    اولا شما هرگز به همسرت اطمینان نخواهی کرد و چیزی به نام خودت نخواهی زد نه خونه نه ماشین نه ارث پدری و ....
    دوما شما هرگز برا خونه خرید نخواهی کرد مگه اینکه اول به کارت خانمت پول بزنی و از حساب ایشون برا خونه خرید کنی . بحث نفقه . هرگز به خانمت هدیه یا هبه نخواهی داد .

    و خیلی موارد دیگه که گفتنش درست نیست و بد آموزی داره
    خب ببین پارسا جان الان اگر ونام پشیمون باشن سر همین حرفایی ک گفتی و پلای دیگه ای هم ک خراب کردن بر نمیگردند

    چون میگن باید دختر ما با ذلت زندگی کنه؟ غیر اینه؟

    خانوادم که اصلا راضی نیستند پادرمیانی کنن حتی ی واسطه بفرستند چون میگن دلیل برای نخاستن اونا و رفتن ب دادگاه نمبینیم

    منم قبول دارم حرفشونو و بخاطر همین ناراحتم

    - - - Updated - - -

    چون بعد از حرفای خانمم پدر مادرم برای صحبت و رفع مشکل اونجارفتند حتی پدرم گفت خانه میگیریم برن زندگیشونو بکنن

    اما جوابشون رفتن دادگاه بود.......

    تو این مدت خیلی میخاستم برم با خانمم تنها حرف بزنم ی جایی اما ...................گفتم اونکه منو نمیخاد رفت دادگاه

    وحتی از داییش طلاق توافقی میخاست
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!
    ویرایش توسط roozbeh220 : چهارشنبه 02 مهر 93 در ساعت 22:51

  8. کاربر روبرو از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده است .

    parsa1400 (چهارشنبه 02 مهر 93)

  9. #55
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام

    درسته که اختلاف تو همه ی خانواده ها هست من منکرش نیستم....ولی اختلاف داریم تا اختلاف دعوا داریم تا دعوا

    من میدونم که آقا روزبه جاهایی رو واقعا مقصر بودن ولی باید باور کنیم که وقتی حرمت تو رابطه ای شکسته بشه واقعا ترمیمش خیلی هزینه بره

    شما تو همین تالار خیلی از خانوم ها رو میبینید که به دلایل مختلف حاضر به طلاق نیستن خیلی ها از دادگاه وحشت دارن خیلی ها از مطلقه شدن میترسن خیلی ها حتی میگن ما هیچ

    اقدامی نمیکنیم برای طلاق از اون گذشته خانواده ها چقدر مخالف این هستند که دخترشون پله های دادگاه رو متر کنه

    اما دختر خانم 17 ساله ای که تو این سن پاشو به دادگاه باز کرده و ببخشید بی فکرتر از اون خانوادش که بجای نصیحت دخترشون بهش برای رفتن به دادگاه پا میدن پس معلومه که واقعا قید

    خیلی چیزها رو زدن ..یعنی یه لحظه فکر نمیکنن که دخترشون تو این سن باید بشه مطلقه ؟!! نمیدونم چی بگم خوب شاید برای بعضی ها مهم نیست

    جاهایی تو زندگی ما بوده که اشتباه کردیم ولی همین خانواده تو دهن ما زدن که بیراهه نریم ..

    شما میگید آقا روزبه چرا رفتی یه دختر بچه 17 ساله گرفتی درست میگید اما یکی نیست بگه چرا پدر مادر باید یه دختر 17 ساله رو شوهر بدن لابد به دخترشون دیدن که میتونه از پس شوهر بربیاد

    زندگی چاله میدون نیست که تا بهت گفتن بالا چشمت ابروئه ورداری بری از طرف شکایت کنی ...دادگاه آخرین گزینه است ...وقتی میتونی با طرفت مشکلت رو حل کنی چرا دادگاه؟ پس

    وقتی این خانم دادگاه یعنی دیگه هیچ جوری نمیتونه ونمیخواد مشکلش حل بشه......

    - - - Updated - - -

    سلام

    درسته که اختلاف تو همه ی خانواده ها هست من منکرش نیستم....ولی اختلاف داریم تا اختلاف دعوا داریم تا دعوا

    من میدونم که آقا روزبه جاهایی رو واقعا مقصر بودن ولی باید باور کنیم که وقتی حرمت تو رابطه ای شکسته بشه واقعا ترمیمش خیلی هزینه بره

    شما تو همین تالار خیلی از خانوم ها رو میبینید که به دلایل مختلف حاضر به طلاق نیستن خیلی ها از دادگاه وحشت دارن خیلی ها از مطلقه شدن میترسن خیلی ها حتی میگن ما هیچ

    اقدامی نمیکنیم برای طلاق از اون گذشته خانواده ها چقدر مخالف این هستند که دخترشون پله های دادگاه رو متر کنه

    اما دختر خانم 17 ساله ای که تو این سن پاشو به دادگاه باز کرده و ببخشید بی فکرتر از اون خانوادش که بجای نصیحت دخترشون بهش برای رفتن به دادگاه پا میدن پس معلومه که واقعا قید

    خیلی چیزها رو زدن ..یعنی یه لحظه فکر نمیکنن که دخترشون تو این سن باید بشه مطلقه ؟!! نمیدونم چی بگم خوب شاید برای بعضی ها مهم نیست

    جاهایی تو زندگی ما بوده که اشتباه کردیم ولی همین خانواده تو دهن ما زدن که بیراهه نریم ..

    شما میگید آقا روزبه چرا رفتی یه دختر بچه 17 ساله گرفتی درست میگید اما یکی نیست بگه چرا پدر مادر باید یه دختر 17 ساله رو شوهر بدن لابد به دخترشون دیدن که میتونه از پس شوهر بربیاد

    زندگی چاله میدون نیست که تا بهت گفتن بالا چشمت ابروئه ورداری بری از طرف شکایت کنی ...دادگاه آخرین گزینه است ...وقتی میتونی با طرفت مشکلت رو حل کنی چرا دادگاه؟ پس

    وقتی این خانم دادگاه یعنی دیگه هیچ جوری نمیتونه ونمیخواد مشکلش حل بشه......

  10. 4 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    footer (جمعه 04 مهر 93), parsa1400 (جمعه 04 مهر 93), roozbeh220 (چهارشنبه 02 مهر 93), مهربونی... (چهارشنبه 09 مهر 93)

  11. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از صحبت هاتون میتونم حس کنم که دوستش دارید. همین کافیه تا اراده کنید ببخشید و تلاش کنید برش گردونید
    من تلاش نکردم اما اینا هم کوتاه نمیان انگار قتل شده بعدم دوستان و پارسای عزیز درسته

    اشتباهتی داشتم اما من با خانمم خوبو خوش بودم مشکل نداشتیم یکهو خانمم عوض شد فکر

    میکنید چرا؟ خب باید الان من از مادرزنم خوشم بیاد ؟ در ضم دوست من در مورد اون نقل قول هم بگم

    که بنده رفتم مدرسه خانمم ب بهانه پرونده گرفتن بعد ناظمشون گفت چرا گفتم بخاطره اینکه بدجور

    حال منو گرفتند من میگم زندگی کنیم اما اونا نه گفت خب برید مشاوره گفتم من حاظرم خرج دادگاه

    پاسگامو برای مشاوره بکنم اونا کوتا بیان. مدیر تماس گرفت با مادرخانمم صحبت کرد نگفت که امده

    پرونده بگیره در کل ازشون مشکل رو خواست حتی بشون گفت این اقا خانمشو میخاد حرف شما ب

    جایی نمیرسه اگر واقعا میخاد زندگی کنه برن یک مشاوره مشکلتون حل کنید خوبیت نداره اما اونا مث

    اینکه جواب درستی بش ندادن فقط در این حد که گفتند پدر بنده خودشو کشیده کنار؟ جالبه وقتی

    میان جلو که پدر مادرت دخالت میکنن وقتی بنده خدا میره کنار میگن خودشو گرفته کنار از من

    خواست پدرمو ببرم اونجا با پدرمم خانمم مدیر صحبت کرد گفت والا ما موندیم اونا چی میخان منکه

    درست شدن زندگی پسرمو میخام اما اونا بهونه میارن دیگه هم خبری نشد خاستم بگم حتی حاظر

    نشدن از طریق مدرسه حالا ک من رفتم ب این بهانه برگردند اما فکر کردند که کوچیک میشن اما من

    خودم حدس میزنم که بریدن میخان واقعا کات کنن و پشیمون نشدن جریان مال 10روز پیشه که رفتم
    مدرسه - - - Updated - - -
    ما دختر خانم 17 ساله ای که تو این سن پاشو به دادگاه باز کرده و ببخشید بی فکرتر از اون خانوادش که بجای نصیحت دخترشون بهش برای رفتن به دادگاه پا میدن پس معلومه که واقعا قید خیلی چیزها رو زدن ..یعنی یه لحظه فکر نمیکنن که دخترشون تو این سن باید بشه مطلقه ؟!! نمیدونم چی بگم خوب شاید برای بعضی ها مهم نیست جاهایی تو زندگی ما بوده که اشتباه کردیم ولی همین خانواده تو دهن ما زدن که بیراهه نریم .. درد من همه خانوادم همینه واقعا زدید ب حدف منم میگم نمیخان دیگه چرا باید حتی با خانمم تنها حرف بزنم........ شما میگید آقا روزبه چرا رفتی یه دختر بچه 17 ساله گرفتی درست میگید اما یکی نیست بگه چرا پدر مادر باید یه دختر 17 ساله رو شوهر بدن لابد به دخترشون دیدن که میتونه از پس شوهر بربیاد زندگی چاله میدون نیست که تا بهت گفتن بالا چشمت ابروئه ورداری بری از طرف شکایت کنی ...دادگاه آخرین گزینه است ...وقتی میتونی با طرفت مشکلت رو حل کنی چرا دادگاه؟ پس وقتی این خانم دادگاه یعنی دیگه هیچ جوری نمیتونه ونمیخواد مشکلش حل بشه......
    ,واقعا حرف خانواده و اشنایان نزدیکم رو شما زدید حرفی ندارم بگم
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!
    ویرایش توسط roozbeh220 : چهارشنبه 02 مهر 93 در ساعت 23:42

  12. کاربر روبرو از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده است .

    parsa1400 (جمعه 04 مهر 93)

  13. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    رزا جان طبق گفته شما بنده برای بار آخر سعی کردم با خانمم صحبت کنم اما متاسفانه فقط تونستم نامه برسونم بشون

    دیروز رفتم مدسه با خانم مدیر صحبت کردم و با شرط اینکه اول نامه رو بخونه بعد بده بهش موافقت کردم

    از مدرسه امدم بیرون منتظر تماسش بودم که انگار ن انگار.... نامه من سنگ رو اب میکرد اما متاسفانه خانمم عواطف و احساسات نداره و یا بهتره بگم اون رو هم داده به مادرش

    تا امروز که دیدم فقط پدر مادرش عصری امدند به دیدنم(سرکارم امدند) خوشحال شدم گفتم گویا امدن برای صحبت و سازش و یا ی سری شرطو شروط!!!! حداقل


    اما متاسفانه تا با ماشین جلوم ترمز کردند بعد از سلام فقط این حرف از دهنشو در اومد به این شرح

    پدرش: سلام .فقط طلاق طلاق طلاق فهمیدی چاره کار فقط طلاقه دیگه جای مدرسه دخترم نری !!!

    مادرش : میخای دخترمو از درس خوندن بندازی

    منم گفتم اصلا نخیر این حرفا نیست من برای سازش اینکارو کردم هر چند اب پاکی رو ریختید تا الان اما گفتم بزار اینکارو بکنم فردا

    عذاب وجدان نداشته باشم بگم سر غرور زندگیم از دست رفت با اینکه میدونستم امیدی نیست اما بازم اینکارو کردم

    پدرش در جواب گف تکلیف مارو فقط دادگاه روشن میکنه پسرجان!!!گفتم ب چ جرمی کو بگید ب چ جرمی!!!

    گفت تو نه عرق خوری نه معتادی نه رفیق بازی و نه........خوبی فقط ب حرف خانوادت هستی

    گفتم فقط بخاطره همین رفتید دادگاه.......؟سکوت کرد و بعدش گفتم پدرم اونشب که گفت خونه هرجا که بخاید مگیریم برن زندگیشونو بکنند پس چرا ساکت بودید؟

    باز هم سکوت کردند گفتم اگر هرچی بودم و بودند دنبال ناسازگاری نبودن تفرقه بندازن و ب دادگاه راه پامو باز کنند گفتند زندگی کن حتی با اون بی جنبه بازی خانمم تو لاین!

    پس خانواده من خوبند بد نیستند بعدم گفتم پدر جان شما میدونی اصلا چرا اون شب من خانوادمو اوردم اونجا !!اونشب من با خانمم شمام تو نشده بود که بگه نمیخامت !

    من نباید بدونم چرا این حرفو زد!!بعد مادر زنم گفت حتما قبلش چیزی بوده گفتم اگه بود همون موقع میگفت!!چقد نامرده میبینید بجا اینکه حالا من اصلا شمام تو شده باشه بازنم

    باید اجازه بدی و برات مهم نباشه دخترت بگه طلاق میخام!!! خاستم بگم اما نگفتم تا جایی که شد احترامشونو نگه داشتم

    خیلی از روی حرص و سوز مادرزنم گفت تو رفتی دنبال وکیل گفتم میخاستید بشینم نگاه کنم !!!

    مادرجان یک سااله خوب نشدید با هم ...منم گفتم زنو شوهریم ی روز خوبیم ی روز بد قرار نشد پامون ب دادگاه بازبشه

    من خیلی حرفا چیزا دیدم اما شونه خالی نکردم سازش کردم ولی شما بدون دلیل منو دارید میبرید دادگاه خدا خودش شاهده

    گفتم همینجور که خانمم خبرکشی کرد هزارتا حرف بتون گفت مطمین باشید از شمام برای من ی خبر حداقل اورد و همه مارو بجون هم اون انداخت

    میگه نه دختر من خبر کش نیست گفتم توروخدا بس کنید انقد پشتی نکنید گفتم امده ب من میگه اون روز ک فلان اسی دادم ناراحتت کردم مامانم داد مامانم میگفت بده

    اما من ب روتنون نیاوردم .دیگه دید داره اوضاع جلو شوهرش خراب میشه گفت برو برو عزیزم (پدرخانمم ی ذره نرم شد اما موقع حرکت گفت جای مدرسه دخترم نمیری وای بحالت

    منم گفتم : تو نامه ذکر کردم که میدونم تا الان هدفت چیه اما خواستم بازم شانسمو امتحان کنم اگرم جواب ندی تو اون دادگاه از حق حقوقات خودم دفاع میکنم لزومی نبود بیان اینجا

    بعدم همینجور که اسم من تو شناسنامشه میرید مهریه اجرا میزارید اسم اونم تو شناسنامه من هست و هیچ دلیلی نمیبینم که دنبال زنم نباشم

    یا حتی قانون بخاد مانعش بشه


    ----

    دیروزم وام ازدواج رو گرفتند رفتند براش ی گوشی و تبلت خریدن که حالشو ببره از خدا میخام حقشونو بزاره کف دستشون حسابمو بستند نشد وامو بم بدند!!دلم گرفته

    همونجور که زنم ب اعتماد و عشق من و سادگی من خیانت کرد انشالله ب اعتماد پدر مادرش و دلسوزی و پشت دادنشون خیانت کنه تا از دل من و حرفای من اب بخورن خدایا خودت شاهدو ناظر باش

    یا حق
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!
    ویرایش توسط roozbeh220 : چهارشنبه 09 مهر 93 در ساعت 00:02

  14. 5 کاربر از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (چهارشنبه 09 مهر 93), کیانا 93 (شنبه 03 آبان 93), نازنین2010 (چهارشنبه 09 مهر 93), مهربونی... (چهارشنبه 09 مهر 93), زهره1373 (سه شنبه 15 مهر 93)

  15. #58
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    140
    Array
    تلاشت برا سازش قابل احترام و تحسینه . خب کار به حرفاییکه زدی ندارم ولی اینکه خانمت باهات همراهی نکرده بد و بدتر شد .
    خب تو سرت بلند عذاب وجدانم نداری . ولی ایکاش از کشمکش های گذشته حرفی نمیزدی و کمی با پدر خانمت حرف میزدی حتی در مورد جدایی موقعیت خوبی بود .
    میگم نکنه مهر برا فشار طلاق گذاشتن اجرا ؟ خب فردا برو محل کار پدر خانمت گفت چرا اینجا اومدی بگو خودت گفتی وبعد کمی در مورد طلاق توافقی صحبت کن ببین نظرشون چیه ؟ روزبه قید طلا و خرج کرد هاتو بزن . طلاق خواست بده بره . از نو شروع کن به خودتو خانوادت آسیب نزن فایده نداره .
    ببین اگه راهی هست حتی برا جدایی مصلحتی اقدام کن والا بهتره . اصلا تهدید کن با واسطه که مهر بگیره طلاق نمیدی تا ده سال و یه جورایی تمومش کن .
    به خدا من مخالفم جدایی خوب نیست ولی وقتی طرف نمیخواد خانوادش نمیخوان زوری نمیشه که میشه ؟

    درسته امروز خودتو خالی کردی اونم کمی ولی چه فایده . کمی فکر کن برا خودت بالا پایینش کن یکی واسطه کن

    بعضی وقتا خانمها کارهایی میکنن از رو بی فکری که راه برگشت باقی نمیذارن و توش میمونن میخوان برگردن ولی نمیتونن . دستی هم که براشون دراز میکنیم هستن قطعش کنن و راه به بن بست میرسه .

    تا قبل مهریه اومد پای توافق اومد نیومد مهرشو بده تمکین اجرایی کن نفقه اش بریدشه بشین تا بیاد وقتی اومد زورت رسید بگیر (خسارت مالی) نرسید صبح طلاقش بده بره

    بهترین کار .................................................. ....................

    اینا طلاق میخوان پس بده بره . راستی بگو بیاد بریم مشاوره . گفت شما به در هم نمیخورین بریم جداشیم البته به خواست هر دو باشه قبول کن
    بهت سر میزنم خوشحالم خودتو خالی کردی بدرود

    - - - Updated - - -

    تلاشت برا سازش قابل احترام و تحسینه . خب کار به حرفاییکه زدی ندارم ولی اینکه خانمت باهات همراهی نکرده بد و بدتر شد .
    خب تو سرت بلند عذاب وجدانم نداری . ولی ایکاش از کشمکش های گذشته حرفی نمیزدی و کمی با پدر خانمت حرف میزدی حتی در مورد جدایی موقعیت خوبی بود .
    میگم نکنه مهر برا فشار طلاق گذاشتن اجرا ؟ خب فردا برو محل کار پدر خانمت گفت چرا اینجا اومدی بگو خودت گفتی وبعد کمی در مورد طلاق توافقی صحبت کن ببین نظرشون چیه ؟ روزبه قید طلا و خرج کرد هاتو بزن . طلاق خواست بده بره . از نو شروع کن به خودتو خانوادت آسیب نزن فایده نداره .
    ببین اگه راهی هست حتی برا جدایی مصلحتی اقدام کن والا بهتره . اصلا تهدید کن با واسطه که مهر بگیره طلاق نمیدی تا ده سال و یه جورایی تمومش کن .
    به خدا من مخالفم جدایی خوب نیست ولی وقتی طرف نمیخواد خانوادش نمیخوان زوری نمیشه که میشه ؟

    درسته امروز خودتو خالی کردی اونم کمی ولی چه فایده . کمی فکر کن برا خودت بالا پایینش کن یکی واسطه کن

    بعضی وقتا خانمها کارهایی میکنن از رو بی فکری که راه برگشت باقی نمیذارن و توش میمونن میخوان برگردن ولی نمیتونن . دستی هم که براشون دراز میکنیم هستن قطعش کنن و راه به بن بست میرسه .

    تا قبل مهریه اومد پای توافق اومد نیومد مهرشو بده تمکین اجرایی کن نفقه اش بریدشه بشین تا بیاد وقتی اومد زورت رسید بگیر (خسارت مالی) نرسید صبح طلاقش بده بره

    بهترین کار .................................................. ....................

    اینا طلاق میخوان پس بده بره . راستی بگو بیاد بریم مشاوره . گفت شما به در هم نمیخورین بریم جداشیم البته به خواست هر دو باشه قبول کن
    بهت سر میزنم خوشحالم خودتو خالی کردی بدرود

  16. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 مرداد 96 [ 03:45]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    3,954
    سطح
    40
    Points: 3,954, Level: 40
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    90

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام روزبه به حرفم رسیدی الان که کار به اینجا کشید تا اخرش برو جلو فقط بگو طلاق نمیدم به هیچ وجه دیگه تماس نگیر اصلا ابدا فقط از طریق قانون برو جلو برو تمکین بزن تا حقتو نگرفتی از زندگیت دست نکش داداش اینا از اون ادمهای هستن که دارن با ابروی یک جوان بازی میکنند اینا میخوان نابودت کنن سفت محکم جلوشون واستا اصلا کم نیار داداش مثل شیر فهمیدی مثل شیر از حقت نگذر که پشیمون میشی محکم باش محکم باش

  17. کاربر روبرو از پست مفید ali.amamverdi تشکرکرده است .

    roozbeh220 (چهارشنبه 09 مهر 93)

  18. #60
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 مهر 94 [ 12:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,573
    سطح
    22
    Points: 1,573, Level: 22
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 56.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 191 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    روزبه قید طلا و خرج کرد هاتو بزن
    بخدا مشکل ندارم بیاد بگه توافقی مشکل ندارم ی چیزیم میدم بره ب امام رضا از بلاتکلیفی بدم میاد

    من ترسیدم برا طلاق حرف بزنم تهدید کنم اخه میگن تا اخر بگو میخام اتو نده باز علیه تو استفاده کنن منو ترسوندید

    خودشون از گذشته حرف اوردن منم جواب دادم-زنم حال هوا مجردی ب سرش زده و مادرش اینا ازش سنگ بدتر ساختند

    مگه اینکه ب وکیلم بگم اقدام کنه اون روز گفته یک هفته به دادگاه بشون زنگ میزنم

    روز اول ب وکیلم گفتند ما هم مهر میگیریم هم طلاق؟ اونا پول میخان ب طلاق توافقی داغ بودن راضی نبودن

    تو نامه بشون گفتم که بریم مشاوره اما حرف حساب حالیشون نیست

    راستی قاضی اجرای احکامم خیلی خوبه دستور باز شدن حساب وام ازدواجمو داد گفت فقط سری خالیش کنید!!
    بیرونِ این خانه

    این سنگ‌هایی که به پایم می گیرند و رفتن را درد آورتر می کنند،

    همان هایی اند که سرت به آن ها خواهد خورد!
    ویرایش توسط roozbeh220 : چهارشنبه 09 مهر 93 در ساعت 19:12

  19. 2 کاربر از پست مفید roozbeh220 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (چهارشنبه 09 مهر 93), نازنین2010 (چهارشنبه 09 مهر 93)


 
صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تنهایی و احساس بی اهمیت بودن
    توسط mohammad12 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 اردیبهشت 91, 19:26
  2. آقایان محترم سایت راهنمایی کنند
    توسط النا61 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اردیبهشت 88, 22:40
  3. آشنایی با فرقه ضاله وهابیت
    توسط رضا در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 87, 14:48
  4. کلیدهای طلایی موفقیت
    توسط آرزو در انجمن سخنان نغز و جملات قصار بزرگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 شهریور 87, 14:51

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.