خوشحال می شم شما پستتون رو ارسال کنید من هم همراهی خواهم کرد:)
تشکرشده 204 در 87 پست
خوشحال می شم شما پستتون رو ارسال کنید من هم همراهی خواهم کرد:)
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام از اين تاپيك ممنونم..
من هم مشكل ar_arc_f رو دارم...به دختري كه سالها دوست بوديم با هم نه از نوع gf &bf علاقه مند شدم...ازش خاوستگاري كردم اما بهم جواب منفي داد...توجيهش اين بود كه نميتونه عاشقم باشه وواون احساس در او به وجود نيومده...حتي ميگفت سعي كرد كه تغيير بده اما نشد... يكساله كه درد عشقش رو تو دلم دارم... نميدونم اشكال كارم كجاست...چه بايد ميكردم كه نكردم!؟...ميترسم از دستم بره...
اين راههايي كه گفتين درستن اما بيشتر به درد اونايي ميخورن كه با يه آدم جديد آشنا ميشن...نه من كه با محبوبم از دوران دانشگاه سالها رفيق بوديم... اين روشها اثر نداشت... يه پسر چطور ميتونه اعتماد طرفش رو جلب كنه؟
"
"چطور ميتونه اون حس رو به وجود بياره؟؟"(سؤال اصلي من همينه)
از تجارب خود بگيد نه متنهايي كه از سايتاي ديگه ميارين اينجا...
كمك كنيد خيلي براي من و امثال من حياتي هست اين موضوع......
تشکرشده 32 در 18 پست
سلام.از تجربه خودم واست ميگم.عاشقي زورکي نميشه.هيچکسو نميتوني به زور عاشق خودت کني.اگه ميگه دوست نداره بعد از يه مدت زياده دوستي ديگه نميتونه عاشقت بشه.وقت و انرژي و احساستو با کسي شريک شو که دوست داشته بشه و تو رو بخواد.نه بخاطره هر چيزي فقط به خاطره خودت.بيخودي وقت و احساسو زندگيت تلف نکن چون هرچي بيشتر ادامه بدي بيشتر فرو ميري.ميدونم سخته.اما به حرفم فکر کن.
نگين (سه شنبه 31 اردیبهشت 87)
تشکرشده 79 در 44 پست
سلام
عشق و عاشقي چيزي نيست كه روشي براش وجود داشته باشد و بايد پيش بياد من خودم يادمه خواستگارهايي داشتم كه انسانهاي خيلي خوبي بودند و عيبي هم نداشتند ولي كشش و جاذبه اي در من ايجاد نمي كردند و بعد از شنيدن جواب رد همش بدنبال اين بودند كه چرا جواب نه شنيدند مگر عيب و ايرادي دارند . در صورتيكه اصلاً به خاطر عيب و ايراد نبود و اين كار دله .
پس اينقدر خودتون را عذاب ندهيد و فكر نكنيد كه مشكلي داريد . عشق بايد دو طرفه باشد و عشق يكسره مايه دردسره .
با نگاه و چشم و ابرو هم نمي توان به عشق با دوام رسيد .
shine (سه شنبه 31 اردیبهشت 87)
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام
من هم مشكل مشابهي دارم. دختري است كه 2 سال از من بزرگتر است و حدود يكسال پيش به محلي كه من كار مي كنم آمد. از همان ابتدا نظرم جلب شد كه چقدر به دختري كه سالها دنبالش گشتم شبيه است و مشخصات مشابهي دارد. خلاصه گذاشتم مدت زمان نسبتا زيادي(مثلا 7-8 ماه) بگذرد و بعد به طريقي قضيه را مطرح كردم و حتي مدتي هم در اين باره صحبت كرديم و من فكر ميكردم داره شرايط مساعد پيش ميره كه دقيقا جلسه اي كه ميخواستم بهش بگم كه دفعه بعدي در كار نيست و ميخواهم بيايم خواستگاري(از قبل قرار گذاشته بوديم 4-5 جلسه صحبت كنيم بعد خانواده ها همديگر را ببينند)، رفتيم و به من گفت كه هر كاري ميكند من را بعنوان همسر نميتواند تصور كند. هيچ بدي ندارم ولي جرقه اي كه انتظار داشته از سوي او زده نشده و نيمي از ليوان ارتباط ما خالي است. صرفا مرا بعنوان همكار ميتواند تصور كند و ...
خلاصه از من خواسته كه حرفش را قبول كنم. نميدانم چه كنم. فكر ميكنم تقصير خودم است كه گذاشتم مدت زيادي بگذرد و صرفا بعنوان همكار برايش مطرح باشم. رابطه مان هم خيلي سالم و خوب بود...
تشکرشده 1,965 در 675 پست
سلامkako
خوش آمديد
دوست من رهاش كن، به اين معنا كه فكر و ذهن و روح و روانتانت رو از خواستن اون واقعا خالي كن .
به زندگيت مانند قبلا كه ايشون رو نمي شناختي ادامه بده ، سعي كن با اعتماد به نفس بيشتر با تفكر بيشتر و دوري از احساسات در محل كارت ظاهر بشي ( ثابت شده كه هرگاه بي محلي كنيد نه طوري كه تابلو بشه كه ناراحت شديد بلكه واقعا ديگه به اون به عنوان چيزي كه مي خواستيد نگاه نكنيد و حتي از صميميتي كه داشتيد يه خورده بكاهيد ) اونوقت اگه قسمت باشه در 80 درصد از موارد ديده شده كه اين توجه از سوي طرف مقابل بيشتر شده و به سوي شما سوق پيدا مي كنه ، اما شما بايد اين رو در نظر بگيريد كه اگه اين اتفاق هم نيوفتاد بهترين نتيجه اي كه مي گيريد همين هست كه با اين مساله به راحتي كنار مي ياييد و با اميدواري به آينده و اعتماد به نفس فرصتهاي بهتري نصيبتان خواهد شد .
erfan25 (پنجشنبه 02 خرداد 87)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)