سلام دوستان
من یکی از اعضای این تالار هستم که چند ماهی است مطالب آنرا می خوانم و از آنها بهره می برم . امروز تصمیم گرفتم که این تالار را به خاله ام (خاله نرگس) هم معرفی کنم تا او هم بتواند از همفکری شما دوستان بهره ببرد و زندگی بهتری داشته باشد . متن زیر را با توجه به آنچه که خاله نرگس در مورد روابطش با عروسش می گفت نوشتم . او همه اینها را برای من تعریف کرد که راهنماییش کنم و من هم از این سایت برایش تعریف کردم و گفتم که مشکل را در (اینترنت ! ) مطرح می کنم و (اینترنت ! ) هم پاسخ می دهد . اولش قبول نمی کرد و می ترسید که دیگران و همچنین پسر و عروسش از حرفهایی که به من زده با خبر می شوند ولی بعد که خیالش راحت شد پذیرفت که مطالبش را انعکاس بدهم. و حالا هم منتظر جوابها و راهنمایی شماست . او می خواهد بداند که چه رفتاری را باید با عروس و پسر تازه دامادش داشته باشد . یعنی به دنبال رفتار صحیحی است که یک مادر شوهر باید داشته باشد. متن زیر نقل به مضمون همه حرفهای اوست :

سلام
من زن خانه دار 45 ساله ای هستم . تا دوم راهنمایی درس خواندم و در 19 سالگی هم ازدواج کردم و الان هم دارای دو فرزند پسر 27 و 25 ساله که هر دو تحصیل کرده هستند . پسر کوچکم حدود 3 سال پیش با دختری که چند سال با هم دوست بودند عقد کرد و چند ماه پیش هم به طور رسمی ازدواج کرد و از ما جدا شد. البته در دوره ای هم که با هم دوست بودند من از دورمواظبش بودم و حمایتش می کردم تا مشکلی برایش پیش نیاید .هر چند که با عقید مذهبی خودم منافات داشت و برایم بسیار سخت بود.
و حالا من در روابطم با عروسم دچار مشکل شده ام که می خواهم با کمک شما دوستان مشکلاتمم را حل کنم . البته از همان ابتدایی که آنها با هم عقد کردند من و عروسم و به طبع پسرم مشکلاتمان شروع شد که تا امروز به هر ترتیب مشکلا ت را پشت سر گذاشته ایم و از این به بعد می خواهم همراه با این تالار مشکلاتم را حل کنم تا بتوانم با عروسم رابطه خوبی داشته باشم. خارج از همه مشکلاتی که در گذشته داشتیم الان فقط به مشکلی که این اواخر برایم پیش آمده اشاره می کنم :

این چند وقت اخیر من هر حرفی می زنم عروسم در مقابلم موضع می گیرد که این موجب کدورت من شده است. مثلا چند روز پیش مطلبی را که از رادیو شنیده بودم داشتم برای خانواده تعریف می کردم که عروسم شروع به موضع گیری کرد و با حالت سماجت سعی داشت که حرف خود که را بر خلاف حرف من و رادیو بود اثبات کند .حال کاری ندارم که حرف کداممان درست بود ولی نوع موضع گرفتنش بد بود. یعنی با سماجت و پرخاشگری تمام سعی داشت حرفش را اثبات کند .
به عنوان یک مثال دیگر ...
ما و همین پسرم که تازه داماد شده بطور شراکتی یک اتومبیل پراید خریده ایم . و استفاده از آنرا هم محدود کرده ایم به مهمانی رفتن و مسافرت . امروز صبح که من داشتم راجع به حساب و کتاب این اتومبیل با پسرم حرف می زدم عروسم یک دفعه پرید وسط حرف ما و با سر و صدا ی فراوان و موضع تدافعی حساب و کتاب ها را به نفع پسرم رقم می زد. و مثلا سعی داشت که سرشان کلاه نرود. خوب من که نمی خواهم سر پسرم را کلا ه بگذارم که او داشت همچین موضعی می گرفت . اصلا من پسرم را مورد خطاب قرار داده بودم و قطعا بعد از یکی دو دقیقه صحبت سر آن موضوع مالی ماشین به توافق می رسیدیم. آیا او حق داشت یکباره به وسط حرف بپرد و آنچنان تدافعی مواظب باشد که سرش کلاه نرود؟ البته این برخوردش فقط با من نیست و با پسر بزرگم (برادر شوهر خودش)هم تازگی ها همین برخورد را می کند .
نمی دانم شاید می خواهد حضور خود و برتری خودش را اثبات کند.
در ضمن یک مشکلی هم که همیشه بین ما بوده و همیشه مساله ساز بوده و شاید هم به مساله فوق بی ربط نباشد این است که من همیشه نسبت به نوع لباس پوشیدن او معترض بوده ام و فکر می کنم که ما از نظر فرهنگی با هم تناسب نداشته ایم و از اول هم همین مشکل را با او داشته ام . یعنی فکر می کنم از نظر فرهنگی و اجتماعی همسطح نیستیم.از وقتی که او وارد خانواده ما شد و ما به اتفاق هم به مهمانی می رفتیم من همیشه سعی می کردم قبل از مهمانی یا برایش لباس بخرم و یا او را متوجه نا مناسب بودن لباسش بکنم تا آنرا در مهمانی نپوشد . چون به نظرم آن لباس مناسب مهمانی نبوده .و این اعتراض من که همیشه یا مستقیم به خودش بوده یا به پسرم و یا غیر مستقیم بصورت برایش لباس خریدن همیشه مشکل ساز بوده و او را می رنجاند و همچنین مدتی موجب تیره شدن روابط من و پسرم هم شد.از طرفی هم من نمی توانم ببینم او در جمع لباس نامناسب بپوشد و مسخره شدن و حرف دیگران را برای خودش می خرد . من واقعا فقط نگرانم شخصیت و وجهه او هستم.
با تشکر