به اونی که دوسش داشتم گفتم دوسش دارم اونم فقط تشکر کرد!!

بالاخره گندمو زدم!!!!! گفتم دوستش دارم اونم تشکر کرد گفت که به احساسات پاکم احترام می ذاره و به کسی نگم مسخره ام می کنن!!!

الان گرمم انگاری هنوزم نمی دونم چی شده. راستش بهم برنخورد اصلا. خوشحالم هستم!!!! یعنی راحت شدم خفه شده بودم چند ماه. ولی اولا واکنش های اونو دیگه نمی دونم چطوری باشه.
بعدم من خیلی بدبختم خوببببببببببب دنبال عشقم ولی هیچکس نیست دوستش داشته باشم اونم دوستم داشته باشه خوب

احیانا الان باید چه غلطی بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه نمی گفتم می مردم حالام که بهتر بود نگم!


من ناراحتم. خیلی ناراحتم
کلی احساس دارم اما عرضه نداشتم دو طرفه اش کنم
اینطوری هم تموم شد

واسه چی من تو پیله ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یهع بغل امن می خوام
قلبم تا وقتی اروم نگیره سرگردون می مونم نمی تونم به بقیه کارام درست برسم


خوش به حالتون که خواستگاری سنتی دارین

من نمی تونم واسه خودم عشق پیدا کنم



الان کاری مونده که بکنم ؟! برای بعد از صانحه :))

انتظار داشتی چه واکنشی نشون بده ؟
برخوردش غیرمنتظره بود یا پیش بینی میکردی ؟

سلام خیلی ناراحت شدم البته بخاطر احساست، امیدوارم بتونی زود فراموش کنی.
بابا شما که اینجا قدیمیهستی حداقل یه تاپیک میزدی نظر بقیه رو هم میپرسیدی تو دیگه چرا؟

اگ قرار بود ردم کنه هینجوریا انتظتر داشتم رد کنهحالا بعدش چی؟ مثه این رفتار کنم ک هیچی نشده؟؟

مینوش جان
ای کاش با رفتارت علاقتو بهش میرسوندی
نه از طریق زبانی
از آقایونه اینجا معذرت میخوام که اینو میگم
ولی بعضی از آقایون جنبه ی این حرف رو ندارن
زود جو میگیرتشون

فکر میکنم راه درست اینه که دیگه به سمته اون آقا نری
شما حرفت رو زدی و یه قدم برداشتی سمتش ، حالا قدم بعدی نوبته اونه
بیشتر از این اگه بری سمتش خودت رو پیشش بی ارزش جلوه میدی
اگه قدم بعدی رو برنداشت ، دیگه زیاد روش حساب نکن ...

اره بابا فراموشش کن بره. تو لیاقتت بیشتر از اینه که بخوای به کسی پیشنهاد بدی( اینو همینطوری نمیگم چون مطالبتو اینجا خوندم میگم)
طرف فامیل بود یا همکارت بوده؟

سلام مینوش جان
کاش این کارو نمیکردی اینجا ایرانه عزیزم مردای ایرانی بی جنبه ترین موجودات روی زمینن بخصوص توی این مورد
یه دختری اگه واقعا بخواد خودش رو تحقیر کنه بره به یه پسر ایرانی بگه دوستت دارم( عذر خواهی نمیکنم از اقایون چون واقعا بی جنبه هستن)
حالا کاری که شده تنها راه حل دور شدنه به هیچ عنوان دیگه واکنشی نشون نده اصلا انگار دیگه نمیبینش سعی کن باهاش چش تو چش نشی
وخودت کاملا بی تفاوت نشون بده ریلکس وعادی رفتار کن.

دوست عزیز دیگه سراغش نرو چون سرش شاید خیلی گیج بره هااااا

مینوش جان من همیشه از خوندن نظرات صریح و بی تعارف شما تو تاپیکا لذت میبرم:104:


یکی از دوستای منم همچین مساله ای واسش پیش اومد.

تمام احساسات منفی که به سراغتون میاد مثل خود سرزنش گری و...طبیعیه.



دو تا جمله کلیشه ای میخوام بگم که درسته تکراری هستن ولی کاملا صحیحن یکی اینکه انسان جایزالخطاست و دخترای زیادی مثل شما دچار این مشکل شدن.دخترایی که همه چی تموم بودن و از خیلی از جهات از اون پسرا سرتر بودن ولی خب احساس پاکشون رو بروز دادن به اون پسرا.


جمله بعدیم اینکه گذشت زمان میتونه بهتون کمک کنه که راحت تر با خودتون کنار بیایید.فقط به خودتون چند روز مهلت بدید اون وقت می بینید که نسبت به امشب خیلی حالتون بهتر شده.


موفق باشید مینوش عزیز:72:

سلام مینوش جان. خوبی عزیز :18:


من مخالف دوستان هستم که ایشان لیاقت شما رو ندارند و ...درست نیست بخاطر حق انتخاب ادمها( در تمایل به بودن با ادم یا نبودن ) به ان ها برچسب لیاقت نداشتن بزنیم.

با احترام تمام این نوع دلداری دادن اصلا لحظه ای هم انسان را ارام نمی کند چون اگر لایق نبود احساسی شکل نمیگرفت


برای قضاوت بهتر کاش بیشتر توضیح میدادی. از اشناییتان و ارتباطاتتان.

از دید من یا ادم نباید حسی پیدا کنه ( که بخواهد زمان و احساسش را هزینه کند که ریسک زیادی دارد) یا اگر حس پیدا کرد راههای را پیدا کند که ان شخص متوجه این حس بشود. ( که نحوه بیان خ مهمه )
یعنی کلا با احساسات فزاینده ای که بصورت قارچ گونه در شخص رشد میکند و بعد از یک مدت تبدیل به حس شدیدی که ازش عشق یاد می شود، می شود کاملا مخالف هستم ( اخی توانستم جمله را تمام کنم. سخت بود)

شما حدودا باید بیست و هفت هشت باشی ( اگر اشتباه نکرده باشم)

1) تنهایی ( خانوادگی و از لحاظ اجتماعی)

2) فعالبیت مستمر در اجتماع نداری.

3) تا این سن نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدنت خ ارضا نشده.


تمامی اینها مسایل بزرگی هستند که واقعا برای رفهش باید چاره ای اندیشید.


از دید من بسته به ارزش طرف و اگاهی ادم از خودش و معیارهاش و میزان همخوانی شخص با معیارهای ادم این کار شما می تواند درست باشد یا غلط:

درست از این لحاظ:

1) که شما احساسات را منتقل کردی. لااقل از واگویه و تردیدها راحت شدی. از طرفی به هر حال به یک نتیجه رسیدی و تکلیفت مشخص است که ایا اصلا امیدوار باشی یا نه. تلاش کنی یا نه کات کنی

2) یک تجربه کسب کردی. بله برخورد با جنس مخالف نیاز به اگاهی دارد. و گاها تجربه در این راستا کمک کننده است

3) خودت را بیشتر شناختی. که در چنین موقعیتهایی چگونه عمل میکنی.

4) خودت را باز از جنبه هایی بیشتر می شناسی چرا که بیشتر متوجه شده ای که جذب چه انسانی شدی و یا در اینده جذب چه انسانهایی خواهی شد

5) شجاع بودی :) و خودت را ابراز کردی
اما خب غلط ها:


1) با این صراحت شما با توجه به این که مردها بیشتر نیاز به "طالب بودن" دارند و خانمها " مطلوب بودن" تا حد زیادی این نقش را برعکس کردی که ریسک خودش را دارد

2) با پاسخ منفی شنیدن خودت را شماتت کنی و احساس خوبی را تجربه نکنی



اما در هرصورت از دید تجربه ای که کسب کردی باید بگویم :


می توانستی هنرمندانه تر و با سیاست بیشتر وارد عمل بشوی .

نمیگویم دلبری کردن و یا رفتارهای ناشایست اما

اینکه :

..

تاپیک خانم سنجاب رو دوباره بخون :)) امیدوارم مظورم را متوجه شده باشی


متاسفانه دوست ندارم این را بگویم اما بارها و بارها دیده ام که خ از دختران بسیار خوب ما اصلا دیده نمی شوند. و تقریبا درصد زیادی از انها با تنهایی خود درگیر هستند. از دید من می شود با حفظ چهار چوبها و خطوط قرمز کماکان در جامعه بود و همسر هم شان خود را یافت.


ارامش یار همیشگی تو مینوش عزیزم :72:

- - - Updated - - -

حتما بررسی کن که چه خصوصیات شخصیتی در این اقا باعث جذب شما شده. سعی کن صحت این خصوصیات را در این اقا بررسی کنی( استفاده از نظر بزرگترها و کسانی که این اقا را می شناسن کمک کننده است

دوم بررسی کن که قطعا بخاطر تنهایی و ...و در حقیقت ناچاری این اقا را دوست نداشته باشی.