سلام دوستای گلم.قبلا تاپیک گذاشته بودم در مورد شرایط همسرم و کار خودم و اینکه چقدر از نظر کار و زندگی تحت فشارم.اما الان اتفاقات جدیدی داره میافته که باعث شده من به شدت وحشت زده بشم.همسرم با مشارکت دوستش و یک سرمایه گذار در فکر تاسیس یک کارخانه هستند.کارخانه عظیم با ملیاردها تومان سرمایه.سرمایه از جانب کسی دیگر تامین میشود و طرح و دانش کار که برای اولین بار ادر ایران هست متعلق به همسر من میباشد.از طرفی بهش افتخار میکنم ولی از طرفی بشدت استرس دارم که این طرح هم مثل تمام آرزوهای گذشته ناکام بشه و همین چیزایی که الان داریم هم از بین برود.این استرس به شدت رو زندگی من تاثیر گذاشته به شکلی که نمیتونم فکر کنم تمرکز کنم و حتی بخوابم.وقتی به همسرم از ترس هام میگم فکر میکنه من میخوام جلوی پیشرفتش رو بگیرم و تندی میکنه و اصلا گوش نمیده.نمیدونم چه کار کنم.یه احساسی دارم که از غلط بودن کارش مطمئن هستم و میدونم اینکار باعث بدبختی میشه ولی گوشش بدهکار نیست و حتما میخواد این کارو بکنه.واقعا از افتادن به خاک سیاه میترسم.با وجود این همه استرس مشکل قلبی پیدا کردم و شبها از تپش قلب و تیر کشیدن قلبم نمیتونم بخوابم.نمیدونم چه کار کنم و چه طور به زندگی عادی برگردم.یه زندگی آروم و بدون ناراحتی
علاقه مندی ها (Bookmarks)