به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 فروردین 91 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1387-12-12
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    3,482
    سطح
    36
    Points: 3,482, Level: 36
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
    دوست عزیز

    خود کرده را تدبیر نیست

    انتقام هم جوانمردی نیست ، کارتون از اول به این ترکستان ختم می شده ، اون دختر چاره ای نداره ، نه می تونه مقابل خانواده اش بایسته ، نه می تونه به تبعات عروس ناخواسته بودن بی توجه باشه ، اتفاقاً اون آینده نگری کرده .
    شما هم عاقل باشید و برید به سمت خانواده و بگید که این دختر حاضر نیست بدون این که شما رضایت داشته باشید همسر من بشه و هر کاری هم کردم راضی نشد . و به خانواده ات بگو به خاطر و به حرمت شما من رو رد کرد ، اتفاقاً شاید همین باعث بشه نظر و دید خانواده شما نسبت به این دختر عوض بشه .

    اون دختر اشتباه کرده که چنین رابطه ای رو اون هم از سن 12 سالگی با شما برقرار کرده ، اما معلومه دیگه نمی خواد در مورد ازدواج راه رو اشتباه بره ، اشتباهی که یا جبران ناپذیره و یا بسیار مشکل بشه جبران کرد .
    پس شما هم عاقل باشید ، یا خانواده تون رو با منطق نه زور، متقاعد کنید یا لجبازی نکنید . اگر الآن شما به سمت اونها برگردید و اونا بفهمن اون دختر به خاطر مخالفتشون حاضر نشده با شما که پشت به خانواده کردی به خاطر اون ، لبیک بگه و رضایت خانواده ات اونم رضایت قلبیشون رو در اولویت قرار داده مطمئناً بهش احسنت خواهند گفت .

    این حق هر دختریه که با پذیرش از طرف خانواده پسر وارد اون زندگی بشه ومورد تحقیر واقع نشه ، و اگر دختری خودش حاضر باشه این تحقیر و عدم پذیرش رو تحمل کنه و بپذیره که حتماً هزینه هاش رو هم تحمل خواهد کرد و به عبارتی پای لرز چنین خربزه ای خواهد نشست ( که کم هستند چنین کسانی ) و اگر دختری بخواهد که خانواده خواستگارش با رضایت خاطر اونو بپذیرند حق اونه و کسی نباید انتظار داشته باشه از این حق محروم بشه .
    شما هم خود مقابل خانواده ایستاده ای و خواست خودت بوده نه اصرار اون دختر پس از اون طلبکار نباش به خاطر برخوردت با خانواده


    از شما می پرسم آیا اون دختر شما رو مجبور کرد و خواست که مقابل خانواده ات بایستی و به آنها پشت کنی ؟؟

    منتظرم پاسخ این سئوال شما را صادقانه بشنوم .
    'فرشته مهربان' عزيز
    نه به ديده اجبار كه نميشه گفت اما اين چند ماهه گذشته اين دختر خيلي اسرار ميكرد كه يه كاري انجام بدم و به خانوادم بگم حتي خودش پيشنهاد داد كه اجازه بدم با مادرم حرف بزنه
    اول مخالفت كردم گفتم بذار خودم ميگم چون اگه اون ميگفت اوضاع عوض ميشد...بالاخره به خاطر اسرارايي كه كرد به خانوادم گفتم كه با مخالفت تند همه مواجه شدم و مجبورم كردن كه جلوشون وايسم...

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    سلام دوست عزيز....
    به نظر من كار خوبي كرديد كه با خانواده در ميون گذاشتيد....
    البته بايد در اين كار حساسيت بيشتري به خرج ميداديد و با اصول و با منطق اين كارو انجام ميداديد....
    شايد مشكل در طرز عنوان كردن ايشون بوده به عنوان عروس اجباري آينده شون...
    بهرحال گذشته ها گذشته و كاريست كه شده.... نگاه به گذشته و اشتباهاتي كه ديگه گذشته نه تنها كمكي به حل مسئله شما نميكنه بلكه اوضاع رو براي شما سخت تر هم ميكنه....
    اول از همه كمي آروم باشين و تصميم خودتون رو بگيريد.... با خودتون روراست باشين حالا همه چي رو شده....
    هنوز هم شما دوستش دارين و به عنوان همسر آينده تون قبولش دارين؟؟؟؟
    تكليفتون رو با خودتون روشن كنين.... اگر جوابتون هنوز هم مثبته كمي به هم وقت بديد....
    سعي كنين ايشون رو هم آروم كنين تا كمي صبر كنه.... و بعد ... اينبار با آرامش به خانواده برگرديد اونها چون انتظار همچين برخوردي رو از شما نداشتن شوكه شدن.... اينبار با دعوا تو روشون واي نايستين....
    بلكه با آرامش و با منطق با هاشون حرف بزنين و اول ازشون بخواين خيلي منطقي دلايل ناراحتيشون از اون خانوم رو بگن و دلايل مخالفتشون رو عنوان كنن و شما فقط گوش كنين ....
    بعد شما با منطق يكي يكي جواب دلايل درست و نادرستشون رو بديد.... با ذكر اينكه ميدونيد كه خانواده خوبي شما رو ميخوان.... و اينكه با شناختي كه از اين خانوم پيدا كردين خيلي از نگراني ها بيمورده....
    فكر ميكنم هشت سال اونقدر بوده كه تونسته باشين بشناسيدش....
    از اون خانوم هم ناراحت نباشين اين عكس العمل از طرف ايشون طبيعيه ....
    اون دوست داشته خانواده شما قبولش كنن نه اينكه شما رو طرد كنن....
    بهرحال اميدوارم با توكل به خدا و كمي آرامش و كمي تفكر و با دلايل منطقي بتونين خانواده تونو راضي كنين....
    اميدوارم هرچي مصلحتتون هست همون بشه....

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 فروردین 91 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1387-12-12
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    3,482
    سطح
    36
    Points: 3,482, Level: 36
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin joon
    سلام دوست عزيز....
    به نظر من كار خوبي كرديد كه با خانواده در ميون گذاشتيد....
    البته بايد در اين كار حساسيت بيشتري به خرج ميداديد و با اصول و با منطق اين كارو انجام ميداديد....
    شايد مشكل در طرز عنوان كردن ايشون بوده به عنوان عروس اجباري آينده شون...
    بهرحال گذشته ها گذشته و كاريست كه شده.... نگاه به گذشته و اشتباهاتي كه ديگه گذشته نه تنها كمكي به حل مسئله شما نميكنه بلكه اوضاع رو براي شما سخت تر هم ميكنه....
    اول از همه كمي آروم باشين و تصميم خودتون رو بگيريد.... با خودتون روراست باشين حالا همه چي رو شده....
    هنوز هم شما دوستش دارين و به عنوان همسر آينده تون قبولش دارين؟؟؟؟
    تكليفتون رو با خودتون روشن كنين.... اگر جوابتون هنوز هم مثبته كمي به هم وقت بديد....
    سعي كنين ايشون رو هم آروم كنين تا كمي صبر كنه.... و بعد ... اينبار با آرامش به خانواده برگرديد اونها چون انتظار همچين برخوردي رو از شما نداشتن شوكه شدن.... اينبار با دعوا تو روشون واي نايستين....
    بلكه با آرامش و با منطق با هاشون حرف بزنين و اول ازشون بخواين خيلي منطقي دلايل ناراحتيشون از اون خانوم رو بگن و دلايل مخالفتشون رو عنوان كنن و شما فقط گوش كنين ....
    بعد شما با منطق يكي يكي جواب دلايل درست و نادرستشون رو بديد.... با ذكر اينكه ميدونيد كه خانواده خوبي شما رو ميخوان.... و اينكه با شناختي كه از اين خانوم پيدا كردين خيلي از نگراني ها بيمورده....
    فكر ميكنم هشت سال اونقدر بوده كه تونسته باشين بشناسيدش....
    از اون خانوم هم ناراحت نباشين اين عكس العمل از طرف ايشون طبيعيه ....
    اون دوست داشته خانواده شما قبولش كنن نه اينكه شما رو طرد كنن....
    بهرحال اميدوارم با توكل به خدا و كمي آرامش و كمي تفكر و با دلايل منطقي بتونين خانواده تونو راضي كنين....
    اميدوارم هرچي مصلحتتون هست همون بشه....
    شيرين جون عزيز
    من اون خانومو هنوز هم دوست دارم و قبولش دارم كه بخاطرش اقدام به گفتن خواستنش كردم ولي اينكه اون جا زده اينكه اون داره پشتمو خالي ميكنه خيلي برام سخته...حالاكه به خاطرش اينكارارو كردم انتظار حمايت بيشتر ازش دارم نه پشتمو خالي كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    سلام دوست عزيز...
    خسته نباشيد....
    يه انتقاد دارم .... شما نوشتيد: "حالا كه بخاطرش اينكارارو كردم ....."
    شما اين كار ها رو تنها بخاطر اون نكرديد براي آينده هردوتون كردين....
    دوست عزيز نوع نگرشتون رو به موضوع عوض كنين... توي اين جريان قراره شما بشيد مرد زندگي آينده اون....
    كسي كه اون بتونه بهش تكيه كنه.... قرار نيست تو اين موضوع اون پشت شما باشه كه ميگين پشتتونو خالي كرده!!
    گرچه من از اون خانوم و اخلاقش و رفتارش و خصوصياتش هيچ اطلاعي ندارم و نميخوام شما رو متهم به چيزي بكنم...
    يك طرفه هم نميشه به قاضي رفت دوست عزيز.... با اين اطلاعاتي كه شما در اختيار ما گذاشتيد من به شخصه نظرم اين بود.... ضمنا به نظر من اون دختر جا نزده .... اونم هشت سال از زندگيشو براي شما گذاشته...
    و از شما توقع داشته طوري مسئله رو تو خانواده مطرح كنين كه توهيني متوجه اون نشه....
    اگه ناراحته حتما بخاطر اينه كه شما ناراحتي و مخالفتهاي شديد خانواده تونو بهش منتقل كرديد...
    كي ميتونه اين چيزا رو بشنوه و عكس العمل نشون نده....
    خودتونو بزاريد به جاي اون .... اگه اون تصميم گيرنده بود و خانواده اش به شما بي احترامي ميكردند و بخاطرش اونو طرد ميكردند شما بهتون برنميخورد.... هركس شخصيتي داره كه حفظ كردنش واسش باارزشه...
    نميخوام از اون دفاع كنم .... ميخوام بگم بهش كمي حق بديد و از ديدگاه اونم قضيه رو ببينيد....
    اميدوارم بتونيد بهترين تصميم رو بگيريد....

  5. کاربر روبرو از پست مفید shirin joon تشکرکرده است .

    shirin joon (دوشنبه 30 آذر 88)

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 فروردین 91 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1387-12-12
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    3,482
    سطح
    36
    Points: 3,482, Level: 36
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin joon
    سلام دوست عزيز...
    خسته نباشيد....
    يه انتقاد دارم .... شما نوشتيد: "حالا كه بخاطرش اينكارارو كردم ....."
    شما اين كار ها رو تنها بخاطر اون نكرديد براي آينده هردوتون كردين....
    دوست عزيز نوع نگرشتون رو به موضوع عوض كنين... توي اين جريان قراره شما بشيد مرد زندگي آينده اون....
    كسي كه اون بتونه بهش تكيه كنه.... قرار نيست تو اين موضوع اون پشت شما باشه كه ميگين پشتتونو خالي كرده!!
    گرچه من از اون خانوم و اخلاقش و رفتارش و خصوصياتش هيچ اطلاعي ندارم و نميخوام شما رو متهم به چيزي بكنم...
    يك طرفه هم نميشه به قاضي رفت دوست عزيز.... با اين اطلاعاتي كه شما در اختيار ما گذاشتيد من به شخصه نظرم اين بود.... ضمنا به نظر من اون دختر جا نزده .... اونم هشت سال از زندگيشو براي شما گذاشته...
    و از شما توقع داشته طوري مسئله رو تو خانواده مطرح كنين كه توهيني متوجه اون نشه....
    اگه ناراحته حتما بخاطر اينه كه شما ناراحتي و مخالفتهاي شديد خانواده تونو بهش منتقل كرديد...
    كي ميتونه اين چيزا رو بشنوه و عكس العمل نشون نده....
    خودتونو بزاريد به جاي اون .... اگه اون تصميم گيرنده بود و خانواده اش به شما بي احترامي ميكردند و بخاطرش اونو طرد ميكردند شما بهتون برنميخورد.... هركس شخصيتي داره كه حفظ كردنش واسش باارزشه...
    نميخوام از اون دفاع كنم .... ميخوام بگم بهش كمي حق بديد و از ديدگاه اونم قضيه رو ببينيد....
    اميدوارم بتونيد بهترين تصميم رو بگيريد....
    شيرين جون عزيز يه مسايلي براي ما اتفاق افتاده كه اگه جزئيات بيشتر خواستيد بگيد كه بدم تا بيشتر راهنماييم كنيد...
    راستي يه مورد يادم رفت خانواده اونم به من توهين كردن اونم دو بار داداشاش برام مشكلي درست كردن كه خدا ميدونه...به هرحال خواستم بگم اونيكه اين وسط بيشتر از همه ضرر ميكنه منم..

  7. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    محسن عزیز
    اول که عنوان تاپیک رو دیدم ، از این همه علامت سوال ترسیدم!!!
    برادر راهنمائیهای دوستان خیلی خوب بود خصوصا توصیه های فرشته وشیرین عزیز، اما بعقیده بنده چون شما داری از سوی دختره سوال می کنی جواب نمی گیری.
    "حالاكه به خاطرش اينكارارو كردم انتظار حمايت بيشتر ازش دارم نه پشتمو خالي كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ "
    شما انتظار بیشتری داری، اون پشتت رو خالی کرده .

  8. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    سلام دوست عزيز....
    اوضاع چطوره؟؟؟ حالتون تغييري كرده يا نه؟؟
    خب اگه بيشتر در مورد جزئيات و روحيات اون خانوم و خودتون و اوضاعتون توضيح بدين ما بيشتر ميتونيم كمكتون كنيم...
    حرف بزنيد دوست عزيز... بازگو كردن مسائل و حرف زدن كمي شما رو آرومتر ميكنه....
    هنوز با خانواده قهرين؟ چرا نوشتين: ((اون كسي كه اين وسط بيشتر از همه ضرر ميكنه منم...))..؟؟؟
    مگه هدف شما چيزي غير از رسيدن به ايشون بوده؟؟؟ و اگر نه ! شما براي رسيدن به يكي از اهدافتون جنگيديد....
    پس چرا ناراحتيد؟؟ و اگر آره! شما تكليفتون با خودتون هنوز مشخص نيست!!!
    محسن نصيري گرامي... دوست عزيز...
    اين ابتداي شروع يك زندگيه مشتركه... اگه از همين الان خودتونو يك بازنده ميبينيد همينجا ختمش كنين....
    و اگر هدفتون مشخصه واستون و مهمه بخاطرش بجنگين...
    محكم باش دوست عزيز و درست فكر كن و با خودت روراست باش....
    تصميم گيرنده نهايي واسه زندگيت خودت هستي....
    ....
    حرف بزنيد و بيشتر در مورد خودتون و روحياتتون توضيح بديد...
    اميدوارم بهترين تصميم رو بگيريد....

  9. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 31 فروردین 91 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1387-12-12
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    3,482
    سطح
    36
    Points: 3,482, Level: 36
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 49 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin joon
    هنوز با خانواده قهرين؟ چرا نوشتين: ((اون كسي كه اين وسط بيشتر از همه ضرر ميكنه منم...))..؟؟؟
    مگه هدف شما چيزي غير از رسيدن به ايشون بوده؟؟؟ و اگر نه ! شما براي رسيدن به يكي از اهدافتون جنگيديد....
    پس چرا ناراحتيد؟؟ و اگر آره! شما تكليفتون با خودتون هنوز مشخص نيست!!!
    سلام شيرين جون
    من با خانواده قهر نيستم چندروزيست كه خيلي ريختم به هم البته براي من طبيعيه از يه طرف مشكلات عشقي از طرف ديگه مشكلات خانوادگي...من ضرر ميكنم چون توي رو مادرم وايسادم داداشاي اين خانم تا دلتون بخواد منو تحقير كردن حتي درگيري فيزيكي هم داشتيم گفتم ما با هم همسايه هستيم اونا يه شب جوري با من رفتار كردن كه انگار من به ناموسشون تجاوز كردم اعتبارم تو محله رفت...از اين طرف خانوادم منو طرد كردن ..شما كه پدر و مادر منو نميشناسيد..طرد به معناي واقعي كلمه...انگار كه من اصلا عضوي از اين خانواده نيستم...هدف من رسيدن به اون بود و رو هدفم هم مصمم هستم..براي هدفم جنگيدم..به هدفم كه نرسيدم...اين وسط خيلي چيزاي ديگرو هم ازدست دادم ...مثل خانواده..احترام...اعتبار تو محله..ناراحتي من از جنگيدن به خاطر هدفم نيست..شايد باور نكنيد حتي تو دعواي آخرم با داداشاي اين خانوم به همين شباي محرم عزيز قسم من فقط به توهين ها و تحقيراشون لبخند ميزدم..به نظرم من زياده روي كردم شايد هنوز بعداز 8 سال خوب نشناختمش...اگه ميگم پشتمو خالي كرده نه اينكه اونم مثل من جلو خانوادش وايسه..نه اصلا اين نيست..حداقل صبر ميكرد تا من وضع زندگيمو درست كنم برم جلو..نه اينكه با اينكه ميدونه بخاطرش چه كارها كه نكردم بهم بگه ديگه حتي نميخوام باهات حرف بزنم...اين رسم دنيا نيست رسم عشق نيست...اين خانم عشقو واسم بي معني كرد...

  10. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    برادر عزيز مطمئنم اگه شما روند گذشته رو تكرار نكنيد و اظهار پشيموني كنيد خانوادتون شما رو ميبخشن...هر چي باشه از يه خون و گوشت هستيد!!
    بذاريد اون خانم هم حالا كه با عقل و منطق در مقابل خانواده اش و نظر خانواده شما سر تعظيم فرود اورده بره سراغ زندگي خودش....باور كنيد عروسي كه با هزار سلام و صلوات و رضايت كامل خانواده پسر وارد زندگي ميشه خيلي بهتر از اونه كه با درگيري و بحث و جنجال بياد!!
    خدا وكيلي بين همون عروس و مادر شوهر از نوع اولش بعد از مدتي جنگ شروع ميشه چه برسه به حالت دوم كه با كدورت عروس خانواده شده باشه!!!
    فقط الان رو نبينيد به فكر چند سال بعد هم باشيد....

  11. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 تیر 94 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1387-7-07
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    7,417
    سطح
    57
    Points: 7,417, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    782

    تشکرشده 791 در 202 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    سلام محسن نصيري عزيز....
    دوست خوبم من يه تئوري دارم كه بهش كاملا عقيده دارم و اون اينه كه :
    "هيچ كار خدا بي حكمت نيست..."
    نگران نباش و به خدا توكل كن دوست عزيز.... آروم باش و فكر كن بيشتر و بيشتر ....
    به همه چيز خوب خوب فكر كن... شما كاري رو كردي كه فكر ميكردي درسته و انجامش دادي ....
    بهاش رو هم كامل پرداختي .... چون بهش ايمان داشتي.... حالا يه سري مسائل پيش اومده كه بلاخره يه روز ژ
    هم پيش ميومد.... اينا رو به ديده سياهي زندگي نگاه نكن .... اينطور به قضيه نگاه كن كه خدا تو رو دوست داشته و
    همچين شرايطي واست ايجاد كرده تا هم خودتو بهتر بشناسي و هم كاري كه درسته رو انجام بدي...
    دوست عزيز...
    يه نفر شايد دوست خيلي خوبي باشه اما ممكنه همون شخص همسر خوبي نشه....
    انسانها در شرايط سخت محك زده ميشن...
    شما هم اگه الان به اين نتيجه رسيدين كه كار بدي در حق خانواده كردين و اشتباه بوده كه جلو مادرتون ايستادين.... خيلي خوبه.... اينكه الان به اين زودي اول راه به اشتباهاتتون پي ميبريد خيلي بهتر از وقتيه كه ديگه دير شده!!
    در مورد اون دخترخانم بايد بگم هنوز هم من شناخت كاملي از ايشون ندارم نوشته هاتون در موردش كامل نيست بنابراين در موردشون يه طرفه به قاضي نميروم...
    شما در متن هاي اولتون نوشتيم تو عشق واسش از هيچ چيز كم نذاشتين...
    يه سوال: اون هرچي ميخواسته شما همون كارو انجام ميدادين؟ بدون چون و چرا؟ فقط به دليل علاقه ؟
    يا نه ... به هرخواسته اون عمل نميكردين و در موردش فكر خودتون و ايده خودتون هم مهم بود؟
    تو رابطه تون تا حالا چقدر از خودگذشتگي كردين؟ و آيا به همون اندازه هم دريافت كردين؟؟؟
    چقدر به خواسته هاش تن دادين بدون اينكه به خودتون فكر كرده باشين ؟
    جواب اين سوالا مهمه...
    اگه اون الان نميخواد شما رو ببينه ... شما هم ازش نخوايد كه اينكارو بكنه ....
    تو اين شرايط كمي از هم دور بشيد بهتره .... به نفع هردوتونه .... بهرحال 8 سال فرصت داشين همديگرو بشناسين و حالا وقت اونه كه همديگه رو واقعا بشناسين....
    راستش بايد هنوز بنويسي دوست عزيز... هنوز هم نميشه مطمئنا بهتون جواب داد كه چكار كنين....
    اين تصميم مهميه .... اما در حال حاضر حتما حتما كمي ازش فاصله بگيريد...
    ارتباطتتونو با خدا بيشتر كنين... اون الرحم الراحمينه و يادش آرامش بخش دلهاست....
    كمي از نظر روحي خودتونو تقويت كنين خيلي كارا بايد انجام بدين....


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.