اگر انسان چیزی را ازدست بدهد،نشان میدهد که در ذهن نیمه هشیار او اعتقاد به از دست دادن وجود دارد.به محض اینکه انسان این اعتقاد کاذب را از ذهن نیمه هشیار خود بزداید،انچه را که از دست داده است یا همسنگ و معادل ان را به دست خواهد اورد.
مثلا زنی مداد نقره اش را در تئاتر گم کرد.هر چه جستجو کرد نتوانست ان را پیدا کند.اما از دست دادن را نفی کرد و به تاکید گفت: (( در ذهن الهی ازدست دادن وجود ندارد.پس من نمی توانم ان مداد را ازدست بدهم و همان مداد یا همسنگ ان را به دست خواهم اورد.))
چند هفته ای گذشت تا اینکه روزی دوستی که مداد طلای زیبایی را با زنجیری به گردن اویخته بود،به او رو کرد و پرسید: (( این مداد را میخواهی؟ان را از مغازه تیفانی خریده ام و 50دلار برای ان پرداخته ام.))
زن که حیران از کار خدا،حتی فراموش کرده بود که از دوستش تشکر کند: ((خدایا،به راستی که تو خیلی مهربانی.منظورت این است که ان مداد نقره در شان من نبود؟))
انسان چیزی را از دست میدهد که یا حق الهی او نباشد و یا انقدر که باید و شاید عالی نباشد.
در ذهن الهی ازدست دادن وجود ندارد.پس من نمیتوانم انچه را که حق الهی من است از دست بدهم.
خرد لایتناهی هرگز دیر نمی کند؛و راه بازگرداندن را میداند.
منبع:4اثر ازفلورانس اسکاول شین
علاقه مندی ها (Bookmarks)