به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 15 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 144
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    ممنونم.
    اما یه سری ابهامات دارم که ممنون میشم برام روشن کنید.

    به نتیجه نرسیدن ها تجربه های ساده زندگیست
    بینهایت خواسته و بینهایت جواب منفی
    ایجاد فضای عاطفی برای ابراز درخواست

    مورد اول:همین؟تجربه های ساده زندگی؟گاهی بعضیاشون تجربه های ساده زندگی هستند اما بعضیاشون از حد تجربه ساده فراتر میرن.گاهی موضوعی که به نتیجه نمیرسه تاثیر زیاد و سرنوشت ساز روی زندگی فرد داره.خوب ممکنه بگین دوباره امتحان میکنه و یه راه دیگه رو انتخاب میکنه.اما نه...بعضی مسائل خیلی مهم اند نمیشه به راحتی ازشون چشم پوشی کرد یا گاهی جبرانشون ممکن نیست یا خیلی خیلی سخت و هزینه بر (ازهمه جهت) هست.پس همشون تجربه های ساده نیستن

    مورد دوم:بله بصورت تئوری هر کس میتونه بینهایت درخواست داشته باشه و فرد دوم میتونه بینهایت مرتبه جواب رد بده...اما به من بگین مسئولیت و وظیفه شناسی و حق و حقوق کجای این معادله قرار میگیره؟گاهی ما عملا حق نداریم بینهایت مرتبه جواب منفی بدیم چون نقشی دارم،نقش پدر،مادر،همسر،فرزند،کارمن د،رئیس و...و این نقشها برامون مسئولیتهایی تعیین میکنه.و ما موظف میشیم بعضی خواسته ها رو انجام بدیم.
    اگر ما ازپذیرش مسئولیتهامون با این عنوان که من حق دارم بی نهایت بار مخالفت کنم سر باز بزنیم عملا فشار این موضوع بر دوش دیگران خواهد افتاد.(من با این تیکش واقعا مشکل دارم)

    مورد سوم:کاملا درسته که هر زمان درخواستی در فضای عاطفی صحیح و با مناسبترین الفاظ و حرکات و لحن گفته بشه زودتر و بهتر به نتیجه میرسه.اما گاهی عملا این شرایط مهیا نمیشه بنا به دلایل زیاد.مثلا...من ازبانک احساسم برای طرف مقابل زیاد خرج کردم و دریافتی کمی داشتم پس موجودی احساسی کم است...یا...شرایط محیطی چنان متشنج هست که عملا امکان ایجاد اون شرایط مناسب منتفی میشه...چون در رابطه بین درخواست کننده و شنونده درخواست عوامل مختلف هم تاثیر دارن
    نمیدونم چه جوری منظورمو برسونم؟اگه لازم بود بیشتر توضیح میدم
    بازم ممنون


  2. 6 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    ava48 (پنجشنبه 12 اردیبهشت 92), littlesister (شنبه 10 فروردین 92), بهار.زندگی (پنجشنبه 28 دی 91)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    به نتیجه نرسیدن ها تجربه های ساده زندگیست

    به ننتیجه رسیدن و یا به نتیجه نرسیدن از نگاه من و با باورهای من تجربه های ساده زندگیست . می پرسی چطور؟

    قطعا من به عنوان "فرد" مسیری را انتخاب کرده ام .دقت کن از انتخاب می گویم .

    و حال
    هر انتخاب و تصمیم گیری شامل بها و یاهزینه ای است که باید پرداخت بشود .قاعده اصلی پرداخت بهاست . یعنی چیزی معادل با ارزش واقعی .اما گاهی در اثر انتخاب غلط و یا عدم شناخت کافی از مسیر و عدم مهارت و ............این بها تبدیل به هزینه می شود .خوب طبیعی است که این قیمت واقعی تجربه نیست اما به هر روی تو تجربه کرده ای . خودت هم انتخاب کرده ای . حال اگر گران خریدی باز مشکل خود فرد است . که قوانین را نمی دانسته . برای تجربه اش چنین فاکتورهایی در نظر نگرفته و یا ....................

    مثال : دختری با پسری ارتباط می گیرد و این مسیر را انتخاب می کند و شاید با خوش باوری خیال کند که این ارتباط گیری خلاهای عاطفی او را پر می کند و کادو می گیرد و کادو می دهد و با کسی حرف می زند و دوست می دارد و دوست داشته می شود و تمرین ارتباط با مرد برای مسیر زندگی آینده را یاد می گیرد و حتی چ بسا با هم ازدواج می کنند و ...........

    اما وقتی به پستو رسید .می بیند بکارت خودش را هم روی خلاهای عاطفی و........داده و از ازدواج خبری نیست و این ارتباط عمرش به سر آمده و ................. خوب این جای ماجرا را نخوانده بوده ............اما به هر حال این هم یکی از اتفاقات این بازی و ارتباط دختر و پسر است . پس به علت عدم آگاهی و شناخت و خوش خیالی و ...........
    می بینیم .بها تجربه اش برایش سنگین تمام شده و هزینه کرده .تجربه اش را گران خرید ه و چه بسا در کل مسیر زندگی هزینه ی این تجربه که خودش انتخاب کرده در خیلی جاها یقه اش را می گیرد و..............
    می خواهی بگویی پسر نامردی کرده ؟ درست و غلط ماجرا را کاری ندارم .اما می گویم :نه . نامردی نکرده .

    او از اول چنین چیزهایی را در نظر گرفته و طبق انتخاب مسیر خودش جلو رفته و به نتیجه هم رسیده ( باز دقت کن گفتم به درست و غلط و شرعی و غیر شرعی بودن و انسانی بودن و اخلاقی بودن ماجرا کاری ندارم . ) چرا که این تعاریف همه و همه ذهنی است و الزاما آنچه برای تو نامردی و غیر شرعی و غیر انسانی و غیر اخلاقی وتوهین و ......تعریف می شود برای فرد مقابل چنین تعریفی ندارد .

    حال فرد می تواند نقش شهید مظلوم را برای همه ی عمر بازی کند ...........من می گویم نه تجربه کردی . تجربه ای با قیمتی گران . راهش نه مظلوم نمایی و شهید نمایی است و نه خودکشی و زندگی جریان دارد ...............درست را بگیر و برو






    بینهایت خواسته و بینهایت جواب منفی


    تو هم به لحاظ تئوری درست می گویی .

    باور شخص من این است که اگر کسی درخواستی از ما داشت 90 درصد باید پذیرفته شود و جواب آره بگیرد اما نه گفتن هم لازم است چرا که همین موارد ی که تو اشاره کردی برای من هم مهم است + اینکه در پاره ای از موارد ما نیاز خودمان به ایثار را مرتفع می کنیم . اما خیلی ها ابدا معنی ایثار را نمی دانند و بعدش با لنگه کفش منت به جان آدم می افتند .

    اما واقعا چند درست از افراد جامعه و یا خانواده و.........آگاهانه بر طبق مسئولیتهای خود در لحظه و آن رفتار و عمل و احساس می کنند ؟!
    و یا چند درصد اگر نسبت به غیر احساس مسئولیت کنند نسبت به خود هم چنین احساس مسئولیتی دارند ؟و یا برعکس .
    یااساسا چند درصد ایثار گرواقعی هستند ؟

    بهترین گواه این حرف همین مثال بالاست .چرا که دختر نسبت به خود در این مورد خاص مسئولانه برخورد نکرده و کار به گران خریدن تجربه کشیده .

    اما اگر می بینی گاهی تلخ جوابهایت را می دهم به این دلیل است که ذهن تو دنبال حق و ناحق و درست و غلط و خوب و بد ودو دوتا چهارتا ( کاری که خودم سابقا حرفه ای کارش بودم و مدتهاست که در ترکم ) ............است اما واقعیت زندگی با حقانیت آن متفاوت است .چیزی حق نیست اما هست در نتیجه حق فرو می ریزد تا واقعیت شکل بگیرد ( الزاما واقعیت شیرین و به به و گلستان و شیر و شهد و عسل و.........نیست )‌.

    من و تو خیلی هنر کنیم باید خودمان را در یابیم تا اشتباه نکنیم اما همین تصمیم هم گارانتی بر درست بودن اعمال و افکار و احساسات ما نیست . چرا که انسان حتم الخطاست و نه جایزالخطا .( این حرف الهی قمشه ای است و حرف من نیست اما من به این جمله رسیده ام و ارادت خاصی به درک و عمق معنا این جمله دارم )‌

    و اما چرا تغییر نگرش در مورد افراد بیرونی و حوزه ی مسئولیت پدیری و...............لازم است به این دلیل که ما نمی توانیم برای دیگران خط مشی تعریف کنیم و ..............برای خودمان شاید .چرا که تمایل به رشد در ما هست . در نگاه بیرونی مطمئن باش فرد از آن چیزی که هست احساس رضایت می کند در غیر این صورت خودش برای تغییر خودش اقدام می کرد . ...........در نتیجه ما افراد بیرونی را همانگونه که هستند می پذیریم ................برای پدر و مادر و .......کاری از دستمان ساخته نیست مگر کمک و دستگیری ( انشالله که همیشه سایه ی پربرکت هر پدر و مادری حتی اگر فکر کنیم که بلد نیستند و یا مسئول نیستند و یا بیمار و افتاده هستند بر سر تک تک افراد بشر باشد وقتی نباشند می فهمیم چه برکتی از دستمان رفته که با غروغر و نارضایتی و ............از دست شان دادیم !) گاهی خیلی زود دیر می شود !

    اما برای شوهر و رئیس و ............می توانیم همه را ول کنیم و برویم در مسیر دیگر که فرد احساس مسئولیت دارد و با روش های بدیع و شگفت انگیز باعث آزار ما نشود و بهای این رفتن و ترک کردن و .............را با جان و دل بپذیریم .




    ایجاد فضای عاطفی برای ابراز درخواست



    با آنچه که تو گفتی الزامی ندارد در میدان کارزار و جنگ من و تو یادمان بیفتد که در خواست داریم . زمان مناسب و درایت عنوان کردن درخواست خودش یک هنر است . و همه ی این حرفها برای این است که ما به باور برسیم که زندگی کردن هم مثل خیلی چیزهای دیگر نیاز به هنرمندی دارد . تو اگر ذوق این هنر را داشته باشی و استعداد و.............را به کار نگیری کاری کرده ای که شاید اسمش زندگی باشد و یا شاید هم نباشد و یا اگر استعدادت را به کار بگیری و ذوق نداشته باشی باز هم همینطور‍



    و اما در مورد بانک احساسی

    اشتباه اکثریت ما این است که فکر می کنیم این بانک وامانده باید از طریق موجود دوپا پر شود و از همانجا که پر شد باید همان اندازه خرج شود ! .ببین چقدر خود را محدود می کنیم ؟اما چرا ؟
    چون اینجور یاد گرفته ایم .

    عزیزم باور کن کف خیابان هم نوازش ریخته . باید یاد بگیری که چطور بانک خودت را پر کنی .

    در این تالار همه می دانند من عاشق صدای گنجشک و بهار و تصویر گل یاس زرد و باغچه ی خانه ام و گربه ای که اکثرا روی دیوار رو به رو نشسته و....................است . باور کن با این تصویر بانک من حکم مولتی میلیاردترین آدم روی زمین را پیدا می کند ...............موجود دو پا را کجای این تصویر دیدی؟!

    گاهی دلم دریا و صدای مرغان دریایی و انعکاس خورشید و بازی با شن و صدف و ............می خواهد .بهایش را می پردازم و بانک خودم را پر می کنم . آن وقت ممنون خلبان و گروه مهمانداران هستم که مرا به مقصد رسانده اند تا من مولتی مولتی مولتی میلیاردر بشوم .

    تو ببین با چی مولتی مولتی مولتی میلیاردر می شوی ؟!چی دوست داری ؟ بانک چطور سر ریز میشه ؟از همان طریق خودت را تا حد زیادی بی نیاز از نوازش گیری از طریق انسانها می کنی اما اگر کرمی کردند می گویی دم شما گرم این هم برداشتم برای خودم .

    حال اگر این وسط موجود دوپا هم کرمی کرد آن را هم می گیرم اگر نه خودم را محدود به موجود دوپا از بچه و مادر و شوهر ودوست و همسایه و سرایدار و همکار و ........نمی کنم .

    در نتیجه وقتی که بانکت پر باشه دنبال بازی روانی نمی روی . کاری نمی کنی که با دعوا و اختلاف از طریق منفی بانکت را پر کنی و بعدش هم بگی من که کار ی نکردم اما ..............دیگران هم مثل تو . چرا که تو از موجودی بانک خودت می توانی به آن ها به شکل مثبت و سازنده بدهی .

  4. 19 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 05 بهمن 91), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), sanjab (یکشنبه 17 شهریور 92), she (یکشنبه 10 شهریور 92), فرزانه 123 (جمعه 14 اردیبهشت 97), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), زن ایرانی (سه شنبه 08 مرداد 98)

  5. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    گاهی اوقات ترس از "نه شنیدن" باعث رفتاری منفعلانه میشه
    چرا که این نه شنیدن و عدم اجابت درخواستمون رو به بی ارزش بودن خودمون و خواستمون تعبیر می کنیم
    لذا می بایست در خودمون جراتمندی و توانایی تجزیه و تحلیل وقایع ، را بالا ببریم

    همچنین



    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66

    گاهی ما عملا حق نداریم بینهایت مرتبه جواب منفی بدیم

    اما می توانیم این حق رو زیرپا گذاشته و جواب منفی بدهیم و همچنین عواقب آن را نیز بپذیریم


    چون نقشی دارم،نقش پدر،مادر،همسر،فرزند،کارمن د،رئیس و...و این نقشها برامون مسئولیتهایی تعیین میکنه.و ما موظف میشیم بعضی خواسته ها رو انجام بدیم.

    همانطور که گفتم در هریک از این نقش ها که باشیم می توانیم در برابر مسئولیت هایی که بر عهده داریم نه بگوییم و عواقبش رو هم بپذیریم
    و در این گونه موارد هست که می توان افراد مسئولیت پذیر رو را از افراد بی مسئولیت بازشناخت



    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66
    اگر ما ازپذیرش مسئولیتهامون با این عنوان که من حق دارم بی نهایت بار مخالفت کنم سر باز بزنیم عملا فشار این موضوع بر دوش دیگران خواهد افتاد.(من با این تیکش واقعا مشکل دارم)
    خیر ، با این قسمت که فشار این موضوع بر دوش دیگران می افتد رو موافق نیستم
    ببینید این طرف مقابل و یا به قول شما دیگران هستند که در برابر عدم پذیرش مسئولیت ها می توانند آن را بپذیرند و یا نپذیرند


    مثلا در نقش یک کارمند
    کارمند وظیفه دارد هر روز صبح گزارشی رو به رئیس خود بدهد و رئیس نیز این گزارش رو با تایید به مدیر خود بدهد
    حال اگر این کارمند در برابر این مسئولیت سرباز زند و بی نهایت بار نه بگوید
    رئیس حق انتخاب دارد ( بین : بینهایت بار نه گفتن ، چند بار با دلیل موجه نه گفتن)
    1) بپذیرد که خودش گزارش را آماده کند و به مدیر ارائه دهد (رفتاری منفعلانه )
    2) با پرخاشگری و عصبانیت با کارمند رفتار کند تا وی گزارش را اماده کند (پرخاشگری) که این قسمت هم باز همان دور دایره اتفاق می افتد : یا کارمند به خودش میاد و رفتارش رو اصلاح می کند و یا نه همچنان بینهایت بار نه می گوید و باز رئیس حق انتخاب دارد
    3) اما رفتار صحیح رئیس از نظر من این میتونه باشه : وقتی کارمند مسئولیت خودش رو بدون دلیل نمی پذیرد ، عذر وی را بخواهد ....

    در این خصوص کارمند عواقب بینهایت نه گفتن را می بیند


    اما ، ما نمی خواهیم رفتار دیگران را نقد کنیم
    بلکه می خواهیم خودمان رفتاری منطقی و صحیح داشته باشیم نه منفعلانه و نه پرخاشگرانه ، لذا اگر از زاویه دید رئیس یک بار دیگه مثال بالا را مرور کنیم می بینیم که ما نیز می توانیم در برابر دیگران منفعل باشیم یا نباشیم






  6. 13 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), بالهای صداقت (پنجشنبه 05 بهمن 91)

  7. #14
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    جواب جان سخت: پست 4

    خانم،
    1. بسیاری از این اطلاعات بی شک حاصل مطالعات نظری و تجربی روانشناسان معتبر و بعضی دیگر حاصل مطالعات موردی در زوج درمانی است. بی شک کتاب به تنهایی نمی تواند مشکلی را از شما و یا هرکس دیگری حل کند چراکه مشکل شما و دیگران، ناشی از نوع تفکر، نوع زندگی، نوع تربیت و بسیاری مولفه های دیگر است که کتابها آنها را نمی بینید و نمی گوید. اما بی تاثیر هم نیست

    2. ببینید نکته ظریفی وجود داره که البته بسیار هم بحث شده و کارشناس عزیز، آنی هم به آن اشاره کرده است و اون چگونه خواستنه! و دیگری رفتار جرات مندانه
    خب این دو موضوع در راستای هم می باشد
    موضوع اول و پیش فرض این است که شما جرات مند هستید.
    ببینید در بسیاری از مواقع افراد جرات مند نیستند و صرفا ادای رفتاری جرات مند رو تقلید می کنند.. یعنی از کلید واژه های جرات مندی استفاده می کنند... مثل : با تمام احترامی که برای شما قائلم... در صورتیکه در ذهنیت خود جرات مند نیست و تنها می خواهد به شکلی محترمانه مخالفت کند و یا پرخاش کند... این خود نکته های بسیاری دارد. خواستید باز می کنم ( ترجیح می دهم که بصورت مطالعات موردی بررسی کنیم چون بحث بسیار گسترده است، لذا قبل از سوال توضیح ندادم )
    دومین نکته در فرمایش شما درخواست است. مسلما فردی که جرات مندانه رفتار می کند، انتظار این را ندارد که با درخواست او موافقت شود چراکه حقوق فردی را برای شخص مقابل قائل است. اما حقوق فردی چیست؟ در ادامه می گویم چون به روشن شدن بحث کمک می کند.
    پس فرد، با فرض اینکه همسرش مخالفی شاید داشته باشد درخواستش را مطرح می کند
    اما طرح درخواست باید به شیوه ای باشد که کمترین احتمال مخالفت وجود داشته باشد. نمی تونیم به واسطه رفتار جرات مندانه، هر چه به فکرمون رسید رو هر زمانی مطرح کنیم و بگیم خب، مخالفت کرد و من باید احترام بگذارم لذا سکوت می کنم!
    نه به هیچ وجه اینطور نیست!
    شما باید شرایطی رو در نظر بگیرید از نظر زمان طرح درخواست، مکان ، موضوع، همدلی پیش از درخواست، شیوه بیان درخواست، و حتی زبان بدن، حتی عطری که زده اید، تیپی که پوشیده اید، که بیشترین احتمال موافقت را داشته باشد. چگونگی طرح درخواست را خواستید باز می کنم
    یکی از مولفه های مهم درخواست این است که باید منطقی و صحیح باشد.
    اما حالا به هر دلیلی مطرح کردید و مخالفت شد، آیا باید سکوت کنید؟ اعتراض کنید؟ پافشاری کنید؟ تکلیف واقعا چیست؟
    مسلما سکوت شما، در برابر درخواست منطقی شما، یکی از مولفه های انفعال است. پس اگر سکوت کنید و نظرات، تمایلات و خواسته های خود را مطرح نکنید، منفعل هستید. پس فرد درخواست کننده باید کنکاش نموده وقانع شود که رد درخواست وی کاملا منطقی است و این نیازمند قاطعیت است.
    اما گاهی به اشتباه درخواست شما، عملا با حقوق فردی طرف مقابل شما تعارض دارد، در این شرایط شما می توانید در برابر رد درخواست منطقی یا پیشنهادتون، سکوت اختیار کنید.
    اما فرد مقابل شما و شما، چه حقوقی دارید؟
    حق دارید اندیشه ها و دیدگاههایتان را بیان کنید اگر چه با عقاید دیگران، مغایر باشد
    حق دارید احساسات خود را بروز دهید و مسئولیت این ابراز احساسات را بپذیرید
    جق دارید نه بگویید
    جق دارید آری بگویید و موافقت کنید
    حق دارید اشتباه کنید و مسئولیت آنرا بپذیرید
    حق دارید عقیده خودتون رو تغییر بدید و بابتش عذر خواهی نکنید
    حق دارید استدلال کنید
    حق دارید مورد احترام قرار بگیرید و احترام بگذارید
    جق دارید بگویید "نمی دانید"
    حق دارید آنچه می خواهید درخواست کنید
    حق دارید سخنانتان شنیده شود.
    حق دارید بگویید : آنها متوجه نمی شوند
    حق دارید قانع شوید

    حقوق بالا حقوقی هستند که هر کسی چه شما و چه همسرتان دارید. که باید مورد احترام واقع شوند

    مواردی هم هست که ما بهتره رفتار به سبک جرات مندانه را فراموش کنیم:( غیر از همسرمان را آخر همه موارد اضافه کنید)
    - وقتی فرد مقابل ما در مهلکه ای گرفتار شده است.. و ما با قاطعیت و رفتار جرات مندانه به او استرس وارد می کنیم
    - وقتی با افراد سلطه جو، قلدر و اصلاح ناپذیر مواجه هستید... مثل کسی مانند پدری سختگیر!
    - وقتی با فردی بسیار حساس مواجه هستیم بخصوص وقتی که اولین برخورد ما آخرین برخورد ماست
    - هنگامیکه متوجه اشتباه خود می شویم
    - هنگامیکه با افرادی از خانواده مواجه هستیم که میزان برخورد ما با آنها بسیار کم و بسیار حساس است.
    - هنگامیکه در مخمصه هستیم
    - هنگامیکه با رئیس یا شخصی مواجه هستیم که می تواند امنیت شغلی یا اجتماعی ما رو در کوتاه مدت تهدید کند
    http://www.hamdardi.net/thread-16079-post-144997.html#pid144997

    - اینکه در مورد مادر شوهر هم توصیه می شود... باید با احتیاطهای لازم، از روشهای صحیح بصورت فزاینده، رفتارهای جرات مندانه را در مورد ایشان اجرا کنید


    3. در مورد نکته سومی که گفتید دقیقا صحیح حدس زدید، باید هر دو نفر جرات مندانه رفتار کنند تا صمیمیت افزایش یابد. اما این هرگز بدان معنی نیست که چون همسر شما، به دیدار روانشناس نمی رود، چیزی نمی خواند و با این سبک رفتاری کاملا نا آشناست یا به عبارتی تغییر ناپذیر است، شما هم بگید پس چون رابطه ای که یک نفر پرخاشگر و یک نفر منفعل باشد، رابطه خصمانه است، من هم جرات مندی را فراموش می کنم، کاملا اشتباه کرده اید!
    بلکه شما باید جرات مند باشید تا چرخه منفی، متوقف شود! سپس رابطه خصمانه ساده تر از رابطه ای سلطه گرانه مشکلش حل می شود.



    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66
    اجازه !!منم سوال داشتم.سبکتکین جون خودتون گفتین اگه کسی سوال داره بپرسه.
    اقایsci میخوام بدونم این رفتاری که شما توضیحش رو دادین عملا میتونه انجام بشه؟چون خودتون گفتین باید هر دو طرف یک رابطه این کارو انجام بدن؟اما اگه یک طرفه باشه چی؟اگه یکی از طرفین به روش قلدرمابانه خودش ادامه بده چی؟
    این موضوع که فقط مال زن و شوهرها نیست.هست؟!!
    من با خونواده و یا در واقع پدرم همچین مشکلی دارم اما هر چی سعی میکنم ازاین روش استفاده کنم فایده نداره،چون پدرم دست از رفتارش اصلا برنمیداره انگار جزئی از ذاتش شده.ممنون میشم توضیح بدین.احیانا اگه خواستین جزییات بیشتر بدونین ازم بپرسین یا تاپیکم به نام احساسات متناقض به خونواده رو نگاهی بندازین
    تا حدی جواب سوال شما رو در بالا گفتم/
    اما باید عرض کنم به هیچ وجه این سبک رابطه، یک الگوی خیالی نیست، و تنها راه افزایش صمیمت و البته جذابیت شماست! هیچ کس از معاشرت با یک فرد منفعل و پرخاشگر احساس خوبی نخواهد داشت.
    حتما تاپیک شما رو نگاه می کنم،
    اما در مورد پدرتون، باید عرض کنم که ایشون جزء افرادی هستند که غیر قابل تغییرند و اجرای سبک جرات مندانه در برابر ایشون با همه مولفه ها بویژه قاطعیت موجب تعارض و اعصاب خوردی و چالش شما و ایشون خواهد بود.
    در این موارد توصیه من این است که از تکنیک کاغذ خط خورده در رد خواسته های ایشان استفاده کنید
    و از جرات مندی فزاینده به هیچ وجه بهره نبرید
    معمولا درخواست های صحیح از این افراد همراه با همدلی بسیار موثر خواهد بود در اینکه درخواست شما را بپذیرند
    مخالفت و سرزنش این افراد بطور مستقیم و گفتن واژه " نه" مثل سم مهلک ارتباطی است
    هر گونه تلاش برای تغییر پدرتون کاملا بیهوده است
    قاطعیت با ایشان ممنوع است
    همدلی با ایشان معجزه می کنه

    سوالی بود بپرسید

  8. 17 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), Opal (جمعه 05 مهر 92), sci (پنجشنبه 05 بهمن 91), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 05 اردیبهشت 92)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 آذر 91 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1390-8-02
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    1,745
    سطح
    24
    Points: 1,745, Level: 24
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    393

    تشکرشده 401 در 117 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    با تشکر بسیار از خانم انی عزیز و بالهای صداقت اقای اس سی ای محترم وزحماتتان

    من یکم دچار تناقض شدم میشه راهناییکنید ؟
    1- خانم صداقت عزیز د مورد این جمله که فرمودید : وقتی کارمند مسئولیت خودش رو بدون دلیل نمی پذیرد ، عذر وی را بخواهد ....

    یعنی وقتی همسرمون هم مسئولیتشو نپذیرفت عذرشو بخواهیم ؟

    2- اقای اسی سی ای عزیز میشه چگونگی طرح درخواست و اینکه اگر در ذهنمون جراتمند نیستیم رو باز کنید ؟

    3- خانم انی عزیز میشه در مورد این جملات من دچار تناقض شدم توضیح بدید ؟

    الف . رفتار غیر منفعلانه ما رو به تغییر طرف مقابل نمی رسونه وفقط برای ارامش خودمون هست ...
    ولی در جای دیگر گفتید با صبر بردباری و یک دست بودن رو طرف مقابل تاثیر داره

    یعنی ایا جای امیدواری هست که طرف درست شه ؟

    ب . باید سازش کنیم و عواقب را بپذیریم (که اگر به قول شما دوربین را به سمت خود گرفته و مثلا در نهایت مشکلات خودم حل شه و ارام باشم ودر واقع ببینم که با چی ارام ترم ) که این مستلزم این است که بی مسئولیتی همسرم بارش تمام وکمال بر دوش من است ومن این را نیم خواهم چون نمی توانم
    پس نتیجه میگیرم که باید راه دوم را برم ترک کنم طلاق بگیرم و عواقب انرا برای مسیری تازه بپذیرم

    یعنی در هر دو صورت باید ببینیم از کدام وبه چه صورت راضی هستیم درسته ؟؟؟؟؟؟ یاه نه ؟؟؟؟؟؟

    یه سوال داشتم میشه توضیح بدید که چطوری می تونم دیگه دو دوتا چهار تا یا حق وناحق نکنم ؟؟؟؟؟؟؟؟

  10. 4 کاربر از پست مفید جان سخت تشکرکرده اند .

    میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), جان سخت (سه شنبه 06 دی 90)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    . ببینید نکته ظریفی وجود داره که البته بسیار هم بحث شده و کارشناس عزیز، آنی هم به آن اشاره کرده است و اون چگونه خواستنه! و دیگری رفتار جرات مندانه

    يه سوالي داشتم و اون اينه كه يه وقتايي پيش مياد كه شما اصلا درخواستي نكردين و كاري رو انجام ميدين و از نظر خودتون درسته و ايرادي نداره ولي وقتي اون كارو انجام دادين همسرتون پرخاش مي كنه و ازتون مي خواد ديگه اينكارو تكرار نكنين . شرايطي كه شما پيشنهاد ميدين براي درخواست خواسته مون (از نظر زمان طرح درخواست، مکان ، موضوع، همدلی پیش از درخواست، شیوه بیان درخواست، و حتی زبان بدن، حتی عطری که زده اید، تیپی که پوشیده اید، ) فراهم نيست . ناخوادآگاه اين شرايط فراهم شده و شما مي خواين همون جا درخواستتون رو مطرح كنين . تو همون شرايط درخواستتون رو مطرح مي كنين و با همسرتون سر اين قضيه گفتگو ميك نين . مواردي براي خود من پيش اومده كه بعد از يه ساعت گفتگو در نهايت همسرم بهم گفته آقا جان من اصلا به منطق و درست بودن يا غلط بودنش كاري ندارم . من خوشم نمياد اينكارو بكني و ديگه هم نبايد بكني . مي خواي بخواه نمي خواي نخواه ... من همينم كه هستم نمي توني زندگي كني تكليفتو مشخص كن .... من انتظار ندارم هميشه حرف منو قبول كنه يا كاراي منو تاييد كنه . ولي درست نيست كه بدون منطق جلوي من موضع بگيره و بگه همينه كه هست . و اگه من اون كارو دوباره تكرار كنم بايد تاوان سختي رو براش بپردازم . من بايد تو اينجور موارد چيكار كنم ؟ كار اشتباهي كه من خيلي از اوقات مي كردم و الان مي دونم اشتباه بود اين بود كه همونطور كه شما گفتين اون كاري رو كه دوست داشتم در خفا انجام ميدادم و در نهايت وقتي طبق روال معمول سرنوشت ماه پشت ابر نمي موند و همسرم متوجه ميشد ديگه ..... خودتون بدونيد ته ماجرا چي بود .انگار يه قتلي چيزي مرتكب شده بودي يا گناه نابخشودني ... هر چند من ته اون گفتگوها هيچوقت نمي گفتم باشه من ديگه انجام نمي دم ولي همون سكوت و كم آوردن من باعث ميشد كه همسرم فكر كنه من موافقم و مجبورم به حرفش گوش كنم . الان مي دونم كه اين چرخه اشتباهه ولي چه راه حلي درسته ؟




    موضوع اول و پیش فرض این است که شما جرات مند هستید.
    ببینید در بسیاری از مواقع افراد جرات مند نیستند و صرفا ادای رفتاری جرات مند رو تقلید می کنند.. یعنی از کلید واژه های جرات مندی استفاده می کنند... مثل : با تمام احترامی که برای شما قائلم... در صورتیکه در ذهنیت خود جرات مند نیست و تنها می خواهد به شکلی محترمانه مخالفت کند و یا پرخاش کند... این خود نکته های بسیاری دارد. خواستید باز می کنم ( ترجیح می دهم که بصورت مطالعات موردی بررسی کنیم چون بحث بسیار گسترده است، لذا قبل از سوال توضیح ندادم )


    ميشه يه كم بيشتر در اينمورد توضيح بدين . چون خودم نمي دونم تفاوت اين دو چيه ؟ من پرخاش نمي كردم و قصدم هم واقعا پرخاش نبود مي خواستم همسرم قانع بشه . درسته كه طرف مقابلم هم حقوقي داره و حق داره اصلا درخواست منو نپذيره ولي تو مواردي پيش مياد كه حقوق من به موافقت ايشون مربوط ميشه و نميشه بگم خوب حق داره قبول نكنه ... خوب چيكار بايد كرد ؟ تنها راهش اينه كه بپذيريم با چشم باز انتخاب نكرديم و بقول آني عزيز به جاي پرداخت بها هزينه سنگيني پرداخت كنيم و طلاق و ... و بعدشم انتخاب يه فرد ديگه كه با معيارامون بيشتر همخوني داشته باشه ؟ يا اينكه راه هاي ديگه اي هم هست ؟

  12. 3 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    saboktakin (شنبه 03 دی 90), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    بذارین یکی یکی جواب بدم.
    اول انی
    ازانتخاب گفتی ومسئولیتی که با هر انتخاب متوجه ما میشه.خوب من کاملا موافقم اما به شرط اینکه به واقع انتخابی صورت گرفته باشه.اما مشکل من در مورد قضایای غیر اختیاری و زوریست.تاوان دادن در همچین شرایطی سخت و بیرحمانه است.و اینجا دیگر شبیه تجربه ساده زندگی نیست.
    بله درست گفتی.من دنبال حق و نا حقم.اما نه به شکل مطلق در حدی معمول یا حتی کم.
    مشکل من همینه که گفتی...درمورد پدرو مادرکاری ازدستمان ساخته نیست....نمیتونم بپذیرم خونوادم حق و حقوق من رو زیرپا بذارن اونم تا این حد....باور کن من خیلی جاها و وقتا بخاطر پدر و مادر بودن وخونواده بودنشون کوتاه میام اما بیشتر ازاین واقعا نمیتونم.نمیتونم تحمل کنم حقم خورده بشه بعد تازه طلبکار هم باشن یعنی هیچ جا برای خودشون یه استوپ نمیذارن که بگن دیگه داریم به حد و حدودش زیاد تجاوز میکنیم.اگه پدر مادرم نبودن میدونستم چیکار کنم اما الان...

    منظورم این نیست وسط دعوا بریم درخواست خودمون رو بگیم.منظورم سبک کلی زندگیه.اونم براساس شرایط خودم میگم.
    منم عاشق بهارم.طبیعت به من حس عالی میده.ازبازشدن یه گل هم لذت میبرم.ازصدای گنجیشکا...ازصدای بال کبوتر...این چیزا واسم شگفت انگیزه ...اما وقتی این بانک احساسیم با جویده شدن مخم توسط مادرم نابود میشه چی؟
    ضمنا من وسط دعوا و اعصاب خوردی نمیتونم هی به شکفتن گل و گربه همسایه و...فکر کنم.شاید بتونم بعدش از نظر روحی خودمو شارژکنم اما یه باتری هم اگه تند تند شارژ و خالی بشه ازبین میره.هر دفعه نسبت به قبل کمتر و دیرتر شارژ میشه

    بالهای صداقت
    چرا موافق نیستی؟چرا همچین مثالی میزنی؟اتفاقا منم حرفت رو قبول ندارم چون همیشه شرایط مثل مثالت نیست
    فرض کن مادری تموم مسئولیتهای خودش به عنوان زن و مادر انجام نده و به هر درخواستی نه میگه...یا پدری وظایف پدریش رو درست انجام نده...
    در این حالت سنگینی مسئولیتش رو دوش دیگری میفته.بقیه اعضای خونواده میتونن وظایف مادرشون رو انجام بدن یا ندن؟اگه انجام بدن که خوب همون حرف خودم میشه.اگه انجام هم ندن باز به نوع دیگه تحت فشار قرار میگیرن
    هر چند خود اون پدر و مادر هم ممکنه عواقبی ببینن اما دیگران هم متضرر شدن
    اگه برخورد با خونواده به راحتی عذر کارمند رو خواستن بود که مشکلی نبود.
    معادله پیچیده تره.بستگی داره طرفین چقدر به هم نیازداشته باشن؟چقدر قدرت داشته باشن؟

    sciعزیز و گرامی
    حرفهای شما به نظرم خیلی عملی تر اومد.
    بله درسته من نمیتونم پدرم رو تغییر بدم.هر چند که خودش هم از این اخلاقش خیلی ضرر میکنه.اما میدونم که تا خودش نخواد تغییری در کار نخواهد بود.اما فشار این موضوع روی منه.و مشکل من دقیقا اینجاست.
    بله میدونم رفتار جرات مندانه باعث جذابیت میشه.من با پدرم و کم با مادرم همچین مشکلی دارم.تقریبا با بقیه همچین مشکلی ندارم
    تکنیک کاغذ خط خورده؟؟؟!!

  14. 5 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), بهار.زندگی (سه شنبه 06 دی 90)

  15. #18
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    سبكتكين عزيز،‌
    اميدوارم روز خوبي رو شروع كرده باشيد
    شما نوشتيد:
    شرايطي كه شما پيشنهاد ميدين براي درخواست خواسته مون (از نظر زمان طرح درخواست، مکان ، موضوع، همدلی پیش از درخواست، شیوه بیان درخواست، و حتی زبان بدن، حتی عطری که زده اید، تیپی که پوشیده اید، ) فراهم نيست .ناخوادآگاه اين شرايط فراهم شده و شما مي خواين همون جا درخواستتون رو مطرح كنين . تو همون شرايط درخواستتون رو مطرح مي كنين و با همسرتون سر اين قضيه گفتگو ميك نين .
    دقيقا اشكال كار بالا همونجاست كه مشخص كردم،‌ يعني درست همون زمان كه شما مورد انتقاد قرار مي گيريد و حتي پرخاش،‌ مي خواهيد درخواستتون رو مطرح كنيد و همونطور كه اشاره كرديد شرايط اصلا در هيچ زمينه اي فراهم نيست... اينجا همون جاست كه اشتباه مي كنيد و درخواستتون رو مطرح مي كنيد. اينجا كاري كه بايد انجام بديد سكوته... آرامشه...مديريت اوضاع است... و گاهي همدلي است.. ببينيد همدلي هرگز به اين معني نيست كه آره كارت درسته! حق با توئه! من هيچ حقي ندارم... بلكه همدلي به اين معني است كه من فقط و فقط احساسي كه تجربه كردي رو مي فهمم... بارها گفته ام،‌ شما با يك جنايتكار هم مي تونيد همدلي كنيد...
    زمان طرح درخواست بسيار جايگاه مهمي داره.. پس ما در زماني كه ارتباط متشنج هست،‌ اوضاع نا آرومه،‌ شوهر يا دوست شما عصبانيه! ناراحته! به هم ريخته است... زمان مناسبي نيست كه ما هر گونه درخواستي رو مطرح كنيم...
    وقتي اوضاع آروم شد،‌ فرداي اون روز،‌ ايشون استراحت كرد،‌ زمان كمي به كمك ما اومد،‌ اون وقت مي تونيم درخواستتمون رو مطرح كنيم كه راهش و چگونگي طرحش رو خواهم گذاشت.
    پس يكي از مواردي كه بايد مدنظر داشته باشيم در رفتار جرات مندانه،‌ اينه كه همه اين مهارت به بيان نظرات ما ختم نمي شه، بلكه يكي از مولفه هاي مهم اون پذيرش انتقاده!
    در مورد پذيرش انتقاد در پست ديگر در صورت لزوم خواهم گفت ( براي پرهيز از پست طولاني)
    بدترين كاري كه شما و يا هركسي ديگر مي تونه انجام بده، ادامه رفتار منفعلانه است كه ناراحت كننده ترين وضعيتش،‌ وضعيتي است كه فرد، علاوه بر تمايلات و خواسته ها و عواطفش،‌ صداقت و روراستي رو هم پنهان مي كنه و تمايلي براي ابراز اونها نداره! اين شيوه، موجب خواهد شد چرخه منفي به شدت منفي تر شده و سرعت بگيره... در شرايطي كه اگر شما منفعل نباشيد بي شك،‌ خواسته خودتون رو مطرح مي كنيد و اين طرح خواسته موجب خواهد شد شريك زندگي شما،‌ علي رغم مخالفت، در وضعيت روشن تري قرار بگيره! حتي اگر به اشتباه تصميم بگيره كه نخواهد به زندگي ادامه بده كه اگر خواسته شما منطقي باشه، تصميم به جدايي ايشون كارساز و صحيح نيست..

    تفاوت پرخاشگري و رفتار جرات مندانه گاهي بسيار ظريف مي شه... چراكه هميشه افراد پرخاشگر،‌ توهين نمي كنند،‌ اونها بسيار محترمانه با شما مخالفت مي كنند... و گاهي شما با ديگران محترمانه مخالفت مي كنيد، بي آنكه بدانيد اين كار شما :
    اونها رو بي اعتبار مي كنه!
    به اونها بي احترامي مي كنيد،‌ كاملا محترمانه!
    مثال:
    همسر شما: اون روز خيلي پدرت به من گير داد... اصلا نمي دونم چي ميگه؟؟؟ ( بسيار آزرده)
    شما: با تمام احترامي كه براي تو قائلم عزيزم،‌ اما من فكر نمي كنم منظور خاصي داشته باشه... اتفاقا به نظر من
    خيلي هم بهت احترام گذاشت... من كه احساس خوبي داشتم!
    همسر شما: تو اصلا نمي دوني من چي مي گم! من خيلي ناراحت شدم
    شما: بله مي فهمم عزيزم! شما خيلي حساسي و زيادي سريع واكنش نشون مي دي!!!
    در مثال فوق شما جرات مندانه برخورد نكرديد! پرخاشگري كرديد همراه با بي اعتبار سازي!
    شما در شرايط جرات مندانه مي گوييد:
    آره عزيزم، مي فهمم! احساس خيلي بدي رو تجربه كردي.. من هم گاهي اين احساس رو در برخورد با دوستانم،‌(نه خانواده تو)، تجربه مي كنم.. مي فهمم خيلي احساس بديه!
    و با توجه به اينكه عواطف ايشون رو مي شناسيد كه مثلا با خوردن يك آب ميوه يا رفتن به يه كافي شاپ حالش سر جاش مي آد ( چون موقعيت رو تغيير مي ديد،‌ حتما عواطف ايشون تغيير خواهد كرد): مي خواي بريم يه كافي يه قهوه داغ بخوريم؟ يا گاهي : همينجا نگه داريد لطفا! مي خوام يه قهوه داغ بخورم تو همون كافي شاپ دوران نامزديمون!!
    ( تو پرانتز راجع به بحث قبلي: اما خب شما با ايشون موافقت نكرديد! مخالفت هم نكرديد! شما درخواست قلبيتون اين بوده كه هرگز در رابطه با خانواده شما بعد از مهماني ها با شما صحبت نكنند و گله نكنند،‌ چون شما كاري از دستتون بر نمي آد! اما خب اون موقع زمان مناسبي نيست...شايد بعد از يه قهوه،‌ يا شايد هم فرداي اون روز،‌ بعد از يه قرار نهار ظهر،‌ درخواستتون رو مطرح كرديد و ايشون رو به فكر وا داشتيد..)
    شما در اين مثال اصلا توهين نكرديد... منفعل هم به ظاهر نبوديد... به ظاهر بسيار هم اعتماد به نفس داشتيد! اما چيزي رو كه لازمه رفتاري جرات مند مي باشد نداشتيد: شما براي ايشون هيچ حقي،‌ حتي حق ناراحت شدن هم قائل نبوديد! پس شما به ايشون احترام نگذاشته ايد! دقت كنيد!
    احترام به ديگران در مهارت جرات مندي اين نيست كه ما انها رو روي سرمون بگذاريم! از واژه هاي خوب براشون استفاده كنيم! به جاي "تو" به اونها بگيم "شما"!!! ما بايد به حقوق فردي ديگران احترام بگذاريم!
    اما يك نكته ديگري هم در مثال فوق هست كه نشون مي ده رفتار شما جرات مند نيست و پرخاشگر است. و اون اينه كه پرخاشگر، تمركز صحبتهاش بر موقعيت نيست! بر فرد مقابلش هست! مي گيد: " شما خيلي حساسي و زود واكنش نشون مي دي!" يك سرزنش محترمانه با تمركز بر شخص نه بر موقعيت تعريف دقيق پرخاشه! در حاليكه اصلا قصد شما پرخاش نبود!
    بله گاهي نظرات طرف مقابل محدود كننده حقوق شماست: مثلا شوهر شما مي گه من معتقدم شما نبايد اين كار رو بكني! در صورتيكه اون كار رو شما دوست داريد انجام بديد!
    اينجا باز بحث پذيرش وسط مي آد... شما الزامي براي پذيرفتن درخواست ايشون نداريد! چون شما جرات مند هستيد... گاهي اين گفته از روي عصبانيته! يعني درخواستي منطقي نيست... به عبارتي نه منظور درخواست كننده سازنده است و نه درخواست منطقي است.. صرفا يك عصبانيته! پس اصلا مهم نيست... در اين مواقع موضوع رو باز نكنيد... بگوييد باشه بهش فكر مي كنم! موقعيت رو تغيير بديد و اعتبار سازي كنيد... سر فرصت اگر ديديد درخواست جدي است،‌ كنكاش كنيد تا صفحات ذهني شما به ايشون نزديك بشه...
    مثال:
    بعد از يه مهماني يا گردهمايي
    همسر: من دوست دارم شما بعد از اين با شاهين صحبت نكني! اون اصلا آدم درستي نيست...
    شما متوجه مي شويد كه احتمالا برخورد اون اقا موجب عصابنيت شوهرتون شده، لذا فورا مي گيد:
    متاسفم كه ناراحتت كرده... باشه حتما بهش فكر مي كنم! ( تغيير موقعيت و فضاي فكري)
    اين اصلا به معني انفعال نيست... چون موكول شد به تفكر!
    بعد از عصبانيت: عزيزم،‌مي شه دقيقا نظرت رو در رابطه با رفتار من با اون فرد بدونم!
    شوهر شما: اون ادم درستي نيست!
    شما: به نظرت چرا ادم درستي نيست؟
    شايد ايشون اطاعاتي داشته باشه كه شما بپذيريد و شايد به اين نتيجه برسه كه حسادتش رو بايد كنترل كنه و نتونه جواب مناسبي براي كنكاشهاي شما داشته باشه كه بدون عصبانيت مطرح مي شه...

    پس متوجه مي شيد كه صرفا با جدايي،‌ با طلاق، اين چرخه متوقف نمي شه... بلكه فقط از فردي به فرد ديگه جابجا مي شه... تنها زماني متوقف مي شه كه شما جرات مند بشيد! وقتي جرات مند شديد و فرد مقابل پرخاشگر باقي ماند... چرخه منفي ديگه نداريم! حالا اگر ايشون نخواست رفتارش رو تغيير بده به هر دليلي.. كه معمولا اختلالات رواني مي تونه دليل اون باشه،‌ شما مي تونيد كاملا جرات مندانه جدايي رو برگزينيد!









  16. 16 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), del (یکشنبه 02 تیر 92), Opal (جمعه 05 مهر 92), sci (پنجشنبه 05 بهمن 91), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 05 اردیبهشت 92)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟



    آقاي sci ‌نوشته :

    ** باید بدونید که شما اگر بخواهید رفتار جرات مندانه رو اجرا کنید... : شما مسئول شادمانی دیگران نیستید!!!

    ** برای نه گفتن خود به هیچ وجه دلیل و توضیح طولانی نیاورید،

    ** برای بیان نظرات خود، توجیه نکنید، کوتاه بگویید!

    ** هرگز نگویید " فکر نمی کنم بتوانم... " خیلی ساده بگویید "نه"

    ** مطمئن باشید که رفتار جرات مندانه به محض اینکه از طرف شما شروع بشه، با ناراحتی دیگران همراه نیست! اونها تعجب می کنند... اما بعد از مدتی با شما صمیمی تر از پیش هستند و شما رو دوست دارند

    ** اگر می خواهید در مقابل اصرار دیگران دلیلی بیاورید، فکر کنید و قاطعانه یک دلیل رو بگویید و در مقابل اصرار آنها دلائل خود رو عوض نکنید... مثلا از شما درخواست می شود یک مهمانی بروید: یک بار می گویید " نه، ما مهمون داریم" یه بار دیگه می گید" آخه شوهرم هم نیست" یه بار دیگه" فرداش باید زود بریم جایی" این خوب نیست... یک دلیل را تکرار کنید! فقط یک دلیل!!! به این تکنیک می گیم : صفحه خط خورده!

    ** هرگز تظاهر به موافقت نکنید...

    ** احساس گناه از ناراحتی دیگران ممنوع! اول اینکه عادت می کنند! دوم اینکه شما عضوی از گروه شادمانی نیستید که مسئولیت خوشحالی آنها با شما باشد


    ببخشيد بهار جان من لينكشو پيدا نكردم . اينا رو از نوشته هايي كه خودم از گفته هاي آقاي sci كپي كرده و ذخيره كرده بودم برداشتم و گذاشتم .

  18. 6 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    Opal (جمعه 05 مهر 92), saboktakin (سه شنبه 06 دی 90), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92)

  19. #20
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    147
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66

    .
    ..
    ...
    بله درسته من نمیتونم پدرم رو تغییر بدم.هر چند که خودش هم از این اخلاقش خیلی ضرر میکنه.اما میدونم که تا خودش نخواد تغییری در کار نخواهد بود.اما فشار این موضوع روی منه.و مشکل من دقیقا اینجاست.
    بله میدونم رفتار جرات مندانه باعث جذابیت میشه.من با پدرم و کم با مادرم همچین مشکلی دارم.تقریبا با بقیه همچین مشکلی ندارم
    تکنیک کاغذ خط خورده؟؟؟!!
    خانم بهار،
    شما از راهكارهاي داده شده مثل همدلي بهره هاي خوبي مي توانيد ببريد.. ببينيد بايد توجه داشته باشيد كه پدر شما و مادر شما، مورد كم لطفيهايي در زندگي بوده اند...
    گاهي همين انسان كه حرف هيچ كس برايش مهم نيست تشنه محبت دخترشه... چون مادر شما،‌ شايد نتوانسته باشه براي او زن مورد قبولي بوده باشه و مهارتهاي زندگي رو كسب نكرده باشه...پس شما با افرادي كاملا شكل گرفته مواجهيد كه براي تغيير خيلي از فرصتها رو از دست داده اند و الان خيلي ديره... ضمن اينكه اونها طي اين سالها همديگر رو پذيرفتند و خودشون هم عادت كرده اند... پس اونها رو بپذيريد و بدونيد همه حرفهايي هم كه مي زنند مهم نيست!
    احترام و همدلي در مورد اين افراد مي تونه تا حدي لذت بخش باشه كه فشاري كه روي دوش شماست رو به يك دهم حالت فعلي برسونه..
    اما مي تونيد در رد درخواستهاي نا بجا بدون اينكه عصباني بشيد يا از جرات مندي فزاينده استفاده كنيد،‌ از نكنيك صفحه خط خورده استفاده كنيد:
    (اين تكنيك شايد در اين سايت و در تاپيكهاي مختلف توسط كارشناسان مطرح شده باشه كه من به دليل اينكه فرصت كافي در اختيارم نيست پيدا نكردم و نقل قولي نگذاشتم)
    در اين تكنيك شما از بين همه دلائلي كه براي رد تقاضاي فرد مقابل داريد،‌ كه شايد دهها دليل باشه،‌ يكي رو مطرح مي كنيد/ و هر بار در برابر درخواست آنها همان يك دليل رو تكرار مي كنيد/ دليلي رو انتخاب كنيد كه بيشتر گوياي سلائق و نقطه نظرات شما باشه و البته منطقي باشه/
    مثال: پدر شما، اصرار دارند كه به همراه آنها مهماني برويد:
    شما: من به دليل اينكه با دوستم قراري دارم كه قبلا برنامه ريزي شده نمي آيم!
    پدر شما به مادرتان: چرا نمي اد؟
    مادر شما: چرا نمي اي؟
    شما: چون من با دوستم قرار گذاشتم و اين قرار از قبل برنامه ريزي شده... سلام برسونيد و عذر خواهي كنيد!
    پدر شما: بيا بريم...
    شما: با همه احترامي كه براي شما قائلم و علاقه اي كه دارم باهاتون بيام،‌ اما با دوستم قراري دارم و نمي تونم كنسلش كنم! من رو ببخشيد پدر...
    مادر: بيا بريم دخترم،‌ لجبازي نكن! ببين الان بابات قاطي مي كنه!
    شما: ( همدلي مي كنيد) مي دونم خيلي دوست داريد بيام و بهتون خيلي خوش مي گذره... اما نمي تونم قرارم رو كنسل كنم! دوست دارم با شما همراه بشم،‌ اما متاسفم كه مجبورم نيام! هرگز پدر من اين كار رو نمي كنه...
    و و و
    شما در مثال بالا يك دليل رو تكرار مي كنيد در صورتيكه شايد هزاران دليل داشته باشيد...
    جرات مندي فزاينده رو بكار نمي گيرد و انعطاف پذيريد و همدلي مي كنيد...بي احترامي نمي كنيد! بي اهميت نيستيد! اجازه هم براي نيامدن نمي گيريد!‌توضيح اضافه هم نمي دهيد! حقوق خودتون رو واقفيد و بهش احترام مي گذاريد!
    اما تكنيك شما صفحه خط خورده است!
    و حتما بدونيد كه شما هيچ راهي نداريد غير از ينكه رفتاري جرات مندانه رو داشته باشيد،‌ هرچند كه پدر و مادر شما هرگز تصميم به تغيير نگيرند...

  20. 18 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), kamr (یکشنبه 21 مهر 92), Opal (جمعه 05 مهر 92), sci (پنجشنبه 05 بهمن 91), she (یکشنبه 10 شهریور 92), میشل (سه شنبه 06 فروردین 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 05 اردیبهشت 92), باران13 (شنبه 06 مهر 92)


 
صفحه 2 از 15 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.