به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 84
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    105
    Array
    خانم بالاخره شما اومدید مشورت بگیرید یا فقط ناله کنید و آخرش کار خودتون رو بکنید ؟
    برای وقت افراد دیگه ارزش قائل باشید ، اگه اومدید فقط گریه و زاری کنید آخرش کار خودتون رو بکنید جای درستی نیومدید
    این همه بچه ها نظر دادن باز اومدید حرف خودتون رو زدید

  2. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    ارمیا (دوشنبه 10 تیر 92), دختر مهربون (شنبه 08 تیر 92)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-05
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    273
    سطح
    5
    Points: 273, Level: 5
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسر من ادم خوبیه
    ارزششو داره هر دختری دلش می خواد با این ادم زندگی کنه
    خودش هم همون روزهی اول پشیمون شدهخ بود از من ولی کاش می استاد و ارتباطمون رو تموم می کرد
    من می خوامش ولی نمی دونم احساس نمی کنم شوهرمه فکر می کنم داداشمه فکر می کنم
    دلم می خوا د داشته باشمش از دستش ندم
    نمی دونم چطور بگم
    همین الانم دلم می خوا د با یه نفر دیگه باشم
    اصلا همون 6 سال هم هر چی بهم می گفت دوست دارم باور نمی کردم شاید واسه این بود که من شروع کردم

  4. #33
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    ظرفیت تاپیک های اینجا ٥٠ تا است
    اینطور کوتاه و تند تند مینویسی فردا باید تاپیک جدید بزنی


    بچه دار شدن تو این شرایط اشتباه است


    اینکه شما به طلاق و بچه دار شدن همزمان فکر میکنید نشون میده اصلا موضوع تو ذهن خودت هم روشن نیست
    میخوای زندگی کنی؟
    طلاق بگیری؟
    بچه دار شی؟


    آیا امکانش هست مدت طولانی
    مثلا ٢-٣ ماه از همسرت دور باشی؟
    با خانواده خودت زندگی کنی
    یا حتا بری شهرستان پیش پدربزرگ مادربزرگ ...


    شاید کنار هم سخت باشه احساس واقعیتون را پیدا کنید


    چرا نمیتونی بری مشاوره؟

  5. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Lnaz (پنجشنبه 06 تیر 92), هم صحبت (پنجشنبه 06 تیر 92)

  6. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-05
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    273
    سطح
    5
    Points: 273, Level: 5
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حقارت فحش و کتک ها و خانوادش که متوجه شدند ما قبل از ازدواج با هم ارتباط داشتیم
    این که من از اون خواسنگاری کردم
    اینکه ما دو سال پیش خونوادش بودیم هر طور دلشون می خواست با من رفتار می کردن ولی من چون ضعف از خو داشتم هیچ دفاعی نمی کردم اونم از من دفاع نمی کرد
    خیلی چیزا

  7. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم بهتره اول آرامشتو حفظ کنی. شما دنبال راه حل میگردی. یه لحظه به بچه دار شدن فکر می‌کنی، یه لحظه به طلاق!
    اما هیچ کدوم این دوتا راه حل مشکل شما نیست. راه حل فقط و فقط تدبیره.
    اگه همسرت موقع حرف زدن نگاهت نمی‌کنه هنوز دو تا گوش داره که حرفاتو میشنوه. قلبی داره که محبتتو حس می‌کنه. اون آدم الان زخم خورده. (منم قربانی خیانت شدم، میدونی همسرم چی کار کرد؟ خودشو نبخشید و زندگیمون تموم شد. در صورتی که من آمادگیشو داشتم که ببخشمش. اما تغییری ندیدم و فهمیدم ادامه راه اشتباهه چون خودش نخواست کمک کنه. شرم داشت از من. رفت که من یه تنه واسه زندگی تلاش نکنم.)
    کمکش کن که اعتمادش جلب بشه. حتی به نظرم چادرو سرت کن. اگه زندگیتو دوست داری تلاش کن. سخته ولی شدنیه.
    میدونی وقتی شوهرت مستقیم میگه از زندگیم راضیم، یعنی میتونه. یعنی فقط باید تو هم بخوای.

  8. 4 کاربر از پست مفید Lnaz تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 06 تیر 92), هم صحبت (پنجشنبه 06 تیر 92), بی دل (پنجشنبه 06 تیر 92), شیدا. (پنجشنبه 06 تیر 92)

  9. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-05
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    273
    سطح
    5
    Points: 273, Level: 5
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون نمیاد بریم مشاوره چون می گه به اندازه کافی خوارم کردی برم بگه چی به مشاور
    نه امکانش نیست یه ما ه پارسال قهر بودیم دلمون تنگ می شه دوری و دوستی
    منم مشکلم اینه نمی دونم چکار کنم خسته از همیم

  10. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    25
    Array
    آخه خانم عزيز اگه بهت احساسى نداشت كه قبول نميكرد باهات باشه و كار به ازدواج بكشه اينم ٩ سال
    مگه ميخواسته خودآزارى كنه
    من ميگم مشكل از خودته اول خودتو اصلاح كن چون هنوزم به يه رابطه جديد فكر ميكنى در هر صورت خودت اگه واقعاً واقعاً دوستش دارى و ميخواى باهاش زندگى كنى تلاش كن مطمئن باش اگه بخواى ميتونى حتى باز اعتمادشو جلب كنى و
    اگه نه زندگى همسرتونم تباه نكن مگه با فاميلاتون تعارف داريد كه بخاطر حرفاشون زندگى خودتونو خراب ميكنيد
    هركسى حق داره براى زندگيش خودش تصميم بگيره و راحتترين زندگيو براى خودش بسازه

  11. کاربر روبرو از پست مفید هم صحبت تشکرکرده است .

    Lnaz (پنجشنبه 06 تیر 92)

  12. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-05
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    273
    سطح
    5
    Points: 273, Level: 5
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون می دونه من بهش خیانت نمی کنم دیگه من نصف مشکل خودمم خودم دلم پره او ن گذشته رو راحتتر از یاد می بره ولی من نه
    سیر شدیم از هم خیلی اذیت شدم دلم می خوا د یه رو بلند شم ببینم 10 سال پیشم خونه بابام
    ......

  13. #39
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    140
    Array
    کارشناسی ارشد چی خوندی؟ تو کدوم دانشگاه درس خوندی که نمیتونی دو تا جمله که ارتباط معنایی درستی با هم داشته باشند پشت سر هم ردیف کنی؟

    از اول تاپیک تا اینجا رو که خوندم یکسری کلمات متناقض رو هی پشت سر هم تکرار میکنی.

    مثلا در همین پست قبلت نوشتی نمیتونید دوری همو تحمل کنید: *دلمون تنگ میشه* بعد بلافاصله نوشتی *دوری و دوستی* بعد مجددا سریع نوشتی *خسته از همیم*

    تو یه پست مینویسی که به چه بهانه ای طلاق بگیرم؟ توی پست دیگه مینویسی بچه دار شم خوبه؟
    تو یه پست دیگه میای مینویسی همین الانشم به رابطه با کس دیگه ای فکر میکنی. .....همینطور الی ماشا الله حرفهای بیربطه که بهم می بافی!

    =======

    کلا از لابلای این حرفهای ضد و نقیض ات یک چیزی مشخصه و اون اینکه همسرت بهت علاقه داره و زندگی اش با شما رو میخواد حفظ کنه.
    منتها شما از زمین و زمان بهانه میگیری که بزنی همه چیزو خراب کنی.

    بهت بگم! همسرت حد اقل الان میخواد با شما زندگی کنه. اما اگر به این شیوه زندگی ادامه بدی معلوم نیست فردا هم خواستش همین باشه!

    در پستهای بعدی ات سعی کن پستهات رو یک خانمی بنویسه که تحصیلات کارشناسی ارشد داره و ۲۵ سال سن و تجربه سالها زندگی در کنار یک مرد! یکی از انتظاراتی که از یک دانشجوی کارشناسی ارشد میره دنبال کردن یک خط فکری روشن و پرداختن و بیان درست اون هستش.

    بی دلی در همه احوال خدا با او بود
    او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد

    ویرایش توسط بی دل : پنجشنبه 06 تیر 92 در ساعت 23:25

  14. 12 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    del (شنبه 08 تیر 92), deljoo_deltang (پنجشنبه 06 تیر 92), paniz93 (جمعه 07 تیر 92), saraamini (چهارشنبه 12 تیر 92), she (سه شنبه 11 تیر 92), tamanaye man (جمعه 07 تیر 92), گل آرا (یکشنبه 09 تیر 92), هم صحبت (پنجشنبه 06 تیر 92), ارمیا (دوشنبه 10 تیر 92), بابک 1369 (شنبه 08 تیر 92), دختر مهربون (شنبه 08 تیر 92), شیدا. (جمعه 07 تیر 92)

  15. #40
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    25
    Array
    یه لحظه استپ یه مروری کنیم بعدجلوبریم
    شماچندسال پیش به پسرعمه تون ابرازعلاقه کردیدوایشون پذیرفتندورابطه شماادامه یافت
    شمایه جانوشتیدوقتی ازهم دوریددلتون واسه همسرتون تنگ میشه
    یه جانوشتیدمیخوایدبچه دارشید
    یه جای دیگه میخوایدجداشیدولی نمیدونیدبه خانواده چی بگید
    میخوایدبایه نفردیگه باشید
    یه جانوشتیدبه خاطرخیانتتون نمیتونیدبه چشمهای هم نگاه کنیدبخاطرمادرش باهاتون زندگی میکنه یه جای دیگه نوشتیدایشون براحتی میتونندگذشته روفراموش کنندولی شمانمیتونید
    ادم سردرگم میمونه که خواسته واقعی شماچیه
    دوست عزیز خوب فکرکنیدوعواملی که باعث ناراحتیتون میشه روواضح وروشن بیان کنیدضدونقیض صحبت میکنید

  16. 4 کاربر از پست مفید matinalone تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 06 تیر 92), بی دل (پنجشنبه 06 تیر 92), دختر مهربون (شنبه 08 تیر 92), شیدا. (جمعه 07 تیر 92)


 
صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.