سلام به همگی
همدلی عزیز من هم یه زمانی در شرایط شما بودم وبعد از متارکه با پسری اشنا شدم که خیلی دوستش داشتم اوایل بنا به دلایلی موضوع رو بهش نگفتم ولی وقتی دیدم نیتش جدییه اصلا تردد نکردم وهمه چیزو براش تعریف کردم وبا خودم گفتم اگر علاقه اون به من تا این حده که نمیتونه واقعیت زندگی منو درک کنه و اینقدر فهمش پایینه که نمیتونه یک مسئله شرعی که هیچ گناهی مرتکب نشدم رو حلاجی کنه همون بهتر که بره ومشکلات بعدی پیش نیاد ولی اون گفت این موضوع ذره ای برای من اهمیت نداره وتو احساس من نسبت به تو تاثیری نداره وما الان 3 ساله که ازدواج کردیم و خیلی هم خوشبختیم عزیزم دیگه با اون تجربه ای که تو داری ازت بعیده بخواهی دوباره ریسک کنی تو هیچوقت نخواه که اونجوری که دیگران دوست دارن باشی شاید این اقا تورو ول کنه نباید ناراحت باشی باید خوشحال باشی که خدا نگذاشت دوباره اشتباه کنی همه چیزو در کما خونسردی براش تعریف کن و بگو بعد از این تصمیم با خودته ولی اگه حتی یک ذره دلت نمیتونه قبول کنه بهتری بری و همدیگرو فراموش کنیم باور کن این درسترین کاری هست که باید انجامش بدی چون اگر بخوای نگی بلاخره میفهمه واونموقع هست که شکست دوم رو خدای نکرده میخوری
علاقه مندی ها (Bookmarks)