به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 29 , از مجموع 29
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    بازم سلام
    من هیچ پیامی از اونموقع که گفتین نباید معذرت خواهی میکردم ندادم.خودش پیام داده و یه حرف خیلی عجیب بهم زد
    گفت اگه واقعا ادعا داری وابسته م نیستی و ایمانتو قوی میکنیو جز خدا تو دلت نیست 2ماه باهام حرف نزنو بهم فکر نکن تا بعد امتحانامون.من چی بگم؟

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1390-11-17
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    1,668
    سطح
    23
    Points: 1,668, Level: 23
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    590

    تشکرشده 585 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    توی این شرایط بهتره بگید باشه و واقعا تمرکزتون رو از روی ایشون بردارید. ایشون خیلی خسته است، اگر الان قبول نکنید، ایشون روز به روز ازتون بیشتر فاصله میگیره تا جایی که ممکنه 2ماه بشه واسه یک عمر (وقتی این مسئله رو به دست خدا و زمان بسپرید، درست ترین نتیجه رو میگیرید انشاا...)

    شما با هوشی که دارید، آینده درخشانی دارید اگر خودتون به خودتون کمک کنید. 2 ماه تمرکزتون رو بذارید فقط روی تقویت توانایی های خودتون. 2 ماه سریعتر از چیزی که فکر می کنید میگذره

    اگر هم این یک امتحان از جانب ایشون باشهف سعی کنید نتیجه یه دختر مستقل و قوی باشه، بعد ببینید چجوری جذبتون میشه

    این کار رو واسه زندگیتون بکنید و طوری رفتار نکنید که دارید این کار رو برای ایشون انجام میدید، واقعا برای خودتون انجام بدید


  3. 4 کاربر از پست مفید mr6262 تشکرکرده اند .

    mr6262 (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    نقل قول نوشته اصلی توسط mr6262
    توی این شرایط بهتره بگید باشه و واقعا تمرکزتون رو از روی ایشون بردارید. ایشون خیلی خسته است، اگر الان قبول نکنید، ایشون روز به روز ازتون بیشتر فاصله میگیره تا جایی که ممکنه 2ماه بشه واسه یک عمر (وقتی این مسئله رو به دست خدا و زمان بسپرید، درست ترین نتیجه رو میگیرید انشاا...)

    شما با هوشی که دارید، آینده درخشانی دارید اگر خودتون به خودتون کمک کنید. 2 ماه تمرکزتون رو بذارید فقط روی تقویت توانایی های خودتون. 2 ماه سریعتر از چیزی که فکر می کنید میگذره

    اگر هم این یک امتحان از جانب ایشون باشهف سعی کنید نتیجه یه دختر مستقل و قوی باشه، بعد ببینید چجوری جذبتون میشه

    این کار رو واسه زندگیتون بکنید و طوری رفتار نکنید که دارید این کار رو برای ایشون انجام میدید، واقعا برای خودتون انجام بدید

    بینهایت ممنونم از راهنماییتون.
    دیروز تصمیم جدی گرفتم که هیچ کاری تو این دو ماه باهاش نداشته باشم.نه زنگ نه پیام هیچ چی..این دو ماه رو خودمم واقعا نیاز داشتم تا اونی بشم که میخوام.وقتی هم ازشون پرسیدم از کجا میهمی تو این دو ماه دارم تغییر میکنم یا نه گفت کار سختی نیست ولی من کاملا متوجه شدم اگه من بی قراری کنمو بعد چند روز یا حتی چند هفته بهش پیام یا زنگ بزنم تونوقت متوجه میشه که تمام حرفام واسه تغییر فقط حرف بوده چون چندین بار بهش قول تغییر داده بودم ولی هر بار نتونسته بودم و نسبت به تصمیم هایی که میگیرم اعتمادش کمتر شده ولی اینبار میخوام ثابت کنم که تغییر کردمو تمام حرفام و تصمیمام جدی بوده و روی حرفام موندم.دیروز وقتی خیلی عاقلانه باهاش حرف زدم (مجبور شدم فکر نکنه قهر هستم)کاملا منطقی دیدم حتی اگه 0/01درصم که شده رفتارش عوض شد اول بهم گفت این حرفارو به خاطر راضی کردنم میزنی؟که اصلا هم اینطور نبود.



  5. کاربر روبرو از پست مفید sanam2000 تشکرکرده است .

    sanam2000 (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    من همونطور که به خودم قول داده بودم هیچ پیامی بهش ندادم بهم پیام داده که واقعا برام عجیبه گفته من میخوام موهات طلایی و پوستت سفید باشه.در صورتی که من موهام قهوه ای روشنو پوستم سبزه س.اخر پیامشم نوشته بود فعلا کنکورتو بخون در موردش بعد از کنکورت حرف میزنیم.اگه ایمانت 20 بشه اینارو نمیخوام.چرا انقدر کودکانه رفتار میکنه؟منم هیچ پیامی و جوابی ندادم و دو ماه هیچی نمیدم.خیلی برام عجیب بود اصلا نفهمیدم چی بگم.جالبه که میگه ایمانت 20بشه و اونی بشی که میخوام اینارو نمیخوام.....

    حس میکنم زده به سرش...یعنی من برم الان به موهام رنگ بذار؟

    واقعا الانم فقط داره خندم میگیره هم تو شوکم..حس میکنم داره تهدید میکنه یا برام شرط میذاره...

  7. #25
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون


    صنم جان امیدوارم که اقدامی نکرده باشی
    ،


    به یقین اعلام می کنم اینکه همسرت با گفتن این حرف می خواسته شما رو وسوسه کنه
    میدونی چرا؟
    چون داره امتحانت می کنه ببینه آیا سر حرفت هستی یا نه؟
    همون که دو ماه به درست برسی و به همدیگر کاری نداشته باشید

    همسرت می خواد ببینه آیا شما واقعا قاطع و مصمم هستی یا نه هر کسی هر چی بگه زود ذهنت منحرف میشه


    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000


    سلام سلام سلام
    اول یه چیزی بگم الان خیلی خوشحالم و حس میکنم سبک سبک شدم
    وقتی داشتم پست های تایپیک سارا بانو رو میخوندم


    تمام قسمت هایی که بهم کمک میکردو تو کادر انداختم هر جا برم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بخونم تا مدام بهم یاداوری بشه


    من این حرف نامزدم رو که گفته بود حداکثر محبت رو بهم بکن اشتباه فهمیده بودم و فکر میکردم با زنگ زدن مداوم و اینکه مدام بهش بگم دوستت دارم ...



    داشتم هر روز با ادامه ی این کارم بیشتر به رابطمون لطمه وارد میکردم ولی خودم خبر نداشتم



    به قول یکی از پست هایی که یکی از کاربرا گذاشته بود دیگه کم کم اشکام دوستت دارم ها برای نامزدم داشت تکراری میشد



    اول بهم میگفت مرگ من گریه نکن گریه بکنی منم گریه میکنم ولی یواش یواش میدیدم که فقط میگه گریه نکن و این بیشتر عذابم میدادو بیشتر گریه میکردم سر این مشکلات درسمو هفته ها رها میکردمو مشاورم دعوام میکردو مینشستم باز برای اون گریه میکردم .وقتی جواب نمیداد خودم حس میکردم با این رفتارام سرد شده باهام دیگه دوستم نداره و حتی فکر میکردم عشق شده که
    الان میفهمم چقدر با این حرفام که چیزی شده عاشق شدی؟اذیتش کردم ولی خودم خبر نداشتم.

    پست هایی که گذاشته بودن اسم کاربرا یادم نیست ولی یکی از کاربرا گفته بود عاشق خود همسرت باش به خاطر خودش نه به خاطر عشقی که بهت داره
    کمی درک و هضمش برام سخت بود ولی حالا میفهمم نامزدم از تغییر من چقدر عذاب کشیده و من درک نمیکردم
    من تو این یه سال خیلی خودخواهانه عمل کردم

    من فکر میکردم فقط باید تا اونجایی که میتونم محبت کنم ولی چطوری تا چه حد برام مشخص نبودو خودمم هیچی نمیدونستم و این باعث شد کار دست خودم بدم.

    نامزد من عاشق رفتار های مداوم کودکانه ی من نشده بود اگه این رفتار های بی منطق و بچگانه رو اونموقع سر کلاس هم داشتم مطمئنم واسه تموم شدن کلاس لحظه شماری میکرد.


    تاحالا چندین بار بهم گفته عاشق ایمانت شدم
    عاشق قوی محکم بودنت
    اعتماد به نفست
    زرنگیت
    شاد بودنت
    منطقی بودنت

    ولی من هیچکدوم از این حرفارو نمیشنیدم و با رفتار های بچه گانم هر دومونو ازار میدادمو

    تصمیم گرفتم ارزش دوستت دارم هایی رو که ازم میشنوه رو بالاتر ببرم
    ارزش اشکامو بالاتر ببرمو برای نامزدم تبدیل به یه عادت همیشگی نکنم

    درسته نامزدم سرش خیلی شلوغه و من درک نمیکردم که همه ی این کار هارو به خاطر زندگی ایندمون میکنه خستگی مانع میشه که برام اونطور که میخواد وقت بذاره.

    باید تو گرفتن تیزی احساساتم تعادل رو برقرار کنم.

    این حرف رو هیچ وقت فراموش نمیکنم که احساسات دو لبه هستند باید یاد بگیرم در مقابل احساسات و محبت متعادلی که به همسرم خرج میکنم بی توقع باشم


    همسر من دو سه سال پیش یه دختر محکم قوی و زرنگ و مهربون دیده بود نه یه دختر لوس و ضعیف و ناتوانو عصبانی .من باید به خودم به همسرم بدون توقع محبت کنم من نباید زندگیم طوری باشه که خوشبختیم وابسته به رفتار همسرم باشه
    باید عشقمو نسبت به نامزدم خالص کنم خالصه خالصه خالص

    از همین ثانیه شروع کردم
    تا کم کم محبتمو نسبت به همسرم متعادل کنم
    میگه درستو بخون و پزشکی قبول شو یا هم کار کنیم به همدیگه کمک کنیم من میخوام دانشمند بشم و بهت نیاز دارم

    حالا که نیازش رو بهت گفته ، به عنوان یک همسر در مسیر رسیدن به اهدافش (اهدافتون )در کنارش باش و بهش کمک کن





    تحلیلی که روی تاپیک "احساسات زجرآور داشتی " عالی بود
    مثل اینکه خیلی باهوش هستی ها !
    ولی رفتارهای بچگانه (کودک درون) نمی ذاشت اون هوش و زکاوت خودش رو نشون بده

    عزیزم توی سن 18 سالگی فهمیدی که احساسات دو لبه دارند ، و باید تیزی هردو لبه را گرفت
    خیلی مهم هست ها
    وقتی الان داری اقدام به بازسازی رفتارهای خودت می کنی
    و درصدد هستی درست زندگی کردن را بیاموزی
    مطمئن باش که پایه های یک زندگی عالی و پر از موفقیت را می سازی

    جایزه ات هم یک رتبه واسه این پست خوبت







    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000



    اما یه سوال:

    بنظرتون دعوایی که دیشب با هم داشتیمو من گفتم خودمو خلاص میکنمو....(میدونم اشتباه کردم) رو چیکار کنم؟


    هیچ کاری ، صنم جان یکی از ویژگی های مردها این هست که ، وقتی موضوعی را پیگیری نکنی و مداوم یادآوری نکنی ، به مرور هم اون موضوع اهمیتش رو از دست میده و هم از یادشون میره
    این خصوصیت هم خوبه و هم بد

    خوب: وقتی اشتباهی می کنیم ، یادشون میره و این خیلی خوبه ، برعکس ما زن ها ، که اگه همسرمون کوچکترین خطایی کنه ، تا آخر عمرمون با تمام جزئیاتش یادمون می مونه
    تازه خدا کنه رفتار درست رو بلد باشیم هی این اشتیاه همسرمون رو به رخش نکشیم!!

    بد: یک کاری رو بهشون می گوییم ، هی یادشون میره





    تصمیم هایی که الان گرفتم رو بهش بگم؟

    نه هیچ تصمیمی رو اعلام نکن ، بذار خودش در رفتارت این رو ببینه ، بعمل کار برآید به سخرانی و سخندانی نیست!


    الان چیکار کنم تا وضعیت به حالت اروم و بهتر برگرده؟

    فعلا فقط صبر کن ، بهش فرصت بده تا دلش برایت تنگ بشه ، وقتی خودش زنگ زد ،
    >>>> مهم: نه ذوق کم و نه با بی میلی سردی جواب بده ، زرنگ باش
    با مهربانی ، با عاطفه باهاش حرف بزن
    بهش بگو خوشحال شدی که حالش خوبه
    بهش بگو دلتنگش می شی ولی داری درست رو می خونی
    بهش بگو خیل دوسش داری و برای زندگی تون داری سختی ها رو تحمل می کنی




    چطوری رفتار کنم و جلو برم تا وضعیت خوب شه؟
    اخه مقصر درصد بیشتری من بودم.الان موندم چطوری به حالت بهتر برگردونم و بدونه که میخوام و تصمیمم مثل تصمیم های قبل نیستو این دفعه خیلی جدی هستم.؟

    عزیزم می دونم می خواهی بهش ثابت کنی که تغییر کرده ای
    ولی آدم بالغ و عاقل که یک شبه تغییراتش پایدار نمیشه
    به مرور زمان رفتارهامون اصلاح و درونی میشه
    اگه الان بهش زنگ بزنی و هی بگی من تغییر کردم
    من تصمیم گرفتم
    من اشتباهم رو متوجه شدم
    باز همون میشه که از روی احساسات ( این بار مثبت) داری واکنش نشون میدی
    یعنی رفتار تو نشون دهنده این هست که باز هم تغییری نکردی ، ولو اینکه داری با صدای بلند اعلامش می کنی





  8. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    نه خوشبختانه اینبار خدارو شکر هیچکاری نکردم....
    بالهای صداقت به خاطر راهنمایی بینهایت ممنونم....خیلی خیلی خیلی زیاد.زندگیم رو خودم رو بیشتر خودم رو نجات دادی باور کن حس میکردم هر روز دارم از تو خالی میشمو ذهن و فکرم داره تعطیل میشه حتی نمیتونستم درباره ی کوچکترین مسئله ای که به وجود می اومد فکر کنم و تصمیم درست بگیرم.همه ی زندگیم شده بود نامزدمو خودم رو کلا فراموش کرده بودم.بینهایت از همه ی دوستانم از تک تک کابرایی که منو تو این تایپیک راهنمایی کردن بینهایت تشکر میکنم. مدیونتون هستم.
    فکر میکنه من دو ماه رو نمیتونم تحمل کنم ولی با رفتارام بهش نشون میدمو اثبات میکنم که باید دیده ش رو نسبت به من عوض کنه.و دو ماه دیگه یه زندگی جدید و عالی رو شروع میکنم ولی با تغییرات خیلی زیاد.این دوماه میرم با خیال راحت فقط فقط فقط رو درسم و خودم تمرکز کنم میدونم این چند ماه خیلی از درسام عقب موندم ولی چیزایی یاد گرفتم که ارزشش کمتر از درسی که میخواستم بخونم نبود بلکه خیلی خیلی بیشتر بودبه همین خاطر ناراحت نیستمو میدونم این 50روز باقی مونده برای کنکور خیلی راحت میتونم از پسش بر بیام و پزشکیی که از بچگی ارزشو داشتم تو همین 50روز قبول شم و به قول مهربان حرفی واسه گفتن داشته باشم.
    به همه ی توصیه هاتون عمل میکنم به تک تک شون.بینهایت ازتون ممنونم.
    میخوام دوباره مثل اونموقعی بشم که تا سوم راهنمایی معدلم 20 بودو قوی بودم.با راهنماییهاتون الان خیلی قویتر از اونموقع شدم

    یه تصمیم دیگه ای هم که گرفتم اینه که دیگه سر خود فعلا کاری نکینم چون تجربه م کم هستو باعث میشه مشکلات بیشتری به وجود بیاد.بازم ممنونم هر موقع که وقت اضافی شد میام سایت و میگم چیکارا کردمو چطوری دارم پیش میرم.باز بینهایییییییییییییییییییی ت ممنونم

  10. 6 کاربر از پست مفید sanam2000 تشکرکرده اند .

    sanam2000 (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  11. #27
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    برایت خیلی خیلی خوشحالم عزیزم
    انشالله با خبر خوش و یه جعبه شیرینی می آیی توی تالار و خبر قبولی دانشگاه و خانوم دکتر شدنت رو میدی و همه رو خوشحال می کنی


    فکر کنم تاپیکت رفت جزء به نتیجه رسیده ها ... چقدر زیبا ....




  12. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  13. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    میدونم 18سال زیاد نیست ولی چیزی که تو این 18سال برام ثابت شده این بوده که هر وقت با خدا بودم قویترین بودم ولی هرکجا که خدارو فراموش میکردم هر قدمی که برمیداشتم اخرش شکستو ناراحتی بود.میخوام خیلی بیشتر خودمو به خدا نزدیکتر کنم تا با کوچکترین اتفاق یا مشکل به هم نریزمو ضعیف عمل نکنم درسته این یه سال نامزدم برام شده بود همه چی و چون اونو داشتم فکر میکردم دیگه به هیچی نیاز ندارمو خدارو فراموش کرده بودم چون نامزدم دلتنگیمو رفع میکرد این دفعه میخوام هر موقع دلتنگ شدم برم وضو بگیرمو از ته دلم دو رکعت نماز بخونمو با خدا حرف بزنم یا حداقل یه ایه با معنیش بخونم تا دلتنگیمو رفع کنه تا دوباره دستمو بگیره تا دوباره کمکم کنه.

    اون که حتماااااااااااااااااااااا ااااااااا.پس رفتم سر درسام.دوستتون دارم خیلی زیاد

  14. 4 کاربر از پست مفید sanam2000 تشکرکرده اند .

    sanam2000 (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  15. #29
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,065
    امتیاز
    147,976
    سطح
    100
    Points: 147,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,688

    تشکرشده 36,032 در 7,413 پست

    Rep Power
    1095
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000
    میدونم 18سال زیاد نیست ولی چیزی که تو این 18سال برام ثابت شده این بوده که هر وقت با خدا بودم قویترین بودم ولی هرکجا که خدارو فراموش میکردم هر قدمی که برمیداشتم اخرش شکستو ناراحتی بود.میخوام خیلی بیشتر خودمو به خدا نزدیکتر کنم تا با کوچکترین اتفاق یا مشکل به هم نریزمو ضعیف عمل نکنم درسته این یه سال نامزدم برام شده بود همه چی و چون اونو داشتم فکر میکردم دیگه به هیچی نیاز ندارمو خدارو فراموش کرده بودم چون نامزدم دلتنگیمو رفع میکرد این دفعه میخوام هر موقع دلتنگ شدم برم وضو بگیرمو از ته دلم دو رکعت نماز بخونمو با خدا حرف بزنم یا حداقل یه ایه با معنیش بخونم تا دلتنگیمو رفع کنه تا دوباره دستمو بگیره تا دوباره کمکم کنه.

    اون که حتماااااااااااااااااااااا ااااااااا.پس رفتم سر درسام.دوستتون دارم خیلی زیاد


    حالا بهتر میتونی درک کنی چرا همسرت بهت میگه منو فراموش کن و فقط خدا در دلت باشه و فقط به خدا عشق داشته باش .

    عزیزم تو با این حرفش می ترسیدی که منظورش اینه که یعنی به درد هم نمیخوریم و جدایی در حالی که اون حرفش عمیقتر از اینها و اساسی بوده . خدا را به خاطر چنین همسری شکر کن ، نسبت به سنش ، دانا فهمیده و وارسته و کاردان هست .

    اینکه بهت گفته پوست سفید و موهای فلان ...... یعنی ظواهر را به رخت بکشه و خودت بفهمی ملاکهای ظاهری عامل خوشبختی نیست ، بفهمی که ظواهر بند و وابستگی میاره در حالی که ارزش شخصیتی یک فرد وقتی مد نظر باشد ، همراهی و هماهنگی را موجب می شود نه وابستگی . وقتی وابسته می شوی بدان در سطح هستی ، بدان که احساساتت غلیظ شده نه عواطف معقول و لذا همراه و همدل هماهنگ خوبی برای او که عمیقتر به زندگی نگاه می کند نخواهی بود و دنیایتان از هم فاصله خواهد داشت .

    هم ترا امتحان می کند هم میخواهد که آویزون نباشی ، وابسته نباشی و انتظارات احساسی افراطی هم نداشته باشی . و همه اینها یعنی رشد . او خود به تنهایی می تواند مشاور و راهنما و مرشدی کارساز برایت باشد اگر ازش بخواهی کمکت کند که رشد کنی و بالغ خود را قوی کنی .

    موفق باشی

    .

  16. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 21 اردیبهشت 91)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.