به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: چاره ي غم ها : آه...اين آرامش كجاست؟

    آرامش در درون من است . هيچ واسطه و رابطه اي ندارد . ريشه يابي مسائل و مشكلات به من آرامش مي دهد . منبع و منشا مشگل را كه شناسايي مي كنم به شكل غريبي آرام مي شوم . يا به طور مثال وقتي كسي مرا ناراحت كرده به واسطه شناسايي ريشه هاي رفتاري اش او را درك و نتيجتا مي بخشم ويا در حالتهاي خاص فاصله لازم را ايجاد مي كنم تا دست به اذيت و آزار هم نزنيم . اگر هم مشگلات مربوط به مسائل غير پايدار باشد همين غير پايداري و تغيير و باور به تغيير شرايط به نحوه قابل توجهي مرا آرام مي كند . نكته ديگر اينكه باور دارم هيچ غمي براي ناراحتي انسان پديد نمي آيد مگر با انگيزه ي آموزش و ياد گيري . من عاشق يادگيري هستم حتي اگر درسها سخت و امتحان مشگلي پيش رو داشته باشم .

    مشگلات چه از نوع پايدار و غير پايدار انسان را بزرگ مي كند و من بزرگ شدن را دوست دارم .

  2. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 14 مرداد 88), فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93), واحد (دوشنبه 19 آبان 93)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها : آه...اين آرامش كجاست؟

    سلام
    Babyگرامي متشكرم .چه قدر زيبا ,در چند جمله كوتاه جواب دلنشيني به سوال آرامش كجاست داديد .بله آرامش وقتي ست كه دل بسپاريم به پايداريها .محبت به امام زمان مجرايي ست كه مارا به حقيقت آرامش بخش وصل مي كند .و اين محبت كار ساده اي نيست. پيش زمينه ي محبت معرفت است .تا زماني كه او را نشناسيم نمي توانيم دوستش بداريم .
    و aniعزيز متشكرم . واقعا آرامش از درون است . همان نقطه ي روشن دروني , همان فطرت . درون ما و كلا تمام وجود ما چيزي جدااز منبع آرامش حقيقي (خالق هستي )نيست . ما به او تعلق داريم .تنها وقتي نا آراميم كه از اصلمان جدا افتاده باشيم .
    بشنو از ني چون حكايت مي كند **** از جدايي ها شكايت مي كند
    كزنيستان تا مرا ببريده اند **** در نفيرم مرد و زن ناليده اند

    نا آرامي ها حاصل جدايي دل از خالق هستي ست .همان دل كه محل حضور اوست . وقتي دل به اصل خود بپيوندد آرامش بدون واسطه و رابطه از درون مي جوشد .
    اگر خوب به نداي آن نقطه(فطرت) گوش فرا دهيم راه را خواهيم يافت . نداي درون من مي گويد مي خواهم جاودانه باشم. با گوش دادن به آن در مي يابم كه بايد به ريسمان جاودانگي چنگ اندازم . من در ميان فنا پذيري ها زندگي مي كنم و بايد اين چنين زندگي كنم و نبايد از آ نها اجتناب كنم اما ...اما بايد مواظب باشم دستم از ريسمان متصل به جاودانگي رها نشود .آن را دردست داشته باشم و همراه با آن در اين عالم با ناپايدارها هم زندگي كنم . اين گونه آرامش مي يابم . اين گونه خيالم راحت است كه هر وقت سوت پايان بازي زده شود در قعر ناپايداري ها رها نخواهم شد و با ريسماني كه در چنگ دارم به بالا عروج خواهم كرد .
    Ani گفتي :
    «نكته ديگر اينكه باور دارم هيچ غمي براي ناراحتي انسان پديد نمي آيد مگر با انگيزه ي آموزش و ياد گيري . من عاشق يادگيري هستم حتي اگر درسها سخت و امتحان مشگلي پيش رو داشته باشم .»
    بله ! حقيقتا چنين است و شما حتما مي دانيد وقتي غم ها به ما آسيب نمي زنند كه پشتوانه اي داشته باشيم . آن پشتوانه آرامش حقيقي ست .
    وقتي به آرامش حقيقي عقيده داشته باشيم به درس گرفتن از غم ها هم داريم .چرا كه مي دانيم غم ها به ما درس مي دهند و روح ما را صيقل مي دهند تابه مرحله اي بالاتر صعود كنيم و پله اي به آرامش حقيقي نزديك تر شويم .
    چون كه مي داني مفاهيمي مثل رشد و كمال در آرامش حقيقي ست .پس براي رسيدن به اين آرامش (يا همان رشد و كمال)درد غم ها برايت آسان تر مي شود . بسا شيرين مي شود .اما اگر ديد مان محدود به ماديات و ناپايداري ها باشد اصلا نمي خواهيم رشد كنيم چه برسد به اين كه از غم ها درس بگيريم .
    عقيده به استفاده نكردن از مواهب ,عقيده به حكمت آفرينش را نقض مي كند . اين ها آفريده شده اند براي استفاده !منظورمن از دل بريدن اجتناب نيست ....بلكه عدم وابستگي ست .
    وابستگي يعني تكيه كردن به چيزي كه اگر نباشد, تو مي افتي .
    در تمام طول زندگي پر فراز و نشيبم فقط جايي آسيب ديده ام كه نسبت به چيزي كه به آن وابسته بوده ام نا كام مانده ام يا بعد از تكيه كردن به آن , آن را از دست داده ام .( مطمئنا اگر شما هم غم هايتان را بررسي كرده ايد به همين نتيجه رسيده ايد )
    اما جاهايي بوده كه وقتي چيزي را از دست داده ام آسيبي نديده ام . دراين مواقع ديگران به من مي گفتند"چگونه تحمل كرده اي .؟"و من وقتي به دلم رجوع مي كردم , دلم در جواب مي گفت "آسان بود چون به آن وابسته نبودم .
    وابستگي هاي ما متفاوت است . هيچ كس نبايد خود را از تعلقات مصون بداند .
    كار ما اين است كه بگرديم و وابستگي هايمان را پيدا كنيم .سپس انتظار اين نيست كه مستقيما و به طور ايده آلي از آن ها اجتناب كنيم . ما فرشته نيستيم . به قول مدير :"پله پله !...وگرنه منزوي و افسرده مي شويم ".بايد با زيركي براي تضعيف وابستگي هايمان برنامه بچينيم و اميدوار, قدم به قدم و مصمم به پيش برويم .
    اكنون همه ي كلامم را دريك جمله باز گو مي كنم :
    "دراين دنيا همه ي دلتنگي ها از دل نهادگي بر اين عالم است ."

  4. 7 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (پنجشنبه 15 مرداد 88), فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها

    هيچ گزند و آسيبى در زمين [ چون زلزله ، سيل ، توفان و قحطى ] و در وجود خودتان [ چون بيمارى ، رنج ، تعب و از دست رفتن مال و ثروت، ] روى نمي دهد مگر پيش از آنكه آن را به وجود آورديم در كتابى [ چون لوح محفوظ ] ثبت است ، بى ترديد اين [ تقدير حوادث و فرمان قطعى به پديد آمدنش ] بر خدا آسان است . « 22» تا [ با يقين به اينكه هر گزند و آسيبى و هر عطا و منعى فقط به اراده خداست و شما را در آن اختيارى نيست ] بر آنچه از دست شما رفت ، تأسف نخوريد ، و بر آنچه به شما عطا كرده است ، شادمان و دلخوش نشويد ، و خدا هيچ گردنكش خودستا را [ كه به نعمت ها مغرور شده است ] دوست ندارد
    (آيه 22 سوره حديد)

    آري بلاها براي ظالم وسيله ادب و هشدار است ولي براي مومنين وسيله آزمايش و رشد و براي اولياي خدا وسيله دريافت درجات است .
    اين كه به شما خبر داديم كه حوادث را پيش از انكه حادث شوند نوشته ايم , براي آن است كه ديگر به خاطر نعمتي كه ازدست مي دهيد اندوه مخوريد و به خاطر نعمتي كه به شما مي دهد خوشحالي نكنيد و بدانيد كه نعمت ها امانت الهي است به شما سپرده اند .
    تمام حوادث تلخ و شيرين ,همچون پله هايي از سنگ هاي سياه و سفيد براي بالا رفتن است و بايد بدون توجه به رنگ پله ها به سرعت از آن گذشت .
    كارمند بانك يك روز مسئول گرفتن پول از مردم و روز ديگر مسئول پرداخت است . نه روز اول خودرا مي بازد و نه روز دوم خوشحالي مي كند زيرا مي داند او كارمندي امين بيش نيست . خداوند با مقرر كردن حوادث و فراز و نشيب هامي خواهد روح انسان را به قدري بالا ببرد كه تلخي ها وشيريني ها درآن اثر نكند چنانكه حضرت زينب (س)بعداز حوادث كربلا فرمود "وما رائت الا جميلا "و امام حسين (ع)در گودال قتتلگاه فرمود "رضا بقضائك صبراعلي بلائك "
    اگر حكمت بروز حوادث را بدانيم ,حسد نمي ورزيم ,حرص نمي زنيم ,دشمني نمي كنيم و عصباني نمي شويم زيرا مي دانيم كه صحنه ها از قبل طراحي حكيمانه شده است .
    اگر بدانيم عطاي نعمت مسئوليت و وظيفه به دنبال مي آورد از داشتن آن شاد نمي شويم واگ بدانيم گرفتن نعمت جبرانش در قيامت است از فوت شدن ها غمناك نمي شويم
    .

    1- حوادث هدفدار است .
    2- نعمت ها از خداند است .
    3- علم به آثار و اهداف حوادث ,سبب آرامش است .
    4- خداوند از ثبت حوادث در لوح محفوظ خبر داده تا بندگان غصه نخورند و مغرور نشوند .
    5- غم و شادي طبيعي بد نيست , اندوه خوردن به گذشته ها و يا سرمست شدن به داشته ها مذموم است .
    6- كسي كه از مقدرات الهي غافل است گمان مي كند فضيلتي دارد كه خداوند به خاطر آن به او نعمت داده لذا برديگران فخر مي فروشد .
    7- خيال هاي دروني مقدمه فخر فروشي هاي بيروني است .

  6. 5 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (چهارشنبه 14 بهمن 88), فرشته مهربان (جمعه 04 اسفند 91)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط faezeh
    سلام به همه ي دوستان خوبم در تالار همدردي

    مدتي است كه فكري ذهن مرا به خود مشغول كرده و آن اين است كه علت و ريشه غم هاي آدم ها چيست و چگونه مي توان آن را برطرف كرد ؟
    [/color]

    بياييد دغدغه هايمان را بزرگتر از اين كنيم.خيلي بزرگ .به اندازه ي چيزي كه مطمئن باشيم هميشه مال ما خواهد بود . به اندازه ي چيزي كه عذاب آور نباشد بلكه شعف آور باشد .

    سلام
    حق با فائزه است. برای درمان رنجها و دردها و برای چاره ی غمها فقط باید دغدغه هایمان را بزرگ کنیم . اما چگونه ؟ به نظر من هر کس برای پاسخ به چگونه بودن باید به چرایی آن بپردازد. اصولا به تعداد آدمها برای هر مساله ای راه حلی وجود دارد. پس بیایید تک تک از دریچه ی نگاه خودمان به این سوال جواب دهیم و از تجربیات خود یکدیگر را بهره مند کرده و به سوالی که پرسیده شده نگاهی متفاوت داشته باشیم . سوالی در ارتباط با بودن . در مورد چگونه بودن ..
    واقعا من چگونه باید به چرایی خودم و چگونه بودنم بپردازم ؟

    تا آن جا که می دانم پیوند بودن من با هر جا که هستم و با هر جا که باید باشم با درون من ، آرمانها، خواستها و نیازهای من ارتباط مستقیم دارد.
    چرا من اکنون اینجا هستم؟ به دنبال چه و در جستجوی چه چیزی؟ شاید باید به گذشته برگردم و نیز نگاهی به اکنون خود داشته باشم:
    من. طاهره. 31 ساله. فرزند آخر خانواده. شاغل. مدرس دانشگاه ...

    واقعا به دنبال چه هستم ؟ و ... واقعا تاکنون در جستجوی چه بوده ام ؟ برای پاسخ به این سوال گاهی در نقش یک پیرمرد پنبه زن با آهنگی موزون و ملایم پنبه های وجودم را ذره ذره زده ام... گاهی علیرغم همه ی ترسها در درون گم و ناپیدایم سقوط آزاد کرده ام و ... نهایتا به این نتیجه رسیدم که برای یافتن پاسخ باید به چیزی فراتر از زندگی فکر کنم . و ... به زمانی رسیدم که احساس کردم باید خودم را در لحظه ی مرگ تصور کنم و بدنبال ادامه ی « ای کاش » خودم در ان لحظه بدوم. ای کاش حسرت باری که معمولا در اخرین برق نگاه ملتمسانه ی آدمها به دنیا دیده می شود ... و پس از آن دویده ام به ان سوی مرگ و تلاش کرده ام بتوانم به آنچه از خود به جا گذاشته ام فکر کنم . به اینکه آیا اصلا چیزی از من باقی مانده است ؟ و اینکه آیا اگر میراثی از من باقی ست ، وزنی هم دارد ؟ و آیا وزن آن راضیم می کند ؟...؟....؟...؟

    نهایتا وقتی از سختی فکر کردن به این مرحله گذشته ام به آسودگی رسیده ام. به آرامش خیال. به سادگی . به دوست داشتن بی قید و شرط. به غایت زیبایی زندگی . به بی ارزشی آنچه که گاهی بیش از حد به آنها بها می دهم . به اینکه هیچ چیز ارزش آن را ندارد که بخواهم برایش له له بزنم ، ظلم کنم ، دروغ بگویم ، غصه بخورم ، دعوا بکنم، حقی را ناحق بکنم، حرص بزنم و ... و نهایت به طعم لذت بخش رضایت ، آرامش و ارزشمندی درون پی بردم ...
    تزریق تدریجی این حس در من تا حدودی باعث رهاییم شده است و شاید کمی سبکبالی . سیاستها ، کمبودها ، بازیها، رسم و رسومها ، قوائد، عادت ها ، مشکلات ، تنگناها ، قید و بندها ، پول ها ، خودخواهی ها، مقام ها ، شهرت ها ، .... تا آنجا رنگ باخته اند که من هر لحظه آماده ام تا با هر چه مرا به خودم می رساند یکی شوم.

    خودم؟ خود من چه می خواهد؟
    خود من می خواهد انسانی باشد با تمام برجستگی هایش. می خواهد شریف باشد ، اصیل و زنده. می خواهد مفید باشد و سازنده . می خواهد شاد باشد و پر انرژی . می خواهد تلاش گر باشد. قوی باشد و خستگی ناپذیر . امیدوار . عاشق زندگی و عاشق بودن.خود من می خواهد هر جا که هست موثر باشد و خشنود، حتی اگر در این دنیا نباشد....

    نمی دانم چقدر از این مسیر را درست رفته ام اما می دانم که شاید مسافر راهی هستم که اگر چه می دانم آرامگاه نهاییم کجاست اما پیش رویم راهها و کوره راههای متعددی می بینم که ورود به هر کدام حجمی از رفتن و رنگی از بودن را برایم رقم خواهد زد ... پس اماده ام تا نگاه جستجو گر و تشنه ام را با مسیری گره بزنم که مرا بیش از هر چیزی به خودم رهنمون کند ... و معیار من برای سنجش آنچه می بینم دلم و توامان عقلم خواهد بود... فقط ... هیچ وقت دلم نخواسته در جایی قرار بگیرم که مرا از خودم دور کند و ترسیده ام از اینکه سادگیم با آلوده شدن به آنچه بی اهمیتش می خوانم بیمار شود .... و این همواره برای من ترس بزرگی بوده است .


    چاره ی غمها ، ناچیز شمردن آنهاست. رنجهایی که علیرغم ظاهر بزرگ و پر مساله ، کوچک و ناپایدارند . آنقدر که می توان با کمی تامل آنها را با آرامشی سراسر درونی معاوضه کرد ... به اعتقاد من قدرت انسان بیش از هر غم و درد و رنجی ست . فقط باید این را باور کرد.


  8. 8 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93), طاهره (چهارشنبه 15 اردیبهشت 89)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 16 خرداد 89 [ 13:19]
    تاریخ عضویت
    1388-7-09
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    4,917
    سطح
    44
    Points: 4,917, Level: 44
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    390

    تشکرشده 366 در 125 پست

    Rep Power
    29
    Array

    RE: چاره ي غم ها

    دخترم طاهره به درستی می گویی که :
    چاره ی غمها ، ناچیز شمردن آنهاست. رنجهایی که علیرغم ظاهر بزرگ و پر مساله ، کوچک و ناپایدارند . آنقدر که می توان با کمی تامل آنها را با آرامشی سراسر درونی معاوضه کرد ... به اعتقاد من قدرت انسان بیش از هر غم و درد و رنجی ست . فقط باید این را باور کرد.[b]
    اما ای عزیز برای شمایی که هنوز در اول راه هستید جز همین نسخه دارویی نیست دوای درد ما را بجوئید که :
    این روز ها در یک خواب زمستانی فلسفی فرو رفته ام حالا دیگر از جنس تنهایی شدم .
    هرگزچشم براه بهشتی در پایان گذرگاه عمر نبودم و نیستم که هر جا می روم آسمان بالای سرم را هم با خود برده ام ، چشمه را که یافتم حرف زدن را فراموش کردم و به لکنت افتادم و این همه جهنمی است که پیش رو دارم ، من سزوار این تقدیرم ؟
    بیخود و ناخواسته عضو پیوسته اندوهم ، و مدام پشت چراغ قرمزلحظه های از دست رفته ، عمر پر پر شده را بر باد می دهم ، دریغ ازطعم خوش حتی آرزوی محال ، نا امیدی سهم من ازبودن تکراری است .
    از دل جا مانده ام ، این زندگی مرا از جا در می برد ، کاش می شد که سر به صحرا می گذاشتم و با گلو یی که تاب فوران صدا را هم ندارد بلند بلند می خواندم ،
    در این صحرا مرا گرما گرفته
    غم عالم مرا تنها گرفته

  10. 2 کاربر از پست مفید پندار تشکرکرده اند .

    پندار (چهارشنبه 14 بهمن 88), واحد (دوشنبه 19 آبان 93)

  11. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: چاره ي غم ها



    به خدا نگوییم یه مشکل بزرگ دارم

    به مشکل بگوییم یه خدای بزرگ دارم



  12. 7 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93), واحد (دوشنبه 19 آبان 93), بالهای صداقت (چهارشنبه 14 بهمن 88)

  13. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها

    قلب من می سوزد
    چشم من می بارد
    نفسم با کمک هق هق غم می آید
    حس من سرگردان
    که نداند به کجا چنگ زند
    جان من بی جانان
    قفس بی نفس عالم را
    ضربه ای تنگ زند

    خسته ام, بی خود و خار
    خسته ی یک خواهش
    بی خود از خود بودن
    و زهجران"عزیز"
    گشته ام کوچک وخار

    می دمد هر لحظه
    نفس رنجی سخت
    به رخ خاموشم
    گوییا رنج پیامی دارد
    که به نجوای بلند
    می کشد بر گوشم

    وعده ی خوشبویش
    می کشد این قدم سست مرا در کویش

    ونمی دانم من
    که برنجم از رنج
    یا شوم همسفر و همراهش؟
    !

  14. 2 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (چهارشنبه 14 بهمن 88)

  15. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها : آه...اين آرامش كجاست؟

    همهء رنج انسان از این است که با استعدادها و ابزارهایی که ندارد، می‌خواهد از خود چیز دیگری جز آنچه هست بسازد ـ و این دنبال سرآب و ایده‌آل رفتن است

  16. 5 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (شنبه 08 اسفند 88), فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93), واحد (دوشنبه 19 آبان 93)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها : آه...اين آرامش كجاست؟

    اگر لذت ,ترک لذت بدانی
    دگر لذت نفس ,لذت نخوانی

    (سعدی)



    چاره ی خیلی از غم ها ,ترک لذت !(البته لذت های کاذب و به ظاهر شیرین )
    وقتی نسبت به بعضی از آدم ها که آرامش دارند عمیق شدم دیدم دیگران فکر می کنند اون ها خیلی در رنج اند . اما واقعیت این که اون ها از اون رنج, غرق در لذت اند .یعنی اون ها خواستند و سعی کردند و مزه و لذت ,ترک لذت رو چشیدن که بابت اون حتما تمرینات زیادی داشتند و هزینه هایی رو پرداختند.

  18. 5 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (دوشنبه 24 خرداد 89), فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93), واحد (دوشنبه 19 آبان 93)

  19. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 فروردین 91 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1386-8-26
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    4,651
    سطح
    43
    Points: 4,651, Level: 43
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    240

    تشکرشده 269 در 50 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چاره ي غم ها

    خوب دقت کن !
    آیا می توانی ببینی رقص روزهای عبور را ؟
    آیا می توانی بشنوی فریاد خالی شدن ثانیه ها را ؟
    آیا می توانی درک کنی خمیازه ی زمین کهنه را ؟
    عالم در التهاب فرسوده شدن است ! ولی چرا خواب سنگین شهر بر نمی آشوبد ؟
    کیست که بتواند لحظه های ناگزیر را از شتاب باز دارد ؟



    مقصد لحظه های شتابناک ,نقطه ایست به نام مرگ !!!!!
    ازچه بگریزیم ؟! ازمرگ ؟!واقعیتی که تردیدی در آن نیست ؟!



    اگر دمی گام های ذهنت را به کوچه باغ های عقلانیت کشانیده باشی , درک می کنی حقیقت مرگ در اختیار تو نیست .اما چگونه مردن ,آری!!!در اختیار توست .


    آدمیان در این بین دو دسته اند:

    [color]1- آدمیانی که در برابر مرگ به دست آویز تدبیر چنگ می زنند تا مرگی داشته باشند ,زیبا تر از دشت های شقایق و لطیف تر از پر گشودن پروانه از روی گل و دل انگیز تراز فرو افتادن شبنم از روی گلبرگ .[/color]

    2- آدمیانی که می گریزند از آن به خیال خود !و به فراموشی می سپارند آن را , وسخن از آن را آشفتگی می پندارند .این کار عاقلانه نیست ,چرا که به زودی در یک پاییز سوخته مرگ به سمت آنان می شتابد و آن ها در گودال غافلگیری در چنگ مرگ خواهند افتاد .

    مرگ فریاد می زند که خواهم آمد و کسی که دراین بین گوش به فریاد های او می سپارد آلام و دردهای زندگی برایش سهل می شود و همین, یاد مرگ بودن یکی از راه های کاهش غم است (چاره ی غم ها)

  20. 4 کاربر از پست مفید faezeh تشکرکرده اند .

    faezeh (سه شنبه 29 تیر 89), فرشته مهربان (پنجشنبه 21 فروردین 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيا طلاق بهترين راه حل براي من هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 79
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 مرداد 91, 16:33
  2. چطور دو نام کاربری مشابه ممکن است؟!
    توسط هستی در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 16:24
  3. من نذاشتم یا خدا نخواست؟ درد های درونم رو چطور درمان کنم؟
    توسط sarshar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 05 فروردین 91, 00:41
  4. X:X اندازه قلب شما چقدر است؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 17:12
  5. کمک کردن به دیگران وظیفه ی ماست؟!
    توسط چشم بارانی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آذر 89, 15:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.