موضوع: اسرار نیروی جنسی

8

اطفای غریزه جنسی تاکتون به عنوان یکی از قویترین احساسات و غرایز انسانی شناخته شده است . فلذا بدین دلیل است که چنانچه مهار شود و به کانال صحیح هدایت گردد ، شخص به موقعیت ها و مناصبی رفیع و شایسته دست می یابد .

تاریخ مملو از حکایات و واقعیاتی است که انسانها به واسطه تحریکات مصنوعی و غیر طبیعی به خلاقیتهای عمده ای دست زده اند . در حالیکه طبیعت محرکات و مهردارویی طبیعی آفریده است که بدین واسطه انسانها برانگیخته شده و خود را در معرض افکار بدیع و بکر قرار می دهند و ذهن خویش را تحریک می کنند و کسی نمی داند افکار والا از کجا ناشی می شود ! هیچ جایگزین مطلوبی جای محرکات طبیعی را نمی تواند بگیرد .

روستائیان به این واقعیت دست یافته اند که رابطه نزدیکی بین کششهای جنسی و جاذبه های روحی وجود دارد . واقعیتی که بسیاری از ظرایف در میان اقوام بدوی را توجیه و معنا می کند ( روشن می سازد ).



جهان به واسطه احساسات و غرائز انسانی حکمرانی می شود . بعلاوه سرنوشت تمدن به این وابسته است .

انسانها بیشتر تحت تأثیر احساسات واقع می شوند تا قوه عقل و استدلال و قوه خلاقه در اثراحساسات و غرائز به کار واداشته می شود و استدلال صرف در آن نقشی ندارد . مهمترین و قویترین احساس و غریزه بشر ، نیروی جنسی است و محرکات ذهنی دیگری نیز وجود داردو آنها را برشمردیم . لیکن هیچ کدام در صورت ترکیب نیز به پای کشش جنسی نمی رسند .

9

انتقال و هدایت نیروی جنسی اراده ای قوی می خواهد

اشخاصی که نیروی جنسی بالایی دارند ، انجذاب و مغناطیس چشمگیر و فراوانی دارند . به واسطه پرورش و بهره وری صحیح ، این نیروی اساسی را می توان مورد بهره برداری قرار داد .

انتقال و هدایت نیروی جنسی به قدرت اراده ای بالا نیاز دارد . کسانی که نیروی ارادی لازم در این راستا را ندارند ( ناامید نباشند ) ، می توانند به تدریج به آن دست یابند . خاطر نشان می شود که پاداش این کار بسیار چشمگیر و شایسته است .

عقاید و دیدگاه های نادرست بسیار در مورد غریزه جنسی

باید اعتراف کرد که بسیاری از مردم ، اطلاعاتشان در مورد نیروی جنسی بسیار ناکافی و نادرست می باشد . نیروی جنسی همواره توسط انسانهای جاهل و نادان تقبیح و مزمت شده است ( و توسط عده زیاد دیگری از جاهلان ، به انحراف رفته ) . چون دیدی درست و معقول نسبت به آن نداشته اند . همیشه انسانهایی که نیروی جنسی بالایی داشته اند ، مورد سرزنش و شماتت واقع شده اند . به جای این که آنرا موهبت و برتر بدانند ، به تقبیح آن پرداخته اند و همواره مورد لعن و تمسخر قرار داده اند ( نگاهی به انواع و اقسام جکهای جنسی بیاندازید ، خود نوعی تخریب و تقبیح و بی حرمت کردن این نیروست با نگاهی سطحی و صرفاً شهوانی حیوانی به آن ) .

10

حتی در این عصر تنویر افکار و ارتباطات و علم و دانش ، بسیاری از عقده حقارت و خودکمتر بینی رنج می برند ، عموماً از این ناشی شده که نیروی جنسی بالارا بد و زشت می انگاشتند.این مسئله خواننده را گمراه نکند که ما در صدد توجیه انسانهای افراط کار و گمراه در این جهت هستیم.غریزه جنسی در صورتی شکل موهبت به خودمی گیردکه شناختی درست ازآن حاصل شده وهوشمندانه به کار گرفته شود.در صورت استفاده و بکار گیری نادرست انسان را به سوی نیستی و هلاکت سوق می دهد و پیش از آنکه مایه ترقی و پیشرفت باشد ، مایه و عامل انحطاط و تباهی خواهد بود .

ماحصل کلام اینکه ، استفاده صحیح و بجا از کشش جنسی مطلوب است ، در غیر اینصورت مخرب می گردد . در این راستا باید با آگاهی کامل و همه جانبه اقدام گردد و دیدگاه های فرضی و موهومی را به کناری افکند و این نیرو را به کانالهای درست سوق داد .


به ندرت شخصی قبل از 40 سالگی به اوج شکوفایی و شاخصیت می رسد . بهترین سالهای عمر از نظر سازندگی بین 40 تا 60 می باشد .پس آندسته که به این مرز سنی می رسند واهمه نداشته باشند و با آغوش باز از آن استقبال کنند . چنانچه در این خصوص دنبال مدارک و شواهد هستید زندگینامه نامداران و زبدگان جهانی را مورد مطالعه قرار دهید .

انسان بین سنین 30 تا 40 درمی یابد که چگونه نیروی جنسی خود را به کانالهای سازنده هدایت کند ، این کشف عموماً تصادفی و اتفاقی است . فرد در می یابد راندمان کارآیی کارش در این مقطع سنی ، به تدریج در حال افزایش است . دلیل این امر را نمی داند . این طبیعت است که احساسات و غریزه جنسی را به حالت هماهنگ در می آورد . به طوری که شخص می تواند به نحو احسن از این قوا استفاده کند به عنوان محرک اصلی طرح و اقدامش آنها را به کار گیرد .

11

تنها خودتان می توانید خود را به سوی برجستگی سوق دهید

نیروی جنسی به تنهایی وادار به عمل کننده بسیار نیرومندی است . لیکن قوای آن مثل گرد باد است . غالباً به سختی قابل کنترل و مهار هستند

زمانی که احساس عشق اصیل با معنویت و غریزه جنسی ترکیب می شود ، نتیجتاً فرد ، به آرامش و تعادل و دقت نظر در تصمیم گیریها دست می یابد . ( منظور نیروی عشق در کلیت آن است ) .

چنانچه اگر تنها ارضای غریزه جنسی و اطفاء آن مد نظر باشد بسیار مخرب و ویرانگر است . لیکن اگر کشش جنسی با غریزه عشق ومهرورزی پاک تلفیق گردد ، بسیار سازنده است و حرکات و سکنات فرد ، متعادل و متوازن می شود . عشق ، رومانس و غریزه جنسی جزء احساساتی هستند که قادرند انسان را به اوج توفیقات رهنمون شوند.

احساسات مانند حالات ذهنی هستند ، طبیعت به انسان یک شیمی ذهنی اعطا کرده است . این شیمی در انسان بسان شیمی مواد عمل می کند.

این مسئله یک واقعیت روشن است که بواسطه شیمی مواد ، یک شیمیدان می تواند اجزاء گوناگون را یا هم ترکیب کند و یک ماده خطر ناک سمی تولید کند . ممکن است تک تک اجزای ترکیبی سمی یا بی خطر باشند .

به این ترتیب نیز احساسات ترکیب می شوند و سمی مهلک و خطر ناک تولید می کنند . چنانچه غرایز و حسادت ترکیب شود ممکن است شخص به حیوانی درنده تبدیل شود .

پس وجود امر غریزه و احساس منفی در ذهن مخرب بوده و ممکن است در قضاوت انسان اثر سویی داشته باشد .

راه عاقلانه این است که به صورت معقول این غرائز را ترکیب کرد تا توازن و تعادلی مطلوب بینشان حاصل شود و از افراط و تفریط به دور باشیم . فرایند فوق را این چنین می توان توضیح داد :

احساسات و دیدگاه های مثبت را در ذهن خود تقویت کرده و جایگیرشان سازید و افکار مخرب و ویرانگر را از دهن خود برانید . ذهن براساس عادت شکل می گیرد . هرگونه افکاری که به آن داده می شود روی آن کار می کند . با استفاده از عزم آهنین می توان افکار مخرب را محو کرد . می توان احساس یا غریزه ای را جایگزین احساس دیگر کرد . کنترل ذهن به وسیله قدرت اراده کار دشواری نیست ، کنترل متعاقب پشتکار و عادت است .راز و معنای کنترل در فرآیند انتقال نهفته است . تنها با تغییر افکار و اندشیه می توان احساس غریزه مثبت را جایگزین هر آنچه که منفی و مخرب است کرد .

تنها راه رسیدن به شکوفایی ، تلاش و کوشش فردی و ارادی است . کوتاه سخن آن است که نیروی جنسی هدایت شده و متعادل ،راز شکوفایی است . چنانچه متوازن و متعادل نباشد ، مخرب بوده و انسان را به وادی هلاکت و فلاکت سوق خواهد داد. این نکته را خوب آویزه گوشتان کنید .

12


تجربه نیرومند عشق

هرکسی که طعم عشق حقیقی و پاک و اصیل را چشیده باشد می داند که اثرش پایا و باقی می ماند چون عشق جنبه روانی دارد .

عشق اصیل و پاک هیچگاه محو و زایل نمی شود. تنها عشق بولهوس و دمدمی مزاج است که هرگاه خوش کند می آید و بدون آگاهی قبلی ترک می گوید و رنج و تعب در پی دارد .



تنها مورد عشق اصیل و پاک است که اثرات پایان آن همواره در انسان جاوید می ماند .

عشق سرخوردگی ندارد . تنها باید بین احساس عشق اصیل و گرایش جنسی ـ جسمانی تفاوت و تمایز قائل شد . تفاوت عمده این است که عشق پاک جنبه سازندگی دارد .در صورتی که عشق ورزی جسمانی فقط جنبه بیولوژیکی و زیستی دارد .

تجربه ای که با عشق پاک به قلب انسان نواخته می شود نمی تواند زیانبار و خسران آمیز باشد . تنها در صورتی زیانبار است که با حسادت و جهالت و نادانی توأم باشد ( که در این صورت عشق اصیل نیست ).

عشق اصیل به عنوان بزرگترین تجربه زندگی سبب می شود شخص با عقل بی پایان در ارتباط باشد . زمانی که بامعنویت و اطفای جنسی ترکیب شود، شخص را به اوج ترقی و شکوفایی هدایت می کند . احساسات عشق اصیل، غریزه جنسی و معنویت اضلاع مثلث جاودانی همیشگی اوج خلاقیت و شکوفایی هستند .



زمانی که معنویت به جنبه عشق و جنسی اضافه گردد ، موانع بین ذهن نامحدود انسان و عقل بی پایان برداشته می شود . سپس نابغه ای به وجود می آید .

13

مسائل جزیی می تواند ازدواج را مختل سازد

خوشا بحال شوهری که همسرش رابطه بین عشق ، معنویت و جنبه جنسی را درک می کند . چنانچه در این راستا ، هماهنگی و همدلی به وجود آید ، هرگونه تلاش و کوششی مقبول واقع می شود و در جهت ترقی و کامیابی گام برمیدارد . یک ضرب المثل قدیمی می گوید که زن انسان مایه نجات یا هلاکت فرد می گردد .

این سازندگی و ویرانی تابع ادراک درست و یا نادرست همسر فرد در رابطه با تعادل و توازن سه احساس عشق پاک ، معنویت و اطفای غریزه جنسی می باشد.

چنانچه زنی نسبت به شوهرش لاقید و بی تفاوت شود و موجب شود که او بدنبال زنان دیگر باشد ، به واسطه جهالت و و لاقیدی نسبت به سه مورد تلفیقی و ترکیبی بالا می باشد این مسئله در مورد مردان نیز صادق است .


خانواده ما عموماً سر مسائل جزیی و پیش پا افتاده با هم مرافعه و دعوامی کنند چنانچه اگر خوب مورد بررسی قرار گیرد در رأس مورد اختلافی ، موضوعات برشمرده شده بالا قرار دارد

14

چگونه زنان به قدرت خود می رسند ؟

بزرگترین و قوی ترین انگیزه و محرک مرد ، خواسته اش در جهت خشنود کردن زن است . شکارچی ای که در دوران ماقبل تاریخ از دیگران پیشی می گرفت ، به این دلیل بود که نزد زنان اعتبار کسب کند . ذات وطبیعت مرد عوض نشده است .

شکارچی و صیادامروزی برای خانمش پوست حیوان و غیره نمی آورد . بلکه امروزه تلاش می کند که به خواسته های او مبنی برداشتن غذا، خانه و پوشاک و غیره تن در دهد . خواسته و آروزی فطری مرد امروزی با نیاکان و اجداد ماقبل تاریخی اش تفاوت نکرده است .

و تنها چیزی که فرق کرده ، راه ها و طرق خشنود سازی می باشد .

مردانی که به اوج تمول و مقام و جلال میرسند و شهرت وآوازه کسب می کنند. تنها آرزوی شان این است که زنانشان را خشنود کنند .

زنان را اززندگی شان خارج کنید ، ثروت و مال و مکنت برای بسیاری از مردان بی ارزش خواهد بود . این آرزوی مرد برای خشنودی زن است که به زن قدرت ساختن مرد را ارزانی می دارد .

زنی که فطرت مرد را می شناسد و با هوشیاری با آن برخورد می کند ، هیچ واهمه ای از دیگر زنان ندارد .

مردان ممکن است بسان غول در برابر همنوعان خود باشند . لیکن در برابرزنان انتخابی خود منعطف و مداراگر هستند .

بسیاری از مردان نمی پذیرند که تحت تأثیر و نفوذ همسران انتخابی خود هستند . این مسئله در مردان طبیعی است و تن به ضعف نمی دهند ، به علاوه یک زن هوشیار ، این صفت و خصیصه را در مردان درک می کند و اسباب دردسر را فراهم نمی آورد .

برخی از مردان می دانند که توسط همسران و مادران .... خود هدایت می شوند . لیکن اعتراضی نمی کنند چون قوه تعدیل و انطباق دارند و مردی که دارای قوه سازگاری و انطباق نباشد ، خود را از اساسی ترین وسیله پیشرفت محروم کرده است .

15

نکات زیر را به خاطر بسپارید :

• دو واقعیت عمده در مورد غریزه جنسی ، دیدگاه نوینی در این رابطه به شما عرضه می کند . نیروی جنسی می تواند یک منبع بزرگ نبوغ باشد .

• در پس صفات پسندیده ، حرارت و اشتیاق ، اندیشه های سازنده ، سماجت و پشتکار، خصایص مطلوب متمازه دیگر برای کسبثروت و حصول زندگی شاد و خرم ، نیروی جنسی قرار دارد .

• با کمک خود می توانید به سطح متعالی فکری برسید و از این سطح متعالی می توانید الهامات و افکار بدیعی بدست آورید . حتیمی توانید بدین واسطه به مخازن فکری ضمیرناخودآگاه دیگران دسترسی یابید .
  

• اکنون راز موفقیت برجسته نامداران و نوابغ را دریافته اید . با کانالیزه کردن این نیروی عظیم و استفاده سازنده از آن بنحو احسنمی توانید به اهداف عالیه تان دست یابید .
  در بطن و عمق هرقدرت اساسی منابع بی پایان ونامحدود تمکن وترقی نهفته است .