]
سلام موعود عزیز
برادر من خیلی ایده آل فکر می کنه من بارها اینو بهش گفتم مثلا فکر می کنه تفاهم یعنی اینکه اصلا تو زندگیت جرو بحثی پیش نیاد
اون دختر در حال حاضر خواستگار داره و وقتی براش خواستگار می آد روزگار برادر من بهم میریزه اون دختر بیچاره ام همه رو بخاطر برادرم رد میکنه
بعد پدر می گه خوب تو که نمی تونی تحمل کنی فلانی ازدواج کنه پس بریم خواستگاری می گه مشکله من اون نیست اون ماه ِفرشته است
ولی من تا با خودم کنار نیام با زندگیش بازی نمی کنم
دختره خیلی خانومه با همه چیزه برادرم کنار اومده پدرم میگه درست نیست با زندگیه اون دختر بازی کنی باید زودتر تصمیم بگیری
میگه منو تحت فشار نزارین الان نمی تونم
خیلی دارم سعی می کنم حرفاشو بفهمم ولی نمی تونم
در مورد چیزهای دیگه هم تقریبا همین وسواس رو داره
مثلا نمو نه اش اینکه ماشین خریده بود روی ماشین اش یه خط افتاد دو روز بعد ماشین رو فروخت گفت دیگه از چشمم افتاد وقتی خط افتاد
یا مثلا خونه خریده داده دست مستاجر میگه اون خونه زمانی که نو ساز بود باید ازش استفاده می کردم نه الان که مستاجر داغونش کرده دیگه ذوقی براش ندارم
یا مثلا می گه من زمانی که دوستام داشتن جوونی می کردن شب و روز کار کردم والان از داشتن خونه و ماشین و ...اصلا خوشحال نیستم چون همه بهم می گن قیافت شبیه آدمای 31- 32 سالست خیلی شکسته شدی
من برای بدست آوردن این چیزها جوونیمو دادم
علاقه مندی ها (Bookmarks)