مخالفت خانواده پسر با ازدواج
سلام من دختری 25ساله هستم شاغلم درمحل کارم باپسری آشناشدم که کم کم به هم علاقمند شدیم همکارم 30سالشه الان حدودا 3ساله که همدیگه رو می شناسیم ولی خانواده اش باازدواجمون مخالفت می کنندمی گن ماهمشهریشون نیستیم این درحالیه که پدرومادرهمکارم ازوقتی که ازدواج کردنددرشهرمادارندزندگی می کنندوبچه هاشون اینجابدنیاآمدندازنظرسطح مالی تقریبادریک سطح قرارداریم ازنظرسطح اعتقادی هم همین طور.هردودانشجوی ارشدهستیم ازنظرسطح تحصیلی هم دریک سطحیم بااصرارهای همکارم خانواده اش بالاخره اومدنددیدن من خونمون ولی بازهمون بهانه هاشونومی گیرند هرکدوم ازخواهراش یکی روبراش کاندیدمی کنندوخانواده اش مجبورش می کنندکه یکی ازاونایی که اونامی گن روبگیره مثلایکی شون که دوست خواهرشه وهمشهریشونه ومی گن اون تک دختره ومن تک دخترنیستم (من یک خواهرهم دارم)این فشارهایی که خانواده اش بهش واردمی کنندطوری شده که همکارم ازنظرروحی دچاروضع بدی شده ومیگه اصلاازازدواج وزندگی پشیمون شدم نمی دونم بایدچی کنم شماراهنمایی کنیدچی کاربایدبکنیم؟
RE: مخالفت خانواده پسرباازدواج
سلام :328:
عزیزم شرایطی رو که میگی منم تجربه کردم ، پس بهت میگم که بیشتر ازاین روی این قضیه پافشاری نکن ، نمیگم بیخیال شو یا فراموشش کن ولی اجازه بده این آقا یکم شرایط روحیش بهتر شه . زیاد بهش اصرار نکن ، غرورشو به خاطر رفتار خونوادش نشکن . کلا یه مدت عادی برخورد کن ، بذار یکم که فشار خونوادش بهش کمتر شه و خودشم حالش بهتر شه ، دوباره به سمتت بر میگرده .
هرچی بخوای بیشتر به سمت خودت بکشونیش بیشتر گریزون میشه .
RE: مخالفت خانواده پسرباازدواج
بنظر من زیاد روی این مسئله پا فشاری و اصرار نکن اون آقا الان وضعیت روحی مناسبی نداره و ممکنه پافشاری شما همه چیزو بدتر کنه . بگذارید خودش مسئله رو با خانواده حل کنه البته اگه اونم خیلی تمایل به ازدواج با شما داره . در غیر اینصورت ممکنه دخالت و اصرار شما باعث بشه با برخوردهای بد خانواده اون آقا مواجه بشید . یک مدت زمان بدهید . فکر میکنم باید تصمیم نهایی را آقا بگیره ...