گفت همه چیز بین من و تو تمومه ... من سکوت کردم...

[لولی وش]

سلام
شما فرد قوی و منطقی به نظر می آیید اما آیا فکر می کنید همیشه این قدرت و توان شما رو همراهی خواهد کرد؟

انرژی گذاشتن یک طرفه در یک رابطه به مرور شما رو فرسوده خواهد کرد.

و زمانی به خود خواهید آمد که توان شما تحلیل یافته و در عین حال وابستگی بیشتری به این آقا پیدا خواهید کرد.

این آقا روحش هنوز التیام نیافته و شما وظیفه مرهم نهادن بر زخم ایشان را ندارید.

دقت کنید شما یک خانوم هستید و با تمام نقاط قوتتان بالاخره باز هم پر از شور و احساس هستید و این نیروی محبت ودر عین حال عشق، روز به روز رابطه عاطفی شما دو نفر را قوی خواهد کرد.

به نظر من یک حد اعتدال را در نظر بگیرید، به ایشان فرصت دهید و از آن بیشتر به خودتان فرصت دهید.

شما از این رابطه فاصله بگیرید و سعی کنید تمرکزتان را به روی وجه های دیگر زندگیتان مثل کار و درستان تمرکز دهید.


و در عین حال دیگر برای ایشان نقش یک دوست دلسوز و همیشه همراه را نداشته باشید.

[veis]

درسته . من تمام حرفهای شما رو قبول دارم.
اما راستش قضیه اینجوری هم که فکر می کنید نیست.
این طور نبوده که من نقش یه بهیار و مددکار رو برای اون ایفا کنم. شاید از سی بار صحبت ما یکبار صحبت از گذشته ایشون بشه و همیشه ام این طور نیست که اون بابت گذشته غمگین باشه و غصه بخوره و ...
این دومین باره در این دو سال که اون به یه بحران دچار میشه
خیلی جاها تو این رابطه بوده که واقعا من شکسته بودم و اون به من کمک روحی کرده تا ایستادم. من هم مشکلات زیادی تو زندگیم داشتم و همیشه حضور پر انرژیش رو در کنارم حس کردم.
ما رابطه واقعا صمیمی و عاشقانه و منطقی ای داشتیم.
من اصلا نمی تونم تو رابطه ای باشم که مدام انرژی بدم و چیزی دریافت نکنم. در واقع این نوع رابطه منو افسرده و غمگین خواهد کرد.
رابطه ما خوب بود
و من الان با توجه به بحران پیش اومده دارم سعی می کنم مدتی صبور باشم
در نهایت اگر ببینم که اون به هیچ عنوان به من فکر نمی کنه من از این رابطه خارج میشم. اگرچه سخته ، اما می تونم.

[نوروزیان.]

خانم ویس شما که می گویید حق خانم ها در این جامعه ضایع می شود ، چرا خودتان حقتان را ضایع می کنید ؟ آخر خانم عزیز یک پسر می تواند بیشتر از این دختری را تحقیر کند ؟ واقعا در یک رابطه دو ساله توهین از این بالاتر هست که آقا برگردد بگوید من آن دختر را می خواهم و می خواهم پیش او برگردم و تو را نمی خواهم ؟

بله همین چیز ها است که حق ما خانم ها را ضایع می کند. من اگر جای شما بودم حتی یک لحظه هم در این رابطه با چنین مردی نمی ماندم. اگر به دختر قبلی فکر می کرد چرا با شما رابطه داشته است و اگر این رابطه اشتباه بوده است چرا دو سال ادامه اش داده است؟ فکر نمی کنید دخترخانم قبلی هم همین رفتارها را از این آقا دیده که پاپس کشیده است؟
همیشه همین است. پسری که رابطه قبلی اش خراب شده یا همسرش را طلاق داده است می آید و از او یک شمری یزیدی چیزی می سازد و قصه ها می گوید که چه کرده و نکرده. در حالی که یک آدم عاقل خیلی خوب این را می داند که در یک رابطه دو طرف سهیم هستند . در حالی که به تجربه بارها ثابت شده است که چنین ادم هایی که طرف قبلی را اینقدر خراب می کنند قابل اعتماد نیستند.
بله واقعا جای سوال دارد با این توصیفی که از دختر قبلی کرده است و یک شمر مونث ساخته است چرا می خواهد برگردد طرفش ؟ پس بدانید که این طور ها هم که گفته نبوده است و خودش عیب دارد و همین الان این یک عیب بسیار بزرگ را برایت روشن کردم که این آدم به هیچ اصلی پایبند نیست و اصلا تعهدی به شما ندارد. من فکر می کنم دخترخانم سابق خیلی هم کار درستی کرده است که طرف این اقا نیامده است و پی کارش رفته است.

شما هم خانم عزیز نگذارید در چنین رابطه ی تحقیر کننده ای حق انسانی شما ضایع شود. این کار این آقا خیلی زشت تر از گواهی بکارتی است که شما از آن شکوه می کنید.

[veis]

کلی تایپ کردم که جواب بدم
اما احساس کردم همش توجیه کردنه
واقعیت حرفهای شماست. اما این ذهن لعنتی من داره هنوز به اون فرصت میده

- - - Updated - - -

انگار میخواد به من ثابت کنه که دو ساله اشتباه نکرده

[دختری تنها]

کلی تایپ کردم که جواب بدم
اما احساس کردم همش توجیه کردنه
واقعیت حرفهای شماست. اما این ذهن لعنتی من داره هنوز به اون فرصت میده

عزیزم تو اولین پستی که اینجا فرستادم گفتم صبوری کن خودش باهات تماس میگیره، چون تمام این روزها رو درست 3 ماه پیش گذروندم..
هرچی که اینجا میگی حکم مرور خاطراته واسم...
دقیقا طرف مقابل منم برگشت خیلی هم عاشقانه برگشت ولی متاسفانه من با برخورد بسیار خوبم اشتباه کردم، چون دیگه تماس هاش بمرور کمتر شد البته من هیچ وقت سعی نمیکردم خودم باهاش تماس بگیرم فقط جواب میدادم، در جواب اعتراض منم گفت یکم فرصت بده، صبوری کن و ...
منم با اینکه برام سخت بود ولی سعی میکردم آرامشم رو تو برخورد باهاش کاملا حفظ کنم ولی روزی رسید که دیگه خبری ازش نشد و اینبار که جویای حالش شدم گفت رابطه ما شکسته شده و دیگه درست نمیشه درحالیکه حدا میدونه که هیچ مشکلی باهم نداشتیم ولی ایشون خودش به این نتیجه رسیده بود و این بار دل کندن واسم سخت تر از دفعه قبل بود که یه دفعه رفته بود..
امیدوارم تصمیم درست رو بگیری سعی کن بی تفاوت باشی تو برخورد باهاش و خودت رو برای شرایط سخت فراموشی آماده کن، سخت هست ولی قابل تحمله....

[sanjab]

کلی تایپ کردم که جواب بدم
اما احساس کردم همش توجیه کردنه
واقعیت حرفهای شماست. اما این ذهن لعنتی من داره هنوز به اون فرصت میده

آفرین به صداقتت ما خودمون باید به خودمون احترام بذاریم.

دیگران بسته به شعور- فرهنگ- دانش و .... ممکن است رفتاری دور از اخلاق و انسانیت داشته باشند

قرار نیست ما آنها را تربیت یا توجیح کنیم. همین که اجازه ندهیم کسی با ما رفتار غیر از انسانیت و اخلاق داشته باشد

و خودمان در زندگی اخلاق مدار و روی محور انسانیت قدم برداریم مطمینا برنده ایم.

چه این مسیر را با همسفر زندگی طی کنیم یا مجرد و مستقل از هر جنس مخالفی

[سرافراز]

خواهر گلم... راههای رفته دیگران رو تو دوباره نرو!
مرد عاشق خطرناکه. حرفهایی که در مورد اون دختر می زنه همه از جنس عشقه و شما این وسط وسیله ای برای گذران لحظات تلخ نبودن اون دختر.
ببین! روح و جسمت در کنار این مرد بلاتکلیف داغون میشه. یه روز خوبه یه روز بده. می دونم انقدر احساست رو درگیر کردی که به همین سادگی حرفهای ما توی کت تو نمیره! اینکه زنگ بزنه یا نزنه مهمه؟ نه! مهم اینه که این بازی و این چرخه ادامه داره... اونقدررر ادامه داره تا بالاخره اون دختر رو در یک مقطع دردناکی فراموش کنه یا با یک خیانت غافلگیرانه ترکت کنه و مطمئن باش تا اون موقع پوست تو کنده شده. من با اطمینان میگم دختر عاشق راحتتر می تونه عشقش رو کنار بگذاره تا پسر عاشق. تا وقتی که همینجور نصفه نیمه باهاشی نه اونو فراموش می کنه نه تورو کنار میذاره و درنهایت تکلیفش با خودش روشن نمیشه. حالا خودت تصمیم بگیر. اگر کنار بگذاریش باید در این راه محکم باشی. نه یک روز و دو روز! حداقل شش ماه که تکلیفش رو با احساسش روشن کنه و با التماس سراغت بیاد و اقرار کنه اونو فراموش کرده. درغیراینصورت فنا میشی. تو هیچ وظیفه ای برای کمک به اون نداری. برعکس وظیفه داری ازش دوری کنی و موقعیت خودت رو به عنوان یک خانم محترم حفظ کنی. چون هیچ چیز کمتر از اون خانم زیبا و پولدار نداری!

[veis]

نه سرافراز جان. توی کت ام میره . به خدا من دختر منطقی ای هستم. همین الانم گفتم که واقعیت حرف های شماست.
راستش با این همه ادعای عاقل بودن و منطقی بودنم ، قبول اینکه دو ساله دارم اشتباه می کنم برام سنگینه و یه جورایی انگار کسی از درون داره بهم میگه درست میشه . تو اشتباه نکردی. ولی می دونم اینا امید واهیه و من واقعا اشتباه کردم.

الان نمی دونم باید چیکار کنم ؟
آیا همینجوری صبوری کنم و هیچی نگم ؟
یا به نظر شما بهش یه ایمیل بزنم و تمام حرفهام رو بهش بگم.
نمیخوام فکر کنه منتظرش نشستم تا برگرده. میخوام حس از دست دادن منو هم تجربه کنه (اگر براش مهم باشه)
نظرتون در رابطه با ایمیلی با این مفهوم چیه ؟
با توجه به حرفهای سارای عزیز بنویسم:
که من انتظار داشتم اون قدری قوی باشی که بعد از دو سال تونسته باشی از اون رابطه بی سرانجام خارج بشی. اما الان می بینم که نه تنها خارج نشدی ، بلکه در عین اشتباه بودن اگر مجوزی رو از اون طرف دریافت کنی باز هم به طرف اون رابطه بر می گردی. من کسی نیستم که اهل تحمیل کردن خودم به تو باشم. همین که احساس کنم تمام حس طرفم با من نیست ، در اون رابطه نمی مونم و الان این حس رو در این رابطه دارم. پس من میرم تا تو هم بتونی شاید روزی با این احساس در مورد رابطه بی سرانجامت به سرانجام برسی.

- - - Updated - - -

این پیام رو بدم ؟
دلم کسی را می خواهد که باشد و تمام بودنش برای من باشد

با به نظرتون حالت التماس داره ؟
من میخوا فقط خواسته مو بگم. بدون التماس و عجز و ....

[سرافراز]

نه سرافراز جان. توی کت ام میره . به خدا من دختر منطقی ای هستم. همین الانم گفتم که واقعیت حرف های شماست.
راستش با این همه ادعای عاقل بودن و منطقی بودنم ، قبول اینکه دو ساله دارم اشتباه می کنم برام سنگینه و یه جورایی انگار کسی از درون داره بهم میگه درست میشه . تو اشتباه نکردی. ولی می دونم اینا امید واهیه و من واقعا اشتباه کردم.
منم مثل تو هستم. تقریبا همه دخترها یجور رفتار می کنند. تو هرچی میگی من درک می کنم. تو دوستش داری شاید اونم تورو دوست داشته باشه اما "عاشق" اون دختره و پذیرشش برای ما سخته.نمی گم تا ابد عاشقش می مونه اما تو در بدمقطعی کنارشی همین! اگر نپذیری دو سالت میشه چهارسال! همونجور بلاتکلیف و نصفه نیمه. اولین کاری که باید بکنی اینه که خودتو بخاطر این دوسال سرزنش نکنی. تو یک خانمی! عزیزی! پر از احساسی! طبق غریزه و حست رفتار کردی! نشان از روح پاکته. با محبت! نازنینی! همه این کارهایی که کردی فقط بخاطر ایناست. شاید اون هم یکروز بفهمه تو انقدر نازنینی اما الان نمی فهمه چون چشمش دنبال کس دیگری هست.

الان نمی دونم باید چیکار کنم ؟
آیا همینجوری صبوری کنم و هیچی نگم ؟
یا به نظر شما بهش یه ایمیل بزنم و تمام حرفهام رو بهش بگم.
نمیخوام فکر کنه منتظرش نشستم تا برگرده. میخوام حس از دست دادن منو هم تجربه کنه (اگر براش مهم باشه)
من فقط می دونم نباید جوری رفتار کنی که اون فکر کنه هلاک اونی یا شده مرکز عالم تو و اگه اون نباشه دیگه هیچی به هیچی بند نیست و ازین حرفا! این هم مصنوعی که نمیشه بهش بگی! باید واقعا اینجوری بشی! به دو علت: 1- احترامت بالا می ره. 2- خودت احساس بهتری رو تجربه می کنی.
نظرتون در رابطه با ایمیلی با این مفهوم چیه ؟
با توجه به حرفهای سارای عزیز بنویسم:
که من انتظار داشتم اون قدری قوی باشی که بعد از دو سال تونسته باشی از اون رابطه بی سرانجام خارج بشی. اما الان می بینم که نه تنها خارج نشدی ، بلکه در عین اشتباه بودن اگر مجوزی رو از اون طرف دریافت کنی باز هم به طرف اون رابطه بر می گردی. من کسی نیستم که اهل تحمیل کردن خودم به تو باشم. همین که احساس کنم تمام حس طرفم با من نیست ، در اون رابطه نمی مونم و الان این حس رو در این رابطه دارم. پس من میرم تا تو هم بتونی شاید روزی با این احساس در مورد رابطه بی سرانجامت به سرانجام برسی.
ایمیل خودخواهانه ایه. تو نمی تونی براش تعیین تکلیف کنی که کی رو کِی فراموش کنه. کمااینکه اصلا به حرفت گوش هم نمیده! حالا تو هی مثل اسپند بالا پایین بپر! اون اصلا نمی شنوه.
مردها کلمات رو نمی شنوند. اونها عکس العملها رو می بینند.
صد تا ایمیل هم بدی بیفایده است. کنار بکش و زندگی کن. نمی گم "باهاش کات کن اصلا جواب نده خودتو زندانی کن"! اما عادی باش! خیلی عادی! حتی اگر از درون داری می سوزی عادی باش. خوشحال باش! اینا از تو یک موجود قوی میسازه! بایدم قوی باشی! چرا نباشی؟ چه نیازی این وسط هست؟ اگرم می بینی تماسهاش یا برخوردها اذیتت می کنه نکن! ادامه نده. اگر فکر می کنی نمی تونی عادی باشی همه راهها رو ببند. کلا کاری رو بکن که خودت راحتتری. چون....
چون، در یک رابطه عاطفی ضربه ای که یک خانم می خوره خیلی بیشتره تا یک آقا! پس تا می تونی در مورد احساساتت خودخواه باش و نگذار اذیت بشی.اینجوری دیگه نمی گی دو سال اذیت شدم! کی مارو اذیت می کنه غیر از خودمون؟

موفق باشی

[deljoo_deltang]

ن

الان نمی دونم باید چیکار کنم ؟
آیا همینجوری صبوری کنم و هیچی نگم ؟
یا به نظر شما بهش یه ایمیل بزنم و تمام حرفهام رو بهش بگم.
نمیخوام فکر کنه منتظرش نشستم تا برگرده. میخوام حس از دست دادن منو هم تجربه کنه (اگر براش مهم باشه)
نظرتون در رابطه با ایمیلی با این مفهوم چیه ؟
با توجه به حرفهای سارای عزیز بنویسم:
که من انتظار داشتم اون قدری قوی باشی که بعد از دو سال تونسته باشی از اون رابطه بی سرانجام خارج بشی. اما الان می بینم که نه تنها خارج نشدی ، بلکه در عین اشتباه بودن اگر مجوزی رو از اون طرف دریافت کنی باز هم به طرف اون رابطه بر می گردی. من کسی نیستم که اهل تحمیل کردن خودم به تو باشم. همین که احساس کنم تمام حس طرفم با من نیست ، در اون رابطه نمی مونم و الان این حس رو در این رابطه دارم. پس من میرم تا تو هم بتونی شاید روزی با این احساس در مورد رابطه بی سرانجامت به سرانجام برسی.

- - - Updated - - -

این پیام رو بدم ؟
دلم کسی را می خواهد که باشد و تمام بودنش برای من باشد

با به نظرتون حالت التماس داره ؟
من میخوا فقط خواسته مو بگم. بدون التماس و عجز و ....

تمام پیامهای بالا که نوشتی یک منظور رو برای اون آقا خواهد داشت: " من منتظرم برگردی و بگی تو تنها به من فکر می کنی و من اینو دوست دارم و این راه رو برات باز گذاشتم. البته الان از اینکه اینطور نیست ناراحتم"
آیا این پیامی هست که می خواهی بدی؟ آیا اگر اون این پیام رو دریافت کنه برات مفید خواهد بود؟ نگذار دوباره چند ماه بعد بیایی و بگی 2 سال و چند ماه یا سال دیگر بیایی و بگی 3 سال اشتباه کردم.

-