مگه اینجا سانسور هم میکنند ؟؟؟
تشکرشده 0 در 0 پست
مگه اینجا سانسور هم میکنند ؟؟؟
تشکرشده 926 در 486 پست
پس نه!!؟؟برو قوانین . . . مآبانه تالار را بخوان تا بدانی.
تشکرشده 79 در 55 پست
خانمي حق باشماست ولي از نگاه شما!!!
از اين جور مطالب توي ْموزشگاه ها زياد ديدم من خودم قبلا آموزشگاه كنكور داشتم به اون ليست اسامي كه بهت دادم نگاه كني متوجه ميشي كه اونها از روي سهو اينكار ها رو نمي كنن عاقل باش و بشين درس هايت رو بخون وقت زيادي تا كنكور نداري از 15 روز ديگه بايد شروع كني به دسته بندي و مرور نه به فكر كردن به اين آدم يه لا قبا ببخشيد كه اينجوري ميگم ولي اين رو بذار به حساب تجربيات كاري من
خوش باشي
merka (چهارشنبه 08 اسفند 86)
تشکرشده 34 در 16 پست
دوست عزیز اگر استاد شما در هنگام لمس دستت هیچ حسی نداشت مطمئن باش توهم مضطرب نمی شدی درست مثل زمانی که یک دکتر شما را معاینه میکند . تخلیه احساسات یک مرد لازم نیست فقط از طریق روابط جنسی باشد بلکه این آقا به همین روش و با اظهار محبت به شما احساسات خود را تخلیه میکند . عزیزم اقتضای سن تو زود باوری و سادگی است ولی او که سنی ازش گذشته خوب می دونه چه می کنه اگر از من میشنوی حتی به قیمت افت در این درس هم که شده از این آقا دوری کن چون ادامه این ارتباط روح پاک تو را آلوده می کند . کم کم به او و احساساتش وابسته می شی . در مورد دوست پسرت هم اگر پسر اصلحی است و خانوادهات هم صلاح می دانند سعی کن به روابطت جنبه قانونی وشرعی بدی این طوری بیشتر آرامش پیدا میکنی مو فق وخوشبخت باشی.
MOGHADDAM (پنجشنبه 09 اسفند 86)
تشکرشده 0 در 0 پست
من اینقدر از خانواده ام شاکی هستم که به هیچ عنوان نمیخوام به میل اونها رفتار کنم . در ضمن مانع بزرگی که این وسط برای من هست ، همان دوست پسرم است . اولا که ما هردو میخواهیم به تحصیلات خودمون ادامه بدیم و حداقل من یکی به هیچ عنوان رابطه ی شرعی و ... را نمیخوام ، اون هم همینطور . بعدش هم دوستی من با او اصلا آشکارا نیست ! ما با هم یک دوستی پنهانی داریم ولی خیلی خیلی سالم و نگرانی به هیچ وجه ندارد چون من توی این یک مورد خیلی محتاط هستم . استاد من هر جلسه حدود 20 دقیقه دیر سر کلاس میاد و دوست پسر من خواسته که این مدت را با او باشم ، چون من به هیچ وجه قبول نمیکنم باهاش بیرون برم و اینجا هم قراره تو یک پارک مشخص باشیم . در مورد احساسم هم مطمینم . من نسبت به قول دادن خیلی حساسم و چون قول دادم همیشه با دوست پسر باشم به هیچ مرد دیگه ای کار ندارم .
تشکرشده 1,965 در 675 پست
سلام
توصيه من به شما اينه كه به جاي اينكه بدون خواندن صحبتهاي دوستان عزيز و مدير محترم حرفهاي خودتون رو تكرار كنيد قدري به پاسخها و مطالبي كه نوشته ميشه با تأمل بيشتري بيانديشيد ، در ضمن تمام مشكلات رو يكجا بيان كنيد و دلنگراني هاي خودتون رو هم ليست كنيد ويكجا بنويسيد كه دوستان راحتتر بتونند جواب بدهند .
تشکرشده 496 در 278 پست
عزيزم سلام ترجيح ديدم كه دوباره برات بنويسم شايد نتونم مثل اول بنويسم چون اون موقع خيلي تو حس بودم
اولا شما نبايد همه چيز رو به دوست پسرتون بگيد به خاطر اينكه ممكنه بعدها ايشان جز يكي از خاستگارهاي شما باشند و اين براي شما بد مي شود نگوئيد كه ايشان خيلي منطقي رفتار مي كنند و يا به من اعتماد كامل دارن صد در صد همينطوره ولي اين براي الانه كه شما به هم خيلي علاقه دارين و احساسي برخورد مي كنيد اگر بعدها قسمت شد و با هم ازدواج كردين اونوقته كه ديگه همه مسائل عوض مي شه و ممكنه ايشون خيلي چيزها رو به روت بياره و هي برات تكرار كنه ما توي دانشگاه يك استاد روانشناسي داشتيم كه مي گفت اصلا به هيج وجه نه دخترها نه پسرها نبايد از گذشته خود براي همديگر تعريف كنن چون بعدها مشكل ايجاد مي شه مي گفت ما خيلي مراجعه كننده داريم كه فهميديم ريشه اصلي مشكلاتشون از اينجاست
دوما به نظر من شما خودتون اجازه داديد كه استادتون باهاتون اينجوري رفتار كنه چرا ايشون با بقيه اين رفتار و نداره مگه توي كلاستون دختر زيبا كم هست ؟ پس چرا ايشون به سمت شما امده و فقط با شما اين رفتار و داره اگه ايشون مهربونه پس چرا فقط براي شما مهربونيش گل مي كنه چرا با بقيه اين شكلي نيست مي دوني چرا ؟ به خاطر اينكه ايشون داره از سادگي شما سواستفاده مي كنه . شايدم شما براي اولين بار طوري ايشون رو نگاه كردين كه ايشون به غلط فكر كرده شما بهش علاقه مند هستين و با كارهايي هم كه كرده ( مثل بوسيدن دست شما ) و شما هم هيچي نگفتين بيشتر مصمم شده كه شما به او علاقه دارين ممكنه از سادگي شما به غلط به نفع خودش برداشت مي كنه و فكر مي كنه كه اگه دوست نداشت كه حتما با من برخورد مي كرد پس دوست داره كه هيچي نمي گه . عزيزم اينقدر ساده نباش هر چي زودتر سعي كن جلوي استادتو بگيري و اجازه ندي كه در موردت اينجوري فكر كنه اينو هميشه يادت باشه هيچ وقت گربه در راه رضاي خدا موش نمي گيره ... فكر مي كنم معني اين جمله كاملا مشخصه و نياز به توضيح نداره و اينم بگم كه شايد استاد شما حرفهاي دوست شما رو خيلي جدي نگرفتن ( حرفهاي دوستتون در مورد اينكه گفتن شما كس ديگري رو دوست دارين واستادتون گفته كه هر كمكي ازش بر مي ايد انجام مي ده ) شايد حرفهاي دوستتون رو حمل بر حسودي گذاشته يا خيلي جدي نگرفته يا هزار تا فكر ديگه
سوما خيلي اشتباه كردي خيلي خيلي كه زنگ زدي از استادت معذرت خواهي كردي كارت اصلا درست نبود تو با اين كارت بيشتر اين تصور غلط و در استادت به وجود اوردي كه فكر كنه بهش علاقه داري و در ثاني مامان بنده خداتو خيلي ضايع كردي خيلي زياد من با اينكه همش چند سال ازت بزرگتر هستم ولي خيلي براي مامانت ناراحت شدم كارت خيلي بد بود اونها اگه بهت اعتماد نداشتن حتما طور ديگه برخورد مي كردن اينكه بهت گفتن اشكال نداره و خودتو ناراحت نكن كار بدي كردن اين نشونه بي اعتماديه ؟ اينجا حداقل كلي مادر وجود داره مي توني بري ازشون بپرسي كه اين حرفهاي پدر مادرت از بي اعتماديه يا از خاطر جمعي از دخترشونه ؟ مادرت بنده خدا فكر كرده كه دخترش سادست و نمي تونه به استادش نشون بده كه ازكارهاي استادش ناراحت مي شه خواسته خودش بره و باهاش صحبت كنه تا اين جوري هم نشون بده كه اين دختر اينقدر سادست كه اومده و همه چيزو براي خانوادش تعريف كرده و در ثاني به اين شكل خواسته به استادت بفهمونه كه كارش اشتباست و در فرهنگ ما نيست . مادرت كارتو رو خيلي ساده كرده بود ولي تو زدي همه چيزو خراب كردي نه تنها خراب كردي بلكه بدتر از اولشم كردي حالا به نظر من برو و خيلي سنگين و رنگين و با اخم بشين سر كلاس تا اين اقا استاد شما كم كم متوجه بشه و دست از سر شما برداره اگه نخواي جلوشو بگيري بيشتر پرو مي شه يك تصميم جدي بگير و نزار از سادگيت استفاده كنه اينجوري دوست پسرت هم يك اب خوش بعد ازمدتي از گلوش پايين مي ره و بنده خدا خيالش راحت مي شه
امروز همان فردايي است كه ديروز نگرانش بوديم
honarmand (چهارشنبه 08 اسفند 86)
تشکرشده 34 در 16 پست
آرام عزیز سلام صبح به خیر : عزیزیم سعی کن وقتی از کسی مشاوره وراهنمایی می خواهی به راهنمایی ها دقت کنی و منصفانه تصمیم بگیری تو ذهنت را بستی و به باورهات تکیه کردی ،این طور که من دیدم تو در پاسخ به تمام راهنماییها سعی کردی دیگران را قانع کنی و به دنبال این هستی که بقیه هم نظرات تو را بپذیرند و تایید کنند
دختر خوب سعی کن ازتجربیات دیگران بهترین استفاده را بکنی.(البته منظورم این نیست که دهن بین باشی وحرفهای دیگران را صددر صد بپذیری)
کسی که خواب است میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودش را به خواب بزند هرگز نمیشه بیدارش کرد
MOGHADDAM (چهارشنبه 08 اسفند 86)
تشکرشده 1,965 در 675 پست
بازم سلام
بازم صميمانه و دوستانه بهت توصيه مي كنم كه كمي به صحبتهاي دوستامون كه به خاطر شما وقت خودشون رو مي ذارن وسعي مي كنند راهنماييت كنند خوب دقت كن، مخصوصا به سخنان خانم هنرمند كه واقعا خيلي ساده پاك و دوستانه نوشتند ، دختر جان سعي نكن خودتو حق به جانب نشون بدي بهتره همه ما اينو بدونيم هر مشكلي كه واسه ما پيش مياد يا ظلمي به ما ميشه همه اونا عكس العملي به رفتارهاي ما هستند اين ما هستيم كه مي تونيم حريم خودمون رو مشخص كنيم و اجازه تعرض به هيچ شخصي رو نديم و براي هر كسي محدوده و مرز ايجاد كنيم . بازم در آخر بهت توصيه مي كنم به حرف بزرگترها مخصوصا پدر ومادرت خوب گوش بده اونا تجربه زندگي دارند و سرد وگرم زندگي رو چشيدند و اينقدر هم مغرور نباش لطفا شما چند خصلت رو داريد در خودتون از الان مي پرورانيد كه بعدها ممكنه خيلي به ضررتون تموم بشه .در پايان از اينكه اينقدر گستاخانه صحبت كردم ببخشيد ولي لازم بود به عنوان يه برادر بزرگتر اين حرفها رو به شما بزنم از دست من هم ناراحت نباشيد، باز هم معذرت مي خوام و در آخر دوباره توصيه مي كنم خوب به صحبتهايي كه بزرگترا مي كنند دقت كن گوش بده و خودت تصميم درست رو بگير
erfan25 (چهارشنبه 08 اسفند 86)
تشکرشده 79 در 55 پست
خانمي فكر كنم مرغ شما يه پا داره كه اونهم از قضاي روزگار شكسته!!!
اگه مي خواهي مشكلت حل بشه اول بايد قبول كني كه اون به اصطلاح استاد! مسبب به وجود آمدن مشكل شده پس بايد حضورش مثل بقيه اطرافيانت درآموزشگاه باشه احساس شرم و خجالت و ناراحتي بي معنيه دختر خوب اين آقا بي جهت و بي دليل دست كسي رو نمي گيره تو خيلي پاك تر و زلال تر از اين حرفهايي كه بخواهي اينقدر تلخ فكر كني بهت حق ميدم ولي زندگي بيشتر مواقع تلخه وگرنه اين سايت به وجود نمي اومد
سعي كن به صحبت هاي خانواده ات گوش كني و با اونها مثل يه دوست صميمي باش الان فكر مي كني كه خانواده ات با اين كارشون تو رو كوچيك كردن تحقير كردن بچه حسابت كردن شخصيتت رو از بين بردن و هزار و يه تصور كه متاسفانه خام و پوچه اي كاش مي تونستي از دوستاتت مي پرسيدي كه اگه اين موضوع براي اونها پيش اومده بود خانواده هاشون با هاشون چه برخودري مي كردن تا بفهمي كه خانواده ات چقدر به تو ارزش و شخصيت مي دن و به تو اطمينان دارن و بي نهايت دوستت دارن اين رو سعي كن درك كني
اون ليستي كه برات فرستادم اسامي اساتيد آموزشگاه خودم بود كه عاقبتشون به اين شكل شد البته بعضي هاشون هم سياست به خرج دادن و مشكلي پيش نيومد البته فعلا چون اون دنيايي هم هست
سعي كن چند روزي به اين مطلب فكر نكني و آرامش خودتو پيدا كني بعد دوباره تماميه اتفاقاتي كه افتاده رو مرور كن و به صحبتهاي كه در اين پست شده فكر كني اميدوارم مشكلت حل بشه هر چند بهتره بگم كه اميدوارم كه بخواهي اين مشكل رو حل كني
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)