عزیزم برات ارزو میکنم مشکلت به قشنگترین شکل ممکن حل شه و جریان ختم به خیر شه.
واسه اینکه دوباره تو خونتون دور هم جمع شین از ته دل دعا میکنم. خودت.ایدا و همسرت.
مارو بی خبر نذار.
تشکرشده 142 در 78 پست
عزیزم برات ارزو میکنم مشکلت به قشنگترین شکل ممکن حل شه و جریان ختم به خیر شه.
واسه اینکه دوباره تو خونتون دور هم جمع شین از ته دل دعا میکنم. خودت.ایدا و همسرت.
مارو بی خبر نذار.
تشکرشده 599 در 247 پست
با مشورت با وکیلم به این نتیجه رسیدیم که مذاکره با وکیل بی فایده است چون وکلا معمولا به طرف امید میدن و دنبال پولشون هستن و دلشون واسه طرفین نمیسوزه
قرار شد که من اعتراض به حکم بزنم ولی حرفی از سابقه کیفری او نزنم تا پرونده بره تجدید نظر که یه 2-3ماهی طول میکشه تا اون موقع اگه زندگیمون خوب شد که رضایت میدم و تمام ولی اگر روند لج و لج بازی رو ادامه داد و همچنان برای طلاق اصرار داشت منم راه طلاقو پیش میگیرم
حالا من شنبه میرم نمیدونم چی در انتظارمه برام دعا کنید
به نظر شما اون چه رفتاری نشون میده و من چه برخوردی کنم؟؟
- - - Updated - - -
با مشورت با وکیلم به این نتیجه رسیدیم که مذاکره با وکیل بی فایده است چون وکلا معمولا به طرف امید میدن و دنبال پولشون هستن و دلشون واسه طرفین نمیسوزه
قرار شد که من اعتراض به حکم بزنم ولی حرفی از سابقه کیفری او نزنم تا پرونده بره تجدید نظر که یه 2-3ماهی طول میکشه تا اون موقع اگه زندگیمون خوب شد که رضایت میدم و تمام ولی اگر روند لج و لج بازی رو ادامه داد و همچنان برای طلاق اصرار داشت منم راه طلاقو پیش میگیرم
حالا من شنبه میرم نمیدونم چی در انتظارمه برام دعا کنید
به نظر شما اون چه رفتاری نشون میده و من چه برخوردی کنم؟؟
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
من اگر جای اون بودم این زندگی رو تموم میکردم و می رفتم با کسی ازدواج می کردم که برای ادامه زندگی تهدید نکنه و با دادگاه و دادگاه کشی کاری نداشته باشه
ما گفتیم بهش محبت کن و از دادگاه رفتن خودداری کن
گفتیم بهت که تو پله های دادگاه خوشبختی تقسیم نمی کنن
چه می کنی
داری بزرگترین اشتباه زندگیت رو می کنی
بی خیال دادگاه رفتن شو
و کلا پرونده دادگاه رو ببند
دیگه پی گیری نکن
بهش محبت کن تا برگرده به زندگی گفتیم جو خونه رو شاد کن
الهام20 (پنجشنبه 12 دی 92)
تشکرشده 599 در 247 پست
سلام به همه دوستان کگه منو راهنمایی کردن و ممنونم از همتون
من 1ماهه که برگشتم سر زندگیم از برگشتنم راضی ام
وقتی برگشتم یهچند روزی باهام سرسنگین بود و کلید خونه رو بهم نداد ولی بعد از اینکه مطمئن شد قصد من از برگشتن ادامه زندگیه نه چیزه دیگه کوتاه اومد روابطمون بد نیست از گذشته و دعوا حرف نمیزنیم ولی چیزی که ناراحتم میکنه اینه که خیلی دروغ میگه و این خیلی اذیتم میکنه ولی به روی خودم نمیارم و دستشو رو نمیکنم ولی اذیت میشم
یه چیز دیگه ای که اذیتم میکنه اینه که شبها خیلی دیر میاد خونه و هرشب یه چیزی و بهونه میکنه منم وقتی دیر میاد بهم میریزم و موقع ای که میاد برخوردم خوب نیست خودم میدونم ولی دست خودم نیست بهم ریخته ام مثلا میخوام بگم ناراحتم ولی خوب.........
یه مسئله دیگه هم بحث کارمه که معلوم نیست کی در بیاد و چی بشه ولی من میخوام برم سر کار
برای اینا میخواستم تاپیک بزنم اما چون نت ندارم نمیتونم همش بیام و سر بزنم اگه همینجا کمک کنید ممنون میشم
الهام20 (پنجشنبه 12 دی 92)
تشکرشده 174 در 86 پست
سلام من تاپيكت را دنبال ميكردم.اي كاش ميگفتي كه چي شد كه برگشتي؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)