سلام عسل جان
گرچه میدونم در تاپیک قبلیت حسابی از دستم ناراحت شدی و من تقریبا نقش این خواهرهای بداخلاق و تند رو داشتم که داشت به خواهرش زور میگفت و فقط میگفت کات کن....بازم خداروشکر کن این ادم رو الان فرستادی و نذاشتی بشه همسرت و بعد همچین ادم ضعیفی رو بشناسی.به نظر خدا خیلی بهت رحم کرد و رحمتش شامل حالت شده....مدتی به ذهن و فکرت ارامش بده تا به ثبات برسی و بعده اون شروع کن به فکر برای زندگی جدیدت...میدونم ضربه بدی خوردی و توقع نداشتی اینجوری بشه ولی به هرکسی نمیشه اعتماد کرد...بازم خوبه 7 ماه معطلش بودی و نه مثلا 5 سال....فقط یادت باشه به هوای فرار از این اقا، تن به ازدواج با کسی نده...بذار اروم بشی بعد تصمیم بگیر....با ارزوی بهترین ها برات....
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)