به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 تیر 88 [ 04:53]
    تاریخ عضویت
    1388-1-26
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,351
    سطح
    36
    Points: 3,351, Level: 36
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    عزیزم مونس جان تو خیلی گل هستی
    عزیزم شما وقتی که علیرضا بهت پیشنهاد داده که یک سال دیگه به خواستگاری شما بیاد شما باید بهش می گفتی باشه پس من منتظرت می مانم هر وقت شرایط رو مناسب دیدی بیشتر با هم اشنا می شیم (البته به صورت رسمی و زیر نظر خانواده ها و بدون اطلاع فامیل و دوستان)
    اگر چه با توجه به گفته هایت من فکر می کنم علیرضا اگر خودش می خواست به خواستگاری شما می امد ولی با توجه به شکستی که داشته نخواسته که دوباره این موضوع به صورت رسمی مطرح بشه (خود علیرضا خیلی مطمئن نبوده که می خواد چی کار کنه)
    عزیزم این ها رو بهت گفتم که بشه یه تجربه برای اینده ات شکر خدا هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده
    من واقعا برای علیرضا متاسفم که کسی رو انتخاب کرد که یک بار او را قال گذاشته و یک بار در زندگی اش شکست خورده و ندانست چه فرشته ای را از دست داده
    شاد و سربلند باشی عزیزم

  2. کاربر روبرو از پست مفید some14me تشکرکرده است .

    some14me (دوشنبه 21 اردیبهشت 88)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    som14me مهربان ممنونم از این همه لطف و محبت تو عزیز ممنونم...
    بله تجربه ای که من احساسمو اعصابمو وقتمو انرزیمو آیندمو وسط گذاشته بودم تجربه سخت سخت سخت....هرچی بگم کم گفتم شاید دوستانی که اینجا هستن و تجربه ای به مانند من دارن درک کنن من چی میگم از طرفی کسی رو که کنارم بود دیگه نیست از طرفی باور های تلخی داره توی ذهن من جای میگیره بدبینی شک ..... مخصوصا وقتی حرفا اون توی ذهنم میاد وقتی یاد صحبتهاش که با چه قاطعیتی بیان میکرد می افتم احساس سرخوردگی میکنم....

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 تیر 88 [ 04:53]
    تاریخ عضویت
    1388-1-26
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,351
    سطح
    36
    Points: 3,351, Level: 36
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    احساس سرخوردگی چرا عزیزم ؟ لیاقت تو خیلی بیشتر از حرف هاست
    فقط اشتباه تو در این بود که صادقانه احساسات خودت را نصیب کسی کردی که امادگی ازدواج را نداشته و ندارد
    تو یه فرشته کم نظیری عزیزم خیلی مراقب خودت و احساسات قشنگت باش خانمی

  5. کاربر روبرو از پست مفید some14me تشکرکرده است .

    some14me (دوشنبه 21 اردیبهشت 88)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 شهریور 88 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1386-12-04
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    4,708
    سطح
    43
    Points: 4,708, Level: 43
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    118

    تشکرشده 123 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام به دوست عزیزم
    خدا رو شکر کن که قسمتت نشده پسری که انقد زود پا رو عشقش میذاره به نظر من آدم قابل اعتمادی نیست خدارو شکر کن و مطمئن باش بهتر از اون گیرت میاد چون لیاقتشو داری با اون احساسات ناب و قشنگت.ضمناً آفرین به تو که خویشتن داری کردی و رابطه ات سالم بود. روزهای قشنگی به سراغت خواهد آمد اینو مطمئنم

  7. کاربر روبرو از پست مفید samanins_62 تشکرکرده است .

    samanins_62 (دوشنبه 21 اردیبهشت 88)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    som14me عزیز احساس تلخ من بیش از اینهاست عزیزم اتفاقا الان علی رضا امادیگی ازدواج رو داشت دیگه اون علیرضای 1 ساله پیش نبود...ما همه برنامه هارو ریخته بودیم در این مدت حتی یک بار هم بگونه ای بر خورد نکرد که من احساس کنم که تمایلی نداره یا فقط در حد حرفه! زمان خواستگاری و زمان عقد رو هم ما مشخص کرده بودیم ....

    samanins_62 عزیز ممنون از همدردیتون خدارو هزار مرتبه شاکرم که اون قدرتو به من داد تا خویشتدار باشم و الان از اون بابت وجدانی آسوده دارم هر چند ناگفته نمونه علی رضا هم اهل روابط آزاد نبود بسیار توی این زمینه متین بود بسیار بسیار متین و محجوب....

    من دوست ندارم چهره علی رضا به نظر دوستان بد بیاد اون هم پسری خوب و مهربان بود اما متاسفانه تصمیمی احساسی گرفته و همه سئوال ها به این دلیل هستش در ذهن من چون منطقی تر از این حرفا خودش رو نشون داده بود اما این هم بگم قلب رعوفی داشت نمیدونم شاید دچار حس دلسوزی برای او دختر شده!واقعا نمیدونم نمیدونم...اما هر کاری میکنم نمیتونم نسبت به علی منفی نگاه کنم برای همین دارم دیوونه میشم... کمکم کنید دوستان من حقیقتو بدونم...

  9. 3 کاربر از پست مفید مونس_ص تشکرکرده اند .

    مونس_ص (جمعه 14 خرداد 89), دختر بیخیال (دوشنبه 18 فروردین 93)

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 تیر 88 [ 04:53]
    تاریخ عضویت
    1388-1-26
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,351
    سطح
    36
    Points: 3,351, Level: 36
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    عزیزم منظور من از امادگی در پست اولم قصد ازدواج بود
    و در پست اخرم منظور از امادگی پختگی ایشان بود

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    الان چاره ای نیست جز فراموش کردن اما زمان می بره .شاید ماه ها یا یک سال طول بکشه ولی این نیز بگذرد، مطمئن باش دوباره به روزهای شاد گذشتت بر می گردی. جلوی افکار منفی رو بگیر ،از این اشتباه درس بگیر تا دوباره گزیده نشی.
    این بار یادت باشه احساسات و عواطفت رو برای رابطه ای بگذار که قاطعانه شروع شده باشه!
    اشتباه شما این بود

  12. کاربر روبرو از پست مفید *nadia* تشکرکرده است .

    *nadia* (چهارشنبه 23 اردیبهشت 88)

  13. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام:
    دوست عزیزم به تالار خوش آمدید....
    دوستان همدردی های خوبی با شما کرده اند و شاید هیچ کس به اندازه من حال شما رو درک نکنه...هرچند اینجا همه همدرد هستن...
    دوست خوبم شما تقریبا در جایگاه 2 ماه قبل من قرار دارید با همان تجربه کم و بیش یکسان...
    دوست من خداوند انسان هایی رو که دوست داره با سخت ترین راه ها آزمایش می کنه...خداوند بندگان محبوب خودش رو به هزاران دلیل به حال خود رها نمی کند و همیشه برای اونها بهترین ها رو میخواد....این واقعیته نه شعار....
    من بعد از 2 ماه به این نتیجه رسیدم.
    دوست من چرا فکر می کنی کسی باور نمی کنه شما این همه همدیگه رو دوست داشتیدو حتی دست هم رو نمی گرفتید....عزیزم اگر جز این بود انوقت حقیقت تلخ اشتباه بر روی رابطه شما سایه می انداخت و شما باید سرافراز باشی که با تمام احساست سربلند باقی موندی....
    این قابل باوره و جای تعجب نداره مثل هزاران هزار دختر پاک و سالم.....
    دوست من ایشان خوب یا بد کاری رو انجام داده که اصلا قابل بحث نیست و نمی توان بیان کرد که حقیقتا چی فکر می کرده ولی به قول نقاب گرامی شما باید بسی خوشحال باشید که این فرد قبل از هر اقدام جدی نسبت به شما ذات خود را برملا کرده است وببین خدا چقدر شما رو دوست داشته که نذاشته زندگی اصلی شما خراب بشه....
    می دونم الان این طور فکر کردن سخته و مثل شعاره....منم اوایل این طور فکر می کردم..می گفتم اینا شعاره ولی همین تفکر منو از جا بلند کرد....
    دوست من نتیجه پاکی....دریایی از سربلندی است....و تو در این نقطه ایستادی
    پس:
    تمام چرا ها رو ول کن....منم هزاران بار از هزاران نفر چراها رو پرسیدم ولی فایده ای به حال شما ندارد جز اینکه اگر می دانید در این راه تقصیری به گردن شماست سعی در خودسازی کنید و اگر هم نیست او را به خدا واگذار کنید.....
    کار در محیطی که قبلا با ایشون بودید بسیار سخته و منم این تجربه رو داشتم....دوست من زجرآوره نه؟ولی بدون می تونست از اینم زجرآورتر بشه.....
    پیشنهاد من به شما اینه حسابی خودتون رو از یاد این قضیه خارج کنید ...به فعالیت و کسب موفقیت بپردازید...کتاب بخونید و سرگرمی برای خود فراهم کنید...
    خاطرات و چرا های خود را یادآوری مکرر نکنید....فایده ای جز آشفتگی نداره...
    این راه هزاران بار پیش از من و شما هم آزموده شده پس آزموده را آزمودن خطاست....
    ایشان ودلایل ایشان را برای خودشان بگذارید و فکر زندگی نوین با دقت بیشتر باشید
    بدانید خدا شما رو بسیار دوست دارد...
    موفق باشید.

  14. کاربر روبرو از پست مفید سارا بانو تشکرکرده است .

    سارا بانو (چهارشنبه 23 اردیبهشت 88)

  15. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام مونس جان جای خوبی برای درد و دل انتخاب کردین اینجا دوستای خوبی هستن که بدون هیچ چشم داشتی با همه وجود حرفای شما رو میخونن و تجربه هاشونو در اختیارتون میذارن به نظر من غصه خوردن بیشتر تحمل این وضع رو برا شما سخت میکنه و کمکی هم نمیکنه میدونم سئوال های زیادبی توی ذهنتون هست دوست دارین جواب درست رو پیدا کنید و حقیقت رو بدونید اما آیا فایده ای هم داره؟شاید دونستن حقیقت موجب تسکین شما بشه مونس عزیز به کار و درس خودتون رو مشغول کنید و ذهنتون رو به هر چیزی که بهش علاقه دارید مشغول کنید که به گذشته فکر نکنید.
    افسوس گذشته هم نخورید که جز رنج برای شما چیزی به ارمغان نمیاره و از اینده هم در حراس نباشید که چی میشه فقط به حالتون فکر کنید کار کنید درس بخونید اعتماد به نفستونو بالا ببرید ورزش کنید روحیتونو شاد کنید مثبت فکر کن و هر لحظه آینده روشن خوب و سر شار از شادی و موفقیت رو برای خودتون مجسم کنید هم موجب شادی حال الانتون میشه هم به شما امید میده هم انرزی برای تلاش بیشتر.
    براتون آرزوی روزای خوبو دارم.

  16. کاربر روبرو از پست مفید ester تشکرکرده است .

    ester (چهارشنبه 23 اردیبهشت 88)

  17. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 دی 88 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1388-2-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,105
    سطح
    34
    Points: 3,105, Level: 34
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 13 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

    سلام

    دوستانه عزیزم ممنونم از همتون به خاطر پست های زیباتون و همدلی های قشنگتون
    rsrs1380 و ester ,nadia عزیز ممنون به خاطر توجهتون ester من الان سرم خیلی شلوغه کارم خیلی زیاده از اون شب که اینجا بودم دیگه خونه نبودم تا الان که اومدم خونه البته کلاس ورزشی رو خیلی دوست دارم اما الان امکانش نیست و وقتشو ندارم.

    rsrs1380 نظرات شما رو خوندم شما درست میگید ممنون که درکم کردید.

    دوستان مشکلی که الان دارم اینه خیلی دلم میگیره در طول روز و احساساتم خیلی متغیر شده چند روز نسبتا خوبم و بعد مدتی غمگین میشم نسبت به علی رضا احساس تنفر شدیدی میکنم طوری که دلم میخواد فریاد بزنم گریه کنم اما فقط برای چند لحظه و بعدش دباره آروم میشم. اینو بگم در بدترین شرایط هم برای اون ارزوی سلامتی میکنم و لی احساس تنفر همه وجودم رو میگیره احساس میکنم بازی گرفته شدم احساس میکنم از ابتدا سرگرمی بودم و هزاران حس بده دیگه به سراغم میاد و چند لحظه ای با منه و از بین میره.

    احساساتم همیشه در یک خط ثابت نیست خیلی بالا و پایین میشه البته قبلا این شکلی نبودم به تازگی این طور شدم اون هم فقط نسبت به ماجرای پیش اومده و نسبت به علی رضا.

    دوستان کمکم کنید من باید چی کار کنم؟

  18. کاربر روبرو از پست مفید مونس_ص تشکرکرده است .

    مونس_ص (شنبه 11 شهریور 91)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  2. نـکات حیـاتی و شگفت انگیـز در مراسم خواستـگاری
    توسط abi.bikaran در انجمن انتخاب و خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 آذر 92, 22:07
  3. لطفا راهنمایی کنید ، کم رو و خجالتی هستم ،نگران آینده ام هستم
    توسط saratanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 آبان 92, 15:48
  4. خواستگاران مدرن با پدری تقریبا سنتی
    توسط goleyas در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 19 اردیبهشت 88, 19:45

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.