شما بودین چیکار میکردین ؟

قضیه رو خلاصه میکنم :
امروز یکی از دوستام منو برد شرکتشون تا با کارش آشنام کنه . وقتی وارد شرکت شدم حدس زدم که قضیه چیه . بله ایشون منو برده بود تا در مورد نتورک مارکتینگ پرزنت کنه !!!
اصلا باور کردنی نیست که هنوز کسانی به فکر کلاهبرداری از این روش نخ نما شده باشند !
توی دفتر یه همه جور آدم بود ولی بیشترشون دختر و پسر های فشن با قیافه ها و تیپهای عجیب و غریب بودند . هرکدوم چند دقیقه ای صحبت کردند . از نتورک گفتند و از درآمد رویاییش . وسط حرفهاشون از بیل گیتس و ebay و آمازون و کتاب موج سوم الوین تافلر هم صحبت کردند و معلوم بود که فقط یکسری حرفارو حفظ کردند چون هم اطلاعات غلط میدادند و هم وقتی یه سوال خارج از حرفاشون میپرسیدم کم میاوردن . کسایی که با من صحبت کردند از خودشون هم میگفتن و اینکه چندین میلیون درآمد دارند و ... . ولی بهشون میخورد که از بیکاری اومده باشن سراغ این کار و حتی تو قیافه یکیشون آثار اعتیاد هم معلوم بود .
حتما شما هم شنیدین که خیلی ها از طریق همین نوع کلاهبرداریها بدبخت شدن . حالا من از یکطرف قصد دارم با یه ایمیل به پلیس اینارو لو بدم از یه طرف دلم میسوزه چون چند تاشون بچه کوچیک داشتند و بقیه هم انگار خودشون به امید پولدار شدن و ... اومدن سراغ این کار .
شما بودین چیکار میکردین ؟

سلام بر دیجیتال من عزیز...

دیجیتال جان چنین تجربه ای را بنده نیز داشتم دقیقا تجربه ای مانند تجربه ی شما...موبه مو.. دقیقا همان طوری که توضیح دادی.

کلا شیوه کار این اشخاص این گونه است....با فراهم کردن محیط های زنده و شور و شوق های فراوان و بزرگ جلوه دادن شرکت یا کاری که انجام می دهند...استفاده از جنس مخالف برای جذب اطراف وغیره.....قصد دارند افراد بی شماری را به سوی این کار بکشانن.

اما بنده اگر جای شما بودم که یک بار هم چنین تجربه ای داشتم::
1>>ابتدا سعی می کنم با سرمایه گذران و افرادی که در آن شرکت مشغول کار هستند صحبت نمایم و با لحنی آرام و همو.اره با احترام خاص به آنان گوشزد نمایم که این کار غیرقانویست و با این کار ممکن افراد بسیاری بدبخت کنند.
پس اولین گام گفتمان است.

2>>دومین گام ::آگاه نمودن اعضایی هست که عضو این شرکت هستند....چرا باید انان را آگاه کنیم.؟؟
زیرا بعضی از افرادی که عضو این چنین شرکت هایی هستند اصلا روحشان نیز خبر ندارد این شرکت ها غیرمجاز هستند و چه بسا با فریب دیگران وارد این شغل شده اند.

3>>سومین گام این است که اگر قصد کمک داریم.....ابتدا باید آنان را آگاه کنیم و اگر تدابیر و صحبت های ما جواب نداد و تاثیرگذارنبود ....آنوقت کار باید جدی تر دنبال شود ..یعنی بگویید در صورت ادامه کار.....آنان را به پلیس معرفی خواهید کرد.
واسلام.

به نظر من كه از اول بايد پليس را در جريان قرار داد . ما مسئوليتي نسبت به آدمهايي كه نمي شناسيم و مشغول كار بد و نادرست هستند ، نداريم مخصوصا اگر كار بد و خلافي را انجام دهند كه به قول "ديجيتال من " نخ نما است و ديگر كسي كه از چگونگي كار اين افراد خبر ندارد خواجه حافظ شيرازي است .
به نظر من عقايد نقاب مي توانست كاربرد داشته باشد ولي در ابتداي ايجاد بستر اين حكايات و ماجراها كه مردم از سر ناآگاهي به دنبال اين كارها مي رفتند كه بر مي گردد به چند سال پيش .
مطمئن باش اينها باند هستند . به هر حال خود پليس مي تواندتشخيص دهد كه چه كسي خطاكار اصلي است و چه كساني گول خورده اند و به همان ترتيب هم عمل مي كند . بايد به پليس دراينگونه موارد اعتماد كرد .
زماني را كه ديجيتال من بايد صرف كند تا امر به معروف و نهي از منكر كند باعث هدر رفتن وقت مي شود و زمان در اينگونه ماجراها نقش عمده اي دارد . چرا كه طرف ( سر شاخه ) پولها را به جيب مي زند و در مي رود و ما نمي دانيم كه واقعا طمع سرشاخه چه ميزان است!!!
وقت را نبايد هدر داد . شايد واقعا همان چند نفري كه گفتي زن و بچه دارند سرنوشتشان به همين "چندر غاز "هايشان بستگي داشته باشد .

نقاب و آنی گرامی ممنون از پاسختون
این دوست من ( که از دوستان دوران دانشگاه من هست و شش ساله که میشناسمش ) زنگ زد به من و بعد از کلی بحث ایشون نتونست منو متقاعد کنه و آخر سر گفت :
این حرفهارو بزار کنار تو اصلا بیا بخاطر من وارد این کار بشو . مگه به من اعتماد نداری ؟ اگر بمن اعتماد داری بیا تو این کار .
منم گفتم این اصلا کار نیست و من تا مطمئن نشم و جواب سوالات رو نگیرم نمیام . بعدقرار شد ایشون امروز عصر بمن زنگ بزنه که تا الان زنگ نزده .
این قضیه زیاد برای من مهم نیست . چیزیکه مهمه اینه که چطور هنوز کسانی توی فکر کلاهبرداری از این طریق هستند . واقعا اگر رسانه ها درست عمل میکردند و آگاهی میدادند اوضاع اینطور نبود . افسوس

سلام
برادر عزیز دیجیتال

موضوع این شرکتها فقط کلاه برداری اقتصادی نیست ، این یک برنامه حساب شده جدی و طراحی صهیونیستهاست که بحث مفصل آن در این مقال نمی گنجد ، اما آنچه می شود در محدوه ای کوتاه گفت را می گویم .

هیچ دقت کرده اید که چرا با وجود به اصطلاح شما نخ نما شدن این روشها باز هم در گوشه و کنار اینجور شرکتها جرأت می کنند سر در آرند و گویی ترسی هم از لو رفتن ندارند ؟

اگر کلاه برداری صرف و ظاهری بود که اینها باید خیلی بترسند و به اصطلاح مافیایی عمل کنند ، اما همین که به ظاهر آزاد و راحت دارند کار می کنند که حتی بعضی از جوانها فریب همین را می خورند که اگر مشکل داشتند که اینجوری راحت نبودند .

تشکیل جلسات برای اعضاء که ظاهر آن فقط موضوع اقتصادی است ، کاملاً با هدف است .

یک نمونه از اهداف اینان که که جنبه روانشناختی وتربیتی را دارد ، چون اینجا یک تالار مشاوره است را برایتان خواهم گفت و از اهداف سیاسی و اقتصادی آن می گذرم .
قدری دقت کنید اینان خیلی راغب به جذب جوانان هستند ، و به جای این که سراغ سرمایه داران بروند ، سراغ جوانانی می روند که یا درآمد مکفی ندارند ، و یا حتی بی کارند و به طمع می افتند و با قرض و وام سرمایه گذاری می کنند .

حقیقت این است که این سوژه ها به خصوص از میان جوانان برای اهداف روانشناختی و تربیتی آنان مناسب است از جمله تأثیرات تربیتی :

1 - ایجاد حس بلند پروازی ،

با وعده ای دروغین و رؤیای پولدار شدن در کمترین زمان ، جوانی که عضو این شرکت می شود و مشکل مالی دارد ، اسیر می گردد و کم کم با در باغ سبز و آینده توهمی که برایش تصویر می کنند ، کاخ آمالش را بنا می کند و ، بلند پروازیهای رویایی که در وجود یک جوان ناپخته و کم تجربه و بخصوص احساس زود ریشه می گیرد او را در بر می گیرد ، ذکر آفت های رفتاری بلند پروازی هم که فکر کنم ناگفته پیداست و اگر هم نیاز به بیان داشته باشد ، در این فرصت نمی شود به آن پرداخت چون اصل بحث را به حاشیه می برد .

2 - جوانانی که با این وعده ها جذب این شرکتها می شوند ، به گونه ای در یک دوره طراحی شده که با تشکیل جلسات صورت می گیرد ، مورد تلقین قرار می گیرند ، که رفته رفته احوالاتی پیدا کنند که " برای کسب درآمد ، زحمت کشیدن برایشان سخت می شود و دنبال راه آسان و سریع برای کسب درآمد کلان باشند . ( راحت و کم زحمت و زود می توانی به درآمدی هنگفت برسی >>>> این چیزی است که در ذهن جوان شکل می گیرد .)

3 - کم تحمل شدن برای تأمین نیازهای مالی و رسیدن به یک نقطه مطلوب .

با رؤیا پردازیها در اثر تلقین های به عمل آمده هیجان هر چه زودتر به مطلوب رسیدن را ایجاد می کنند و این در ذهن جوان لانه می کند و رفته رفته زمینه کم تحملی او را در کار کردن سالم با درآمد معمول موجب می شود .

4 - سرخوردگی و ناامیدی و احساس شکست و.. :

بعد از کلاه برداری و ناکام ماندن اعضاء (اغلب جوانان ) ، بخصوص اگر مقروض یا وامدار شده باشند بخاطر سرمایه گذاری ، سرخوردگی ، احساس یأس و عدم اعتماد به نفس و شکست را ایجاد می کند و در صورتی که فرد مورد نهی دیگران برای عضویت و سرمایه گذاری در این شرکت قرار گرفته باشد ، احساس شرم و بی اعتبار شدن را هم به این حالات اضافه کنید ، در کنار به وجود آمدن این حالات اثرات تلقینهایی که به آن اشاره کردیم افراد متضرر را دچار پریشانی ، آشفتگی و... می کند
کافیست تأمل کنید و اثر این حالات و رفتارهای ایجاد شده را در شخصیت و روحیه و تصمیم گیریهای فرد بررسی کنید ، تا آفتها و اهداف این شرکتها و عمق عملکرد آنان را بهتر در یابید .

این تنها گوشه ای از تأثیرات برنامه ریزی شده است .

حال دریافتید چرا نمی ترسند و به کار خود در گوشه و کنار ادامه می دهند ؟

پس مهمترین کار و خدمت از سوی شما لو دادن این شرکت است .

دوستان هر فردی خودش تصمیم میگرد بدبخت شود یا خوشبخت؛

این نتورک مارکتینگ و امثال آن هم به قول دیجیتال من ,نخ نما شده و همه از ان اطلاع دارند؛ وقتی طرف خودش میداند که چه راهی را میپیماید ؛دیگر توجیه یا اطلاع به پلیس برای چه؟
تنها میتوان به عنوان یک انسان یا یک دوست به او تذکر دهیم و او را راهنمایی کنیم, همین,

به نظر من ؛کسب یک تجربه تلخ در همین مسیر بهتر جوابگو باشد تا اطلاع به مراجع انظباتی!

بنده هم به دعوت یکی از دوستان نزدیک و بیشتر به خاطر تعارفی که با هم داریم قبول کردم تا برای پرزنت کردن برم,
من هم که اصلا" زیر بار این حرفها نمیرفتم ,و هیچکدام از سخنانشان را قبول نکردم, و با دعوا بیرون امدم,اینها که دست بردار نبودن, خلاصه هر طوری که شد اونها تسلیم من شدند, و در اخر دوست بنده گفت,تو میترسی و توان سرایه گذاری نداری!!!!!!!

با چند تن از دوستان دیگر به ایشان تذکر دادیم و راهنمایش کردیم اما کو گوش شنوا,
این بیچار کلی پول قرض گرفت تا پول در بیاره!!آخر سر هم کلاه خیلی گشادی سرش رفت؛ اون وقت متوجه اشباهش شد و درس عبرت بزرگی گرفت.

سلام
اين افرادي كه من ديده ام اينقدر كر و كور مي شوند كه نمي توان از در گفتمان و آوردن دليل و عدله با آنها صحبت كرد.
همان بهتر كه جواب اين گنگ فكرها را نداد.
آنها گول خوردگاني هستند كه به خيال ثروتمند شدن پولهاي خود را همانند پينوكيو در زمين مي كارند تا درخت پول سبز شود.
به نظر من اگر با پليس مسئله را درميان بگذاريد آنها فرصت كمتري پيدا مي كنند تا افراد جديدتري را بدبخت كرده و وارد دام خود كنند كه از دام اعتياد هم بدتر است.
آموزش كلاهبرداري به شيوه هاي نوين.
آموزش گول زدن مردم.
آموزش روياسازي هاي پوچ
...

سلام

حدود دو سال پیش از طرف یکی از دوستان برادر من هم بهش چنین پیشنهادی شد .براد رمن داشت کارشو میکرد و از کارشم راضی بود تا اینکه سر و کله این دوست قدیمی که چند سالی بو د ازش خبری نبود پیدا شد و شد دلسوز و غمخوار برادر من ! نشست زیر پاش که بیا بریم تهران پیش من توی همون شرکتی که خودم کار می کنم کار برات سراغ دارم به قول بعضیا " هلو " ! با درآمد عالی ، بیمه میشی فورا" ، جای زندگیت هم آماده و محیاست بعد اگع خوب بود زن و بچه ات هم بیار ! برادر من اولش طفره می رفت که من اینجا کار دارم و راضی هم هستم و مشکلی ندارم اما اون هی اصرار میکرد !جالب بود تو این زمونه ای که کاری اینچنین برای هر کسی گیر نمیاد ، اونوقت به اصرار بخوان کی رو ببرن سرکار ! من تا شنیدم فهمیدم که جریان چیه و بهش یادآوری کردم اما برادرم می گفت فلانی همچین آدمی نیست .......آخرش گفت خب یه روز میرم تهران ببینم جریان چیه اگه مشکلی بود مجبور نیستم که بر میگردم..رفت و برگشت و حرفای منو تایید کرد ........جالب این بود که یه شب که اونجا مونده بود تو همون جای آماده ! گفت یه روحانی هم تو جمع اون افراد بوده و اگه اشتباه نکنم با عمامه مشکی !یعنی اینکه لیشون سید بوده ....... و گفتت که اون روحانی کلی از حلال بودن کسب و کارشون گفته و نظرات اسلام در اون مورد !!!!!! این دیگه خییلی جالب بود.
حتما" شما هم میدونید که اون آدم خیلی راحت و بدون محدودیت میتونه لباش یه وحانی رو بپوشه و عمامه بذاره ما از کجا بدونیم اون واقعا" روحانی و یا مهمتر سید هم هست ؟ این جزء نقشه های اونا بوده برای مجاب کردن و آسوده کردن خیال کسانی که به حلال و حرام بودن این قضه توجه داشتن .و این میان کسانی که آگاهی ندارن و فقط با دیدن کسی که لباس پیغمبر ور پوشیده ، همه چی رو درست ارزیابی می کنن ، میافتن توی دام.
اما خدا رو شکر که برادر من توی دام نیفتاد و سریع برگشت دیگه همبا اون دوستش ارتباط داره .