راهنمایی می خوام تو خواستگاری قسمت 7(وابسته داره میشه ای خدا نیازمند راهنمایی شدید)

سلام دوستان خسته نباشید

نماز روزه هاتون قبول باشه

تشکر از تموم دوستانی که در تمام حال به تموم دوستان از جمله بنده کمک های بی شماری کرده اند اسم زیاده و نمی شه همرو صدا زد


دوستان شرمنده تموم شما ها شدیم تا به امروز پیش خودتون فکر می کنید که من شاید ادم سیم خار داری باشم که میام هر ساعت اینجا راهنمایی می گیرم ولی باید خدمتتون عارض بشم که خدا وکیلیش تو این تالار خیلی موجب شده که راه رو از بی راهه شناساییش کنم و بهترین روش و به کار بگیرم نه در ازدواج بلکه در تموم مراحل زندگی روزمره امیدوارم همه ی شما هم با من هم نظر و هم عقیده باشید بخاطر همین میام با شما هم همدردی می کنم ولی نمیشه گفت همدردی چون ازدواج درد محسوب نمی شه که به هر حال پوزش از دوستان


دیگه سر شناس شدیم تو این تالار با مشکلاتی که برای ما پیش اومده مکه ماشالله این تاپیک هم قسمت 7 رو سیر میکنه می دونم اعصابتون خورد میشه


دوستان ما در تاپیک قبلی که http://www.hamdardi.net/thread-28908.html نام داشته

به نتیجه ای خاص مثل تاپیک های قبلی بنده دیگه نرسیده بودیم


مشکل جدیدم چجوری بگم شاید مشکلی نباشه ولی از دیدگاه من چرا هستش

من راستش خیلی تجربم بیشتر شده بخاطر این تالار این خانومی هم که من باش در ارتباط هستم برای ازدواج خصوصیات + داره و یکم - الان ذکر می کنم

از خصوصیات + می توان شمرد که:

صداقت و تقوا و روزه و نماز و ایمان پیشگاه اولش بوده که برای من قابل ستایش بوده تا به اینجا

اهل دوستی های قبل ازدواج نبوده مطمئن شدم و تا به امروز پاک زندگی کرده مثل من

اهل دود و رفیق بازی نیستش

اهل مادیات نیست پوشش خوبی داره مثل بنده شیک پوش

اهل مهریه کم بوده چون سنت پیغمبرو خوب میشناسه

خانواده درستی داره

خوشبرخورد و مضلوم هستش

این بود از خصوصیات خوب که تا به امروز پی بردم بهشون اما خصوصیات - که باید ذکر بشه

احساساتش خیلی بالاست یعنی خیلی که چی بگم درصد خلوصش بسیار بالاست که ممکنه یکم دچار شک و ابهام بشه

هر روز اس ام اس های عاشقانه میده

دوست داره که همش بهش محبت شه من مشکل ندارم منم خیلی ادم گرم مزاجی هستم و عاشق ناز و نوازش و بوسه هستم(معذرت از دوستان برای اگاهی از خلق و خو و راهنمایی بهتر ذکر شده)

اگه یه موقع من اس ام اس و تلفنشو جواب ندم که بیشتر اوقات جواب میدم و اگر روزی در جلسه باشم نتونم میزنه زیر گریه (پیش نیاز همون احساساتی که ذکر کردم)

هر جا رفتم باید بهش خبر بدم نمی دونم درسته یا نه

و....



اما من این خصوصیات منفی رو منفی واقعی نمی بینما در زمان اشنایی جایز نیست درست عرض می کنم؟

ولی من مقدار بیش از اندازه ای می ترسم وابستگی عاطفی نا خود اگاه از سوی بنده یا ایشون که مطمئن هستم از سوی ایشون پیش اومده خیلی می ترسم نمی دونم به خانوده خودم بگم نگم چیکار کنم دوستان؟

دوستان می ترسم راهنمایی کنید خواشا
همین امروز صبح بهم این اس ام اس و داده

نکند تو ای پرنده بپری از آسمانم/نکند خدا نکرده که بدون تو بمانم

بخاطر این موضوعات مردد شدم ولی خیلی دوسش دارم تا به حال نگفته بودم چیکار کنم اخه

مرسی از تک تک دوستان گل نماز روزه هاتونم قبول باشه

http://content.mycutegraphics.com/gr...ink-flower.png

بهتره از این وضعیت استند بای بیرون بیایید . اگر غالب معیارهای شما را دارد که بهتره به عقد برسونید . اگر هنوز تردید دارید و

تردیدتون از نوع وسواس فکری نیست ، بهتره هرچه زودتر یک مشاوره حضوری بروید و بررسی دقیقی برای تشخیص میزان

سنخیت هاطبق معیارهای هردو داشته باشدی تا این دوره کوتاه شود .

وابستگی عاطفی مخل شناخت بهتر هست اگر هنوز به نشاخت کافی نرسیده اید و بخصوص برای دختران اگر ازدواج

اتفاق نیافتدآسیب های روحی و روانی دارد .

راه میان بر و زوتر به نتیجه رسیدن شما و مطمئن برایتان مشاوره ازدواج با حضور هردو هست نزد یک مشاور مطمئن

موفق باشید

با سپاس فراوان از فرشته مهربان

راستش رو بخوای تو فکر مشاوره حضوری بودم که حتما این کارو می کنم چی بگم اخه تا الان جدا از این وضعیت راضی هستم مخصوصا که میام اینجا و از بچه ها کمک می گیرم خیلی به من کمک کرده چشم حتما مراجعه خواهم کرد ولی در زمان عقد یکم باید زود باشه تازه 1 ماه شده از اشنایی که می گزره

ولی حرف شما در مضمون وابستگی عاطفی که مخل شناخت خواهد شد بله خیلی می ترسم از همین خودتون هم بهتر می دونید دختر و تو 1ماه نمیشه شناخت من چه ترفندی به کار ببرم که ایشون منظور منو بگیره که می خوام بیشتر اشنا بشم و فقط فقط قصد من از این اشنایی شناخت بیشتر می باشد و درصورت شناخت کامل پا برای ازدواج خواهم گذاشت

مرسی

دوستان تاپیک های بی وفا دیگه نمیان به تاپیک ما بی وفا شدینا نظر نمی دین که:97:

جناب بی وفا

من هرچند تو تاپیک هاتون تا بحال نظر نذاشتم اما دورادور در جریان خواستگاریتون قرار گرفتم و مطالب تاپیکهاتون رو خوندم.

دوست عزیز، چرا این قدر دست دست می کنید؟؟ شما می گید هنوز یک ماه گذشته و واسه آشنایی مدت کمی بوده، اما دقت کنید که دخترها خیلی احساسی هستن و هر یک روز که می گذره این دخترخانم وابستگی و علاقه اش به شما بیشتر می شه...(اینطور که گفتید این دخترخانم کار رو تموم شده می دونه) پس اگر معیارهای کلیتون با هم همخونی داره سریعا همونطور که فرشته مهربان گفتن باهم برید حضوری برید پیش مشاور...هم خودتون اطمینانتون بیشتر می شه که این دختر خانم مناسب شما هستن یا نه هم ایشون زودتر تکلیفش معلوم میشه!!! :wink-new:
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sayeh_m

جناب بی وفا

من هرچند تو تاپیک هاتون تا بحال نظر نذاشتم اما دورادور در جریان خواستگاریتون قرار گرفتم و مطالب تاپیکهاتون رو خوندم.

دوست عزیز، چرا این قدر دست دست می کنید؟؟ شما می گید هنوز یک ماه گذشته و واسه آشنایی مدت کمی بوده، اما دقت کنید که دخترها خیلی احساسی هستن و هر یک روز که می گذره این دخترخانم وابستگی و علاقه اش به شما بیشتر می شه...(اینطور که گفتید این دخترخانم کار رو تموم شده می دونه) پس اگر معیارهای کلیتون با هم همخونی داره سریعا همونطور که فرشته مهربان گفتن باهم برید حضوری برید پیش مشاور...هم خودتون اطمینانتون بیشتر می شه که این دختر خانم مناسب شما هستن یا نه هم ایشون زودتر تکلیفش معلوم میشه!!! :wink-new:
موفق باشید

---

ای کلک شما دختر خانوما یک ناقلایی هستین که نگو دورادور زیر نظر دارین و نمیایین تو تاپیک بنده نظر بدید اگه من دفعه بعد بیام تاپیک شما ها(شوخی کردم یه وقت به دل نگیری خواهر من)

چی بگم باورت میشه چندین بار استخاره گرفتم از تو اینترنت تو خانواده ما کسی استخاره باز نیست ولی هر بار گرفتم یکی در میون خراب درمیاد نمی دونم مشکل از کجاست زیادم اعتقاد ندارم اینترنتیشو

به مادرم گفتم و اینا بنده خدا ها چقدر خوشحال شدن الان ایمان اوردم که خانوادها چقدر خوشحال میشنا
امروز با دختر خانوم هم مشورت می کنم اگه بشه 5شنبه وقت بگیریم

ببخشید یه سوال مشاوره ها تک تک برنامه دارن یا هر دو در حضور هم؟؟؟شاید طرف مشکلی داره که روش نمیشه بگه جلوی اون خانوم برا همین عرض کردم

دیگه واگذار کردیم به خدای متعال

سلام اقای بی وفا
,من از شما یه خواهشی دارم,لطفا بیشتر از دختر خانوادشو در نظر بگیرین,اصالت,فرهنگ,تحصیلات جمع خانواده

سلام بی وفا . من مدام می خوام چیزی ارسال نکنم تو تالار اگه تو گذاشتی :tongue:

خوبی ؟ خوشحالم که قسمت هفتم «راهنمایی می خوام تو خواستگاری» رو اکران کردی:highly_amused:

من به شخصه اگه نظری برات نمی نویسم ، به این خاطره که کمک خاصی از دستم برنمیاد . این تو هستی که باید با رفتارت طوری نشون بدی که هنوز چیزی قطعی نیست تا این دختر خانم هم این رو بدونه . حالا اینکه باید چیکار کنی اینه که اولا احساس خودت رو کنترل کنی و دوم اینکه با پرسیدن سوالات و پرسش هایی در مورد اخلاقیات که نشون بده هنوز قصدت شناخت این دختر هست ، به اون هم این رو القاء کنی. حتی می تونی گاهی با پرسیدن این سوالات که الان نظر تو در مورد خودمون چی هست و به نظرت اخلاقیاتمون چقدر با هم سازگاره به اون نشون بدی که هنوز در حال فکر کردن هستی . یا می تونی بهش بگی که ازدواجی رو می پسندی که عاقلانه باشه و بنابراین نظر مشاور برات مهم خواهد بود و اگر اون سنخیتی بین اخلاقیات شما نبینه ، تو به طور جدی روی این مسئله فکر خواهی کرد.

ببین بی وفا ، اون اگه احساساتی هم باشه بازهم تویی که باید چشماش رو بازکنی . دوستی داشتم که در دوران آشنایی برای ازدواج که حدود شش ماه بعد از خواستگاری رسمی طول کشید ، آقا مدام بهش می گفت که الان درصد اطمینانش برای این ازدواج 50 درصد هست و به مرور با شناخت بیشتر این درصد رو بالاتر می برد. این طوری بود که دوستم مدام به خودش این احتمال رو هم می داد که ممکنه قضیه جور نشه .

در مورد مشاوره ازدواج هم اولش مشاور یه تست شخصیت شناسی از هر دوی شما می گیره . بعدش هم معمول اینه که سه جلسه با هر دوتون با هم ، سه جلسه با پسر و سه جلسه با دختر جدا مشاوره می کنه . البته بعضی مشاورا خانواده ها رو هم ملاقات می کنن . ولی خب این کمتر پیش میاد .

ضمنا نکات منفی ای که برداشت کردی ، همون طور که خودت هم اشاره کردی ، خیلی منفی نبودند . بنابراین اولا لازمه که تو شناختت رو از این دختر خانم بیشتر کنی . چون محاله انسان ها نکات منفی نداشته باشن و تو باید ببینی که می تونی با اون نکات منفی کنار بیای یا نه .

دوما اینکه همین نکات منفی رو هم که برداشت کردی رو خوب بررسی کن. در ارسال قبلیم هم این رو تاکید کردم . حساسیت دختر خانم خیلی زیاد نباشه روی ارتباطاتت ( چون به گفته خودت شوخ و اجتماعی و ... هستی. ) و این می تونه در آینده یا زندگی شخصیت با این خانم رو یا زندگی اجتماعیت رو تحت الشعاع قرار بده . ابراز احساسات خیلی زیاد ، وابستگی احساسی زیاد ، افراطی عمل کردن در به دست آوردن محبت همسر (شخصیت مهر طلب) و .... همون طور که در تاپیک ها دیدی باعث اختلالاتی در زندگی افراد شده . بنابراین به این نکات هم توجه کن .

من نمی دونم این چنار و جوانه و فرهنگ کجا هستن . یادمه تو این تاپیک بیشتر ما نظر می دادیم . اگرچه بی وفا نظرات منو و جوانه رو که می دید این طوری می شد :97: ما هم که از رو نرفتیم تا رسیدیم به اینجا :72:

به خدا یه سری مشکلات و اختلاف فرهنگی تو خانواده باعث پاشیدگی زندگی مشترک میشه!
اکثر کسایی که تو زندگیاشون به بن بست خوردن اقرار کردن که موقع خاستگاری و.... عشق مانع از قبول حقایق شده و اختلافات فاحش رو ندید گرفتن,شما که انقدر عاقل هستین که مشورت میگیرین به حرف بنده.حقیر.هم گوش کنین,به خدا عشق همه چیز نیست,تحقیق کنین,از همه اطرافیان دختر!

سلام عرض می کنم به تموم دوستان مخصوصا اسمونی

اسمونی باور کن من که با شما پدر کشتگی نداشتم که شما نظراتت کذبی بود منم جوشی امپر مینداختم بالا ولی گذشته ها گذشته الان مهمه

هلمای عزیز دوست گلم
تموم حرفایی که زدی و انجام دادم من این دوستان مخصوصا اسمونی می دونه چجور ادمی هستم به یه چیز گیر بدم تا اخرش پاش میمونم منظورم اینه که می خوام زن بگیرم 7جد و اباد دختر باید از ازمون من رد بشه ازمون که نه همون شناخت همه ی اینا رو در نظر گرفتم خانوادشون خانواده خیلی خوبی هستنند پدرشون رییس بانک هستند و مادرشون فرهنگی نمی دونستم تازه فهمیدم برادرشونم ادم متشخصی هستند و شوهر خواهرشون هم ادم ساکت و بی غل و غشی هستش باور می کنی امار دایی و خاله و عمو شو هم در اورد شهر ما کوچیکه یعنی به نسبت تهران جمعییتش خیلی کمتره ولی وسعتش به اندازه تهرانه ما تو خطه گیلانیم برا همین سریع میشه ذات طرف و در اورد همه چی تا به الانش خوب پیش رفته منم ادم تیزی هستم اگه تاپیکامو دنبال میکردی گفته بودم اگه بین 50 تا معیار یکیشو نداشته باشه بهم میزنم ولی ما هرچی و بررسی کردیم تا الانش خوب از اب در اومده باهاشم قشنگ حرف زدم حریمارو مشخص کردم خط قرمزارو مشخص کردم گفتم اول خانواده ام بعد زنم اونم حرف نزد چون با صداقت تموم براش سخن میگفتم به هر حال مرسی از نظرت عزیزم


اما اسمونی عزیز تو میگی چی کار کنم باورت شاید نشه تموم اشنایی ها خیلی زود گذشت خیلی تونستم با کمک شما ها راه هایی که باید رفته بشه و میانبر بزنم با تاپیک های دیگران با مشکلات دیگران تونستم کاری کنم که اگه 1% با معیار های من مغایرت نداشت سریع ولش کنم احساساتیه نمی دونم از این جور ادما دیدی من اول فکر می کردم شاید 1% به خاطر موقعیت شغلی و مالی و اجتماعی من باشه و حتی بخاطر کم شدن ازدواج ها ولی دیدم نیست بازم راضی نشدم و از راه های دیگه ای امتحانش کردم دیدم ریگی به کفش نداره من به شخصه تا به امروز دختری به با احساسی اون ندییدم اگه یادت هم باشه تو تاپیک های اولم گفتم رفتم تو اطاقش دیدم چقدر تمیزه گفتم عجب سلیقه و احساساتی ولی هرچی می خوام چشمامو باز کنم می بینم دیگه باز تر از این نمیشه بازم تردید دارم از یه جهاتی خسته شدم بخاطر اینکه می خوام هر چه سریع تر سر و سامون بگیرم اوایل مخالف ازدواج بودم ولی اما خیلی بهم خوش گذشته انگار از یه جهاتی هم می ترسم اگه 1% کوتاهی تو شناخت باعث تباهی زندگیم تموم شه اصلا عین کامپیوتر هنگ کردم ولی من تمایلم به اینه که بیشتر در دوره شناخت بمونیم از یه طرف وابستگی این دختره با اس ام اس اش دیوونم کرده شیطونه میگه بزنم تو ذوقش ولی دلم نمی اد بعد اون اخراج منشیم بحث پیش اومد در مورد همکارام و اینا بهش حالی کردم که تو گوشی ممکنه بالای 50 تا شماره دختر باند بیشترشون کارمندامن و بعضی هاشونم همکارای قبلیم بودند و ازدواج کردن و با شوهراشون هم رابطه خوب و خوشی دارم و ممکنه گاهی اوقات در بعضی مناسبت ها کارمندام برام اس ام اس مناسبتی بفرستن همرو گفتم اگه ادم بیشتر از یه کلم بروکلی فهم داشته باشه باید منظور منو بگیره دیگه

چیکار کنم به مادرم میگم میگه برو کارو تموم کنیم ولی نمی دونن فکر من تمرکزم رو چیه که پاک قاطی کردم از این ورم هر روز تو کار بابت بعضی مشکلات روز مره از سوی شرکت ها اعصابم میریزه بهم که نگو