نوشته اصلی توسط
ariana
سلام
به همه ی دوستان
ما خانومها انگار محکوم به بخشیدن تحمل کردن ودم برنیاوردن هستیم
این دوست خوبمون نمیدونم بعد از این مدت کارش به کجا رسید کاش بیاد بگه در چه حالیه من که واسه خودش وبچه اش ارزوی سلامتی دارم
یک نکته توی همدردیهای دوستان بود توجیح اینکه چون آقا پیش اون زنه از خانومش تعریف کرده پس دوسش داره و گول خورده بهش فکر نکن و.... به نظر میاد داریم دلیل تراشی می کنیم فکر نکردن به این موضوع مشکلت را حل نمیکنه برعکس باید فکر کنی حرف بزنی حتی باهاش بحث شدید کنی تا هرچی تو دلت هست بیرون بریزی تا راحت بشی باید تاوان خیانت یا به قول دوستان اشتباهش را بده حداقل باید بیشتر از الان تو عذاب بکشه فکر نکردن درمان نیست
من به این دوستمون یه صحبتی دارم این مسئله ای نیست که فراموش بشه یعنی فراموش میشه بزور اما قابل بخشش نیست به نظر من بشین وبا شوهرت حرف بزن همه ی سوالات رو ازش بپرس و ازش جواب بخواه بعد بهش بگو فرض کن من کلی عیب وایراد داشتم اما توحق نداشتی خیانت کنی باید به رابطه وپیمانمون وفا دار می موندی و به هر دلیلی تصمیم گرفتی باهاش بمونی بهش بگو که نمی بخشیش فقط سعی می کنی فراموش کنی وبهش بگو که اگه تکرار بشه دیگه هیچ احساسی نسبت بهش نخواهی داشت بذار اعلام ندامت وپشیمانی کنه و بعد جریمش کن مثلا یک چیز خیلی خیلی گرون بگو واست بخره که بیشتر از توان فعلی مالیش باشه وبهش بگو واسه اینکه بتونی فراموش کنی باید مثلا 3 ماه همه ی کارهای خنه را بکنه وهر روز برات گل بخره تا پایان 3 ماه تمام محبتش را بهت ابراز کنه تا شاید بتونی فراموش کنی وتصمیم بگیری که باهاش میمونی یا نه
اگه راحت بگذری پر رو میشه
یک مثلی هست که میگه کلاغی که به گوه خوری افتاد دیگه نمیتونی جلوشو بگیری که نوک نزنه پس سعی کن درس خوبی بهش بدی
در ضمن از خودت ضعف نشون نده و بدون اشاره مستقیم بهش حال کن که اگه پاش بیفته هیچ وابستگی ای بهش نداری عاطفی یا احساسی
قوی باش ومحکم
موفق باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)