به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 111
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 مهر 88 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-11-26
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    8,997
    سطح
    63
    Points: 8,997, Level: 63
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    331

    تشکرشده 338 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    به: گلچین اشعار مولانا

    ...موسیقی اصیل ایرانی در اشعار حضرت مولانا:

    می‌زن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی
    یا پرده رهاوی یا پرده رهایی
    بی زیر و بی‌بم تو ماییم در غم تو
    در نای این نوا زن کافغان ز بینوایی
    قولی که در عراق است درمان این فراق است
    بی قول دلبری تو آخر بگو کجایی
    ای آشنای شاهان در پرده سپاهان
    بنواز جان ما را از راه آشنایی
    در جمع سست رایان رو زنگله سرایان
    کاری ببر به پایان تا چند سست رایی
    از هر دو زیرافکند بندی بر این دلم بند
    آن هر دو خود یک است و ما را دو می‌نمایی
    گر یار راست کاری ور قول راست داری
    در راست قول برگو تا در حجاز آیی
    در پرده‌ی حسینی عشاق را درآور
    وز بوسلیک و مایه بنمای دلگشایی
    از تو دوگاه خواهند تو چارگاه برگو
    تو شمع این سرایی ای خوش که می‌سرایی

    وی جان دادن در برابرِ آوازِ یارِ همراز را،حلال می‌شمارد و می‌گوید:
    بگو ای یار همراز این چه شیوه است
    دگرگون گشته‌ای باز این چه شیوه است
    بدان آواز جان دادن حلال است
    زهی آواز دمساز این چه شیوه است
    و در غزلی دیگر، ضمن خوشامد گویی به مطرب و درخواست پیوند کردن پرده‌ها، از جانبِ شمس تبریزی نیز به آن خوش سیما، خوشامد می‌گوید:
    پرده داری کن تو ای شب کان مه اندر خلوت است
    مطـربا پیوند کن تو پرده‌ها شاد آمدی
    چون به نزد پرده دار شمس تبریزی رسی
    بشنوی از شش جهت کای خوش لقا شاد آمدی
    به هر حال، واژه‌ها و اصطلاحات موسیقی در بسیاری از اشعار مولوی، به چشم می‌خورند که در اینجا به منظور رعایت اختصار به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
    همچو چنگ از حال خود خالی شدیم
    پرده عشاق را بنواختیم
    آن چنگ که می‌زارد گویم ز چه می‌زارد
    کز هجر تو پشت او چون بنده دوتا کردی
    ***
    مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار
    برمدار اندر غزل جز پرده‌های شا هــوار
    ***
    سبک بنواز ای مطرب ربابی
    بگردان زودتر ساقی شرابی
    ... چرا ای پیر مجلس چنگ پرفن
    نگویی ناله نی را جوابی
    ***
    مطربا بردار چنگ و لحن موسیقار زن
    آتش از جرمم بیار و اندر استغفار زن

    تار چنگت را ز پود صرف می‌ جانی بده
    زان حراره کهنه نوبخت بر اوتار زن
    ***
    برخیز ز خواب و ساز کن چنگ
    کان فتنه مه عذار گلرنگ
    تا حلقه مطربان گردون
    مستانه برآورند آهنگ
    ...

  2. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 17 شهریور 91 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1387-2-12
    نوشته ها
    292
    امتیاز
    7,139
    سطح
    55
    Points: 7,139, Level: 55
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    157

    تشکرشده 160 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    چند وقتی به خاطر دغدغه های ویژه(همون همراه شدن روز ها با سوز ها منظورمه)، وقت نمی کردم سری به مثنویم بزنم و پای صحبت اون یار دوست داشتنی بشینم.
    نه که بخوام ذره ای خدا ی نکرده ادعایی بکنم،نه...
    بلکه به نظر من یکی از چراغ های هدایت ،ما ایرانیان فارس زبان مسلمان،هم صحبت شدن با این ذره های فانی شده در حق هستش ،
    همینجا خواهش میکنم از دوستان آشنا به ادبیات،بخصوص زبان شیرین مولانا، که با رهنمود ها و تفسیر ابیات و لغات دشوار ما رو با زبان این عارف و شاعر بزرگ آشنا بکنند.

    هدهدی نامه بیاورد و نشان
    از سلیمان چند حرفی چند بیان

    خواند آن نکته های با شمول
    با حقارت ننگرید اندر رسول

    جسم، هدهد دید و جان انقاش خواند
    حس ،کفی دید و دل دریاش خواند

    عقل با حس زین طلسمات دو رنگ
    چون محمد با ابوجهلان به جنگ

    کافران دیدند احمد را بشر
    چون ندیدند از وی انشق القمر

    خاک زن در دیده ی حس بین خوش
    دیده ی حس دشم نعقل است و کیش

    دیده حس را خدا اعماش خواند
    بتپرستش گفت و زد ماش خواند

    زانکه او کف دید و،دریا را ندید
    زان که حالی دید و فردا را ندید

    خواجه ی فردا و حالی پیش او
    او نمی بیند ز گنجی،جز تسو

    ذره ای زآن آفتاب آرد پیام
    آفتاب آن ذره را گردد غلام

    قطره ای کز بحر وحدت،شد سفیر
    هفت بهر آن قطره را باشد اسیر

  3. #53
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 17 شهریور 91 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1387-2-12
    نوشته ها
    292
    امتیاز
    7,139
    سطح
    55
    Points: 7,139, Level: 55
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    157

    تشکرشده 160 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    چند وقتیه روزای پرتنشی رو طی میکنم ،دیروز که خواستم بعد چند روز با مولانا ارتباط برقرار کنم ،به ابیاتی رسیدم که تاثیر فوق العاده ای روم داشت،گفتم اینجا درج کنم تا با هم بشنویم این داستان:


    در مورد عیادت پیامبر از شخصی هست که به بیماری مبتلا شده؛

    چون پیمبر دید آن بیمار را
    خوش نوازش کرد یار غار را

    زنده شد او چون پیمبر را بدید
    گوییا ،آن دم ،مر او را آفرید

    گفت بیماری مرا این بخت داد
    کامد این سلطان بر من بامداد

    ای خجسته رنج و بیماری و تب
    ای مبارک درد و بیداری شب

    نک مرا در پیری از لطف و کرم
    حق چنین رنجوری ای داد و سقم

    درد پشتم داد ،تا من ز خواب
    برجهم هر نیمه شب، لابد شتاب

    تا نخسبم جمله شب چون گاومیش
    دردها بخشید حق از لطف خویش

    رنج گنج آمد که رحمت ها در اوست
    مغز تازه شد ،چو بخراشید پوست

  4. #54
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 17 شهریور 91 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1387-2-12
    نوشته ها
    292
    امتیاز
    7,139
    سطح
    55
    Points: 7,139, Level: 55
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    157

    تشکرشده 160 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    رنج گنج آمد که رحمتها دروست
    مغز تازه شد چو بخراشید پوست

    ای برادر موضع تاریک و سرد
    صبر کردن بر غم و سستی و درد

    چشمه‌ی حیوان و جام مستی است
    کان بلندیها همه در پستی است

    آن بهاران مضمرست اندر خزان
    در بهارست آن خزان مگریز از آن

    همره غم باش و با وحشت بساز
    می‌طلب در مرگ خود عمر دراز

    آنچ گوید نفس تو کاینجا بدست
    مشنوش چون کار او ضد آمدست

    تو خلافش کن که از پیغامبران
    این چنین آمد وصیت در جهان

    مشورت در کارها واجب شود
    تا پشیمانی در آخر کم بود

    حیله‌ها کردند بسیار انبیا
    تا که گردان شد برین سنگ آسیا

    نفس می‌خواهد که تا ویران کند
    خلق را گمراه و سرگردان کند

  5. کاربر روبرو از پست مفید mohajer تشکرکرده است .

    mohajer (جمعه 28 فروردین 88)

  6. #55
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 مهر 88 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-11-26
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    8,997
    سطح
    63
    Points: 8,997, Level: 63
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    331

    تشکرشده 338 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    سلام خداقوت به همراهان و دوستان عزیز
    و دستون درد نکند mohajer بزرگوار و عزیز از این همه شوری که در این تاپیک به عنوان عضو بسیار محترم و فعال ایجاد می کنید.
    راستش من این شعر مولوی
    ((رنج گنج آمد که رحمتها دروست مغز تازه شد چو بخراشید پوست...))
    را خیلی خیلی دوست می دارم. و می دونید خیلی دنبالش بودم ... خیلی ممنونم بزرگوار استفاده می کنم.

    یه بیت بسیار زیبا از مولوی

    عقل تا يابد شتر از بهر حج

    رفته باشد عشق بر کوه صفا

    ***************************************
    گویند که فردوس برین خواهد بود

    آنجا می ناب و حور عین خواهد بود

    پس ما می و معشوق به کف می داریم

    چون عاقبت کار همین خواهد بود

    ************************************
    گر عاشق را فنا و مردن باشد

    یا در ره عشق جان سپردن باشد

    پس لاف بود آنچه بگفتند که عشق

    از عین حیات آب خوردن باشد

    ******************************

    گر نگریزی ز ما به نازی چه شود

    ور نرد وداع ما نبازی چه شود

    مارا لب خشک و دیده ی تر بی تست

    گر با تر و خشک ما بسوزی چه شود

    **************************

    اندر طلب دوست همی بشتابم

    عمرم بکران رسید و من در خوابم

    گیرم که وصال دوست درخواهم یافت

    این عمر گذشته را در کجا دریابم

    ********************

  7. 3 کاربر از پست مفید estar7 تشکرکرده اند .

    estar7 (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)

  8. #56
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    عشق آن زنده گزین کو باقیست

    کز شراب جان‌فزایت ساقیست

    عشق آن بگزین که جمله انبیا

    یافتند از عشق او کار و کیا

    تو مگو ما را بدان شه بار نیست

    با کریمان کارها دشوار نیست

  9. 3 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)

  10. #57
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    این هم مطلب کوتاهی در مورد زندگی حضرت مولانا......................
    مولانا جلال الدین محمد بلخی در 6 ربیع الاول 604 ه ق در بلخ زاده شد. پدرش بهاءالدین (543 - 628) ملقب به سلطان العلما که از روسای شریعت بود.
    بعد از انتشار خبر حمله قریب الوقوع مغول, مانند بسیاری دیگر از ساکنان مشرق ایران به طرف اسیای صغیر کوچیده است.


    اساسا عاشق موسیقی بود و برخی از اشعار او پر از اصطلاحات توصیفی از موسیقی است:
    این علم موسیقی بر من چون شهادت است
    چون مومنم شهادت و ایمانم ارزوست
    از سازها رباب را بسیار دوست داشت و در ان تصرف و ابتکاری کرده بود و فقیهان به جهت احترام او اعتراض جدی نمیکردند.

    گاهی تنهایی به اطراف شهر به گردش میرفت و به مریدان میگفت:( شما تنها بیائید که من غلبه (ازدحام و شلوغی) را دوست نمیدارم)
    و گاهی به اب گرم میرفت و جذامیان را تفقد میکرد.

    در رابطه با علایق برجسته زندگیش میفرماید: (ما از این عالم سه چیز را اختیار کردیم: سماع- فقاع-حمام
    که گویی سماع خوشترین مشغله او بود که ان را نماز عشاق مینامید و گاهی چندین شبانه روز پیاپی به سماع میپرداخت و در این وادی که همه از ان اگاهند
    به این جمله از فرزندش سلطان ولد که در ولد نامه امده است اشاره میشود:
    روز و شب در سماع رقصان شد
    بر زمین همچون چرخ گردان شد

    وقتی از مردم ملول میشد به حمام میرفت و در خزینه مینشست و گاهی هم با لباس در خزینه میپرید و حتی گفته شده است که گاهی چندین روز در حمام
    میماند و شاید در ان فضای بخار الود حمام جهان مه الود ازل و ابد را که ان همه در شعرش از ان سخن رانده است میدید

    به حدی کم خواب بود که مریدان ازرده میشدند. گاهی خود را به خواب میزد تا انان شرمگین نشده لختی بیاسایند.

    شب را دوست داشت و در اثار خود مکررا بیداری در شب را ستوده است.
    درون پرده های شب لطیف دزدانند
    که ره برند به حیلت به بام خانه راز

    بسیار نازک دل بود و سگان و خران را که در نزد قدما پست ترین حیوانات بودنند دوست داشت و روزی برای سگی که تازه زائیده بود خطاب برد. خطاب کلمه ترکیست و نوعی غذای گیاهیست که به صورت اش و کوکو مصرف میشود.

    متعصب و جبری نبود با ارامنه و غیر مسلمانان هم رفت و امد داشت و حتی با چند کشیش دوست بود.

    گاهی هم عصبانی میشد و در این صورت دشنام او (غر خواهر) بود.
    زنده یاد الهی قمشی هم تنها دشنامش (خواهر نامرد) بود.

  11. کاربر روبرو از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده است .

    kimiakhaton (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  12. #58
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    در میان پرده خون عشق را گلزارها
    عاشقان را با جمال عشق بی چون کارها
    عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست
    عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها
    عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
    عشق دیده زان سوی بازار او بازارها
    ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق
    ترک منبرها بگفته برشده بر دارها
    عاشقان دردکش را در درونه ذوق ها
    عاقلان تیره دل را در درون انکارها
    عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست
    عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها
    هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن
    تا ببینی در درون خویشتن گلزارها
    شمس تبریزی تویی خورشید اندر ابر حرف
    چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها

  13. 2 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  14. #59
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    ما تشنه این باده هم از روز الستیم
    ما جام شکستیم ولی باده پرستیم


    رندان خرابات بخوردند و برفتند
    ماییم که جاوید بخوردیم و نشستیم


    در کاسه ما باده به جز عشق مریزید
    کز باده عشق است کز آن باده بجستیم


    جز با دل ساقی و به جز ساقی بی دل
    نه عهد ببستیم و نه عهدی بشکستیم


    چون جام تن ما به پشیزی نخریدند
    از جام و هم از دانه و از دام برستیم


    هر روز در این بادیه حیران و ملولیم
    و ز فتنه ساقی نهان شب همه مستیم


    گفتیم که ما را به جز این کار هنر نیست
    گفتند که مستید و پریشان ،بله هستیم


    ای ساقی اعظم که در این شهر نهانی
    ما دلخوش از آنیم که خورشید پرستیم

  15. کاربر روبرو از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده است .

    kimiakhaton (جمعه 04 اردیبهشت 88)

  16. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 اردیبهشت 94 [ 18:19]
    تاریخ عضویت
    1387-11-24
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 116 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: گلچین اشعار مولانا

    ای دل شکایت​ها مکن تا نشنود دلدار من
    ای دل نمی​ترسی مگر از یار بی​زنهار من
    ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
    نشنیده​ای شب تا سحر آن ناله​های زار من
    یادت نمی​آید که او می کرد روزی گفت گو
    می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من
    اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
    ا ین بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من
    گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان
    تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من
    خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر
    وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من
    چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او
    گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من
    گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان
    خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من
    گفتم منم در دام تو چون گم شوم بی​جام تو
    بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من

  17. 3 کاربر از پست مفید نها 65 تشکرکرده اند .

    نها 65 (چهارشنبه 16 اردیبهشت 88)


 
صفحه 6 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.