نه حرفی است و نه نقلی .
خواهش میکنم خودتان را نگران نکنید .
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
نه حرفی است و نه نقلی .
خواهش میکنم خودتان را نگران نکنید .
ani (سه شنبه 28 مهر 88)
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
آنی همیشه به من گوش زد میکرد که بگو ؛تا سبک تر شوی ؛هر چند که تأثیری در تغییر وضعیت نباشد اما بگو....نوشته اصلی توسط ani
خب خواهر بزرگوار من ؛حال خودتان به روشنی درمیابید که گاهی نگفتن بهتر است.سکوت میکنم.
بهرحال چیزی که اینجا فروان است ,گوش شنوا است و دل های مشتاق همدردی،
keyvan (سه شنبه 28 مهر 88)
تشکرشده 366 در 125 پست
در روزگاری که قحطی خدا است ، سکوت همه گفتن است ، فرض که بگوئیم ،حرف می زنیم و گلایه از دلمان می ریزد آن وقت مخاطب را کمان آن است که می تواند تدبیر کند غافل آنکه
تدبیر کند بنده
تقدیر زند خنده
نه ، در فصل قحطی خدا که برخی تصور خود را به خدایی گرفته اند ، سکوت باید کرد
کار خود را به خدا باز گذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خدا داده کنی
پندار (پنجشنبه 30 مهر 88)
تشکرشده 4,222 در 1,018 پست
انی جان حرفاتون ازجنس تالا ر نیست یعنی چه؟ ها ای یعنی چه؟(با لهجه ببرهای بخونید)
اگه منظورت اینه که در دنیای حقیقی اتفاق افتادخ ،همه بچه هایی که مشکلشون رو اینجا مطرح میکنن مشکلشون از جنس تالار نیست
شاید نتونیم کمکت کنیم ولی دردودلکردن ادمو اروم میکنه عزیزدلم
انی حان من منتظرم
gole maryam (چهارشنبه 29 مهر 88)
تشکرشده 181 در 78 پست
سلام....
حضور من را تنها در تاپیکی پر از درد و خشم و ناراحتی دیدید(شاید) اما به واقع خود خود حقیقی من این هست یا نیست؟؟؟
خوب شاید مبهم بیان کردم وبهتر باشد کمی واضح تر بیان کنم.
من شخصا فکر می کنم فضا های مجازی در 2 عامل بسیار موثرند
1- تر غیب افراد برای پرده برداری از ماسکهای معمولی که به عمد یا غیر عمد در دنیای حقیقی به چهره میزنیم
2- فرصتی برای ایچاد شخصیتی که هیپگاه نداشتیم و حال بسیار فرصت خوبی است که نمایش این شخصیت غیر حقیقی را بدهیم . چیزی که در دنیای حقیقی امکانش کم است
به عامل 2 به دلیل حرمت بسیار زیادی که به تالار و هم تالارهای عزیز دارم اشاره نمی کن.
اما در خصوص عامل اول،نام تالار گویای اهداف ایجاد ان و نیز مشارکت دوستان است"تالار همدردی"
دوستان یا به لحاظ بیان مشکل در اینجا حضور پیدا میکنند ،یا به لحاظ مشاوره دادن، یا به هدف افزایش اگاهی و یا به لحاظ اهداف فرعی دیگر...
افرادی مانند من که در دنیای حقیقی امکان بروز صادقانه بیان مشکل بدون واهمه از عواقب احتمالی را نداران و یا حتی به لخاط تعدد افراد خبره امکان دریافت راهکارهای گوناگون مهیا بهترین فرصت است که ضمن بهره گیری از راهکارهای روانشناسانه و خبره ای است که در حل مشکل موثر است
گاهی نیز حتی دلسوزیهای شیرین دوستان مانند یک مرحم عمل میکند
در هر صورت این موارد برای افرادی است که بدوا با هدف رفع مساله لاینحل زندگیشان به این تالار رو اوردنده اند.
در خصوص افرادی که به قصد مشاوره دادن تخصصص قدم به میدان می گذارند(مانند نقاب و فرشته مهربان و...) که مورد مشخص است
اماچیزی که به نطرم خانم انی روش تاکید داشتند و واقها مصداق ان جمله است که تو مو میبینی و من پیچش مو این واقعیت است که غیر از طبقه بندی شخصیت افراد درونگرا و برونگرا (که تمایز در بیان مشکل دارند) گاهی افراد بعد از مدتی که در تالار حضور ثابت پیدا میکنند و نقط نطراتشان به معنای کلید مشکل گشای خیای موانع برای دوستان میشوند و به عبارتی به عنوان افراد خوش فکر در تالار معرفی میشوند بعد ازمدتی به صورت ناخود اگاه همان حجابهای دنیای حقیقی حایل انها و دوستان میشود. گ.یی فقط در منظط یک مشاور خوب میتوانند ظاهر شوند نه یک همراه صمیمی ،دلسوز ،خبره و بعد یک مشاور عالی
چرا که در این مقام ظاهرشدن یکی تعامل دو طرفه
شما تا بحال پیش مشاوری رفته اید که او هم با شما به دردل بشیند حتی به معنای تنها درد دل را سبک کردن؟؟
قطعا خیر،اما دراین تالار فرصت ایجاد این تعامل دو طرفه به دور از حجابعای دست و پا گیر دنیای حقیقی است/ فکر کنم منظور خانم انی نیز این باشد که اگر زنی موفق شدیم،اگر در جامعه خبره و کاردان ظاهر شدیم . اگر شهره روحیه قوی ،محکم، و ثابت قدم هستیم اما زن بودن خودمان را فراموش نکنیم
حقیقت این است که بسیاری از ما زنان در هنگام بیان مشکل و به اصظلاح درد دل 30 درصد فشار روانی از رویمان برداشته میشود و اگر به دلیل خطوط قرمزی که بین یک زن خاله زنک و یک زن متمدن داریم میکشیم زن بودنمان را فراموش کنیم حکایت ان ضرب المثل معروف میشودکه ..... راه رفتن خودشم از یادش رفت
این تالار فضای خوبی است که بتوانم من درونگرای پزشک،کازشنای،مشاور ،وکیل ،و... گریه کنم. بخندم ،نارحت بشم،بچگی کنم و... (البته ضمن رعایت حقوق و شرایط دنیای مجازی)
aruo (چهارشنبه 06 آبان 88)
تشکرشده 400 در 127 پست
من تجربه گریه کردن مشاور را دارم .
برای حل مشگلم به نزد دکتر روانشناس بالینی رفتم و دیدم همینطور که من حرف می زنم وی گریه می کنم و صورتش به پهنای صورت خیس است و...
قالبش تغییر کرد . بار اول نبود نزد او می رفتم و تا آن روز هیچگاه چنین برخوردی من و دوستانم که از بیماران او بودیم ، از وی ندیده بودیم .
نمی دانم حرفهای من چه تاثیری روی او گذاشت ؟! به هر حال او آن روز گریه می کرد و مدام می گفت: این همه بدبختی چرا باید به سر تو بیاید ؟
مگر چه بدی کرده ای ؟!این همه معصومیت و این سرنوشت و ....
آنقدر گفت و هق هق کرد که بلند شدم و رفتم کنارش و گفتم : دکتر جان ، من احساس بدبختی ندارم . شما امروز حالتان خوب نیست .
تغییر موقعیت . من شدم دکتر و او شد مریض . البته از درون برای خود و فشارهای کاری که بیماران به وی منتقل کرده بودند ، گریه می کرد ولی به اسم من واز جایگاه دلسوزی و...
و از آن روز هر بار که همدیگر رامی بینیم می گوید یادت هست چه گریه ای از من در آوردی !
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
( دکتر علی شریعتی )
تشکرشده 37,082 در 7,004 پست
سلام گفتار نیک
یادم نیست اگر نقاب کمک کند و تاپیکی که در مورد تفاوت همدردی و همدلی را توضیح دادند لینک کنند خوب میشه.
ما اینجا ناچارا و عمداً همدردی را معادل همدلی گرفتیم.
آن چه که درست است همدلی هست. نه همدردی
یعنی در مقام مشاور باید سنگ بود اما صبور و همدل. اینکه بنشینیم کنار مراجع گریه کنیم نشانه ضعف مشاور هست. و اثر بخشی مشاور را کاهش می دهد و ممکن است تاثیر منفی روی مراجع بگذارد.
لذا آن دکتر روانشناس بالینی ، از نظر تخصصی ضعف نشان داده است.
پس همدلی و سنگ صبور بودن آری....
اما نشستن و با مراجع گریه کردن نه
مدیرهمدردی (چهارشنبه 06 آبان 88), مصباح الهدی (شنبه 13 اردیبهشت 93), رنگین (شنبه 13 اردیبهشت 93)
تشکرشده 400 در 127 پست
سلام مدیریت محترم همدردی
ممنون از توضیحات شما . تاپیک مورد نظر را پیدا کردم و مطالعه کردم .
منظور من از این نوشتار که واقعیت داشت ، این است که حتی مشاورین و دکترها هم انسان هستند و شاید در حد نادر اما گاه در اثر فشارهای وارده ، رفتارهایی نشان می دهند که با اصل و پایه قوانین کاری همخوانی ندارد و حرفه ای به نظر نمی رسد .
من حتی تجربه وکلایی که برای موکلان شان زار زده اند را دارم و....!
ویا حتی پزشکی که زیر تیغ جراحی بیمارش از دست رفته و....!
شاید این رفتارها حرفه ای نباشد . اما به دلیل انسان بودن و میزان توانایی و تعریف حد و حدود فشارهای روانی بنا به شرایط ، بر فرد کاملا قابل درک است .
و یکی دو مورد ، بروز رفتار غیر حرفه ای اینچنینی به معنای ضعف کلی در حرفه آنها نیست و شناسنامه کاری و حرفه ای آنها را زیر سئوال نمی برد و قابل درک است .
شاید در کل درست نباشد اما قابل درک است
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
( دکتر علی شریعتی )
گفتار نیک (چهارشنبه 06 آبان 88)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
چقدر گاهی خواندن تاپیک های قدیمی به من حس خوبی می دهد!!!انشاء آنها گویی خیلی بهتر بود.غلط املایی خیلی کمتری داشتند!!!
جواب هایی که بهم می دن چقدر ادیبانه و بااحترام است.از ادبیات صحبت کردنشان لذت می برم.
دلم فضای آنها را خواست.
سوء تفاهم نشود.فضای الان تالار را دوست دارم ولی کمی دلم هوس اون فضا را هم کرد
.
ای کاش اون قدیمی ها باز یک سری به تالار می زدن.کاش خانمaniیک سری اینجا می زد.ببخشید که شاید این پستم مرتبط نبود.ولی نتونستم جلوی خودم را در ابراز حسم نسبت به اون فضا بگیرم.یک حس خیلی خوبی دارد.در واقع نتونستم سکوت کنم!
نمی دانم شما هم این حس را دریافت می کنید؟ یا من فقط این طوریم!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
اما این سکوت هم خانم آنی از یک بعد چقدر زیبا بیان کردند و چقدر پاسخ های زیبایی از بعد دیگر در این تاپیک خواندم.سکوت...........باید بیشتر بهش فکر کنم.
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
fariba s (شنبه 13 اردیبهشت 93), khaleghezey (شنبه 13 اردیبهشت 93), Mvaz (جمعه 04 مهر 99), فرشته اردیبهشت (یکشنبه 04 خرداد 93), واحد (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)
تشکرشده 2,194 در 901 پست
من اومدم بازتوب تاپیکهای خاک گرفته.
دیدم این تاپیک چقدر مرتبط هست، اتفاقا چند روز پیش داشتم فکر میکردم مشاوران ما، چرا خودشون هبچ وقت مکلی براشون پیش نمیاد با اینکه مشکل پیش میاد براشون، ولی مطرح نمیکنن؟!!!
مثه سحر بهاری، ام و از، باغبان و ...
سحر بهاری پیش خودش حتما میگه عجب گیری کردیم ها ...
Mvaz (جمعه 04 مهر 99), شمیم الزهرا (جمعه 04 مهر 99)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)