به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 111
  1. #81
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 مهر 88 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-11-26
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    8,997
    سطح
    63
    Points: 8,997, Level: 63
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    331

    تشکرشده 338 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    سلام بر مولانا دوستان عرفانی تالار همدردی


    من غلام قمرم ، غير قمر هيچ مگو
    پيش من جز سخن شمع و شكر هيچ مگو
    سخن رنج مگو ، جز سخن گنج مگو
    ور از اين بي خبري رنج مبر ، هيچ مگو
    دوش ديوانه شدم ، عشق مرا ديد و بگفت
    آمدم ، نعره مزن ، جامه مدر ،هيچ مگو
    گفتم :اي عشق من از چيز دگر مي ترسم
    گفت : آن چيز دگر نيست دگر ، هيچ مگو
    من به گوش تو سخنهاي نهان خواهم گفت
    سر بجنبان كه بلي ، جز كه به سر هيچ مگو
    قمري ، جان صفتي در ره دل پيدا شد
    در ره دل چه لطيف است سفر هيچ مگو
    گفتم : اي دل چه مه است اين ؟ دل اشارت مي كرد
    كه نه اندازه توست اين بگذر هيچ مگو
    گفتم : اين روي فرشته ست عجب يا بشر است ؟
    گفت : اين غير فرشته ست و بشر هيچ مگو
    گفتم : اين چيست ؟ بگو زير و زبر خواهم شد
    گفت : مي باش چنين زيرو زبر هيچ مگو
    اي نشسته در اين خانه پر نقش و خيال
    خيز از اين خانه برو ، رخت ببر، هيچ مگو
    گفتم : اي دل پدري كن ، نه كه اين وصف خداست ؟
    گفت : اين هست ولي جان پدر هيچ مگو

    هله نومید نباشی که تو را یار براند
    گرت امروز براند نه که فردات بخواند
    در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
    ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
    و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
    ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
    نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
    نهلد کشته خود را کشد آن گاه کشاند
    چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر
    تو ببینی دم یزدان به کجا هات رساند
    به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او
    نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
    همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
    بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
    دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
    به کی ماند به کی ماند به کی ماند به کی ماند
    هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را
    بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

    نی قوس ماند نی قزح،
    نی باده ماند نی قدح،
    نی عیش ماند نی فرح
    نی زخم بر مرهم زند؛
    نی آب نقاشی کند،
    نی باد فراشی کند،
    نی باغ خوش باشی کند،
    نی ابر نیسان نم زند؛
    نی درد ماند نی دوا،
    نی خصم ماند نی گوا،
    نی نای ماند نی نوا،
    نی چنگ زیر و بم زند...

  2. کاربر روبرو از پست مفید estar7 تشکرکرده است .

    estar7 (دوشنبه 18 خرداد 88)

  3. #82
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 17 شهریور 91 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1387-2-12
    نوشته ها
    292
    امتیاز
    7,139
    سطح
    55
    Points: 7,139, Level: 55
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    157

    تشکرشده 160 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا
    ما چو مرغان حریص بی‌نوا

    دم بدم ما بسته‌ی دام نویم
    هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

    می‌رهانی هر دمی ما را و باز
    سوی دامی می‌رویم ای بی‌نیاز

    ما درین انبار گندم می‌کنیم
    گندم جمع آمده گم می‌کنیم

    می‌نیندیشیم آخر ما بهوش
    کین خلل در گندمست از مکر موش

    موش تا انبار ما حفره زدست
    و از فنش انبار ما ویران شدست

    اول ای جان دفع شر موش کن
    وانگهان در جمع گندم جوش کن

    بشنو از اخبار آن صدر الصدور
    لا صلوة تم الا بالحضور

    گر نه موشی دزد در انبار ماست
    گندم اعمال چل ساله کجاست

    ریزه‌ریزه صدق هر روزه چرا
    جمع می‌ناید درین انبار ما

    بس ستاره‌ی آتش از آهن جهید
    وان دل سوزیده پذرفت و کشید

    لیک در ظلمت یکی دزدی نهان
    می‌نهد انگشت بر استارگان

    می‌کشد استارگان را یک به یک
    تا که نفروزد چراغی از فلک

    گر هزاران دام باشد در قدم
    چون تو با مایی نباشد هیچ غم

  4. کاربر روبرو از پست مفید mohajer تشکرکرده است .

    mohajer (دوشنبه 18 خرداد 88)

  5. #83
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    سفر کردم به هر شهری دویدم
    به لطف و حسن تو کس را ندیدم
    ز هجران و غریبی بازگشتم
    دگرباره بدین دولت رسیدم
    از باغ روی تو تا دور گشتم
    نه گل دیدم نه یک میوه بچیدم
    به بدبختی چو دور افتادم از تو
    ز هر بدبخت صد زحمت کشیدم
    چه گویم مرده بودم بی تو مطلق
    خدا از نو دگربار آفریدم
    عجب گویی منم روی تو دیده
    منم گویی که آوازت شنیدم
    بهل تا دست و پایت را ببوسم
    بده عیدانه کامروز است عیدم
    تو را ای یوسف مصر ارمغانی
    چنین آیینه روشن خریدم

  6. کاربر روبرو از پست مفید keyvan تشکرکرده است .

    keyvan (دوشنبه 12 مرداد 88)

  7. #84
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    آن یکی الله می‌گفتی شبی
    تا که شیرین می‌شد از ذکرش لبی
    گفت شیطان آخر ای بسیارگو
    این همه الله را لبیک کو
    می‌نیاید یک جواب از پیش تخت
    چند الله می‌زنی با روی سخت
    او شکسته‌دل شد و بنهاد سر
    دید در خواب او خضر را در خضر
    گفت هین از ذکر چون وا مانده‌ای
    چون پشیمانی از آن کش خوانده‌ای
    گفت لبیکم نمی‌آید جواب
    زان همی‌ترسم که باشم رد باب
    گفت آن الله تو لبیک ماست
    و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
    حیله‌ها و چاره‌جوییهای تو
    جذب ما بود و گشاد این پای تو
    ترس و عشق تو کمند لطف ماست
    زیر هر یا رب تو لبیکهاست
    جان جاهل زین دعا جز دور نیست
    زانک یا رب گفتنش دستور نیست
    بر دهان و بر دلش قفلست و بند
    تا ننالد با خدا وقت گزند
    داد مر فرعون را صد ملک و مال
    تا بکرد او دعوی عز و جلال
    در همه عمرش ندید او درد سر
    تا ننالد سوی حق آن بدگهر
    داد او را جمله ملک این جهان
    حق ندادش درد و رنج و اندهان
    درد آمد بهتر از ملک جهان
    تا بخوانی مر خدا را در نهان
    خواندن بی درد از افسردگیست
    خواندن با درد از دل‌بردگیست
    آن کشیدن زیر لب آواز را
    یاد کردن مبدا و آغاز را
    چون سگ کهفی که از مردار رست
    بر سر خوان شهنشاهان نشست
    تا قیامت می‌خورد او پیش غار
    آب رحمت عارفانه بی تغار
    ای بسا سگ‌پوست کو را نام نیست
    لیک اندر پرده بی آن جام نیست
    جان بده از بهر این جام ای پسر
    بی جهاد و صبر کی باشد ظفر
    صبر کردن بهر این نبود حرج
    صبر کن کالصبر مفتاح الفرج

  8. 2 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (شنبه 16 آبان 88)

  9. #85
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    273
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    صفت خدای داری چو به سینه‌ای درآیی
    لمعان طور سینا تو ز سینه وانمایی
    صفت چراغ داری چو به خانه شب درآیی
    همه خانه نور گیرد ز فروغ روشنایی
    صفت شراب داری تو به مجلسی که باشی
    دو هزار شور و فتنه فکنی ز خوش لقایی
    چو طرب رمیده باشد چو هوس پریده باشد
    چه گیاه و گل بروید چو تو خوش کنی سقایی
    چو جهان فسرده باشد چو نشاط مرده باش
    د چه جهان‌های دیگر که ز غیب برگشایی
    ز تو است این تقاضا به درون بی‌قراران
    و اگر نه تیره گل را به صفا چه آشنایی
    فلکی به گرد خاکی شب و روز گشته گردان
    فلکا ز ما چه خواهی نه تو معدن ضیایی
    نفسی سرشک ریزی نفسی تو خاک بیزی
    نه قراضه جویی آخر همه کان و کیمیایی
    مثل قراضه جویان شب و روز خاک بیزی
    ز چه خاک می‌پرستی نه تو قبله دعایی
    چه عجب اگر گدایی ز شهی عطا بجوید
    عجب این که پادشاهی ز گدا کند گدایی
    و عجبتر اینک آن شه به نیاز رفت چندان
    که گدا غلط درافتد که مراست پادشاهی

    فلکا نه پادشاهی نه که خاک بنده توست
    تو چرا به خدمت او شب و روز در هوایی
    فلکم جواب گوید که کسی تهی نپوید
    که اگر کهی بپرد بود آن ز کهربایی
    سخنم خور فرشته‌ست من اگر سخن نگویم
    ملک گرسنه گوید که بگو خمش چرایی
    تو نه از فرشتگانی خورش ملک چه دانی
    چه کنی ترنگبین را تو حریف گندنایی
    تو چه دانی این ابا را که ز مطبخ دماغ است
    که خدا کند در آن جا شب و روز کدخدایی
    تبریز شمس دین را تو بگو که رو به ما کن
    غلطم بگو که شمسا همه روی بی‌قفایی

    هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
    برسد وصال دولت بکند خدا خدایی
    ز کرم مزید آید دو هزار عید آید
    دو جهان مرید آید تو هنوز خود کجایی
    شکر وفا بکاری سر روح را بخاری
    ز زمانه عار داری به نهم فلک برآیی
    کرمت به خود کشاند به مراد دل رساند
    غم این و آن نماند بدهد صفا صفایی
    هله عاشقان صادق مروید جز موافق
    که سعادتی است سابق ز درون باوفایی
    به مقام خاک بودی سفر نهان نمودی
    چو به آدمی رسیدی هله تا به این نپایی
    تو مسافری روان کن سفری بر آسمان کن
    تو بجنب پاره پاره که خدا دهد رهایی
    بنگر به قطره خون که دلش لقب نهادی
    که بگشت گرد عالم نه ز راه پر و پایی
    نفسی روی به مغرب نفسی روی به مشرق
    نفسی به عرش و کرسی که ز نور اولیایی
    بنگر به نور دیده که زند بر آسمان‌ها
    به کسی که نور دادش بنمای آشنایی
    خمش از سخن گزاری تو مگر قدم نداری
    تو اگر بزرگواری چه اسیر تنگنایی

  10. #86
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم است
    از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

  11. 2 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (شنبه 16 آبان 88)

  12. #87
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آبان 88 [ 10:52]
    تاریخ عضویت
    1388-7-29
    نوشته ها
    159
    امتیاز
    4,027
    سطح
    40
    Points: 4,027, Level: 40
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 123
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    395

    تشکرشده 400 در 127 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    هین بیا که من رسولم دعوتی
    چون اجل شهوت کشم نه شهوتی
    ور بود شهوت امیر شهوتم
    نه اسیر شهوت روی تم
    بت شکن بوده ست اصل اصل ما
    چون خلیل حق و جمله انبیا
    گر در آییم ای رهی در بتکده
    بت سجود آرد نه ما در معبده
    احمد و بوجهل در بتخانه رفت
    زین شدن تا آن شدن فرقی ست زفت
    این در آید سرنهند او را بتان
    آن در اید سرنهد چون امتان
    این جهان شهوتی بتخانه ای ست
    انبیا و کافران را لانه ای ست
    لیک شهوت بنده ی پاکان بود
    زر نسوزد زآنکه نقد کان بود
    کافران قلبند و پاکان همچو زر
    اندر این بوته درند این دو نفر
    قلب چون امد سیه شد در زمان
    زر در آمد شد زری او عیان
    دست و پا انداخت زر در بوته خوش
    در زخآتش همی خندد رگش
    جسم ما روپوش ما شد در جهان
    ما چو دریا زیر این که در نهان
    شاه دین را منگر ای نادان به طین
    کاین نظر کرده ست ابلیس لعین
    کی توان اندود این خورشید را
    با گف گل تو بگو آخر مرا
    گر بریزی خاک و صد خاکسترش
    بر سر نور او برآید برسرش
    که که باشد کاو بپوشد روی اب
    طین که باشد کاو بپوشد افتاب
    خیز بلقیسا چو ادهم شاهوار
    دود از این ملک دو سه روزه برآر

  13. #88
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    رقص آن جا کن که خود رابشکنی پنبه را از ریش شهوت برکنی
    رقص وجولان برسرمیدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند
    چون رهند از دست خوددستی زنند چون رهند از نقص خود رقصی کنند
    مطربانشان از درون دف می زنند بحرها در شورشان کف می زنند

  14. #89
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    مولوی می گوید:
    ای که می ترسی ز مرگ اندر فرار *** آن ز خود ترسانی ای جان هوش دار
    زشت روی توست نی رخسار مرگ *** جان تو همچون درخت و مرگ برگ
    مرگ هر کس ای پسر همرنگ اوست *** آینه صافی یقین همرنگ روست

  15. کاربر روبرو از پست مفید setareh تشکرکرده است .

    setareh (یکشنبه 26 اردیبهشت 89)

  16. #90
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 آبان 99 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1386-12-06
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    25,868
    سطح
    96
    Points: 25,868, Level: 96
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 482
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    743

    تشکرشده 1,065 در 185 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    ای شاه جسم و جان ما خندان کن دندان ما
    سرمه کش چشمان ما ای چشم جان را توتیا
    ای مه ز اجلالت خجل عشقت ز خون ما بحل
    چون دیدمت می‌گفت دل جاء القضا جاء القضا
    ما گوی سرگردان تو اندر خم چوگان تو
    گه خوانیش سوی طرب گه رانیش سوی بلا
    گه جانب خوابش کشی گه سوی اسبابش کشی
    گه جانب شهر بقا گه جانب دشت فنا
    گه شکر آن مولی کند گه آه واویلی کند
    گه خدمت لیلی کند گه مست و مجنون خدا
    جان را تو پیدا کرده‌ای مجنون و شیدا کرده‌ای
    گه عاشق کنج خلا گه عاشق رو و ریا
    گه قصد تاج زر کند گه خاک‌ها بر سر کند
    گه خویش را قیصر کند گه دلق پوشد چون گدا
    طرفه درخت آمد کز او گه سیب روید گه کدو
    گه زهر روید گه شکر گه درد روید گه دوا
    جویی عجایب کاندرون گه آب رانی گاه خون
    گه باده‌های لعل گون گه شیر و گه شهد شفا
    گه علم بر دل برتند گه دانش از دل برکند
    گه فضل‌ها حاصل کند گه جمله را روبد بلا
    روزی محمدبک شود روزی پلنگ و سگ شود
    گه دشمن بدرگ شود گه والدین و اقربا
    گه خار گردد گاه گل گه سرکه گردد گاه مل
    گاهی دهلزن گه دهل تا می‌خورد زخم عصا
    گه عاشق این پنج و شش گه طالب جان‌های خوش
    این سوش کش آن سوش کش چون اشتری گم کرده جا
    گاهی چو چه کن پست رو مانند قارون سوی گو
    گه چون مسیح و کشت نو بالاروان سوی علا
    تا فضل تو راهش دهد وز شید و تلوین وارهد
    شیاد ما شیدا شود یک رنگ چون شمس الضحی
    چون ماهیان بحرش سکن بحرش بود باغ و وطن
    بحرش بود گور و کفن جز بحر را داند وبا
    زین رنگ‌ها مفرد شود در خنب عیسی دررود
    در صبغه الله رو نهد تا یفعل الله ما یشا
    رست از وقاحت وز حیا وز دور وز نقلان جا
    رست از برو رست از بیا چون سنگ زیر آسیا

  17. 2 کاربر از پست مفید غریب آشنا تشکرکرده اند .

    غریب آشنا (یکشنبه 20 تیر 89)


 
صفحه 9 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.