سلام
نمدونم از کجا شروع کنم، نمی دونم کجای کارم مشکل داره، اویلی که تازه ازدواج کرده بودیم من خیلی با خانواده شوهرم بگو وبخند میکردم ولی شوهرم با این کار شدیدا مخالف بود میگفت این کار رو نکن این باعث میشه اونا اصلا دیگه به حساب نیارنت و شخصیت تو براشون یه شخصیت قوی نباشه ، یادم رفت بگم شوهرم وبرادر شوهرم دوقلو هستند و من به شدت با جاریم مقایسه میشم. من 2سال از شوهرم کوچکتر هستم خانواده شوهرم بعداز گذشت دوسال اصلا من وشوهرم رو قبول ندارن وکم اهمیتی اونا باعث ناراحتی شوهرم میشه و خیلی با من دعوا میکنه منو مسبب بدبختیش میدونه و حرفای مثل این که اشتباه کردم آمدم خواستگاریت وحرفای که منو خیلی ناراحت میکنه. راستشو بخواین من اصلا طعم عشق و دوست داشتن رو نچشیدم از همون روز اول عقدمون همش دعوا بوده ومن خیلی دوست داشتم زندگی خوبی داشته باشم یادم رفت بگم شوهرم منو خنگ وکندذهن خطاب میکنه ومیگه من آدم غیر منطقی هستم . لطفا کمکم کنید که چکار کنم حتی میخواین ازمن تست هوش بگیرید. شما در مرحله اول همه حق رو بدین به شوهرم و فقط اشکال کار منو بگین ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)