موضوع: +خواستگار ندارم

به نظر من عامل دیر ازدواج کردن پسرها خود دخترها هستند البته دور از دخترهای این سایت بعضی از دخترها ارزش خودشون رو نمیدونند و خیلی راحت خود را مثل کالایی در اختیار پسر قرار میدهند و خودشون کاری کردند که پسرها با خودشون بگن که وقتی من میتونم با چند نفر باشم و لذت ببرم چرا خودم رو اسیر زن داری و بچه داری کنم .
پس علت بعضی از دختران هستند که نیازهای عاطفی و .... پسر را فراهم میکنند و ارزش برای جنس خودشون قائل نیستند . کافی هستش سری به باغ های اطراف شهرتون بزنید تا مطلب دستتون بیاد و ببینید چقدر وضع خرابه.
ولی خوب این رو قبول دارم که دست پسرها برای ازدواج باز تره و لی همینطور که گفتم هرکسی یک قسمتی داره و همسر من از زمانی که به دنیا آمدم و اومده مشخص شده
امیدوارم این تاپیک به دردتون بخوره و به همجنساتون پیشنهاد بدهید که قدر خودشون رو بدونند

نوشته اصلی توسط mimi

سلام بر جميع دوستان
خداوند زن و مرد رو متفاوت خلق كرده و تامين برخي نياز هاي هر طرف رو در وجود ديگري قرار داده...............مگه غير از اينه كه زن وظيفه ي تامين نيازهاي عاطفي همسرش و پشتيبانيه احساسي از اونو در موقعيت ها ي مختلف و سخت و ايجاد كانون گرم خانوادگي رو بر عهده داره (البته موافقم كه "گاهي" "بعضي" خانوما از پاسخگويي به اين نياز همسرشون دريغ ميكنن)........... ولي از طرفي هم در برابر اين حقي كه خدا براي آقاييون قائل شده و وظايفي رو بر عهده ي خانوما قرار داده يه سري حقوقم براي خانوما تعيين كرده و اون "پشتيبانيه خانوم و حمايت از ايشون در عرصه هاي مختلف و اينكه يه تكيه گاه محكم رو پشت خودش احساس كنه كه در هر شرايطي بتونه به نيروي اون تكيه كنه و همچنين تامين مخارج ماليشه(البته در حد امكاناتي كه در خانه ي پدري در اختيار داشته ) .........معذرت ميخوام ولي "گاهي" " بعضي" آقاييونم در برابر عواطف و احساسات و محبت ها و ايجاد محيط صميمي و گرمي كه دوست دارن و البته توقع دارن خانومشون در خونه ايجاد كنه بازم براي تامين نياز هاي اونا (البته بازم تاكيد ميكنم نيازهاي معقول و به حق .....نه افراطيه اونا) شروع به نق زدن ميكنن و دوست دارن از زير بار اين مسئوليتم شانه خالي كنن(از آقاييون خيلي خيلي محترم تالار عذر ميخوام) و براي اين خلاصي هم راهي جز برطرف كردن نياز غريزي خارج از حوزه ي خانواده (بدون هيچ تعهدي براي تامين طرف مقابلشون از هر لحاظ) پيدا نميكنن..............*****اينجاست كه نياز آقاييون بدون انجام وظايفشون تامين ميشه و خانوما هم وظايفشونو بدون گرفتن حقي انجام ميدن***** و ادامه ي ماجرا و زنان ناراضي از انكه ازدواج نكردن و مردان راضي از اينكه زير بار اين كار نرفتن........

خانوم mimi سلام
می شه بفرمایید زنان کدام یک از نیازهای عاطفی همسر خود را برطرف می کنند. خانومهای دیگر تالار جواب بدهند. من دقیقا تنها نیازی که عمده زنان ایرانی پاسخ نمی دهند را نیاز عاطفی مرد می دانم. شما بهتر بود قید می کردید نیاز عاطفی مرد به ناز زن رو کشیدن!!
ببینید من به عنوان یک فرد بدبین نسبت به خانومها فر[hr]

نوشته اصلی توسط mimi

سلام بر جميع دوستان
خداوند زن و مرد رو متفاوت خلق كرده و تامين برخي نياز هاي هر طرف رو در وجود ديگري قرار داده...............مگه غير از اينه كه زن وظيفه ي تامين نيازهاي عاطفي همسرش و پشتيبانيه احساسي از اونو در موقعيت ها ي مختلف و سخت و ايجاد كانون گرم خانوادگي رو بر عهده داره (البته موافقم كه "گاهي" "بعضي" خانوما از پاسخگويي به اين نياز همسرشون دريغ ميكنن)........... ولي از طرفي هم در برابر اين حقي كه خدا براي آقاييون قائل شده و وظايفي رو بر عهده ي خانوما قرار داده يه سري حقوقم براي خانوما تعيين كرده و اون "پشتيبانيه خانوم و حمايت از ايشون در عرصه هاي مختلف و اينكه يه تكيه گاه محكم رو پشت خودش احساس كنه كه در هر شرايطي بتونه به نيروي اون تكيه كنه و همچنين تامين مخارج ماليشه(البته در حد امكاناتي كه در خانه ي پدري در اختيار داشته ) .........معذرت ميخوام ولي "گاهي" " بعضي" آقاييونم در برابر عواطف و احساسات و محبت ها و ايجاد محيط صميمي و گرمي كه دوست دارن و البته توقع دارن خانومشون در خونه ايجاد كنه بازم براي تامين نياز هاي اونا (البته بازم تاكيد ميكنم نيازهاي معقول و به حق .....نه افراطيه اونا) شروع به نق زدن ميكنن و دوست دارن از زير بار اين مسئوليتم شانه خالي كنن(از آقاييون خيلي خيلي محترم تالار عذر ميخوام) و براي اين خلاصي هم راهي جز برطرف كردن نياز غريزي خارج از حوزه ي خانواده (بدون هيچ تعهدي براي تامين طرف مقابلشون از هر لحاظ) پيدا نميكنن..............*****اينجاست كه نياز آقاييون بدون انجام وظايفشون تامين ميشه و خانوما هم وظايفشونو بدون گرفتن حقي انجام ميدن***** و ادامه ي ماجرا و زنان ناراضي از انكه ازدواج نكردن و مردان راضي از اينكه زير بار اين كار نرفتن........

خانوم mimi سلام
می شه بفرمایید زنان کدام یک از نیازهای عاطفی همسر خود را برطرف می کنند. خانومهای دیگر تالار جواب بدهند. من اتفاقا دقیقا تنها نیاز مردان را که عمده زنان ایرانی به هیچ وجه پاسخ نمی دهند نیاز عاطفی مرد می دانم. شما بهتر بود قید می کردید "نیاز عاطفی مرد به ناز زن رو کشیدن!!" من فکر می کنم تو این دوره که مردها بیشتر نیازهای عاطفی زنها رو مجبورن برطرف کنن. می رسییم به اینکه مردها نیازهای عاطفی ، مادی و نیاز به امنیت و تکیه گاه زنان رو برطرف می کنند و زنان نیاز به ؟
ببینید من به عنوان یک فرد بدبین نسبت به خانومها فرض بفرمایید. کسی که می خواهد ازدواج کند، فاصله او با شرایط معموا ازدواج ناچیز است و تنها نمی داند چه نیاز عاطفی از او را یک زن بر طرف می کند، به عبارت بهتر نمی داند برای چه باید ازدواج کند، از شما به عنوان کسی که فرمودید زنان نیاز عاطفی مردان را فراهم می کنند و مردان بالطبع وظیفه دارند نیازهای مالی و امنیتی و نیاز به پشتبیان او را تامین کنند 2سوال می کنم. عدم پاسخ دهی مناسب از شما می رساند که صحبت شما تنها شعار بوده و واقعیت پرتوقعی زنان است و پاسخگویی مناسب شما می رساند که من و عمده پسرانی که مانند من فکر می کنند(کسر بسیار بزرگی از پسران که حتی تصور نمی کنید به راحتی به بالای 30-40 درصد پسران امروزی رسیده اند) و ازدواج را غیر ضروری می دانند بدبین بوده و اشتباه فکر می کنند!!

1- شما در شرایط سخت یک مرد مانند زمانی که در مشکلات روحی خود غوطه ور هست و مشکلات مالی و کاری عدیده اش او را به فرط انفجار رسانیده چگونه به او کمک می کنید؟ فرض بفرمایید ایشان واقعا از شرایط ناراضی بوده داد می کشد سکوت می کند اضطراب دارد. شما چه کمکی و چگونه به او می کنید؟
چگونه وقتی برای همسر شما صحبت کردن در مورد مشکلاتش واقعا سخت است به او کمک می کنید خالی شود و روحیه اش را از دست ندهد؟

2- شما فرموده اید نیازهای عاطفی مردان را زنان پاسخ می دهند و بالطبع نیازهای مادی زنان را مردان!!! سوال بنده از شما این است نیاز عاطفی یک زن بیشتر است یا یک مرد؟ منظور بنده از این سوال این است که تصور خود مبنی بر اینکه در اینجا نیز آن کس که نیاز بیشتری دارد زن است و نه مرد ، را اصلاح کنم. بنده تصور می کنم که چه در نیازهای عاطفی چه در نیازهای مادی بیشتر این مردان هستند که باید نیازهای زنان را برطرف کنند و در این صورت ازدواج چه منفعتی برای یک مرد به همراه دارد

با سلام خدمت همه دوستان،

من هدف از ازدواج رو تشکیل "خانواده" می دونم. نه صرفا هم خانه گی با یک شخص. بنابراین به دنبال یافتن ایده آل ترین شخص، با بیشترین منافع ممکن نیستم، بلکه هدفم تشکیل سالم ترین و مطلوب ترین خانواده ممکنه.

آقای sorena_arman من نقصی رو که شما برای خانمها ذکر می کنید، قبول دارم. و اون رو ناشی از تحولات فرهنگی و فکری ای می دونم که خانمها درگیرش هستند. و می دونم که با تلاطم های فرهنگی پیش امده در جامعه باید هم به خانمها و هم به آقایون فرصت داد تا به هنجارها و منش های مناسب برسند.
یعنی من برخلاف شما جامعه رو درگیر یک فاجعه نمی دونم، بلکه این رو نقصی می تونم که می تونه برطرف بشه.

از طرفی وقتی به خانواده خودم نگاه می کنم، می بینم پدرم حتی بیشتر از مادرم به این خانواده نیاز داره. تجسم این وضعیت که خانواده ما وجود نداشت، باعث می شه به این نتیجه برسم که در اون صورت پدرم بیشتر از مادرم دچار نارضایتی از زندگیش می شد. هرچند رفع نیازهای مالی و جنسی برای آقایون در جامعه ما راحت تره، و در اون صورت پدرم پولش رو خرج ما نمی کرد، اما مطمئنم که به اندازه حالا خوشبخت نبود.
این مسئله در مورد همه خانواده هایی که از نزدیک می شناسم، صادقه.
البته می دونم خانواده هایی که من می شناسم محدود هستند و این فقط یک مثاله.

نظرات شما برای من خیلی تفکر برانگیزه. با توجه به اینکه نکاتی که شما گفتید رو در جامعه می بینم، می خوام ازتون بپرسم که:

1) آیا واقعا تا آخر عمر تنها زندگی کردن برای شما بهتر از داشتن یک خانواده گرم و همسر و فرزندانیست که از نظر عاطفی و مالی بیشتر از اونکه بهتون برسن، بهتون نیازمندند؟ (البته می دونم که به این شکل که من مطرح کردم، منطقی نیست که جواب مثبت باشه، اما تصور می کنم ممکنه منافعی برای آقایون موجود باشه که ما ازشون غافلیم)

2) آیا اعتقاد افراطی شما مبنی بر اینکه ازدواج هیچ منفعتی برای آقایون نداره، ناشی از این نیست که تا حالا نتونستید خانمی با خصوصیات زیر پیدا کنید؟

1- خصوصیات اخلاقی
2- پاکی دختر
3- مسئولیت پذیری
4-زیبایی
5- خانواده


در ضمن من هنوز ازدواج نکردم که بتونم به سوالات شما جواب بدم. همیشه هم نگران این بودم که آیا من واقعا می تونم طرفم رو خوشبخت کنم و یک خانواده سالم تشکیل بدم یا نه. درک احساسات افرادی مثل شما می تونه خیلی به تشکیل یک دیدگاه درست و واقعی در من کمک کنه.

نوشته اصلی توسط mimi

سلام آقاي sorena_arman محترم
خوب براي جواب گويي به سوالاتي كه مطرح فرمودين بايد عرض كنم خدمتتون كه:
1)وقتي يك مرد از شرايط كاريش به ستوه مياد اول از همه وقتي هنوز از اون حالت ناخوشايند خارج نشدن نبايد زياد باهاشون صحبت كرد و با سماجت هاي پي در پي براي پي بردن به قضيه اثباب ناراحتيه بيشتر اون رو فراهم كرد بلكه بايد با نشان دادن حالتي مضطرب در چهره و به گونه اي كه به مرد زندگيمون ثابت كنيم كه با ديدن چهره ي ناراحت و آزرده ي اون ما هم رنجيده خاطر شديم به ايشون نشون بديم كه در مشكل ايجاد شده براش باهاش همدرديم و همون قدر كه اون احساس نارضايتي از شرايط فعلي ميكنه ما هم آزرده ايم و در غم اون شريك ........نبايد در اين حين خودمون رو بي تفاوت و به گونه اي كه كه مرد احساس تنهايي در حل مشكلش بكنه نشون بديم........بايد اين حس رو در ايشون ايجاد كنيم كه تنها نيست و ميتونه رو كمك ما در هر شرايطي و در حدي كه در توانمونه حساب كنه.........بايد اين احساس رو بهش القاء كنيم كه با ناراحته اون ما هم ناراحت ميشيم ..........يه فنجان چاي يا قهوه يا آب ميوه يا هر چيز ديگه اي اونم در يك سكوت آرامش بخش و البته داشتن يك چهره كمي ناراحت و مضطرب ميتونه كار ساز باشه......... بعد وقتي يك مقدار آسودگيه خاطر ايجاد شد دقيقا زماني كه كاملا متوجه آمادگيه صحبت در مورد اين مساله در ايشون شديم در مورد اينكه آيا اون روز كاراش خوب پيش رفته يا نه سوال ميكنيم ........با بيان مشكلش شروع به همدردي باهاش ميكنيم و حق رو بهش ميديم و از گفتن جملاتي چون "خوب تقصير خودتم هست ديگه" و اينكه "حالا زياد سخت نگير بابا " و ... پرهيز ميكنيم.............. در حين صحبتاش و فرياد كشيدناش اصلا اصلا اصلا حالت تهاجمي به خودمون نميگيرم و با سكوت كردن و تكان دادن سر به نشانه تاييد حرفاش و ابراز همدردي سعي ميكنيم ايشون رو همراهي ميكنيم و ... و از يادآوري اين مشكل هم در آينده جدا خودداري ميكنيم
2) خوب زنان و مردان با الطبع هر كدام نياز هاي عاطفيه خاص خود را دارن.........مردان به يك شيوه و زنان به گونه اي ديگر.................. خوب مردان مسلما از زنان مهربان بامحبت و سرشار از عاطفه و احساس "منطقي" خوششان ميآيد.زناني كه بتوانند نياز عاطفيه همسر را تامين كنن.............من از خيلي از آقاييون هم اين مطلب رو شنيدم كه از ابراز علاقه هاي افراطيه خانوما خوششون نمياد و دوست دارن يك خانوم به صورت عاقلانه و منطقي عشق بورزه و اين احساس رو (كه البته طبيعي هم هست )پاسخ بده.اونم با مهارتي خاص كه بيشترين تاثير رو بذاره و شكل نامعقول به خودش نگيره............ من ميدونم مردان از زناني كه در مقابل همسرشون احساس عجز و ناتواني ميكنن خوششون نمياد. از اينكه زني به آنها نشون بده كه بدون اونا هيچو پوچه متنفرن و در عين حال هم عشق ورزي رو دوست دارن.......... ولي ايا غير از اينه كه گاهي آقاييون از گفتن 2 واژه ي "دوستت دارم" هم طفره ميرن؟؟!!! آيا غير از اينه كه حتي در برابر احساسات و عواطفي كه خانوم از خودش نشون ميده حتي تاريخ سالگرد ازدواجشونم يادشون نميمونه؟؟؟!!! خوب درسته كه زن بايد مرد رو از نظر عاطفي به صورت درست و كامل تامين كنه و اونو از محبت لبريز كنه ولي آيا گاهي هم (هر چند كم) نبايد مرد هم به همسرش ثابت كنه كه از با اون بودن احساس خوشايندي ميكنه؟؟!! آيا نبايد گاهي از اينكه از انتخابش راضيه و از اينكه از با اون بودن و در كنارش بودن احساس مسرت ميكنه صحبت كنه(فقط گاهي)؟؟!!! آيا نبايد بعضي زمانها فقط بعضي زمان ها به اون نشون بده كه من از عشقو عاطفه اي كه تو به من ميدي راضيم پس به اين عشق ورزيت ادامه بده و منو دوست داشته باش؟؟؟!!! آيا نبايد فقط گاهي به اون بگه كه من از اين ابراز احساساتي كه تو به من ميكني خوشم مياد پس هر روز اين كارو بكن؟؟!!
ما خانوما وقتي لب به شكايت باز ميكنيم كه ميبينيم حتي مرد زندگيمون در برابر اين عشق ما كوچكترين احساسي از خودش نشون نميده........وقتي كه حتي زورش مياد اين حالت رو هر روز كه نه...هر هفته هم كه نه....ولي لااقل ماهي يه بار به ما ابراز كنه ...البته به شكل گفتاري.......... ما خانوما نياز به تامين اين نياز زماني پيدا ميكنيم و زماني اين مساله به شكل يك عقده در ما نمايان ميشه كه مرد زندگيمون از گفتن اين واژه ها حتي سال به سالم طفره ميره...............بعد شما ميفرمائين خانوما از آقاييون نسبت به اين نياز متوقع ترن؟؟!!! نه ما فقط ميخوايم كه بفهميم كه آيا شريك زندگيمون از اينكه عاشقشيم خوشحاله يا نه؟؟!!! فقط همين............و فقط منتظريم كه اون اين رفتار ما رو تاييد كنه و بگه كه از اين كار احساس خوبي بهش دست ميده و در اين صورته كه حاضريم حتي جونمونم فداش كنيم........
نميدونم تونستم جواب سوالتونو درست و منطقي بدم يا نه؟!!!!!!!

ببینید من برای زنی که فقط مورد 1 رو رعایت کنه. فقط همین مورد رو و سایر نیازهای من رو در کمترین حد ممکن جواب بده حاضرم جان خودم را هم بدهم.
البته بسیار عالیست که اینها را بتوانید اجرایی کنید اگر اینها را رعایت کردید و زندگی شما دچار مشکل شد بسیار بد شانس هستید!
در مورد 2 سوال من اینه. خانومها چطوری عاطفه خودشون به مرد رو نشون می دن؟[hr]

نوشته اصلی توسط philosara

با سلام خدمت همه دوستان،

من هدف از ازدواج رو تشکیل "خانواده" می دونم. نه صرفا هم خانه گی با یک شخص. بنابراین به دنبال یافتن ایده آل ترین شخص، با بیشترین منافع ممکن نیستم، بلکه هدفم تشکیل سالم ترین و مطلوب ترین خانواده ممکنه.

آقای sorena_arman من نقصی رو که شما برای خانمها ذکر می کنید، قبول دارم. و اون رو ناشی از تحولات فرهنگی و فکری ای می دونم که خانمها درگیرش هستند. و می دونم که با تلاطم های فرهنگی پیش امده در جامعه باید هم به خانمها و هم به آقایون فرصت داد تا به هنجارها و منش های مناسب برسند.
یعنی من برخلاف شما جامعه رو درگیر یک فاجعه نمی دونم، بلکه این رو نقصی می تونم که می تونه برطرف بشه.

از طرفی وقتی به خانواده خودم نگاه می کنم، می بینم پدرم حتی بیشتر از مادرم به این خانواده نیاز داره. تجسم این وضعیت که خانواده ما وجود نداشت، باعث می شه به این نتیجه برسم که در اون صورت پدرم بیشتر از مادرم دچار نارضایتی از زندگیش می شد. هرچند رفع نیازهای مالی و جنسی برای آقایون در جامعه ما راحت تره، و در اون صورت پدرم پولش رو خرج ما نمی کرد، اما مطمئنم که به اندازه حالا خوشبخت نبود.
این مسئله در مورد همه خانواده هایی که از نزدیک می شناسم، صادقه.
البته می دونم خانواده هایی که من می شناسم محدود هستند و این فقط یک مثاله.

نظرات شما برای من خیلی تفکر برانگیزه. با توجه به اینکه نکاتی که شما گفتید رو در جامعه می بینم، می خوام ازتون بپرسم که:

1) آیا واقعا تا آخر عمر تنها زندگی کردن برای شما بهتر از داشتن یک خانواده گرم و همسر و فرزندانیست که از نظر عاطفی و مالی بیشتر از اونکه بهتون برسن، بهتون نیازمندند؟ (البته می دونم که به این شکل که من مطرح کردم، منطقی نیست که جواب مثبت باشه، اما تصور می کنم ممکنه منافعی برای آقایون موجود باشه که ما ازشون غافلیم)

2) آیا اعتقاد افراطی شما مبنی بر اینکه ازدواج هیچ منفعتی برای آقایون نداره، ناشی از این نیست که تا حالا نتونستید خانمی با خصوصیات زیر پیدا کنید؟

1- خصوصیات اخلاقی
2- پاکی دختر
3- مسئولیت پذیری
4-زیبایی
5- خانواده


در ضمن من هنوز ازدواج نکردم که بتونم به سوالات شما جواب بدم. همیشه هم نگران این بودم که آیا من واقعا می تونم طرفم رو خوشبخت کنم و یک خانواده سالم تشکیل بدم یا نه. درک احساسات افرادی مثل شما می تونه خیلی به تشکیل یک دیدگاه درست و واقعی در من کمک کنه.

ببین خواهر عزیزم
اگر اینگونه که می گویی بود قطعی بدون که پسرها رغبت بیشتری به ازدواج داشتند. من قبول دارم نیاز مردها هم به ازدواج زیاده. ولی دخترها به این نیازها پاسخ نمی گن.
پاسخ قبلی من رو نگاه کن. به mimi من اگر دختری با این دیدگاه پیدا کنم در حد زیبایی بسیار معمولی و اخلاقیات معمول و البته مسئولیت پذیری بالا! شک نمی کردم در ازدواج. تنهای مرا هم بسیار زجر می دهد. ولی نمی خواهم کسی را وارد زندگی خودم کنم که تعبیر خودخواهانه ای از آن داشته باشد.

سلام
دوست عزیز نگران نباش هنوز دیر نشده گرچه گفتی نیاز داری به این فکر کن که حتما صلاح خدادراین بوده حتما قراره بهترینشو بهت بده باصبر وتوکل به خدا همه چیز درست میشه من خودم به شخصه هنوز که ازدواج نکردم فکر میکنم حتما خیریتی است وهرچه خدابخواهد همان میشود پس مواظب باش گول زبان چرب ونرم وظاهر کسی را صرفا بخاطر ازدواج نخوری

درود بر دوستان خوبم
درمورد صحبتهاي مي مي و سورنا:
مي مي جان من كاملاً با حرفهاي شما موافقم گل گفتي
فقط درمورد

سوال آقا سورنا
1- شما در شرایط سخت یک مرد مانند زمانی که در مشکلات روحی خود غوطه ور هست و مشکلات مالی و کاری عدیده اش او را به فرط انفجار رسانیده چگونه به او کمک می کنید؟ فرض بفرمایید ایشان واقعا از شرایط ناراضی بوده داد می کشد سکوت می کند اضطراب دارد. شما چه کمکی و چگونه به او می کنید؟

در زماني كه همسرم در آرامش است و مشكل خاصي ذهنش را درگير نكرده، در اين مورد با او صحبت مي كنم و از او مي خواهم توقعش در زمان ناراحتي را به من بگويد
قطعاً من دوست ندارم كاري كنم كه ناراحتي او تشديد شود براي همين تمام سعيم را مي كنم تا همانطور كه او دوست دارد رفتار كنم. چون افراد مختلف توقعات متفاوت دارند:
مثلاً من دوست دارم همسرم در كنارم بنشيند و درحاليكه سرم را روي شونه اش گذاشته ام در سكوت كامل مرا نوازش كند بعد از كمي آرامش حتماً خودم شروع به صحبت كردن مي كنم.
امانمي دانم همسرم هم چنين رفتاري را دوست دارد يا ترجيح مي دهد براي مدتي تنها باشد يا دوست دارد من از او سوال كنم و ... ساير رفتارها
پس بهتر است قبلاً با او صحبت شود.

سورنا:
2- شما فرموده اید نیازهای عاطفی مردان را زنان پاسخ می دهند و بالطبع نیازهای مادی زنان را مردان!!! سوال بنده از شما این است نیاز عاطفی یک زن بیشتر است یا یک مرد؟

به نظر من مردها بيشتر از زنها به محبت نياز دارند يكي از دلايلي كه من برخلاف اكثر دخترها احساس نياز شديدي به ازدواج دارم اين است كه تمام وقتم را صرف كار و درس مي كنم خيلي وقتها بخاطر مشكلات كاري(مخصوصاً مالي) شبها خوابم نمي بره و نگرانم، براي همين نياز دارم وقتي شب خسته از سر كار بر مي گردم يك نفر تو خونه پيشم باشه و با محبتش و نوازشهاش احساس آرامش كنم دوست دارم وقتي از سر كار ميام مرا در آغوش بگيره و با اين كار تمام خستگيم را از تنم خارج كنه دوست دارم با خنده هاش غمهام رو فراموش كنم و ...
فكرمي كنم مردها هم بخاطر شرايط كاري و خشكيي كه در محيط كار حاكمه همين حس را داشته باشند

البته زن هم به محبت نياز دارد و و بيشتر از آن نياز داره محبتش ديده بشه مردها عادت ندارند محبت ديگران و خودشان را به زبان بيارند اما زنها برخلاف اين قضيه دوست دارند محبتشان ديده بشه البته اشتباه نكنيد ما توقع نداريم اگر كاري انجام داديم حتماً آنرا جبران كنيد و ... نه فقط دوست داريم به زبان بياريد كه از اين كار خوشحال شديد چون نظر طرف مقابلمان خيلي مهم است شما مردها هركاري كه فكرمي كنيد درست است انجام مي دهيد و چون به خودتان ايمان داريد معتقديد ديگران هم راضي هستند اما ما زنها به نظر ديگران خيلي اهميت مي دهيم فقط يك كلمة خسته نباشي عزيزم وقتي خونه اينقدر مرتبه من احساس آرامش بيشتري مي كنم و امثال آن
همين چند كلمه ببينيد چه انرژي مثبتي به ما زنها مي ده وقتي شما اينطوري صحبت مي كنيد ديگه احساس نمي كنيم كلفت خونه هستيم برعكس خودمان را ناظم خانه مي بينيم البته منظورم اين نيست كه فقط بشينيد و تعريف كنيد خوب شما هم بايد در كارهاي منزل به ما كمك كنيد.


درمورد موسسه همسر يابي:
قطعاً معايبي هم دارد:
1- مشخصات افراد صرفاً طبق گفته هاي خودشان است و هيچ تضميني براي راست و دروغ آنها وجود ندارد
2- از خانواده هيچگونه شناختي پيدا نمي كنيم . لذا امكان سوء‌استفاده بالاست.

خسته ام: پس مواظب باش گول زبان چرب ونرم وظاهر کسی را صرفا بخاطر ازدواج نخوری

ممنون از تذكربجا و خوبتان من حتماً اين موارد را در نظر دارم

البته درسته كه من نياز مبرمي به ازدواج دارم اما معني اش اين نيست كه هركس از در بياد تو جواب مثبت بدم
من در اين چند سالي كه به ازدواج فكر مي كردم با حدود 50-60 پسر آشنا شدم (همكار-فاميل-هم دانشگاهي و ...) از بين تمام اين افراد فقط 2 نفر بودند كه نظر من را به خودشان جلب كردند يكي از آنها از اقوام بود كه مادرش هميشه از من و خواهرهايم تعريف مي كرد و مي گفت دختران ... در فاميل تك هستند اما براي ازدواج پسرش بدنبال دختر پولدار بود و پيدا كردن و ازدواج كرد
و مورد دوم هم كه هنوز هم مجرد است و من بينهايت دوستش دارم اما او هم مثل برخي از آقايان تالار بخاطر مسائل مالي قصد ازدواج ندارد نظر او رابطه دوستي است اما من موافق نيستم و چون ديدم قصد ازدواج ندارد ترجيه دادم ازش دور بشم حتي يكبار هم ازم خواست كه با هم بريم بيرون من از خدام بود كه يك روزي با او به گردش بروم اما قبول نكردم چون با خودم گفتم اين علاقة بيش از حد من ممكنه باعث بشه به خيلي از خواسته هاي او جواب مثبت بدهم و ... به نظر من دوستي و رابطه مخفي قبل از ازدواج مغز را از كار مي اندازد
اگه بگم منتظرش نيستم دروغ گفتم اما تصميم گرفتم هيچ پسر خوب و مناسبي رو بخاطر اون رد نكنم مامانم ميگه وقتي ازدواج كني آنقدر سرت گرم مي شه كه ديگه فراموشش كني

البته بهتر بود مي گفتم خواستگار كم دارم
تا 2 سال پيش هم يك خواستگار عاشق داشتم تقريباً 3 سال بود كه هروقت من رو مي ديد باز هم مطرح مي كرد راستش يكبار تصميم گرفتم بهش جواب مثبت بدم با اينكه من هيچ حس خوبي نسبت بهش نداشتم اما گفتم بهتر از هيچيه كه خدا كمكم كرد و اين كار رو نكردم
و ...