به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49
  1. #21
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شاید من بد گفتم من یه تاپیک جدید باز میکنم و مجددا به نحوی دیگه این ماجرا رو مطرح میکنم
    لطفا دیگه توی این تاپیک نظر ندید و بیایید تاپیک جدید
    ذهن ها واقعا ملتهبه (حق هم دارید چون فقط در ایرانه که وقتی یه پسر میگه ازدواج معلوم نیست میخواد ازدواج کنه یا دوستی و وقتی یه دختر نه میگه معلوم نیست واقعا نظرش منفیه یا مثبته اینجا ایرانه )

  2. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 مهر 93 [ 19:20]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    680
    سطح
    13
    Points: 680, Level: 13
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    390

    تشکرشده 100 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای 1234567اینجا همه متوجه هستن که منظور شما از نامه نوشتن این هست که خواستگاریتون رو در غالب نامه مطرح کنین ،ما برداشت بدی نکردیم .اگه نظرهارو بخونین میبینین که همه خانم ها میگن که دریافت همچین نامه ای از یه خواستگار جالب نیست ، صرفنظر از اینکه محتوای اون نامه چی باشه.خانم های پرستار و پزشک تو محیط بیمارستان ، خیلی پیش میاد که از طرف بیماراشون پیشنهاد ازدواج داشته باشن اینو با اطمینان بهتون میگم. متاسفانه الان جو طوریه که خیلیا با پیشنهاد ازدواج جلو میان ولی قصدشون دوستیه ..پس انتظار نداشته باشین این خانم شماره تلفن شو به این راحتی به شما بده حتی بعد از نوشتن نامه یا اینکه بخواد با شما صحبت کنه که چرا جواب منفی داده ،واسه همینم گفتم که شما اول بهتره اعتمادشو جلب کنین که قصدتون جدیه .قدم اول رو خودتون برداشتین ،اینکه رفتین و صادقانه پیشنهادتون رو مطرح کردین . قدم بعدی رو بزارین خونواده بردارن اینجوری خانم میفهمن که جریان سرکاری نیست.اینکه پرسیدن شما از پرسنل هستید هم احتمالا دلیلش همین بوده ، می خواستن ببینن تا چه حد میشه رو حرفتون حساب باز کنن ، چون هر چی باشه کسی تو محل کارش نمیاد پیشنهاد الکی بده و با ابروی خودش بازی کنه.حالا این مشکلی که شما واسه مطرح کردنش تو خونواده دارین، بهتره از بقیه دوستان که با تجربه هستن نظر بخواین که چطوری مطرحش کنین با خونواده .

    - - - Updated - - -

    ببخشید پست اخرتون الان لود شد ....من تازه دیدم...

  3. 2 کاربر از پست مفید ayda86 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 28 دی 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 26 دی 92)

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 مرداد 98 [ 22:19]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    6,710
    سطح
    53
    Points: 6,710, Level: 53
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 187 در 78 پست

    Rep Power
    25
    Array
    دوست عزیز نوشتن نامه عاشقانه یک کار بسیار اشتباهی هستش و از شما که 26 سال سن دارین بعید هستش.

    واقعیت این هستش شما صرفا با دیدن قیافه و ظاهر اون خانم دچار احساسات شدین و یک دلبستگی نادرست پیدا کردین.

    وقتی مثل ما از بیرون قضیه خودت رو بررسی کنی ، متوجه میشی که کارت از اول اشتباه بوده.

    یک بار با دقت کامل این موارد پایین رو که می گم رو بخون.

    1- شما اصلا هیج شناختی از اون خانم و خانواده اش نداری. (حتی یک مقدار کم! )
    2- روزگار یک بار دیدن و صد دل عاشق شدن تموم شده! شما اولت باید ببینی خودت در چه سطحی قرار داری و طرف مقابلت در چه سطحی هست.
    3- شما در حال حاضر شغلی ندارین و اون خانم پرستار هسش و استقلال مالی داره. یک مردی که می خواد ازدواج کنه اولین چیزی که باید داشته یک شغل مناسب هست که حرف و حدیثی پیش نیاد.
    4- رفتن شما به اون بیمارستان و صحبت دوباره و یا دادن نامه عاشقانه فقط باعث ایجاد مزاحمت برای اون خانم میشه.
    5- اصلا فکر نکن اون خانم هم مثل شما دچار احساسات شدیدی میشه و پای روی منطق می ذاره و می گه "بله!"
    6- پس تنها کار منطقی این هستش که بری با خانواده خودت صحبت کنی و بری خواستگاری اون دختر به صورت رسمی. (تازه اگر اون دختر خانم و خانواده شون راضی بشند.)
    7- و در اخر هم از خودت و شرایطت براشون بگی. (البته هر چند من فکر می کنم احتمال گرفتن جواب "مثبت" خیلی کم هستش. و می تونی حتی از همین کلا بی خیال بشی و چون ته ماجرا از همین الان مشخص هستش)

    ----------------------

    شما اول یک شغل مناسب پیدا کنید و بعدش برای ازدواج استین بالا بزنید. (نکته اخر هم اینکه دنبال دختری باش که کلا از همه نظر(اقتصادی، اعتقادی، نوع فکر ، سطح فرهنگی و سطح خانوادگی) در سطح خودت باشه یا حالا یکم پایین تر از خودت عیب نداره)

  5. 4 کاربر از پست مفید amirmahmood تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 28 دی 92), mahasty (پنجشنبه 26 دی 92), sara 65 (پنجشنبه 26 دی 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 26 دی 92)

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    37
    Array
    دختره خوشگله؟شاغله؟ خوش بیان و خوش رفتاره؟
    پس شما اولین نفری نیستید که عاشقش شدید و آخرین نفر هم نخواهید بود . همه چیز روشن و آشکار جلو چشماتونه خوب ببینید امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشید.
    الکی هم خودتونو اذیت نکنید...


    - - - Updated - - -

    چون اکثرا همسرتون بهتون خیانت کرده یا طلاق گرفتید یا به اسم ازدواج ازتون سوء استفاده کردن دلیل نمیشه به همه انگ بچسبونید
    شما مطمئنید یه انسان بالغید؟ یا میشه بگید اهل کدوم خطه هستید؟

    - - - Updated - - -

    که متاسفانه چون همه دوستان فقط نامه های س.ک..... دیدن ونامه رو مخصوص دوستی میدونن همه اینطور برداشت کردن
    ببخشید میشه نشانخته در مورد اعضا قضاوت نکنید!!!!!!! خیلی ها که اینجا میان آدم های خاص و با شخصیتی هستن که زندگیشون تحت تاثیر مشکلاتی ناخواسته قرار گرفته این حرف شما توهینه!!!!
    یعنی ابتدا بیان علاقه شدید من و علت پیشنهادم (که اصلا با اینکه علاقمو ابراز نکنم کنار نمیام و نخواهم اومد)
    بله از حرفاتون کاملا معلومه این علاقه عاقلانه است. :|


    نظر من: بهتره یکمی صبر کنید زمان بگذره تا تبتون یکمی سرد بشه ، الان فقط داغ شدید خودتونم متوجه نیستید . بعد از تصمیم عاقلانه میتونید راه درست رو انتخاب کنید میتونید مادرتون رو بفرستید بره بیمارستان دو تا زن باهم صحبت کنن به نتیجه برسن.
    اگه نه شما میخواید پا فشاری کنید: 1- ازدواج میکنید احتمال زیاد شکست میخورید به دلایل روشن 2- اون دختر شما رو رد میکنه اگه یکمی پرو و رک باشه با تحقیر اینکارو میکنه

  7. 4 کاربر از پست مفید Elena1994 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 28 دی 92), mahasty (پنجشنبه 26 دی 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 26 دی 92), برسرک (پنجشنبه 26 دی 92)

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 خرداد 95 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    2,763
    سطح
    32
    Points: 2,763, Level: 32
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 135 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    ذهن ها واقعا ملتهبه (حق هم دارید چون فقط در ایرانه که وقتی یه پسر میگه ازدواج معلوم نیست میخواد ازدواج کنه یا دوستی و وقتی یه دختر نه میگه معلوم نیست واقعا نظرش منفیه یا مثبته اینجا ایرانه )
    یعنی ذهن کل همه اعضای این فروم ملتهبه و ذهن شما آروم؟! خدمت شما باید عرض بکنم عکس این قضیه صدق میکنه و این ذهن ملتهب شماست که با نامه نوشتن (چقدر هم سحطی و پیش پا افتاده) قصد ابراز علاقه دارید. اگر واقع بین باشید و دنبال راه حل، می بینید که همه گفتن که این حرکت شما اشتباست و این ذهن آشفته شماست که داره از روی هوس نه منطق، می خواد کاری که غیر عقلانی هست رو انجام بده.
    بهترین کار هم اینه که شما اولین مخالف که مادرتون هست رو قانع بکنید و بعد به فکر خواستگاری کردن باشید. وقتی مادرتون قانع شد بهتر می تونه کارها رو پیش ببره. حالا باز یه تاپیک دیگه باز بکنید و باز حرفهای تکراری بزنید و حرفهای تکراری بشنوید.
    اگر هم پاسخم تند هست به خاطر عدم رعایت ادب شماست و بهتره که کمی هم روی اخلاقتون تجدید نظر داشته باشید. اگر اینجا افرادی میان و جواب میدن به خاطر وظیفه شون نیست بلکه دارن در حق شما لطف می کنن.

  9. 3 کاربر از پست مفید برسرک تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 28 دی 92), mahasty (پنجشنبه 26 دی 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 26 دی 92)

  10. #26
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    جناب خاله غزی شما با همسر آیندتون چطوری آشنا شدید و چطوری مطرح کردید
    درود

    اولا من 27سالم بود
    دوئما کار داشتم
    سوما با اینکه توی شهرستانیم استان گلستان ولی پس انداز داشتم الان بعد 2سال تونستیم خونه بخریم
    چهارما هیچی آبجیم پیشنهاد داد رفتیم خواستگاری دیدم از اونی هم که فکرشو میکردم بهتره منم رو هوا با آرپیچی زدمش

    شما اول بهتره بنظر من البته نظر شخصیمه کارت رو درست کنی و درآمد و حداقل مقداری پس انداز داشته باشی و ملاک هات رو مشخص کنی واسه همسر آیندت البته قبلش هم باید آمادگی تشکیل زندگی رو در وجود خودت ببینی

    زن گرفتن = با دوست دختر گرفتن نیستشا فدات شم حواست باشه

    چرا فکر میکنی آشنایی قبل ازدواج خودت انتخاب کنی میشه یه زندگی عاشقانه؟ منم همینجوری فکر میکردم همین مسیری که داری میری رو یکبار طی کردم نتیجش شدش 2سال تلف شدن عمرم آخرشم هیچی.شما بعد اینکه ایشالله شرایط ازدواج رو کسب کردی اونوقت بشین مثل یه آقا به خانوادت بگو من همچین کسی رو میخوام با همچین مشخصاتی بگردین واسم پیدا کنین بعد شما برو یکی رو که میپسندی بگیر راحت

    در هر صورت خود دانی منم با فرهنگ 27 موافقم.ما نظرات و تجربیاتی که توی زندگی کسب کردیم رو در اختیارت قرار میدیم ولی این شمایی کگه باید تصمیم اخر رو بگیری

  11. #27
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من کلی اینجا نوشتم که دیگه این بحث رو ادامه ندید ولی دوستان تمایل به ادامه دادن بحث دارند
    جناب خاله غزی عزیز شما دارید یک نسخه 100 درصد اشتباه رو که بهتون تجویز کردن رو برای همه تجویز میکنید
    من برای ادامه زندگی شما نگران شدم
    یعنی خواهر و مادر شما زنی که قراره سالهای سال باهاش زندگی کنید رو پیدا کردن
    پیراهن و لباستونم حتما اونا براتون میخرن ؟
    این حرفتون انقدر غیر قابل باوره که چشمام از تعجب 4 تا شده
    شما چند سال پیش ازدواج کردید ؟؟؟؟
    متاسفانه شما بازم اسرار دارید که من دنبال دوست دختر و از این مسائلم
    باید بگم که قضاوت ما در مورد یک نفر نشون نمیده که اون آدم کیه بلکه نشون میده ما کی هستیم
    در واقع شما با این قضاوتتون در مورد من دارید ذهنیت و مسیر تفکراتتون و شخصیت خودتون رو به دیگران نشون میدید


    متاسفانه هدف از ایجاد این تاپیک دادن راهنمایی در مورد این مسئله بود که چطور در یک محیط شلوغ بدون ایجاد مزاحمت برای یک دختر و بدون ایجاد ذهنیت غلط میشه درخواست ازدواج داد

    و کسی از شما نپرسیده بود که بجای اون دختر بگید بله یا خیر یا اینکه بجای اون دختر برای من شرط تعیین کنید

    من مراحل زیر رو طی کردم
    ابتدا خیلی محترمانه جلوی دختر رو گرفتم و ازش خواستگاری کردم و دختر بعد از چند دقیقه مکالمه به من گفت قصد ازدواج نداره
    (با کمی تحقیق توی اینترنت فهمیدم دختر ها 90 درصد مواقع وقتی که شناخت کافی از یک پسر ندارن جواب نه میدند و منتظر میمونن تا پسر چند بار دیگه هم درخواست خودشو مجدد مطرح کنه تا مطمئن بشن درخواست پسر از روی هوا و حوس نیست و واقعا پسر به اونها علاقه داره )
    الیته این دلیل نمیشه پسر ایجاد مزاحمت کنه برای همین بود که این تاپیک رو درست کردم تا نظر دوستان رو هم بدونم
    اما ادامه ماجرا
    یکی دو روز بعد هم مجددا مراجعه کردم اما فرصت نمیشد با خود دختر صحبت کنم برای همین یه واسطه دختر پیدا کردم که این واسطه هم دقیقا کاسه داغ تر از آش بود و ذهن سالمی نداشت ولی نا امید نشدم و از یه واسطه پسر هم درخواست کردم که واقعا فرد روشن فکری بود و انتخاب درستی بود
    از واسطه پسر خواستم از دختر بپرسه که علت جواب منفی اش چیه
    چند روز بعد مجددا مراجعه کردم و نتیجه رو از واسطه پسر پرسیدم
    بهم گفت که جواب دختر منفیه گفتم علتشو چیه گفت نمیدونم فقط بهم گفت نه کلی باهاش صحبت کردم و معلوم بود آدم منطقی هستش و منو درک میکنه خودش به من گفت که منم مثل تو پسرم و خودمم میخوام ازدواج کنم و میدونم که چرا اسرار داری یا چرا میای اینجا
    ازش پرسیدم چطور این قضیه رو مجددا با دختر مطرح کنم
    بهم گفت سعی کن خارج از محیط کار مطرح کنی
    منم بهش شرایطو گفتم و اینکه خارج از محیط کار دسترسی بهش ندارم
    و اونم گفت ایراد نداره اینجا هم اگه تونستی بهش بگو

    خلاصه بعد از چند روز منتظر بودن تا دختر رو بتونم سر راه گیر بیارم و صحبت کنم اما شرایط محیا نشد
    و درنهایت سه روز پیش رفتم و توی محیط بیمارستان دختر رو دیدم و ازش خواستم تا با هم صحبت کنیم
    چندین و چند بار این موقعیت برام ایجاد شده بود اما انقدر توی این سایت جو منفی حاکم بود و دوستان بجای دختر نه گفته بودند که ترس تمام وجودمو گرفته بود و خلی ناامید شده بودم

    دختر خیلی مودبانه و با روی گشاد اومد به سمت من من ازش پرسیدم علت جواب منفیتون چی بوده
    یه کم فکر کرد بعد گفت من خواستگار دارم
    گفت پسر خاله ام رو خونوادش برای من درنظر گرفتن و خونواده من هم موافقن
    من بهش گفتم نظر خودتونم همینه
    گفت نه من نمیخوام باهاش ازدواج کنم اما خونواده من نظرشون پسر خالمه
    بعد از چند دقیقه صحبت شمارمو بهش دادم و گفتم اگه نظرش عوض شد با من تماس بگیره
    بهم گفت نمیخوام یه پسر رو معطل خودم کنم
    منم بهش گفتم من منتظر میمونم چون علاقه ای که بهت دارم هیچوقت عوض نمیشه
    شماره مو گرفت و رفت و تا حالا تماس نگرفته

    من بازم سراغش میرم اما با توجه به اینکه سرم حسابی شلوغه احتمالا چند هفته یا چند ماه دیگه

    نکته مثبت در مورد این دختر اینه که به نظر من مسائل مالی براش با اهمیت نیست و شاید هم در اولویت چندم باشه

    بحر حال رفتار و شخصیت این دختر منو خیلی زیاد به سمت خودش جلب کرده و من دست بردار نخواهم بود

    از اینکه هیچ راه حلی ندادید و فقط انرژی منفی دادید از همه تون متشکرم
    ویرایش توسط 1234567 : پنجشنبه 03 بهمن 92 در ساعت 12:27

  12. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    97
    Array
    من متوجه نشدم ازش خواستگاري كرديد يا بهش پيشنهاد آشنايي داديد؟؟؟؟؟

  13. #29
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من نمیدونم شما از کجای صحبت های من فهمیدید قصد من دوستیه
    من تا دیروز فکر میکردم زن و شوهر باید عاشق هم باشن اما متوجه شدم عشق برای مردم ایران یعنی دوستی
    و هیچوقت کسی که عاشق یه نفر دیگه میشه دنبال ازدواج نیست
    و برای ازدواج باید بگی خواهر مادرت یکی رو پیدا کنن برات ... کاری که یک انسان عاقل حتی برای خریدن کفش انجام نمیده چه برسه به ازدواج

    صبوری گرامی شما از کجای حرفهایی که من زدم فهمیدید قصد من دوستیه لطفا خط مورد نظر و متنی رو که من نوشتم رو بهم بگید و اگر نگید و مشخص نکنید از کجا این طرز فکر غلط رو دارید اگر باز هم هر فرد دیگری اسرا به چسباندن افکار بی پایه ذهنش به من داشته باشه همینجا برخورد تندی خواهم داشت و الفاظ نامناسبی بکار خواهم برد

    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان
    چند ماه پیش پدرم قند خونش افتاد و بردیمش بیمارستان
    اونجا بود که رفتار و زیبایی یک پرستار منو به خودش جلب کرد
    هر چقدر سعی کردم این علاقه رو خاموش کنم نشد و فکر میکردم با ندیدنش علاقه از بین میره
    اما دوشب پیش تصمیم گرفتم برم بهش بگم و خودمو خلاص کنم

    حتما میپرسید چرا زودتر نگفتم یا چرا این همه طولش دادم

    علتش اینه که این دختر فوق العاده زیباست و من از لحاظ زیبایی در سطح اون نیستم

    دقیقا همون چیزیه که توی رویاهام بهش فکر میکردم
    رفتارش اخلاقش طرز برخوردش سنگسنی و نجابتش و کلی خصوصیات مثبت دیگه منو درگیر خودش کرده

    از لحاظ فیزیکی و بدنی هم دقیقا مطابق چیزیه که من میخوام قدش بلنده اما من چون خدا رو شکر قد بلندم از من کوتاه تره

    بیشترین عامل زیباییش چشماش هستش

    دوشب پیش رفتم برای صحبت اما انقدر پرستار اونجا بود که نتونستم حرف دلمو بگم
    پس منتظر شدم تا کارش تموم بشه فهمیدم ساعت 8 و نیم کارت میکشه و میره بیرون از بیمارستان
    اما از بدبختی من سوار سرویس بیمارستان شد (مینی بوس)

    دیشب همه چیزو گذاشتم کنار مردونه تصمیم گرفتم همه چیزو بگم
    بازم کلی همکار دور و برش بود

    موقع حرکت به سمت اتوبوس با یه همکار خیلی مسن تر از خودش بود که فرصت رو مناسب دونستم

    مکالمه ما از این قرار بود

    اولش از همکارش جداش کردم و چند قدم بردمش کنارتر

    بعد از احوالپرسی اینطوری گفتم
    من 26 سالمه و فوق لیسانس دارم میخواستم ببینم شما قصد ازدواج دارید

    توی این مدت به چشم هاش نگاه نکرده بودم بعد از اینکه حرفام تموم شد به چشم هاش و ژست صورتش نگاه کردم
    هیچ واکنش منفی و علامتی از عدم رضایت در او نبود
    یه لحظه حس کردم همه چیز تمومه انگار چشماش بهم میگفت اونم به ازدواج تمایل داره

    بعد ازم پرسید شما از پرسنل اینجایی
    و من گفتم نه

    ازم پرسید منو چطوری میشناسی
    همین سوال و لحن صحبتش بیشتر منو امیدوار کرد (چون با دختر های زیادی صحبت کردم و طرز برخورد یه دختر چطوریه)
    خیلی با محبت این حرفو زد و همین دلمو گرم کرد

    بهش حقیقتو گفتم که پدرم رو آورده بودیم و ...

    یه لحظه به همکارش که کنارش بود نگاه کرد و انگار عجله داشتن و نمیخواست جلوی همکارش صحبت کنه
    که ناگهان گفت من قصد ازدواج ندارم و با همکارش رفتن سوار اتوبوس بشن
    ولی بازم با نگاهی که به صورتش انداختم انگار همینطوری این حرفو زد و بشکلی گفت که میخواد ناز کنه

    من مطمئن شدم که منظورش از طرح این که شما پرسنل اینجایی یعنی دلش میخواد با همکارای خودش و احتمالا یه دکتر ازدواج کنه

    و همین برای من موجب آزردگی شده چون بیکارم

    ضمنا این دختر بینهایت زیباست حداقل برای من

    حتما میخواهید من رو منصرف کنید منم خودم تلاش کرد ولی بعد از چند ماه با اولین دیدار همه احساساتم صدبرابر بدتر شد

    از وقتی بهش فکر میکنم تحول زیادی توی اخلاق و رفتارم ایجاد شده روحیه ام 180 درجه فرق کرده

    از افسردگی بیرون اومدم و ورزش رو پیگیری میکنم و بدنبال کار و مطالعه هستم

    وقتی میبینمش تو قلبم حس دوست داشتن رو کاملا احساس میکنم

    من سابقه عشق و شکست عشقی دارم برای همین فرق عشق و حوس رو درک میکنم

    اون مدتی که اونجا بودم آروم و قرار نداشتم وقتی میدیدم دکتر ها باهاش صحبت میکنن

    امروز دارم یه نامه زیبای عاشقانه مینویسم و همه احساساتمو توش مینویسم و میخوام وقتی سوار مینی بوس میخواد بشه بدم دستش

    حالا میخوام کمک بگیرم که چی بنویسم

    مضامینی که نوشتم اولا احساساتمو کاملا بهش گفتم از زیبایی هاش و مخصوصا رفتار و شخصیتش و .... دوما اینکه چطوری دیدمش خواستم مطمئنش کنم که قصدم 100 درصد ازدواجه اما نمیخواستم فضای احساسی نامه رو تغییر بدم برای همین تصمیم دارنم انتهای نامه بهش بگم

    بیان احساساتم و علاقه ام کاملا مودبانه است و از طرز نگارشش کاملا مشخصه مد نظرم چیه

    لطفا خانم ها بیان بگن چی بنویسم خوبه و یه دختر دوست داره بهش چی بگم
    به مطالبی که در اینترنت خصوص نگارش نامه عاشقانه است اعتقادی ندارم
    از صبح هم دنبال یه کاغذ نامه عاشقانه با پس زمینه ی زیبا هستم ودارم درستش میکنم

    ضمنا به نظرتون اینکه این جوابو به داده چی رو میرسونه و احتمال موفقیتم چقدر هستش
    ممنون از راهنمایی تون

  14. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    97
    Array
    سلام آقاي محترم چرا جبهه گيري كرديد. اول ببينيد منظور من چي بوده بعد برخورد تند كنيد
    من منظورم اين بود شما ايشون رو يك گزينه مناسب براي ازدواج ديديد و ميخوايد آشنا بشيد كه اگر معيارهاي شما رو داشت اقدام رسمي و ازدواج.
    يا نه شما عاشق اين خانوميد و به اين خاطر ميخوايد ازدواج كنيد و اين مدت رو براي راضي كردن خانوادتون لازم داريد تا اقدام رسمي كنيد؟؟؟
    در هر صورت شما كار سختي در پيش داريد با شرايط خانوادگي شما و خانواده ايشون كه فرد ديگه اي رو در نظر دارند شما بايد انرژي بيشتري صرف كنيد.
    اميدوارم موفق و خوشبخت باشيد.


    - - - Updated - - -

    در ضمن شمايي كه قصد اين امر مهم رو داريد بايد صبر و حوصلتون بيشتر از اين حرفا باشه تا بتونيد رضايت دو تا خانواده رو جلب كنيد
    صبوری گرامی شما از کجای حرفهایی که من زدم فهمیدید قصد من دوستیه لطفا خط مورد نظر و متنی رو که من نوشتم رو بهم بگید و اگر نگید و مشخص نکنید از کجا این طرز فکر غلط رو دارید اگر باز هم هر فرد دیگری اسرا به چسباندن افکار بی پایه ذهنش به من داشته باشه
    همینجا برخورد تندی خواهم داشت و الفاظ نامناسبی بکار خواهم برد
    ویرایش توسط صبوری : پنجشنبه 03 بهمن 92 در ساعت 13:18

  15. 4 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    Elena1994 (پنجشنبه 03 بهمن 92), khaleghezey (پنجشنبه 03 بهمن 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 03 بهمن 92), ستیلا (پنجشنبه 03 بهمن 92)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ماندن در دوراهیه ماندن به پای کسی که دوستش داری
    توسط farnaz35 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 فروردین 95, 22:30
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. خودخواهی کسی که دوستش دارم و درموندگی من
    توسط arameeshgh20 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 تیر 93, 04:15
  4. کسی رو که دوستش داشتم با یکی دیگه ارتباط داره
    توسط anita-n در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: پنجشنبه 21 اردیبهشت 91, 23:35
  5. برادرکسی که دوستش دارم!!!!!!!!!!!!
    توسط srr72 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 30 مهر 90, 21:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.